#یه_همسر_خوب
قسمت ششم: مقایسه نکن
هیچ وقت تاکید میکنم هیچ وقت همسرت رو با هیچ مرد دیگه ای مقایسه نکن، حتی اگه اون مرد پدر یا برادرش باشه.
❌برادرت بیشتر از تو به همسرش احترام میذاره
❌پدرت بیشتر تو کار خونه کمک میکنه
❌شوهر خواهرم دست و دل بازتر از تو هستش
و هزاران جمله ی مشابه...
1⃣این حرفا حالت تهاجمی رو تو مرد فعال میکنه چون مردان اغلب رقابت جو هستن
2⃣اعتماد به نفس و غرورش رو ازش میگیری
3⃣نسبت به شخصی که ازش تعریف میکنی حس بدی پیدا میکنه که عواقب بدی داره
4⃣ازت ناراحت میشه 😔😔
پس به جای مقایسه کردن همیشه خوبی هاشو به روش بیار😍😍
...ادامه دارد...
❣ @hamsar_ane❣
#بدون_تو_هرگز
#قسمت26
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت بیست و ششم: رگ یاب
🍃اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ... رفتم جلوی در استقبالش ... بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم ... دنبالم اومد توی آشپزخونه ...
- چرا اینقدر گرفته ای؟
🍃حسابی جا خوردم ... من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! ... با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش... خنده اش گرفت ...
- این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ ...
- علی ... جون من رو قسم بخور ... تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ ...
🍃صدای خنده اش بلندتر شد ... نیشگونش گرفتم ...
- ساکت باش بچه ها خوابن ...
🍃صداش رو آورد پایین تر ... هنوز می خندید ...
- قسم خوردن که خوب نیست ... ولی بخوای قسمم می خورم ... نیازی به ذهن خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته ...
🍃رفت توی حال و همون جا ولو شد ...
- دیگه جون ندارم روی پا بایستم ...
🍃با چایی رفتم کنارش نشستم ...
- راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ... دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم ... تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن...
- اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ های من تمرین کن ...
- جدی؟
🍃لای چشمش رو باز کرد ...
- رگ مفته ... جایی هم که برای در رفتن ندارم ...
🍃و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ...
- پیشنهاد خودت بود ها ... وسط کار جا زدی، نزدی ...
🍃و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم .
🎯 ادامه دارد...
❣ @hamsar_ane❣
#چالش
برای همسری بفرستین👇
همسری میگم شنیدی میگن مرد باید مثل کوه پُشت زنش باشه یعنی چی به نظرت؟🤔
هر چی گفت اینو در جوابش اینو بفرستین👇
نه دیگه عشقم یعنی هر بار خانم میگه : "دوستت دارم"
انعکاسش رو صد برابر از آغوش
مردونه ی مردش بشنوه😍😍
❣ @hamsar_ane❣
⚫️💫⚫️💫⚫️💫⚫️💫
#حدیث_روز
امام باقر (علیه السلام):
خداوند متعال براي مردان جهاد را مقرّر داشت،
و براي زنان نيز جهاد را منظور داشت،
و جهاد مردان آن است که مال و جان خويش را در راه خدا ايثارکنند.
ولی جهاد زنان آنست که بر اذيت های شوهر و غيرت ورزیهای او صبر کنند.
[وسائل الشيعه،ج 20،ص157]
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
❣ @hamsar_ane❣
_
✅یوقتایی که هوا خوب بود
تو حیاط وایمیستادم،
از اعماق وجودم چند تا نفس عميق حسابي میکشیدم و قدم میزدم...
قدر این هوا و این نفس عمیق رو روزهای آلوده رو میفهمیدم....
🙈که هواي اطرافم بوي دود میداد و مجبور بودم ماسك بزنم😔
و تمام طول روز خوابالود و کسل باشم و از کم اکسیژني مدام خمیازه بکشم و بی حال باشم... 😒
هنوزم وقتي هوا تمیزه تو حیاط خونمون، خودم رو يك عالمه اکسیژن مهمون میکنم... 😍
امروز تمرین اول رو مثل بیست و دو تمرین قبلي با ده موهبت جدید انجام بده.
✅امروز به هواي پر بهايي
که تنفس میکنی فکر کن...
پنج نفس عمیق بکش و ورود هوا به شش هات رو حس کن...👏👏👏
از ته قلبت براي دم و بازدم ها سپاسگزاري کن و شاد شو.
امروز در پنج نوبت
(این غیر از پنج نفس عميقه که گفتم) نفس عمیق بکش و بعد از هر دم و بازدم، بگو خدایا به خاطر هوایی که تنفس میکنم سپاسگزارم.🙏
و از ته قلبت احساس شادماني و سپاسگزاری داشته باش.😉
قبل از خواب #سنگ_شکرگزاریت رو دستت بگیر و بابت
بهترین اتفاق روزت شکرگزاري کن. (تمرین ۲)
🌀✅ امروز از ته ته ته قلبمممم
براي همه ي کسایی که مشکل تنفسي دارن دعا میکنم...
