eitaa logo
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
233هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
46 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🇮🇷 #محسن_پوراحمدخمینی 💓 دریافت‌کلاسهای‌آموزشی @hamsaranclass 💓 مشاوره رایگان @hamsaranekhoub 💓 مشاوره تلفنی @moshaverehhamsaran 💓 نظرات @Manamgedayefatemeh7 💓 فروشگاه‌ها😊، مشاوره حضوری، تبلیغات و... @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
💓 قابل توجه مردم عزیز قم 💓 ❇️ ثبت نام اولین اردوی خانوادگی مجموعه همسران خوب 🌷 زمان و مکان برگزاری اردو : 🌱 ٢٣ اردیبهشت، در یکی از بوستان های شهر قم 🌱 ساعت ٨.٣٠ صبح تا اذان ظهر 🌼🌼🌼 سین برنامه : 🌷 جلسه پرسش و پاسخ زوجین (ویژه زوجین) 🌷 جلسه پرسش و پاسخ تربیتی فرزندان (ویژه زوجین) 🌷 برنامه بازی و سرگرمی فرزندان 🌷 آموزش احکام بلوغ پسران (ویژه نوجوانان) 🌷 دورهمی مادران و دختران 🌷 دورهمی پدران و پسران 🇮🇷 جهت آگاهی از شرایط ثبت نام، وارد لینک زیر شوید 👇 https://eitaa.com/joinchat/824049844C3b083b513f ✅ انتشار برای خانواده هایی که عضو کانال تربیتی همسران خوب نیستند☺️ ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😁 از این به بعد به دهه نودی‌ها سلام کنید چنین پاسخی میشنوید 😁😂 ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
امام باقر عليه السلام: اِتَّبِعْ مَن يُبكيكَ و هُو لكَ ناصِحٌ، و لا تَتَّبِعْ مَن يُضحِكُكُ و هُو لكَ غاشٌّ از كسى كه تو را مى گرياند اما خيرخواه توست پيروى كن و از كسى كه تو را مى خنداند اما با تو رو راست نيست پيروى مكن المحاسن جلد2 صفحه440 @hamsaranekhoob
سلام ووقت بخیرممنون ازکانال خوبتون مادرچندفرزندهستم فرزنداولم درسن ١۴سالگی وسن نوجوانی هست کلاس‌ تربیت نوجوان وکلاس سلامت‌ جنسی فرزندان راگوش کردم و مان خانه سعيد ومریم راهم مطالعه کردم ولی درموردتمیز کردن موهای زایدبدن صحبت نشده بودآیابایدبه نوجوان آموزش‌ داده بشه یاباعث تحریک غریزه جنسی می‌شود لطفأ راهنمایی کنید باتشکر 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
🌹|شهید حسن آقاسی‌زاده ✍️ مبلمان ▫️روزی که جهیزیه عروس خانم را آوردند (پدر و مادر ایشان زحمت کشیده برای ایشان وسایل و لوازم تهیه کرده بودند) برای ایشان مبلمان نیز تهیه کرده بودند. ایشان قبول نکردند و حتی گفته بودند: اگر بیاورید من بر می‌گردانم. بعد خانواده عروس از ما خواسته بودند که ایشان را راضی کنیم. چون آنها زحمت کشیده، پولی داده بودند و مبلمان گرفته بودند. ایشان قبول نکردند و برگرداندند و می‌گفتند نه من گفتم که اولاً من از شما جهیزیه‌ای نمی‌خواهم و اگر خواستید زحمت بکشید، حداقل لوازم اولیه زندگی برای من کافی است و خودتان را به زحمت نیندازید. 📚 کنگره سرداران و شهدای استان‌های خراسان 🌷 @hamsaranekhoob
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
