eitaa logo
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
234.4هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
44 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🇮🇷 #محسن_پوراحمد_خمینی 💓 دریافت‌کلاسهای‌آموزشی @hamsaranclass 💓 مشاوره رایگان @hamsaranekhoub 💓 مشاوره تلفنی @moshaverehhamsaran 💓 نظرات @Manamgedayefatemeh7 💓 تبلیغات،فروشگاه‌ها😊،مشاوره حضوری و... @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
در تمام دنیا جشن های حکومتی ، توسط «نیروهای ارتش و یا دولتی» برگزار میشود. ایران تنها کشوری است که «جشن انقلاب» توسط «مردم» برگزار میشود مردمی که همیشه تا پای جان همراه انقلاب جمهوری اسلامی ایران هستند🌹 خدا قوت مادر ایرانی...♥️✨ 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
😍 مژده به اعضای فرهیخته کانال تربیتی ❤️ 🌷 نظر به اهمیت استفاده از لباسهای جذاب زوجین برای یکدیگر، ان شاءالله مجموعه همسران خوب تصمیم دارد به زودی فروشگاه همسران خوب را افتتاح نماید تا اعضای محترم بتوانند به راحتی جذاب ترین "لباسهای خواب" را به سلیقه خودشان انتخاب و تهیه نمایند.😃 🇮🇷 💓 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
💓 عرضه محصولات آرایشی و بهداشتی متنوع و گیاهی در فروشگاه بزرگ همسران خوب 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4103208991C5730366f78فروشگاه آرایشی همسران خوب وابسته به کانال تربیتی میباشد.☺️ 💓 @hamsaranekhoob
📣🌷 شرایط و کلاسهای آموزشی و مهارتی استاد محسن پوراحمدخمینی (روانشناس و کارشناس خانواده) 👇👇 ✅ عناوین کلاسها 🌼 کلاس شماره ۱ (۵ جلسه صوتی) 🌸 کلاس شماره ۲ (۴ جلسه صوتی) 🌼 کلاس شماره ۳ (۴ جلسه صوتی) 🌸 کلاس شماره ۴ (٩ جلسه صوتی) (تولد تا ٩ سالگی) 🌼 کلاس شماره ۵ (١٠ جلسه صوتی) (١٠ تا ١٩ سالگی) 🌸 کلاس شماره ۶ (۴ جلسه صوتی) (با عروس و داماد خانواده و بستگان آنها) 🌼 کلاس شماره ۷ (٩ جلسه صوتی) در تعامل با شوهر 🌸 کلاس شماره ۸ (۵ جلسه صوتی) در تعامل با همسر 🌼 کلاس شماره ۹ (۵ جلسه صوتی) 🌸 کلاس شماره ۱۰ (۵ جلسه صوتی) (گوشی و تبلت، تلویزیون و بازی های رایانه ای) 🌼 کلاس شماره ١١ (۶ جلسه صوتی) (تولد تا ٢٠ سالگی) 🌸 کلاس شماره ١٢ (٧ جلسه صوتی) آشنایی با و 🌼 کلاس شماره ١٣ (٧ جلسه صوتی) 😡 و 🌸 کلاس شماره ١۴ (۵ جلسه صوتی) ٢ 🥰 ⭕️ قیمت هر کدام👆 از ١۴ کلاس آموزشی و مهارتی بالا، 100 هزار تومان است. 😍 تسهیلات ثبت نام کلاسها 😍 ١. افرادی که شرایط پرداخت هزینه کامل کلاس را ندارند، می‌توانند با احتساب 70درصد (یعنی ٣٠ هزار تومان) وارد لینک کلاسها شوند☺️ ٢. برای پرداخت هزینه کلاس عجله ای نیست و شما میتوانید از طریق لینک زیر👇هر کلاسی که میخواهید را دانلود کنید و از مطالب آن استفاده نمایید و سپس هر وقت امکانش رو داشتید هزینه مربوطه را واریز کنید☺️ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1351418181Ccef8ee88a9 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6 ✅ نشر دهید...