الهي که به زودي زود بدون درد و اذیت و دستگاه و اسپري و ... تنفس کنن و هواي تميز و وارد ریه کنن... از ته قلبممم دعا میکنم هیچکس و در راس اونها هیچ بچه ای مریض نباشه...👌👌
•┈💫┈〰••✾🍄•🌵•🍄✾••〰┈💫┈•
#اختصاصی_کانال_همسران_موفق_فاطمی
کانال داران عزیز🌹
عذرمیخوام🙏
#کپی بدون لینک #جایزنیست⛔️
فقط #فوروارد❤️
•┈💫┈〰••✾🍄•🌵•🍄✾••〰┈💫┈•
❣ @hamsar_ane❣
خانمای عزییییییزِ کانال❤️
سلام و صبحت زییییباتون بخیر....
خوبید؟خوشید ان شالله مهربونا؟😘
خبر دارم چه خبری☺️🔰
✅از امروز یه بخش اختصاصی دیگه به مطالبمون اضافه میشه😊
اونم بخشی نیست جـــــــــــــــز
#پاسخ_به_سوالات👌
توسط خانم همیز😍👏👏
🎙این صوت هارو گوش بدید
درصد چشمگیری از سوالاتون پاسخ داده میشه....🙏
واحتمالا دیگه نیاز چندانی به مشاوره
و......ندارید😁
فوروارد یاتون نره برای کسایی مه فکرمیکنید لازم دارن👍
#التماس_دعا مهربونا❤️
#عاطی_بانو
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فایل_صوتی
#پاسخ_به_سؤالات
⚜خانم #همیز 🌸
🔹#سؤال: سلام علیکم
بنده بعد از متاهل شدنم در زندگی خیلی در معرض وسوسه شیطانی هستم،چون من بچه میخوام و خدا بهم نمیده…
بعد از چند سال که محاسبه نفس داشتم متوجه شدم آدم حسودی هستم، خیلی توبه میکنم اما دوباره گناه به سراغم میاد به خصوص زمانی که متوجه میشم خانمی دارند صاحب فرزند میشوند خیلی دلشکسته میشم،زمانی که خانمی باردار هستند و در میهمانی باهاشون هستیم بنده سعی میکنم از ایشان کناره گیری کنم و اصلا به حرفهایی که راجع به بچه میزنند گوش ندم،چون واقعا شعله ور شدن حسادت را در وجودم حس میکنم،اما باز هم احساس میکنم کم آوردم و نیاز به راهنمایی دارم؟چه کار کنم؟
من به شدت حسادت را در وجودم به زنجیر کشیدم و به شدت امتحان خدا رو حس میکنم.
🔹#پاسخ سؤال را بشنویید🎙
❣ @hamsar_ane❣
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
#بدون_تو_هرگز
#قسمت27
📔داستان
#بدون_تو_هرگز
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت بیست و هفتم: حمله زینبی
🍃بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم ... با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست ... از حالتش خنده ام گرفت ...
- بزار اول بهت شام بدم ... وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم ...
🍃کارم رو شروع کردم ... یا رگ پیدا نمی کردم ... یا تا سوزن رو می کردم توی دستش، رگ گم می شد ...
🍃هی سوزن رو می کردم و در می آوردم ... می انداختم دور و بعدی رو برمی داشتم ... نزدیک ساعت 3 صبح بود که بالاخره تونستم رگش رو پیدا کنم ... ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم ...
- آخ جون ... بالاخره خونت در اومد ...
🍃یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما ... با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه می کرد ... خندیدم و گفتم ...
- مامان برو بخواب ... چیزی نیست ...
🍃انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود ...
- چیزی نیست؟ ... بابام رو تیکه تیکه کردی ... اون وقت میگی چیزی نیست؟ ... تو جلادی یا مامان مایی؟ ... و حمله کرد سمت من ...
🍃علی پرید و بین زمین و آسمون گرفتش ... محکم بغلش کرد...
- چیزی نشده زینب گلم ... بابایی مرده ... مردها راحت دردشون نمیاد ...
🍃سعی می کرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت ... محکم علی رو بغل کرده و برای باباش گریه می کرد ... حتی نگذاشت بهش دست بزنم ...
🍃اون لحظه تازه به خودم اومدم ... اونقدر محو کار شده بودم که اصلا نفهمیدم ... هر دو دست علی ... سوراخ سوراخ ... کبود و قلوه کن شده بود ...
🎯 ادامه دارد...
❣ @hamsar_ane❣
#سی_چهارمین_جلسه_همسرداری
#خانواده_بانشاط👨👩👧👦
🌹خانم #پرتواعلم💞
گاهی برای تنوع سر سفره غذا یا سینی پذیرائی یا اتاق ها و .. شمع روشن کنید
❣ @hamsar_ane❣