#زندگی_عاشقانه_نتیجه_انتخاب_عاقلانه
سلام آقای پور احمد خمینی خواهش میکنم من رو کمک کنید،من یک دختر بیست وچهارساله هستم وتحصیلاتم دیپلم هستش،علاقه مند به پسری هستم که بیست ویک ساله هستش ودوسال ونیم از آشنایی ما میگذره ،ایشون به خونواده من هم گفتند که من رو برای ازدواج انتخاب کردندوهرکس که میومد خواستگاری میگفت ردش کن بره چون من تو رو میخوامت ،به پدرم و خواهرم قول داده بودن.متأسفانه پدرم دوماه پیش به رحمت خدا رفتند .
چهارده روز قبل قرار بود بریم نشون بخریم روز بعدش گفت من نمیخوامت برو .
خیلی افسرده شدم شب وروزم شده گریه من واقعا دوستش دارم ،ایشون هم من رو خیلی دوست داره أما چون ایشون هم پدر ندارندولی برادر بزرگشون که باهم آرایشگری میکنند خیلی مانع ازدواج ماهستند .
نمیدونم چه کار کنم،جواب من رونمیده ومن رو در فضای مجازی مسدود کرده ،اعصاب من بهم ریخته هم پدرم رو از دست دادم وهم کسی که دوسش دارم رو،خواهش میکنم کمکم کنید.
🌹🍃 پاسخ #مشاور_امین کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم #علاءالدین
سلام خواهر بزرگوار،فوت پدر بزرگوارتان را تسلیت عرض میکنم،ان شاالله خدا به شما و همه بازمانگان ایشان صبر جزیل عطا کند،و روح ایشان را با امیرالمومنین علیه السلام محشور کند.
در این شرایط طبیعی هست که شرایط روحی دشواری را تحمل میکنید و این مهم هست که به خودتون زمان بدید تا،به مرور رنج این سوگ ها کمتر بشه.
در مورد این آقایی که فرمودید، من نمیدونم چگونه با ایشون آشنا شدید و دلبستید،اما این کار که شما ۲ سال و نیم،متنظر پسری شدید که ۳ سال از شما کوچکتر هستند و میدونستید که برادر بزرگتر ایشان هم که به نوعی در غیاب پدر بزرگتر ایشان محسوب میشدند و منبع درآمدیشون یکسان هست،با این ازدواج مخالف هستند ،و از طرفی همه خواستگاران خودتون را به خاطر ایشان رد کردید،طبیعتا کار درستی نبوده.
اولا شما چگونه ایشان را سنجیده بودید و مطمئن بودید که این فرد همسر مناسبی برای شما خواهند بود؟دوما این که شرایط ایشان ،شرایطی نبوده است که بتونین روی قول ایشان یا حرفشان حساب باز بکنید،
متوجهم که الان با توجه به اینکه علاقه ای به این فرد داشتید،رفتن ایشان برای شما سخت هست،
اما با توجه به شرایطی که فرمودید،اگر پدری ندارند و برادر بزرگتر ایشان،با این ازدواج مخالف هست،به خصوص با توجه به اینکه درآمد این آقا هم به نوعی وابسته و مشترک با برادر بزرگتر هست، و مهم تر از همه اینکه با توجه به همه این عوامل،و سن و شخصیت ایشان،احتمالا تاثیر پذیری زیادی از برادر بزرگترشون دارند،ورود شما به این زندگی،قطعا سختی های بسیار بیشتری برای شما به همراه می داشت...
این عوامل باعث شده بعد از دو سال و نیم انتظار از طرف شما و رد کردن همه خواستگاران به خاطر ایشون،که قطعا کار اشتباهی بوده، زیر قول خودشان با شما بزنند.مسلما برای شما سخت هست و یک مدت طول میکشه تا رنج رفتن ایشان کم و کم تر بشه و ان شاالله برطرف بشه،اما این رنج در برابر پا گذاشتن به یک زندگی بسیار پرریسک و بی سرانجام،قطعا ناچیز هست.
در هر حال،این رو در نظر داشته باشید که اگر به خدا توکل کنید و سعی کنید در امورتان،به خصوص امور بسیار مهم این چنینی که مسئله یک عمر زندگی شما هست،عقل و منطق خودتان را بر احساسات مقدم بدانید و از تصمیمات هیجانی پرهیز کنید،ان شاالله خدا،همسری که هم کفو شما باشه،را نصیب و روزی شما خواهد کرد،
پس اولا به خودتان زمان بدید تا رنجی که حاصل اون علاقه بوده،کم تر بشه،در این مدت،به فعالیت های مفید و مورد علاقتون بپردازید مثل تحصیل،مطالعه،آموختن یک هنر یا مهارت یا به کارگیری مهارت هایی که دارید و ... و سعی کنید تا حد ممکن بیکار نباشید،
دوما ارتباط خودتان را با خدا تقویت کنید و با قرآن و اهل بیت علیهم السلام انس بگیر،تا یار و یاور شما در همه مراحل زندگی باشند و بدون شک با یاد خداست که بسیاری از سختی ها اسان میشه،
سوم هم اینکه خواستگاران دیگری مراجعه میکنند را با جدیت بررسی بکنید،در این زمینه،از صوت های انتخاب همسر استاد پوراحمد استفاده بکنید که یکی از منابع بسیار مفید در این زمینه هست ،ان شاالله که خدا در همه مراحل زندگی،بهترین ها را براتون رقم بزنه،حتی بهترین هایی که گاهی شما ازش بی اطلاع بودید...
موفق و موید باشید.
💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠
@hamsaranekhoob