🌸 پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) : هر چه ایمان بنده بیشتر شود، زن دوستی او فزونتر می‌شود. 📚 میزان الحکمه، ج۱۰، ص۴۷۰ 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
🔻 داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ٩ 💚 قسمت نهم #رمان_آموزشی ❣خانه مریم و سعید❣ فاطمه و علی بیست رو
🔻 داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ١٠ مریم قبل از شروع خوندن داستان، با لحن پر محبت همیشگیش گفت: _ بچه ها چشماتون بسته س؟ بچه ها چشماشونو بستند و منتظر بودند مامان شروع کنه. تا با دقت به قصه گوش کنند. محمد طبق معمول یواشکی چشماشو نیم باز کرد و با لبخندی دلنشین چشمای مامان رو دید زد. مریم البته سخت نمی گیره. انگاری متوجه نشده بود چشمای محمد بازه. میثم تو اتاق پذیرایی در حال بالا رفتن از سر و کول سعید بود. سعید یادش اومد به مادرش زنگ نزده. گوشی رو برداشت. شماره منزل پدرش رو گرفت. معمولاً به جای شماره ی همراه، شماره ی منزل رو میگیره تا با بقیه اعضای خونواده هم سلام و احوالی داشته باشه. مادر سعید گوشی رو برداشت. بعد از سلام و احوال پرسی، مادر سعید گفت: _ بعد از اینکه شما رفتید، دکتر گفت عزیز باید بستری بشند. تست کرونا گرفتند. براشون یه ختم قرآن نذر کردیم که ان شاالله حالشون خوب بشه. مامان جان شما و مریم چند جزء می تونید بخونید؟ سعید جواب داد: _ من که بیشتر از یه جزء نمیتونم قول بدم. مریم هم داره برای بچه ها قصه میگه. ان شاالله ازش می پرسم و خبر میدم. ان شاالله خدا همه ی مریضا رو شفای عاجل بده و هرچه زودتر همه ی مردمو از این بلای کرونا نجات بده. راستی مامان اگه چیزی لازم داشتید یا کاری داشتید به من بگید. مرخصی میگیرم و انجام میدم. مامان در جواب گفت: _ نه مامان جان. داییا هستن. عزیزم که فعلاً بستری شده و تحت مراقبته. شما فقط برای همه ی مریضا دعا کنید. _ چشم حتماً. فقط اگه ضروری بود و از خونه بیرون رفتید، حتماً ماسک بزنید. با کسی شوخی نداره. چند روز پیش یکی از همکارای من مبتلا شد. حالش خوب نیست. خیلی اذیت شد. پیشتر هرچه بهش می گفتیم رعایت کن، ماسک بزن، با دیگران دست نده، اصلاً گوش نمی داد. الانم که گرفتار شده. _ حتماً سعید جان. من و بابا که ماسک می زنیم و رعایت میکنیم. خیالت راحت. به همه سلام برسون. _ چشم. بزرگی تون رو می رسونم. شما هم به بابا سلام برسونید. خدانگهدار. ده دقیقه ای گذشته بود و هنوز بچه ها نخوابیده بودند. طبق روال هر شب، مریم یه مولودی که قبلاً دانلود کرده بود رو با صدای ملایم برای بچه ها پخش کرد. شب بخیر گفت و از اتاق بچه ها بیرون اومد. رو به سعید گفت: _ آقا سعید حواست به میثم هست من برم دوش بگیرم؟ _ ببخشید متوجه نشدم. چی گفتی؟ معلوم بود که سعید از خبر ابتلای عزیز، حسابی تو فکر رفته. مریم پرسید: _ تلفنی با کی صحبت می کردی؟ _ با مامان. سلام رسوندند. بین خودمون باشه. احتمالاً عزیز کرونا گرفته ن. تست کرونا هم داده. خیلی دعا کن. راستی مامان گفتند برای شفای همه ی مریضا یک ختم قرآن برداشته ن. پرسیدند شما چند جزء می خونید؟ صدای مولودی خوانی دلنشین و شاد حضرت علی علیه السلام با صدای یکی از مداحان ارزشی از اتاق بچه ها به گوش می رسید. مریم با آرامش و متانت همیشگیش جواب داد: _ خدا بزرگه. ان شاالله خوب میشن. من سه جزء میخونم ان شاالله. خودت جزء چند رو میخونی؟ _ سعید لبخندی زد و گفت من طبق معمول جزء یک رو میخونم. بعد هم خندید و چشمک زد و گفت میخوام اینقدر جزء یک رو میخونم تا حفظ بشم. مریم هم که میثم رو به آغوش گرفته بود و داشت بوس بارونش میکرد با لبخند مضاعف ادامه داد، پس منم طبق معمول سه جزء بعدش رو میخونم. آقا سعید اگه حواست به میثم هست من برم حموم؟ سعید لبخندی زد و گفت: _ برو خیالت راحت باشه. مداد شمعی های فاطمه گوشه اتاق افتاده بود. میثم اونا رو برداشت. روی دفتر نقاشی فاطمه خط خطی کرد. دیگه از سر و کول سعید بالا نمی رفت. سعید هم یک پیامک با مامان داد. _ سلام مامان، مریم میگه سه جزء میخونه ان شاءالله. من خودم جزء یک رو میخونم و مریم هم ان شاءالله دو و سه و چهار. التماس دعا بعد نت گوشی رو روشن کرد تا اخبار امروز مبتلایان کرونا رو بخونه. چند دقیقه ای که گذشت یه هو متوجه شد یه چیزی تو دهان میثمه. با عجله رفت سمتش. به میثم گفت: _اخ کن بابا، اخ کن ... . لب و دهان میثم آبی رنگ شده. سعید فهمید که مداد شمعی تو دهانش گذاشته. میثم هم سفت دهانش رو بسته و مداد رو می جوید. هرچه سعید بهش می گفت اخ کن انگار نه انگار. روشو کرد اون ور و مداد رو بیرون نیاورد. سعید بلند شد و چندتا دستمال کاغذی برداشت. میثم رو بغل کرد و به سینه ش چسبوند. سعی کرد به زور تکه های مداد شمعی رو از دهان میثم در بیاره. حالا میثم داد می زد و گریه میکرد. سعید اما بی توجه به او هم چنان تلاش خودش رو می کرد... ❤️ ادامه‌ دارد... ✍ نویسنده: محسن پوراحمد خمینی 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
حتی اگر در یک روستای دور افتاده در کنیا هم که باشید، برای شما پنل خورشیدی و دیش ماهواره فراهم می‌کنند تا کنترل فکری رسانه‌ای را برای همه بطور یکسان رقم بزنند. 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🔸️لذت آنچه را که امروز داری با آرزوی آنچه نداری خراب نکن... 🔹️روزهایی که می‌روند دیگر باز نمی‌گردند 🔸️شادی، عطری ‌ست که باید آنرا به خود زد تا دیگران هم از بوی آن بهره‌مند شوند. 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
🇮🇷 تمدید مهلت دریافت هدیه ٢٢بهمن نظر به درخواست برخی از اعضای محترم مبنی بر تمدید زمان دریافت هدیه٢
🇮🇷👆اگر هنوز عیدی تون رو دریافت نکرده اید، توجه داشته باشید که فقط تا ساعت 24.00 جمعه ٢٨ بهمن فرصت دارید تا یک کلاس تون رو دریافت کنید 😍 ✅ شرایط دریافت هديه (عیدی)، در کانال تربیتی همسران خوب شده است. 🇮🇷 هر یک از اعضای فرهیخته کانال تربیتی مشمول دریافت یک کلاس میباشد. (عیدی یوم الله ٢٢ بهمن) 🥰 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6 😍 عیدتون مبارک 😍 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 اطلاع رسانی کنید
