eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
18.9هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.2هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ سلام 🌸🍀 💖امیـدوارم قطارِ زنـدگیتون 🚂 همیـشہ از روی ریل‌های خوشبـختی عبور ڪنہ و لبخندتون همیشہ پایدار باشہ🥰 🌸🍃 ✨ لحظہ بہ لحظہ زندگیتون سرشار از عشـــــ💖ــــــق ... 🌸🍃🌸 http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1 @maman_paz
❤️🍃❤️ ‌ آنچه یک زن از می خواهد: 🔸 مرد وفادار 🔸 مرد با برنامه 🔸 خسیس نباشد 🔸 به او گوش دهد 🔸 به زن دهد 🔸 از لحاظ فیزیکی و روانی زن را ارضاء کند. @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️ 👈 اشتغال برای خانم ها از نظر اقتصادی و بعضی جنبه های دیگر ممکن است مفید باشد ؛ 👈 اما بدون تردید ، عدم حضور فعال زن در خانواده ، و زمین ماندن برخی از مسؤولیت ها ، 👈 از قبیل : خانه داری ، شوهرداری ، تربیت فرزند و محبت مادری ، 🌸 و نیز خستگی ها و استرس هایی که ، این شغل برای خانم ها ایجاد می کند ؛ 🔴 برای نشاط خانواده ، ضرر دارد ؛ 👈‼️ و بنیان خانواده و استحکام آن را ، با مشکل مواجه می کند . http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
عاشقـــــــــــــــــ❤️ـــــــــــانه مذهبی (قسمت 45) از تاڪسے پیادہ شدم همونطور ڪہ بہ سمت خونہ مے رفتم گفتم:عجب اشتباهے ڪردم رفتم! مادرم با خندہ گفت:از بیمارستان تا اینجا مخمو خوردے هانیہ،عین پیرزناے هفتاد سالہ،غر غر! پشت چشمے براے مادرم نازڪ ڪردم و گفتم:دستت درد نڪنہ مامان خانم! خواستم در رو باز ڪنم ڪہ در خونہ ے عاطفہ اینا باز شد،خالہ فاطمہ با لبخند نگاهے بہ من و مادرم انداخت:چقدر حلال زادہ!داشتم مے اومدم خونہ تون! سلام ڪردم و دوبارہ قصد ڪردم براے باز ڪردن در ڪہ صداے خالہ فاطمہ مانع شد:هانیہ جون عصرونہ بیاید خونہ ے ما،من و عاطفہ ام تنهاییم! با شیطنت نگاهش ڪردم و دستش رو گرفتم:قوربونت برم عاطفہ ڪہ شهریارو دارہ،شمام ڪہ عمو حسین رو دادے بلا خانم! خندید،بعداز سہ ماہ! همونطور با خندہ گفت:نمیرے دختر،ناهید دخترت شنگولہ ها! مادرم بے تعارف وارد خونہ شون شد و گفت:چشمش نزن فاطمہ،مخمو خورد از بس غر زد! با خالہ فاطمہ وارد شدیم،چادرم رو محڪم گرفتہ بودم ڪہ خالہ فاطمہ گفت:راحت باش هانے جان امین سرڪارہ! همونطور ڪہ چادرم رو در مے آوردم گفتم:شمام آپدیت شدے،هانے! خالہ فاطمہ جارو،رو برداشت همونطور ڪہ بہ سمتم مے اومد گفت:یعنے میگے من قدیمے ام؟چیزے حالیم نیست؟ با چشم هاے گرد شدہ و خندہ گفتم:خالہ چرا حرف تو دهنم میذارے؟ جارو،رو گرفت سمتم:یڪم ڪتڪ بخورے حالت جا میاد! جدے اومد سمتم جیغے ڪشیدم و چادرم رو مثل بغچہ زیر بغلم زدم و وارد خونہ شدم! عاطفہ با تعجب نگاهم ڪرد،پشتش پناہ گرفتم و گفتم:تو رو خدا عاطے مامانت قصد جونمو ڪردہ! خالہ فاطمہ و مادرم با خندہ وارد شدن،بعداز سہ ماہ صداے خندہ توے این خونہ پیچید! مادرم چادر و روسریش رو درآورد،عاطفہ رفت بہ سمتش و باهاش روبوسے ڪرد،بہ شوخے گفتم:اَہ مامان توام ڪہ چپ میرے راست میرے این عروستو بوس میڪنے بسہ دیگہ! عاطفہ مادرم رو بغل ڪرد و گفت:حسود! مادرم عاطفہ رو محڪم بہ خودش فشرد و گفت:خواهر شوهر بازے درنیار دختر! ازشون رو گرفتم،بہ خالہ فاطمہ گفتم:خالہ احیانا اینجا یہ مظلوم نمیبینے؟ و بہ خودم اشارہ ڪردم،خالہ با لبخند بغلم ڪرد و گونہ م رو بوسید. زبونم رو بہ سمت مادرم و عاطفہ دراز ڪردم! http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــ💕ــداوندا 🙏 بنام تو که زیباترین نامهاست﷽ شروع روز را آغاز میکنیم روزی که با نام و یاد تو باشد سراسر شادی است سراسر عشق ومهربانی🌸💕🌸 و سراسر خیر و برکت است🌸🍃 🌸🍃🌸 https://t.me/joinchat/AAAAADupVG_OcK_eKe3Qjg @maman_paz3
