#جواب_منفی_به_خواستگار
#اصرار_خانواده
سلام وقتتون بخیر
خسته نباشید
بنده هفده سالمه
تو خانوادهی ما همه تقریبا ازدواج فامیلی دارن
الان هم یه خاستگار دارم که یکی از اقوام دور ما هستن
که اصلا به هیچ عنوان این اقا به دلم نمیشینه و به دلم نیست
نه از لحاظ ظاهری نه اعتقادی نه فکری
اصلا از طرز رفتار ، عقاید ، و ظواهر اون اقا خوشم نمیاد
اما خانوادم این اقا پسر رو قبول دارن و اصرار میکنن که حتما قبول کن پسر خوبیه و پاک و سالمه و...
و اینکه همونطور که گفتم تو خانوادهی ما ازدواج فامیلی خیلی زیاده و وقتی برای خاستگاری میرن یعنی دیگه همه چیز اوکیه
و جواب طرف مثبته
و اصلا من امکان اینکه بزارم این اقا پسر بیاد خاستگاری و حالا ردش کنم نیست
و من هزار بار با منطق و ارامش ، با هر روشی، با هر زبونی و..
با خانوادم حرف زدم
اما خانوادم رو حرفشون هستن و قبول نمیکنن
واقعا نمیدونم چی کار کنم؟
🌹🍃 پاسخ #مشاور_امین کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم #علاءالدین
سلام خدمت شما دختر بزرگوار
میدانم که به خاطر اصرار خانواده، فشار زیادی تحمل میکنید، اگر شناخت کافی نسبت به طرف مقابل دارید و میدانید که با ایشان کفویت و تناسب ندارید و از طرفی هیچ گونه خوشایندی هم نسبت به ایشان ندارید، از صحبت کردن محترمانه و با دلیل و منطق با خانواده خود ناامید نشوید، به هر حال یک قطره ی آب هم وقتی مدت زمان زیادی بر سنگ میچکد، حتی سنگ را سوراخ میکند و صحبت کردن هم اثر خودش را دارد به شرطی که طبق اصول و قواعد خودش باشد.
شما اول بنشینید با خود حسابی فکر کنید و خود را جای پدر و مادر قرار دهید، ببینید از دیدگاه ان ها این اصرار ها چه دلیلی دارد؟ قطعا هر پدر و مادری صلاح فرزندان خود را میخواهد و سعی میکند آن ها را طوری به سمت ازدواج هدایت کند که خیالش از بابت آینده آن ها راحت باشد، این بسیار مهم هست که شما نگرانی های آن ها را درک کنید و با این دید با آن ها صحبت کنید نه به عنوان افرادی که میخواهند به زور چیزی که شما دوست ندارید را به شما تحمیل کنند! وقتی پدر و مادر ببینید شما آن قدر عاقل و بزرگ شده اید که نگرانی آن ها را درک میکنید، هم راحت تر حرف شما را میپذیرند و هم شما بهتر میتوانید آن ها را متقاعد کنید... مثلا ممکن است پدر و مادر فکر کنند اگر این خواستگار را رد کنند، خواستگار بهتری نخواهد آمد، یا به خاطر بخشی از سختی هایی که شاید خودشان در زندگی کشیده اند الویت برای آن ها درآمد و مباحث اقتصادی باشد و همین که خیالشان از این بابت راحت باشد که دختر و نوه هایشان در آینده از نظر اقتصادی تامین هستند، دیگر توجهی به بقیه مسائل نمیکنند، ممکن است از واکنش فامیل و ناراحت شدن خانواده طرف مقابل نگران باشند، ممکن است نگران باشند که سن ازدواج شما بالا برود و مثلا در محیط فرهنگی که زندگی میکنید، حرف هایی پشت سر شما گفته شود ، ممکن است تصورشان این باشد که شما به خاطر سن کم از روی احساسات زودگذر جوانی پاسخ منفی به ایشان میدهید و بعدا خود شما پشیمان خواهید شد و ...
این بسیار مهم است که وقتی میخواهید فردی را در مورد مسئله ای قانع کنید، فقط مسئله را از زاویه نگاه خود نبینید، بلکه از زاویه نگاه او هم به مسئله نگاه کنید و با منطق خود او با او سخن بگویید. پس با شناختی که از پدر و مادر دارید و صحبت هایی که بیان شده،نگرانی ها و افکار آن ها را استخراج کنید و روی هر کدام فکر کنید، برای هر کدام جوابی طراحی کنید که با منطق پدر و مادر شما قابل درک و پذیرش باشد و تا حد ممکن این نگرانی آن ها را برطرف یا کم کند.
در نحوه گفتن علاوه بر لحن مودبانه و محترمانه، و حفظ آرامش در حین صحبت که نشان از پختگی شماست، سعی کنید همدلانه و محبت آمیز شروع کنید، به والدین خود بگویید،من میدانم که اصرار شما به خاطر خود من هست و شما احساس میکنید من با این ازدواج خوشبخت میشم و آینده خوبی خواهم داشت، من واقعا از شما ممنونم که نگران من هستید و برای من خیرخواهی میکنید، اما من به این خاطر مخالف هستم که .... و دلایل خود را ناظر به نگرانی های ایشان مطرح کنید.
برخی از دلایل به طور کلی این هستند که وقتی کفویت و تناسب وجود نداشته باشد، بعدا در زندگی هم دو طرف ناراضی خواهند بود و به جای اینکه در کنار هم احساس آرامش کنند، بیشتر جر و بحث خواهند داشت، این که یک نفر کمی دیرتر ازدواج کند بهتر از این هست که زود ازدواج کند اما ازدواج نامناسبی داشته باشد، که به سرانجام نرسد، در این شرایط اگر نتواند طلاق بگیرد باید یک عمر سختی و ناخوشایندی تحمل کند و اگر طلاق بگیرد، خیلی بدتر از این هست که مجرد بماند، چون حتی در فرهنگ ها و منطق جغرافیایی که دید بدی نسبت به مجرد ماندن در سنین بالاتر دارند، نسبت به زن مطلقه دیدها منفی تر هست....