🔴برژینسکی مشاورامنیت ملی سابق ایالات متحده امریکا : ⏪ امروز بایدرهبران ابرقدرت های جهانی ازمسئولین ایرانی برای حفظ امنیت خود وقت قبلی بگیرند. ▪️همانطورکه بارها اعلام کرده ام کشوری که تحت شدید ترین فشارها وتحریمها بوده است اکنون با این همه مشکلات رتبه 17 اقتصاد جهانیست. ▪️ دانش هسته ای رانهادینه کرده، درسلولهای بنیادی جزو پیش قراولان جهان است، پنجمین ارتش وقوای مسلح نظامی جهان را داراست. ▪️خاورمیانه کاملآ تحت نفوذ وسیطره آنهاست، ومن اعتماد راسخ دارم این کشوربااین ظرفیت ها وتوان بومی درآینده ای نه چندان دور احیاگر تمدن بزرگ اسلامی-ایرانی مورد نظر آیت الله خمینی می شود. 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
زن زندگی آزادی در هفته مد نیویورک 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
💓 اگر صاحب کانال یا کسب و کار مجازی در هستید، همین حالا کانال تون رو برای شرکت در تبادلات ایتا ثبت کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/2698314024Cfafe0cdf2e ✅ بدون پرداخت هیچ هزینه ای، اعضای کانال تون رو رشد بدید. 👆 😍 تبادلات لیستی روزانه و شبانه ایتا
🌸 امام علی (عليه ‏السلام) : بخيل‏ترين مردم كسى است كه مال خويش را از خود دريغ دارد و براى وارثانش بگذارد. 📚غررالحكم حدیث ۳۲۵۳ 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
چگونه دست به آلت زدن کودکان را درمان کنیم؟ با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد پوراحمد من میخواستم بپرسم چکار باید انجام بدم که پسرم کار زشتشو ترک کنه راستش را بگم پسر چهار ساله ام یکماهه شبها قبل خواب به آلتش دست میزنه و میخنده و از این کار خوشش میاد همه کاری کردم ولی جواب نگرفتم از تشویق و تنبیه و قهر و .. بعضی شبها هم دستش داخل شلوارش هست و همون جوری خوابش میبره استاد خواهش میکنم پاسخ بدید خیلی نگران پسرمم. من باید چکارکنم که اصلاح بشه این کارش و دیگه این کارو انجام نده ممنون از کانال خوبتون – سلام علیکم -شما او را به حمام میبرید یا همسر محترمتان ؟ -فرزند دیگری هم دارید یا خیر؟ بعضی وقتا من میبرمش و بعضی وقتا با پدرش میره حمام. بیشتر من میبرمش یک دختر نوزاد سه ماهه داریم خواهش میکنم راهنمایی کنید 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
s670.mp3
4.57M
چگونه دست به آلت زدن کودکان را درمان کنیم؟ 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
💠 شما مغازه‌های کیف فروشی زنانه را دیده‌اید که چقدر قشنگ کیف‌ها در آنجا آویزان شده‌اند، اما در آن را که باز می‌کنید، می‌بینید داخل آن پر از کاغذ و روزنامه باطله است. وقتی شما کاغذهای باطله را بیرون می‌ریزید، کیف‌ها هم از آن قواره و شکلی که دارند می‌افتند. ولی وقتی که همین کاغذهای باطله را مچاله می‌کنید و در کیف فرو می‌برید، کیف شکل می‌گیرد. ⛔ خشم و عصبانیت هم زباله زندگی است، وقتی آن را بیرون می‌ریزیم و بروز می‌دهیم خودمان زشت می‌شویم و از قیافه انسانی می‌افتیم، دیده‌اید کسی که عصبانی می‌شود چهره‌اش زشت می‌شود ولی وقتی همین خشم را به خاطر خدا فرو می‌برید شمایل انسانی پیدا می‌کنید. 📚 استاد رنجبر 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ وظیفه زن و شوهری که سردی بین آنها اتفاق افتاده... ⭕️ قسمت چهلم 🔹 جلسه پرسش و پاسخ مهارت های ارتباطی زوجین (قم، مسجد و حسینیه بقیة الله عج) 🔺محسن پوراحمد خمینی، روان‌شناس 🌼 ... 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کار جمهوری اسلامی دیگه تمومه! 🔹فیلم کوتاه «خبر دروغ»؛ به مناسبت چهل و چهار سالگی انقلاب اسلامی 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
