#سوتی
اوایل زندگیمون با مادر شوهرم زندگی میکردیم
یه روز مادر شوهرم مهمون دعوت کرد چه مهمونی ، فرمانده برادر شوهرم بود برادر شوهرم سرباز بود
اون موقع پسر من ۴ سالش بود
بعد از کلی کار وقت نکردم به بچه م برسم
پاهاش خیلی سیاه بود جوراب پاش کردم شب مهمونا اومدن
یکی از مهمون ها به پسرم گفت عمو
جون قندو بیار
پسرم تا بلند شد چایی
ریخت رو پاش
فرمانده برادر شوهرم
فوری جوراب از پای پسرم درآورد
هی فوت میکرد جوراب دراوردن همانا پای سیاه نمایان شدن همانا
منو مادرشوهرم خواهرشوهرم ترکیدیم از خنده 😂😂😂
فوری من پسرمو گرفتم بردم تو حیاط پاهاشو شستم
هنوزم با هم می گیم می خندیم
الان پسرم خودش ی دختر ۴ ساله داره
🔞 خانوادهღڪانالـ همسردارے🔞
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
اینجـا کلیـک کـنیـد 💍
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
#سوتی
اولین شبی بود ک کنار همسرم خوابیده بودم و خیلی خسته بودم یهویی دیدم یه چیزی داره میخوره تو دلم برق ها خاموش بود چشام و باز کردم یکی داشت بهم لگد میزد و میگفت دور شو ☹شوهرم بود خواب دیده بود که یه پیرزن پیشش خوابیده اخه بیچاره عادت نداشته ک کنارش کسی بخوابه 😁😁😁خیلی ترسیدم اون شب ولی حالا ک بهش فکر میکنم خندع ام میگیره😃
🔞 خانوادهღڪانالـ همسردارے🔞
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
اینجـا کلیـک کـنیـد 💍
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
#سوتی
سلام
ترم اول ت دانشگاه دقیقا روز اول سر کلاس اشتباهی رفتم اونم برای درس تخصصی هیچ کس هم سر کلاس نبود منم دیدم وضعیت خوبه نشستم برای خودم چایی ریختم (فلاسک برده بودم با خودم)
و در کمال ارامش با کلی نازوعشوه داشتم چایی مو میخوردم و سیس دانشجویی گرفته بودم😂
یهو استاد اومد سر کلاس قشنگ اینجوری بود 😳
پرسید درس چی داری وقتی بهش گفتم گفت این ساختمون فقط برای درسای عمومی😂😂
دیگ یساعت داشتم میدوییم برسم اون یکی ساختمون حداقل ب اخر کلاس برسم😕
2m هستم 🤗
همیشه هم که نمیشه سوتی زن و شوهری فرستاد 😉
🔞 خانوادهღڪانالـ همسردارے🔞
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
اینجـا کلیـک کـنیـد 💍
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
#سوتی
سلام همراز جان
منم میخواستم از سوتی دادن خودم بگم همسر من چند سال پیش ماموریت داشت رفته بود شهر دیگه و ما مرتب بهم زنگ میزدیم و شبا پیامک بازی میکردیم(اونموقع واتساپ و تلگرام نبود)شوهرم دوماه بود نیومده بود خونه و هردومون حسابی دلتنگ بودیم..یه شب که پیامک بازی میکردیم وسط پیامای عاشقانه و مثبت هیجده مون😂خاله ام پیام داد که فردا بریم خرید و من اشتباهی پیامی که برای شوهرم تایپ کرده بودم و برا خاله ام فرستادم🙈🙈دیگه خودتون تصور کنید من اون لحظه چه حالی بودم
به خاله ام پیام دادم و گفتم ببخشید اشتباه فرستادم ترو خدا پاکش کن 😂اون بنده خدا هم چیزی نگفت اما بعد چند سال الانم تو صورت خاله ام نگاه نمیکنم همش فکر میکنم یادشه😂😂