💓 قابل توجه مردم عزیز قم 💓 ❇️ ثبت نام اولین اردوی خانوادگی مجموعه همسران خوب 🌷 زمان و مکان برگزار
❣ثبت نام اردوی خانوادگی همسران خوب قمی های عزیز از اردوی خانوادگی روز جمعه ٢٣ اردیبهشت جا نمونن😊 🌷 جمعه ٨.٣٠ صبح تا اذان ظهر 🌷 🌷 با حضور استاد پوراحمدخمینی 🌷 💓 توضیحات بیشتر درباره برنامه اردو 👇 https://eitaa.com/joinchat/824049844C3b083b513f 🌷 جلسه پرسش و پاسخ زوجین (ویژه زوجین) 🌷 جلسه پرسش و پاسخ تربیتی فرزندان (ویژه زوجین) 🌷 برنامه بازی و سرگرمی فرزندان 🌷 آموزش احکام بلوغ پسران (ویژه نوجوانان) 🌷 دورهمی مادران و دختران 🌷 دورهمی پدران و پسران 😊 عزیزانی که در شهرهای نزدیک ساکن هستند هم در صورت تمایل می‌توانند در این برنامه حضور یابند. (مثلا تهران، کاشان، اراک و...) 🇮🇷 اطلاع رسانی با شما... 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
💚 قسمت #بیست_و_دوم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ سعید دنبال بهانه ای بود تا بچه ها این سوال رو بپ
قسمت بیست_و_دوم 👆 🌷 رمان آموزشی ، برای آموزش مهارتهای ارتباطی در برابر همسر و فرزندان و با رویکرد نگاشته شده است. 🌷 توصیه میشود زوجین محترم با توجه بخوانند و برای دیگران هم نشر دهند👇 ❣ @hamsaranekhoob
💚 ❣خانه مریم و سعید❣ مریم رو کرد به سعید و گفت: _ عارفه کاری داشت؛ گفتم باهاش تماس میگیرم. شما بیزحمت ٢٠ دقیقه دیگه برو ببین بچه ها اتاق شونو مرتب کردن یا نه. طبق قرار قبلی مون اگه سر ٢٠ دقیقه اتاق مرتب نباشه، امروز کارتون نمی بینن. فاطمه پرید جلوی مامان: _نه مامان ما می خوایم کارتون ببینیم. مریم، فاطمه را بغل کرد و بوسید: _قرارمون که یادت نرفته مامان جان. از الان تا ٢٠ دقیقه فرصت دارید. فاطمه و محمد و میثم پریدند داخل اتاق. می خواستند زودتر جمع و جور و مرتب کنند تا بتوانند برنامه کودکشان را ببینند. علی هم چشم از تلویزیون و فوتبال برداشت و مشغول جمع کردن سفره شد. مدتیه که علی خیلی به دیدن بازی های فوتبال اعتیاد پیدا کرده و این مریم رو نگران کرده و این کار علی خیلی عصبیش میکنه چون تا از علی غافل میشه میبینه بی سر و صدا تلویزیون رو روشن کرده و صداشم قطع کرده و زده شبکه ورزش حتی اخیرا درس هاش رو هم پای تلویزیون میخونه. مریم رو به بچه ها گفت: _میخوام با دوستم تلفنی صحبت کنم. ان شاالله صحبت من که تموم شد، اتاق تونم مرتب شده باشه. رفت داخل اتاق. در را بست و شماره عارفه را گرفت. عارفه گوشی را برداشت. هنوز گریه می کرد. _بهتری عارفه جون؟ الان می تونی صحبت کنی؟ میخوای چند دقیقه دیگه که آروم تر شدی باز زنگ بزنم؟ _خوبم. بگو گوش می کنم. فقط مریم جون بهم بگو الان باید چی کار کنم؟ دوباره بغضش ترکید و ادامه داد: _ مریم این زندگی دوباره زندگی میشه؟! مریم با مهربانی و آرامش همیشگی اش جواب داد: _چرا که نه؟ معلومه که درست میشه ان شاءالله. البته به شرطی که در برابر مشکلات منطقی و معقول برخورد کنیم. _تو رو خدا یعنی زندگیم دوباره رو به راه میشه؟ _ببین عارفه جون من در جایگاه قضاوت نیستم ولی اگه شوهر تو همچین کاری کرده و این چیزایی که میگی حقیقت داشته باشه خب طبعاً کار ایشون اشتباهه و هیچ جای توجیه نداره. اما نگاه معقول و منطقی به مسائل به ما وسعت دید میده. اون وقت با یه دید باز و روشن به یه راه حل درست و کاملی می رسیم. _مگه این مشکل راه حل هم داره؟ مریم، عجله و نگرانی زیادی را از این جمله ی عارفه دریافت کرد و سعی می‌کرد با صحبت‌هاش بهش بگه که داره درکش میکنه. _معلومه که راه حل داره. اصلاً تو این دنیا هیچ مسئله ای نیست که راه حل نداشته باشه. البته بازم میگم که باید نگاه مونو به بالا پایینای زندگی اصلاح کنیم. بگذریم. چند تا سوال می پرسم. خوب فکر کن. دقیق جواب بده. _سرا پا گوشم. در همین لحظه در اتاق باز شد. محمد و میثم با سر و صدا و شلوغ بازی وارد شدند. مریم به عارفه گفت: _ یه لحظه گوشی دستت باشه. بعد رو کرد به محمد و میثم: _محمد مامان برید بیرون. دارم تلفنی صحبت می کنم. اگه بخواید اینجا بازی کنید اون وقت من دیگه صدای دوستمو نمی شنوم. میثم جان مامان شما هم با داداش برید تو اون اتاق بازی کنید. آفرین مامان جان. مریم نمی خواست بچه ها متوجه صحبت های او با عارفه شوند. حتی دوست نداشت سعید هم از این ماجرا مطلع شود. به خاطر حفظ آبروی شوهر عارفه. بچه ها از اتاق بیرون رفتند. مریم بلند شد و در اتاق را بست. مجدد نشست و تکیه داد به دیوار. نگاهی به ساعت انداخت. بچه ها هنوز ربع ساعت وقت داشتند تا اتاق شان را مرتب کنند. اما هر کدام به نحوی سرگرم بازی و کاری بودند و از مرتب کردن اتاق غافل شده بودند. سعید هم که قرار بود به کار بچه ها نظارت کند، حالا گوشی به دست اخبار را دنبال می کرد و اصلاً متوجه زمان نبود. مریم دنباله ی صحبت با عارفه را گرفت: _ببخش معطل شدی. این بچه ها دائم در حال بازی و شیطونین. اومدن تو اتاق. نمی خواستم صحبتامونو بشنون. حالا دقیقاً به من بگو چه اتفاقی افتاده؟ دقیق برام تعریف کن. ❤️ ادامه‌ دارد... نویسنده: محسن پوراحمد خمینی ویراستار: ح. علی پور 💜 ارسال نظرات 👇 @Manamgedayefatemeh7 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 💓 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓 حکم مأموریت 🌷 از : فرمانده کل قوا 🌷 به : جوانان و دانشجویان 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
باسلام ووقت بخیر؛خداقوت ممنون ازنویسنده محترم کتاب هنرزن بودن این کتاب روزقدس یکی ازدوستان به من هدیه دادممنون ازنویسنده بزرگوارجناب آقای پوراحمدخمینی 💓 ❇️ شرایط ثبت سفارش و دریافت 👇 https://eitaa.com/joinchat/1827864673C8aa2705a10 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
امام صادق عليه السلام: قالَ اللّهُ عزّوجلّ: لِيأذَنْ بِحَربٍ منّي مَن آذى عَبديَ المؤمنَ خداوند عزّوجلّ فرموده است هر كه بنده مؤمن مرا بيازارد، به من اعلان جنگ مى دهد الكافی جلد2 صفحه350 @hamsaranekhoob