یڪ آقای فرش فروش ڪه اهل نماز اول وقت بود به بنده گفت: یڪ ڪسی برای خریدن فرش وارد مغازه ی بنده شد. گفتم: وقت نماز است. گفت: من وقت ندارم، مسافرم و می خواهم بروم. هر چه اصرار ڪردم، دیدم نمی شود و گول شیطان را خوردم و یڪ قدری ڪه از نماز اول وقت گذشت، دیدم همین آقای مشتری ڪه خیلی شیفته ی این معامله بود، گفت من باید قدری تامل بڪنم! و از خرید منصرف شد!! شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را. امیر مومنان (ع) فرمودند: اگر مومن، دنیا را مانع از آخرت خودش قرار بدهد؛ پروردگار او را از هر دو باز می دارد. 📚 ایت الله حق شناس، کتاب از ملڪ تا ملڪوت، ج۱، ص۲۱۳ 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دیدن این کلیپ زیبا رو از دست ندید... 💠 چگونه مالک قلب همسرم شوم ⁉️ 🎤 استاد حائری 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
🔻 داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ١٠ مریم قبل از شروع خوندن داستان، با لحن پر محبت همیشگیش گفت: _ بچ
🔻 داستان خانه مریم و سعید 🔹 قسمت ١١ مریم که صدای جیغ و داد میثم رو شنیده بود از راه رسید. با دیدن صحنه متوجه شد که باز سعید سرش تو گوشی بوده و حواسش به بچه نبوده. میثم رو از دست سعید گرفت و دهانشو زیر شیر ظرف شویی شست. سعید بازم سرش رفته بود تو گوشی. مریم در حالی که میثمو بغل گرفته بود برگشت اتاق پذیرایی. رو به سعید کرد و با کنایه گفت: از قدیم گفتن بچه رو با پدرش تنها نذارید. یه چیزی می دونستن که می گفتن. مریم، سینی چای به دست وارد اتاق شد. سینی رو گذاشت روی میز تا میثم دست نزنه. بعدش میثمو بغل کرد و گذاشت روی پاش تا شیر بخوره و بخوابه. میثم هم که حسابی شیر خورده و سیر شده بود با کمی تکون تکون به خواب رفت. مریم بردش توی اتاق و سر جاش خوابوندش. تا دو ماه پیش که سعید یک نوبت کار می کرد و اینقدر ساعت کاریش رو زیاد نکرده بود، هر شب بعد از خوابیدن بچه ها خلوت گفتگو داشتند. نزدیک هم می نشستند و صحبت می کردند. درباره ی هر چیزی که حالشون رو بهتر می کرد. اون شب هم مثل همون دو ماه قبل، بعد از اینکه بچه ها به خواب عمیق رفتند، مریم لباس جذاب و مهیجی پوشید. اومد و کنار سعید نشست. بسیار زیبا و مرتب و معطر. تو خلوت گفتگوشون کنار هم می نشینند. گاهی به هم تکیه کرده و در آغوش هم یکدیگرو نوازش می کنند. سعید و مریم عاشق خلوت گفتگو هستند. مریم سرش رو روی پای سعید گذاشت. سعید با یه دستش صورت مریمو نوازش می کرد. انگشتان دست دیگه شو هم لای موهای مریم فرو برد و شروع کرد به بازی با موهای مریم. گوشی همراه سعید زنگ خورد. نیم نگاهی به گوشیش انداخت. یکی از دوستاش بود. گوشی رو روی حالت سکوت گذاشت و جواب نداد. این قرار بین سعید و مریمه. وقتی که خلوت گفتگو دارند همه ی توجه شون برای هم باشه. حتی گوشی همراه شونو دست نگیرند. مریم از این حرکت سعید بسیار خوشحال شد و خوشش اومد. چون خیلی طول کشیده بود تا سعید قبول کنه تو خلوت گفتگو حواسش به چیز دیگه نباشه و گوشی