🔞 خانوادهღڪانالـ همسردارے🔞
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
اینجـا کلیـک کـنیـد 💍
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
#سوتی
عقد خواهر زاده ام بود
توی دفتر ازدواج یک مراسم کوچولو گرفتن بعدش میخواستن فیلم برداری کنن مادرم خیلی توی نامحرم ومحرم جدی بود
به خاطر همین به من گفت از عروس وداماد فیلم برادری کنم
داماد اومد که همون خواهر زاده ام بود گفت بیا بهت یاد بدم منم گفتم روشن کن بهم بده بقیه رو بلدم
آقا اومدمو از سفره عقد گرفتم از خود دامادوعروس گرفتم دیگه مثل این فیلم بردار حرفه ایا از همه فیلم میگرفتم 😎
دیگه مراسم تموم شد منم نگاه کردم دیدم کلید ضبط کردن رو نزدم
هیچی جاتون خالی تا چند سال روم نمیشد به طرف عروس داماد برم
داماد و عروس☹️
من😳
داداش داماد😂😂
مطمئنم هرکسی اینو میخونه حرصش میگیره 🤣
🔞 خانوادهღڪانالـ همسردارے🔞
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
اینجـا کلیـک کـنیـد 💍
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
#سوتی
وای وای سلام😂😂
بچها سوتی دادم که برم سر بزارم به بیابوووون😂😂
دیشب مهمونی بودیم چون قبلش عجله داشتیم من هول هولکی لباس پوشیدم و رفتیم دیدم همه یجوری نگا میکنن منم گفتم چه خوشگل شدم😌یهو خالم گفت برو شلوارتو عوض کن صورتمم درست کن😒
منو میگی بدو بدو رفتم دیدم واااای شلوار روی چپ پوشیدم😭😂آرایشم پخش شده تا آخر مهمونی تو اتاق بودم و گریه کردم😒😂😂
نصیب هیچکی نشه🤣
🔞 خانوادهღڪانالـ همسردارے🔞
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
اینجـا کلیـک کـنیـد 💍
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅
#سوتی
وای بچه ها دیروز با شوهرم رفتیم پیشخوان بعد تا رسیدیم داخل شوهرم گف پشت چادرت یکم خاکی شده گفتم باشه رفتیم تو ماشین تمیز میکنم بعد من داشتم با خانومه پیشخوانیه حرف میزدم یهو شوهرم بدون اینکه چیزی بگه کاملا غیر منتظرانه یهویی شروع کرد ب تکوندن چادرم😂😂😂وای یهو چادرم از سرم افتاد روسریم افتاد رو گردنم😐 برگشتم گفتم چیکار میکنی یهویی جن زده شدی😂😂😂وای انقد خنده ام گرفته بود اومدم نشستم یه رب فقط ب کارش میخندیدم😂😂واقعا فازشو درک نکردم چرا یهو جو گیر شد 😁😁گفتم لاقل قبلش بهم بگو تا چادرمو سفت بگیرم بعد تمیزز کن 😂😂😂😂😂😂
از اینکارا نکنید 🤣
🔞 خانوادهღڪانالـ همسردارے🔞
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
اینجـا کلیـک کـنیـد 💍
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅
#سوتی
رفته بودیم با شوهرم واسه تولد دخترم کیک تولد سفارش بدیم بعده انتخاب کیک شمعا رو نگاه میکردم که چشمم خورد به شمع شماره O "صفر" همینجور مثل خنگا نگاش میکردم و رو به آقام گفتم وااایی نگاه کن شمع صفر 🤨🤨 یعنی چی صفر بعدم یهو عینه صاعقه زده ها پریدم بالا انگار چیزی کشف کردم بلند گفتم وااای آره بچه ای که تازه به دنیا آمده میخوان تولد واسش بگیرن روی کیکش شمع صفر روشن میکنن👍😁😁
