eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
20.2هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 با سلام 📝سلام دوست عزیز با توجه به تفاوت مسئولیت پذیری ،سعی نمایید این موارد در همین دوران عقد هماهنگ شود و به بعد از عروسی موکول نگردد هرچند که تلاش زیاد برای تغییر همسرتان ممکن است باعث مقاومت بیشتر ایشان شود و مسئولیت پزیری زیاد شما موجب کمتر شدن مسئولیت پذیری ایشان در آینده گردد. شما نیاز به برنامه ریزی مشترک و زمان بندی حتی بصورت مکتوب ولی در فضایی دوستانه هستید مثلا زمانیکه در فضای محبت آمیزی قرار دارید اول از او به خاطر ویژگی های خوبش قدردانی کنید و آنها را یکی یکی نام ببرید. و در نهایت با لحن بسیار آرام و غیر مستقیم که باعث مقاومت ایشان نشود خواسته تانو برنامه ریزی برای آن را مطرح کنید. در کل بی مسئولیتی یکی از خصایص شخصی هست که در وجود تعدادی از افراد نهادینه شده و این به روابط صمیمانه و عاطفی شماو همسرتان لطمه وارد می کند. اما نکته ی حائز اهمیت این است که شما نباید بی مسئولیتی همسر تان را بپذیرید و تمام کارها را خودتان انجام دهید و جبران کنید، بلکه بایدتلاش کنید نقاط ضعف خودتان را که به تشدید این حس بی مسئولیتی در همسرتان شده را پیدا کنید و اصلاح نمایید. و به صورت غیر مستقیم همسرتان را دعوت به پذیرش مسئولیت کنید نکته مهم این است که بجای اینکه به فکر تغییر در او باشید این سوال بزرگ را از خود بپرسید که من چه تغییری کنم که او تغییر کند. با شوهرتان مقابله به مثل نکنید. از خانواده بخواهید که فرایند حمایتگری از او را قطع کنند و مصرانه و قاطعانه از او برای انجام وظایفش تقاضا کنند. 👈 👉 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
‌ عاشـــــــ❤️ـــــقانه مذهبی ️ (قسمت25) شهریار برف شادے رو گرفت سمت صورتم و گفت:آخہ اینم روز بود تو بدنیا اومدے؟ با خندہ صورتم رو گرفتم برف شادے نرہ توے چشم هام! همونطور ڪہ با دست صورتم رو پوشندہ بودم گفتم:شهریار یعنے بزنے نہ من نہ تو! مادرم با حرص گفت:واے انگار پنج شیش سالشونہ!بیاید سر سفرہ الان سال تحویل میشہ! دستم هام رو از روے صورتم برداشتم شهریار خواست بہ سمتم بیاد ڪہ سریع دویدم ڪنار پدر و مادرم نشستم،شهریار چندبار انگشت اشارہ ش رو برام تڪون داد یعنے دارم برات! مثل هرسال سر سفرہ هفت سین مون ڪیڪ تولد هم بود،سال نو،تولد نو،هانیہ ے نو! دست هامون رو براے دعا بالا گرفتیم ڪہ صداے زنگ دراومد،سریع بلند شدم و گفتم:من باز مے ڪنم! آیفون رو برداشتم:بلہ! صداے عمو حسین اومد:مهمون بے دعوت نمیخواید؟ همونطور ڪہ دڪمہ ے آیفون رو فشار مے دادم گفتم:بفرمایید! رو بہ مادرم اینا گفتم:عاطفہ اینا اومدن! زیاد برامون جاے تعجب نداشت،تقریبا هرسال اینطورے بود! همہ براے استقبال جلوے در ایستادیم،خالہ فاطمہ و عمو حسین داشتن وارد مے شدن ڪہ عاطفہ زودتر دویید داخل،عمو حسین گفت:دختر امون بدہ! هانیہ دوید سمتم و محڪم بغلم ڪرد،ڪم موندہ بود استخون هام بشڪنہ! دست هام رو دور ڪمرش حلقہ ڪردم عاطفہ با خوشحالے گفت:هین هین تولدت مبارڪ! لبخندے زدم و گفتم:مرسے عاطے فقط استخون برام نموند! سریع ازم جدا شد،امین و مریم هم وارد شدن،مریم بغلم ڪرد و گفت:تولدت مبارڪ خانم خانما! با لبخند تشڪر ڪردم،امین همونطور ڪہ دنبال مریم مے رفت گفت:تولدتون مبارڪ! سرد گفتم:ممنون! همہ دور سفرہ نشستیم،نگاهم رو دوختم بہ شمع هاے روے ڪیڪ،نوزدہ! اے ڪاش عدد یڪ رو میذاشتن! عاطفہ ڪنارم نشستہ بود،صداے توپ اومد و بعدش هم مجرے ڪہ شروع سال جدید رو تبریڪ مے گفت! همہ مشغول روبوسے و تبریڪ گفتن شدیم،شهریار شیرینے رو برداشت و بہ همہ تعارف ڪرد. خالہ فاطمہ با شوق گفت:امسال سال خیلے خوبیہ! بے اختیار گفتم:آرہ! مریم با شیطنت گفت:ڪلڪ یہ خبرایے هستا! بے تفاوت گفتم:نہ از اون خبرا! همہ خندیدن،شهریار با اخم گفت:مامان ڪسے اومدہ بہ من خبر ندادے؟ عموحسین با دست زد بہ ڪمر شهریار و با خندہ گفت:داش غیرت! پدرم بہ شوخے گفت:اصلا اومدہ باشہ بچہ،باباش اینجا هست! خالہ فاطمہ گفت:پس بریم لباس آمادہ ڪنیم براے عروسے. با شیطنت بہ شهریار نگاہ ڪردم و گفتم:بلہ ولے براے عروسے شهریار! همہ با هم اووو گفتن و شهریار سرش رو انداخت پایین! عاطفہ آروم گفت:هانے جدے میگے؟ در گوشش گفتم:آرہ بابا،عاطفہ باید دختر رو ببینے عین خل و چل هاس! عاطفہ با ناراحتے گفت:ببین دختر چے هست!شهریار شما از اول بے سلیقہ بود! بہ زور جلوے خودم رو گرفتہ بودم تا نخندم! مادرم نگاهے بہ پدرم ڪرد،پدرم سرش رو تڪون داد مادرم گفت:حالا ڪہ همہ دور هم جمع شدیم با اجازہ ما بعد از عید براے خواستگارے .... http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ 🌺سلام میکنیم به صبح به نور به روشنایی و به همه عزیزان كه با يادخدا 🌺روزديگری ازروزهای باشكوه زندگی را آغاز كرده‌اند الهی روزتون سرشار از🌺 خوشبختی باشه 🌺سلام دوستان خوبم😊✋ 🌸ـــــــای_بهاری http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 👨‍👩‍👧‍👦 3⃣اصل لذت جویی وتمتّع : 😊رابطه سالم بین زن و مرد، ❤️ تبادل خالصانه احساسات و محبتها و ارضای عواطف 😊و نیازهای عاطفی درخانه و نظام خانواده مورد سفارش اسلام است.💝 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 💑 ❣خانومانه ‼️ هرجایی درد و دل نکنید گاهی با درد و دل های افراطی شما و یا همسرتان پیش دیگران باعث می شود آنها از سر خیرخواهی و کمک به شما وارد زندگی مشترکتان شود و با دخالتهای خودشان زندگی شما را از آنچه که هست بدتر کند. 🔹 بنابراین سعی کنید پیش از هر کسی ✍خودتان به همراه همسرتان به مشکلات خود رسیدگی کنید. @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️ 👈مردها مراقب چند اقدام ناپسند بعد از ازدواج باشند ‼️بی‌توجهی به ظاهر 👈همون‌طور که در اوایل آشنایی به خودتون می‌رسیدید، الان هم به ظاهرتون رسیدگی کنید تا همسرتون احساس خوبی کنه. 👌فراموش کردن مناسبت‌ها ❌رعایت نکردن ادب 👈‼️کاری نکنید که همسرتون تصور کنه برای شما فرقی با یکی از دوستان مذکرتون نداره. ‼️بی‌توجهی به ظاهر و احساسات همسرتون http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ ؛ 👱‍♂مردان آناناســـــ🍍ــــی ‍👩زنان هلویـــ🍑ــــــی! ‌توجــــــ👀ــــــه مردان و زنان به ظاهــــــ😊ـــــــر ‍👩خانم‌ها، توجه زیادی به ظاهر و باطن خود دارند. 🎀ممکن است در روز وقت زیادی را صرف تماشای خود در آیـــــــ💡ـــــــنه کنند و معمولا با کوچک‌ترین نشانه بیماری به پزشک مراجعه می‌کنند. 👨آقایان، تمرکز و توجه زیادی به ظاهر جسمانی، حالات روحی و حتی مشکلات جسمی خود ندارند.‼️ 🔹 ممکن است مردی فوت کند و تازه بعد از مرگش مشخص شود که سال‌ها به یک بیماری مزمن مبتلا بوده🙁 ادامه دارد... @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃❤️ ❣خانم ها و آقایونی که حواستون باشه پاک میخوای باید پاک بمونی!! 👌فوق العاده http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