همراه که اصلاً دست نگیره. با یک نگاه محبت آمیز رو به سعید کرد و گفت: _سعید جان بهت افتخار می کنم. احساس می کنم خوشبخت ترین زن دنیا هستم. مریم بارها در طول زندگی مشترکشون این اعتقادشو به سعید گفته. سعید هم میدونه که این فقط یه حرف از نوک زبون نیست. بلکه اعتقاد قلبی مریمه. اون عاشق این جمله ی مریمه. با شنیدنش حسابی انرژی مثبت می گیره. لبخند رضایت به لبش می شینه. خم شد و با نهایت محبتش وسط ابروهای مریمو بوسید و گفت: _منم خوشبخت ترین مرد دنیام وقتی تو کنارمی. مثبت نگری مریم بارزترین ویژگی اونه. تو خونواده زبانزده. با نگاه مثبت به همه چیز نگاه می کنه. هیچ وقت از کلمات منفی و مایوس کننده استفاده نمی کنه. همین مثبت نگری باعث شده همیشه با روحیه ی بالا مسائل زندگیش رو حل کنه. سعید اون روز به خاطر بردن عزیز به بیمارستان مرخصی گرفته بود و فرصت بیشتری داشت تا با مریم و بچه ها وقت بگذرونه. به یاد دو ماه پیش و قبل از اون افتاد. مثل اون شبها با انگشتاش با موهای مریم بازی می کرد. اون ها رو به این طرف و اون طرف روونه کرد. مریم گفت: _میثم امروز برای اولین بار گفت داداش. سعید با ذوق خندید و گفت: _ای جون. قربون پسرم برم. ولی بابا گفتناش خیلی عالیه. مریم نیم نگاهی بهش کرد و با لبخندی نمکین گفت: _خب مثل اینکه اول از همه گفت مامان. همه حرفای بچه م عالیه. نه فقط بابا گفتناش. سعید کمی صاف تر نشست. آروم گفت: _خوشگلم چاییت سرد شد. بلند شو چاییتو بخور. مریم بلند شد. یه نقل مشهدی گذاشت داخل دهان سعید. نقلایی که یه مدت قبل تو سفر مشهد و زیارت امام رضا علیه السلام خریده بودن. سعید هم نقل و انگشتای مریمو به دندون گرفت و کمی فشار داد. طبق معمول. بعدش گفت: _دست شما بی بلا، ان شاالله بری کربلا. نه با همدیگه بریم پیاده روی اربعین. بعد هم خندید و ادامه داد: _البته انگشتان خانم خوشگل من از این نقلا خوشمزه ترند. مریم هم با ناز و کمی هم اعتراض گفت: _آقا سعید ببین جای دندونات رو انگشتم مونده. سعید همین طور که چاییشو سر می کشید کنترل تلویزیون رو برداشت و زد شبکه یک. بعدش گفت: _مریم دعا کن عزیز زودتر بهتر بشه. سنشون بالاست و خیلی نگرانم. _خدا بزرگه. فردا سعی کن حداقل یه زنگی بهش بزنی و باهاش صحبت کنی. چون تو رو خیلی دوست داره و خیلی تو روحیه ش تاثیر داره. برای بیمار از همه چیز مهم تر، روحیه خوب و انرژی مثبته. سعید لبخندی زد و جواب داد: _این هم چشم. امر دیگه ای ندارین؟ چشمکی زد و ادامه داد: تعارف نکنید. راحت باشید. من در خدمتم. تازه متخصص ماساژم هستم. اگه تمایل دارین بیام سراغتون. ❤️ ادامه‌ دارد... ✍ نویسنده: محسن پوراحمد خمینی 💜 ارسال نظرات شما درباره داستان "خانه مریم و سعید" 👇 @Manamgedayefatemeh7 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
مادر و تربیت بچه وقتی در دامان‌ مادرش هست، میبیند مادر اخلاق خوش دارد، اعمال صحیح دارد، گفتار خوش دارد، این بچه از همانجا اعمالش وگفتارش به تقلید از مادر(که از همه تقلید ها بالاتر است) تقلید میشود و به تزریق مادر (که از همه تزریقها موثر تر است) تزریق میشود. 📚 صحیفه امام، ج۱۳، ص۱۹۲-۱۹۳ 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6