یهو نگاه کردم دیدم همه به ویژه فروشندهه دارن با تعجب توام با تاسف نگام میکنن و آقام داره مثل شمع آب میشه😦😦😰😰🤫
در گوشم گفت چی داااری میگی این چرت و پرتا رو از کجات درآوردی شمع 10 سالگی مگه صفر نمیخواد نابغه
تازه فهمیدم چه سوتی دادم دیگه موندن و جایز ندونستم فقط سرم و انداختم پایین و زدم بیروون🏃♀🏃♀🏃♀😟😟
🔞 خانوادهღڪانالـ همسردارے🔞
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
اینجـا کلیـک کـنیـد 💍
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅
#سوتی
روز خواستگاری چون فامیل شوهرم شهر دیگه ای زندگی میکردن تو خونه ی یکی از اشناهاشون جمع شده بودن داماد میره گل و شیرینی بخره یکم دیر میشه فکر میکنه همه اومدن خونه ما .مستقیم اومد خونه ما با گل و شیرینی.درو که باز کردن داماد تازه رسید وسط خونه فهمید چه دسته گلی به اب داده😥هیچی دیگه کلی خجالت کشید زنگ زد بقیه فامیلاش اومدن😂
مُُُنتظرِِ سوتے هاتون هَستیم
🔞 خانوادهღڪانالـ همسردارے🔞
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
اینجـا کلیـک کـنیـد 💍
┅┄┅─✵💞✵─┅─
#سوتی
من ترم ۵ حقوقم
و ترم ۳ ی سوتی خیلی بدی ک دادم
کلاسمون ۸ صب بود منم شب قبلش کلا نخوابیده بودم
امتحان داشتیم و تا ۶ صبح درس خوندم
حاضر شدم دوش گرفتم رفتم دانشگاه بهترین لباس هامو پوشیدم کلا آدم شیک پوشیم
خیلی به خودم افتخار میکردم ک هم خیلی درس خوندم و نمره ام خوب میشه هم واس هیکل و چهره اینام
ارایششم انصافا خیلی خوب شده بود
خلاصه همین جوری با عشوه راه میرفتم تو محوطه ی دانشگاه و فک میکردم خوشگلترین دختر دانشگاه منم
امتحانم ک تموم شد و بعد ناهار رفتم سرویس بهداشتی ک رژ بزنم دیدم کلا مانتوم برعکس پوشیدم
واییی هیچ وقت یادم نمیره
نصیب گرگ بیابون نشه🤣
#سوتی
سلام خدمت خانوما ی گل من چند وقته به شوهرم میگم برای من یه ماشین بگیر خودمم ماشین داشته باشم جایی خواستم برم
راحت باشم تا اینجا رو داشته باشین😂
چالش دزدی رو از همسرم پرسیدم که اکه منو دزدیدن چیکار میکنی گفت بهشون میگم بهت بگن که پراید111 خریدم برات خودت هرطور شده پیدا میشی 😂
عجب از دست این مردا🙆♂️
🔞 خانوادهღڪانالـ همسردارے🔞
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
اینجـا کلیـک کـنیـد 💍
┅┄┅─✵💞✵─┅─
#سوتی
من گفته بودم اصلا نمیخوام ازدواج کنم و قرارم همین بود ٢٢سالم بود یه پسر قرار شد بیاد خاستگاریم منم هی میگفتم من ازدواج نمیکنم به مامانم میگفتم انقدر دلت میخواد خودت زنش شو😐😅
اما وقتی اومد یه دل نه صد دل عاشقش شدم وقتیم رفتن آیفونو برداشتم گفتم کاشکی بگه منو میخواد خلاصه اونم دلش منو گرفته بود اومدن واسه حرف زدن تو اتاق بهم گفت من هیچی ندارم حتی این لباس تنم قرضه منم عرعر 😑باور کردم و دلم براش سوخت و باهاش ازدواج کردم☺😅
بعد ازدواج هی لباسه رو میدیدم همش تنشه با حالت بغض😢 گفتم چرا پس نمیدی به صاحبش اونم از خنده نمیتونست حرف بزنه گفت اینو گفتم تا خرت کنم زنم شی وـ من الان ۶ ساله خرم😐😐😂😂😂😂
🔞 خانوادهღڪانالـ همسردارے🔞
┅┄┅─✵💞✵─┅─┅┄
اینجـا کلیـک کـنیـد 💍
┅┄┅─✵💞✵─┅─