عاشـــــــ❤️ـــــقانه مذهبی (قسمت26) از عاطفہ جون براے شهریار بیایم! قیافہ عاطفہ دیدنے بود،با خندہ سرم رو انداختم پایین! عاطفہ داشت هاج و واج مادرم رو نگاہ میڪرد خالہ فاطمہ هم چشم غرہ مے رفت! با خندہ گفتم:گفتم ڪہ خل و چلہ! عاطفہ بہ خودش اومد و سرش رو انداخت پایین،گونہ هاش قرمز شدہ بود! خالہ فاطمہ نگاهے بہ عمو حسین انداخت و گفت:صاحب اختیارید!بعداز خبر مادربزرگ شدنم بهترین خبرے بود ڪہ شنیدم! خندہ م قطع شد،ناراحت نشدم اما خوش حال هم نشدم! خبر بچہ دار شدن امین و مریم نمیتونست براے من خوش حال ڪنندہ یا ناراحت ڪنندہ باشہ،حس خاصے نداشتم اما قلبم یہ جورے شد! زخم هاے گذشتہ خوب میشن ولے جاشون میمونہ! همہ با خوشحالے مشغول تبریڪ گفتن شدن،امین و مریم با خندہ و خجالت سرشون رو انداختن پایین و دست همدیگہ رو گرفتن! خالہ فاطمہ گفت:هانیہ شمع ها آب شد!تا اینا مشغول خجالت ڪشیدنن تو شمع هاتو فوت ڪن! لبخندے زدم و شمع ها رو فوت ڪردم! زیر لب گفتم:نوزدہ سالگے از تو شروع میشم! آروم به سمت عاطفه و مریم رفتم،سرکوچه ایستاده بودن،هفته ی قبل رفتیم خواستگاری عاطفه،فردا عقد شهریار و عاطفه بود،عاطفه از من و مریم خواسته بود برای خرید لباس محضر کمکش کنیم! عاطفه با دیدنم تعجب کرد،با هردوشون دست دادم و سلام کردم! به سمت بازار راه افتادیم،عاطفه با تردید پرسید:هانی برای همیشه چادری شدی؟! نگاهش کردم و گفتم:آره! دیگه چیزی نگفت،مشغول تماشا کردن مغازه ها شدیم،مریم با ذوق گفت:عاطفه اون لباسو ببین! عاطفه نگاهی به لباس انداخت و گفت:لباس جشن رو باید آقامون بپسنده،یه چادر و شال برای محضر پسند کنید همین! مریم با شیطنت گفت:بله!بله با خنده سرفه مصنوعی کردم و گفتم:اینجا مجردم هستا! عاطفه دست مریم رو گرفت و گفت:دخملمون چطوله؟ مریم لبخندی زد و گفت:خوبه! با تعجب گفتم:مگه جنستیش معلوم شده؟! http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ خدایا🙏 آخرین دوشنبه تیرماه 🌸🍃 را به تو مسپاریم آنرا برایمان سرشار از سلامتی💕شادی🌸 بهبودی🌸رشد معنوی🌸 پذیرش کن🙏 🌸وآغاز صبح را برای همه پُر برکت و رحمت بگردان 🌸🙏 🌸🍃🌸 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @maman_paz3
❤️🍃❤️ ❤️همیشه بدانید که رابطه جنسی صحیح و رضایتبخش یکی از کلیدهای اصلی پایداری روابط زناشویی است.‌‌ 💢 رها کردن همسرتان بدون اینکه وی ارضا شود او را بسیار عصبی و پریشان خاطر نموده؛ به نحوی که این حالت می‌تواند تا مدت‌ها اثرش باقی بماند و به گونه‌های مختلف مانند بهانه جویی، دعوا، خیانت، و... خود را نمودار سازد. 👈🏻برعکس، اگر نمی‌خواهید به روابط خود ضربه بزنید، همیشه با کسب آگاهی‌های لازم در این زمینه به بهبود زندگی جنسی خود و همسرتان کمک کنید. http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ ‼️خوردن غذاهایی باطبع سردمثل ماست یاکاهو درد قاعدگی را افزایش میدهد 👈خوراکی‌های گرم مانندخرمایا نان‌های سبوس‌دار مانند نان جو می‌تواند دردهارا به میزان قابل‌توجهی کاهش دهد http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 📌تندی نکنید. هیچ وقت جلوی همسرتون جواب مادر شوهر یا خواهر شوهر یا اعضای خانوادش رو با تندی و عصبانیت ندین؛ اینطوری ممکنه حق رو به خانواده اش بده حتی اگر حق با شما باشه. 👈 گاهی با بزرگواری،صبر کردن یا سکوت کردن و یا آروم جواب دادن بهتره؛ همسرتون هم متوجه بزرگواری شما میشه، البته اگر خدای نکره دائمی اذیتتون میکنن یا چیز هایی میگن که ناراحتتون میکنه سکوت دائمی هم خوب نیست، در این موارد میشه با یک روانشناس مشورت کرد و راه حل مناسب را اتخاذ کرد. http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @hamsardarry 💕💕💕
