eitaa logo
نوشته های 🌸مهدی ملاکی
248 دنبال‌کننده
636 عکس
565 ویدیو
11 فایل
🌺 حقوق و قضای اسلامی 🌷مدرس اخلاق حرفه ای 🌷فرهنگی @mahyasiin👈👈👈 ارتباط با من
مشاهده در ایتا
دانلود
💖تصویر خدا در ذهن کودک💖 👶 کودک از سه سالگي با آشنا مي شود که مسائل محسوس را درک مي کنند و خدا را به صورت انسان تصور مي کنند. ⁉️ "خدا کجاست؟"،"چه ميخورد؟" و... ناشي از تصوير کودکانه است. 👪هنر پدر و مادر است که زیباترین تصویر را از خدا به فرزندشان نشان دهند که در ضمير ناخودآگاه کودک باقي مانده و تأثير در احساسات مذهبي او خواهد داشت. 👤تصوير كودكان از خدا معمولاً شبيه تصويري است كه از والدين يا مربيان خود دارند. چه مهربان باشند و چه بد اخلاق 🔺 نام خدا را با عواطف منفي همراه نسازید. مثلا: "اگر مادر را اذيت کني دوستت ندارد" 🔺با کلمات و احساسات مثبت ياد کنيد. مثلا: "خدا بچه ها را دوست دارد"و قيد و شرطي قرار ندهيد. 🔺نعمتهاي خدا را براي بازگو و از خدا بخاطر آن تشکر کنيد. "خدايا از اينکه اين چشمهاي زيبا را به ما هديه دادي متشکرم". 🔺وقتي اتفاق خوبي مي افتد آن را به خدا نسبت دهيد. برف و باران مي بارد، گلي شکوفا مي شود بگوييد کار خداست و اتفاقات بد را به خدا نسبت ندهيد. وقتي کودک از علت مريض شدنش مي پرسد نگوييد "خدا اينطور خواسته است". @hamsafbashoma
سلام🙏🙏🙏 زیاد سیاسی بلد نیستم حرف بزنم. اما این روزا که هر گروه و گروهکی با اعتقادات پوچ و بی اساس دارن مردم رو به سمت خودشون میکشونن... 👈👈اگه هنوز سراغ افراد کم درآمد و نیازمند نرفتی 🙏یالله پاشو🙏 از کم شروع کن اما حتما شروع کن خودت خوب میدونی که تو این شرایط بد زندگی بعضی آدما خیلی سخت میگذره 👌نگی به من چه... 👌نگی بدم میاد ازین کارا 👌نگی اوضاع خودم بدتره 👌نگی اینا ریا و خودنماییه تو پاشو نه ریا کن نه خود نمایی اما کمک کن دست یکیو بگیر حتی نگو دست گیری کنم تا دستمو بگیره 😊😳 نه خداوند خودش میدونه چیکار کنه 🌸🙏🌸 کانال دلنوشته های منوتو https://eitaa.com/joinchat/1142423585C66ff967211
💕هزار حکمت آموختم که از آن، چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد، هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛ دو چیز را هرگز فراموش مکن؛ و را دو چیز را همیشه فراموش کن؛ هنگامی که به کسی کردی زمانی که از کسی دیدی هرگاه به مجلسی وارد شدی نگه دار اگر به سفره ای وارد شدی نگه دار وقتی وارد خانه ای شدی نگه دار و زمانی که برای نماز ایستادی نگه دار 🌸🙏🌸 کانال دلنوشته های منوتو https://eitaa.com/joinchat/1142423585C66ff967211
مردی بود كه هر كار می ‌كرد نمی‌توانست خود را حفظ كند و نكند، ‌روزی چاره اندیشی كرد و با خود گفت: در گوشه شهر مسجدی متروك هست كه كسی به آن توجه ندارد و رفت و آمد نمی‌كند، خوبست شبانه به آن مسجد بروم تا كسی مرا ندیده خالصانه را عبادت كنم. در نیمه‎ های شب تاریك، مخفیانه به آن مسجد رفت، آن شب باران می ‌آمد و رعد و برق و بارش شدت داشت. او در آن مسجد مشغول عبادت شد در وسط‌ های عبادت، ‌ناگهان صدائی شنید با خود گفت: حتماً شخصی وارد مسجد شد، خوشحال گردید كه آن شخص فردا می ‌رود و به مردم می‌گوید این آدم چقدر خداشناس وارسته‌ای است كه در نیمه ‌های شب به مسجد متروك آمده و مشغول نماز و عبادت است. او بر كیفیت و كمیت عبادتش افزود و همچنان با كمال خوشحالی تا صبح به عبادت ادامه داد، وقتی كه هوا روشن شد و به آن كسی كه وارد شده بود، زیر چشمی نگاه كرد دید آدم نیست بلكه سگ سیاهی است كه بر اثر رعد و برق و بارندگی شدید، نتوانسته در بیرون بماند و به مسجد پناه آورده است بسیار ناراحت شد و اظهار پشیمانی می ‌كرد و پیش خود شرمنده بود كه ساعت‌ها برای سگ عبادت می‌ كرده است. خطاب به خود كرد و گفت: ای نفس، من فرار كردم و به مسجد دور افتاده آمدم تا در عبادت خود، اَحدی را شریك خدا قرار ندهم، اینك می ‌بینم سگ سیاهی را در عبادتم شریك خدا قرار داده‌ام وای بر من! چقدر مایه تأسف است كه این حالت را پیدا كرده ‌ام 🇯‌🇴‌🇮‌🇳➤نوشته های مهدی https://eitaa.com/joinchat/1142423585C66ff967211