👈 👉 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 سوال من حدود 2ماه با فردی آشنایی داشتم و رفت و آمد داشتیم ولی حدود یک ماه هست که نامزدی من بهم خورده چطور می توانم ایشون رو فراموش کنم؟ @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
⁉️ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 با سلام در ازدواج علاوه بر احساسات باید منطق را نیز به کار برد تا انتخاب آگاهانه صورت پذیرد. گذر زمان و انجام فعالیت های عادی و روزمره مانند روابط اجتماعی مناسب با اطرافیان ،کارو ورزش.... می تواند به آرامش روحی شما کمک نماید فراموش نکنید که ضروری است ابتدا به آرامش لازم جهت پایان یافتن دغدغه های حاصل از آن نامزدی دست یابید و سپس در موقعیت های مشابه دیگری مانند خواستگاری قرار بگیرید 👈 👉 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
عاشـــــــ❤️ــــــانه مذهبــــــــی (قسمت 27) مریم با شرم گفت:چهارماهمه!استرس داشتم،با امین تصمیم گرفتیم بعد از گذشتن سه ماه اول خبر بدیم! آهانی گفتم و از فکرم رد شد که دوست داشتم بچه اول من و امین دختر باشه! سریع از فکر اومدم بیرون،رو به مریم گفتم:خدا حفظش کنه! باید برای همیشه فراموش می کردم،امین فقط دوست برادرم و همسایه بود! مشغول تماشا کردن ویترین مغازه ها شدم،عاطفه و مریم هم کنارم صحبت می کردن! سرم رو برگردوندم که سهیلی رو دیدم چند قدم دورتر از من کنار دختری چادری مشغول صحبت و تماشای ویترین مغازه ای بودن! با دیدنش تعجب کردم،سهیلی تهران چی کار می کرد؟! حسی بهم گفت حتما باید بهش سلام بدی،این مرد عجیب وادارت میکرد براش احترام و ارزش قائل باشی! چند قدم بهشون نزدیک شدم و با صدایی رسا گفتم:سلام! سهیلی سرش رو برگردوند،نگاهش سمت من بود ولی پشت سرم رو نگاه می کرد! _سلام خانم هدایتی! با لبخند دستم رو گرفتم سمت دختری که کنارش بود و گفتم:سلام! دختر با تعجب دستم رو گرفت و جوابم رو داد،به چهره ش میخورد تقریبا همسن خودم باشه. سریع گفتم:من شاگرد آقای سهیلی هستم! صدای عاطفه رو شنیدم:هانیه! برگشتم سمتش،با تعجب نگاهم کرد،شونه ش رو داد بالا و لب زد اینا کین؟! _الان میام،شما انتخاب کنید! دوباره برگشتم سمت سهیلی و همسرش،با لبخند گفتم:از دیدنتون خوشحال شدم! دختر با کنجکاوی گفت:چی میخواید بخرید؟ از این همه راحتیش جا خوردم،سهیلی با سرزنش گفت:حنانه! حنانه بدون توجه به سهیلی گفت:ناراحت شدی فضولی کردم؟من موندم برای مادرم چی بخرم! _نه،نه!فضولی چیه؟! برای خرید عقد برادرم اومدیم! حنانه با ذوق گفت:آخی،مبارکه،من که دوتا داداش دارم یکی از یکی مجردتر! از حرف هاش خنده م گرفت،سرم رو انداختم پایین و آروم خندیدم! سرم رو بلند کردم و گفتم:خدا متاهلشون کنه! حنانه با اخم مصنوعی گفت:خدانکنه!همینطوریش آش دهن سوزی نیستن وای بحال اینکه زن بگیرن! سهیلی با تعجب نگاهش کرد و ابروهاش رو داد بالا. _حالا زن نداشته ی من چه هیزم تری به تو فروخته؟! با تعجب نگاهشون کردم،خواهر و برادر بودن! حنانه با تاسف رو به من گفت:میبینی تو رو خدا؟!حالا خوبه زن نداره و اینه! از حالت هاش خنده م گرفت،چادرم رو با دست گرفتم و گفتم:من دیگه برم خداحافظ! حنانه لبخند مهربونی زد و گفت:خوشحال شدم اسمت هانیه بود دیگه؟ سهیلی با لحن سرزنش آمیزی گفت: http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ امام جواد(ع) فرمود: تواضع و فروتنى، زينت ‌بخش علم و دانش است ادب داشتن و اخلاق نيک، زينت ‌بخش عقل مى‌باشد خوش ‌رویى با افراد، زينت ‌بخش حلم و بردبارى است 🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🏴شهادت غرییانه و مظلومانه امام مسموم 😔 جوانترین شمع🕯 هدایت، نهمین بحر کرامت، ابن الرضا ، باب المراد، حضرت جواد الائمه را خدمت امام زمان عج و همه ی عاشقانش تسلیت عرض میکنم 😔 التماس دعا 🙏 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @maman_paz
❤️🍃❤️ 🎀از حکيمي پرسيدند🎀 معني چيست؟ با تبّسم گفت: لوحي از شيـــــ💡ــــشه است که شفّاف بوده و باطنش را مي تواني ببيني. اگر با مدارا او را لمس کني درخشش افزون مي شود💡 و صورت خود را در آن مى بيني اما اگر روزي آن را شکستي جمع کردن شکسته هايش بر تو سخت مى شود💔 اگر احياناً جمعش کردي که بچسباني بين شکسته هايش فاصله مي افتد و هر موقع دست به محل شکستگي بکشي دستت زخمي ميشود. "زن اينچنين است پس آن را نشـــــ‼️ــــکن"... http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ لطفا دو شخصیته باشید! با همسرتون جوری باشید که با کسی نیستید؛ با همه جوری باشید که با همسرتون نیستید. ❤️همین تفاوت از شما در عشق اسطوره می‌سازد...! @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️ ❣زمان مناسب برای ۲ تا ۳ ساعت پس از خوردن غذا و پس از استراحت کافی است.💯 💕💕💕💕 ♦️نزدیکی بلافاصله پس از : ورزش، حمام طولانی، بی خوابی و در زمان پری معده یا گرسنگی باعث ایجاد بیماری های بسیاری در فرد می شود. @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤🍃❤️ ؛ 👱‍♂مردان آناناســـــ🍍ــــی ‍👩زنان هلویـــ🍑ــــــی! 👈مردان چشــــ👀ـــــــمی و زنان گوشــــــــــ👂ـــــــی! 🧕خانم‌ها👇 بیشتر از راه گـــــ👂ـــــوش کردن و شنیدن عاشـــــ❤️ـــــق می‌شوند. اگر می‌خواهید قلــــــ😍ـــــــــب همسرتان را تصاحب کنید 👈باید کلمات عاشقــــــــ😘ـــــانه زیادی برای به کار بردن در مکالمات روزمره بلد باشید. 🧔آقایان👇 بیشتر از راه چشــــــ👀ـــــــم و دیدن تحت تاثیر قرار می‌گیرند ادامه دارد... @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
بهار بغلم ڪرد و گفت:گریہ ندارہ ڪہ خل!مگہ مهمہ؟! با صداے لرزون گفتم:نہ!خداڪنہ دل دخترشو پسر همسایہ نبرہ! _خانم هدایتے! صداے سهیلے بود!سریع از بهار جدا شدم و دستے بہ صورتم ڪشیدم. همونطور ڪہ زمین رو نگاہ مے ڪرد گفت:مشڪلے پیش اومدہ؟ _نہ! بازوے بهار رو گرفتم تا بریم سر ڪلاس ڪہ سهیلے گفت:خانم هدایتے چند لحظہ! بهار نگاهے بهمون انداخت و وارد ڪلاس شد،سهیلے چند قدم بهم نزدیڪ شد،دست بہ سینہ رو بہ روم ایستاد. _عظیمے مشڪلے پیش آوردہ؟ منظورش بنیامین بود،سریع گفتم:نہ!نہ!اصلا ربطے بہ دانشگاہ ندارہ! همونطور ڪہ دیوار پشت سرم رو نگاہ مے ڪرد گفت:میخواید امروز ڪلاس نیاید؟ مطمئناً نمیتونستم سر ڪلاس بشینم،قلبم بہ ڪمے آرامش احتیاج داشت،جاے زخم هاے قدیمے تیر مے ڪشید! آروم گفتم:میشہ؟ سرش رو بہ نشونہ مثبت تڪون داد و گفت:یاعلے! رفت بہ سمت ڪلاس،زیر لب گفتم:خدا خیرت بدہ! راہ افتادم بہ سمت نمازخونہ! بہ آغوشش احتیاج داشتم! http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