❤️🍃❤️ 👈در زندگی خانوادگی ، ‼️ نباید خود خواه باشیم . ‼️ نباید فقط به فکر خودمان باشیم . ✅ باید منفعت و مصلحت خانه و خانواده را 👈 در نظر بگیریم . 👈مثلا پدر یا مادر خانواده ، در خرید نیازهای خانه یا پخت غذا ، ❌ نباید طبق ذائقه و سیلقه خودشان ، خرید کنند . http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 👈اگر بعد از دعوا به زمان نیاز دارید تا دوباره روحیه خود را به دست بیاورید، اشکالی ندارد؛ اما حتما این را به همسرتان بگویید. راشل سوسمان، روان پزشک و متخصص روابط، معتقد است اگر بعد از دعوا همسرتان را از خود برانید، او احساس می کند می خواهید او را تنبیه کنید و به همین دلیل شاید نتواند به سمت شما بیاید و احساساتش را بازگو کند. به جای این کار به او بگویید: احساسات من به سرعت احساسات تو به حالت قبلی بر نمی گردند. به من فرصت بده. وقتی حالم خوب شد، در این مورد بیشتر صحبت می کنیم. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️‍ برای زن‌ها مهم‌ترین اتفاقی که می‌تواند بعد از یک دعوا یا دلخوری پیش بیاید، شنیدن "عـذرخواهی" و در "آغـوش" گرفته شدن توسط مردشان است. آنها دوست دارند تاسف واقعی شما را ببینند و بعد از این دلخوری‌ها مورد دلجویی قرار گیرند. غرورتان را کنار بگذارید و اگر اشتباه کرده‌اید قبل از توضیح دادن دلایلتان از همسرتان عـــــــــــــــــــ🙏ـــــــــــــــذرخواهی کنید. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️‍ ❤️ ۵ کار عاشقانه ای که برای همسرتون میتونید انجام بدین 1- اوّلین کسی باشید که تولّدش را تبریک می‌گوید. 2- در هنگام سفر برایش نامه ی عاشقانه‌ای نوشته و در کیفش قرار دهید. 3- سعی کنید بعضی از چیزها را فدای وجود همسرتان کنید. (از چیزهای کوچک شروع کنید). 3- سعی کنید لحظات طولانی با هم تنها باشید. 4- هنر با هم بودن در سکوت را بیاموزید که مشخّصه ی بارز زوج‌های موفّق است. 5- سعی کنید گاهی اوقات از هم دور باشید. @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
عاشقــــــــــــــــ❤️ــــــــــــــــانه مذهبی ( قسمت 46) صداے گریہ ے هستے اومد،خالہ سریع ازم جدا شد و با گفتن بلند جانم جانم بہ سمت اتاق امین رفت! چند لحظہ بعد درحالے ڪہ هستے بغلش بود و لب هاش رو غنچہ ڪردہ بود برگشت بہ پذیرایے! مادرم با دیدن هستے گفت:اے جانم خدا نگاش ڪن،روز بہ روز شبیہ امین میشہ! صداے باز و بستہ شدن در اومد،مادرم سریع روسریش رو سر ڪرد،امین یااللہ گویان وارد شد! سریع چادرم رو سر ڪردم! سلام ڪرد و رفت بہ سمت خالہ فاطمہ،با لبخند هستے رو از بغل خالہ فاطمہ گرفت و چندبار گونہ و پیشونیش رو بوسید! هستے هم با دیدن امین میخندید و بہ زبون خودش حرف میزد! امین نشست روے مبل و هستے رو گرفت بالا،هستے غش غش میخندید! دلم براش رفت،رو بہ مادرم گفتم:اگہ جاے شهریار یہ دختر بدنیا میاوردے الان منم خالہ شدہ بودم با بچہ هاش بازے میڪردم! عاطفہ با اخم مصنوعے گفت:ببینم این شوهر منو ازم میگیرے! همہ شروع ڪردن بہ خندیدن،امین از روے مبل بلند شد و اومد بہ سمتم! روے مبل ڪمے خودم رو جا بہ ڪردم! هستے رو گرفت رو بہ رم و در گوشش گفت:میرے بغل خالہ؟ هستے بهم زل زد و محڪم بہ پدرش چسبید. امین زل زد توے چشم هام،سریع از روے مبل بلند شدم و همونطور ڪہ بہ سمت در میرفتم گفتم:من برم یہ دوش بگیرم،احساس میڪنم بوے بیمارستانو گرفتم! امین صاف ایستاد و با لبخند عجیبے نگاهم ڪرد! اشتباہ ڪردم،هنوز هم میتونست خطرناڪ باشہ! خواستم برم ڪہ امین گفت:عاطفہ زنگ بزن بہ شهریار بریم پارڪ! خالہ فاطمہ گفت:میخوایم عصرونہ بخوریم! امین نگاهے بہ خالہ انداخت و گفت:شام بذار،میریم یڪم هواخورے،زود میایم! عاطفہ با خوشحالے اومد ڪنارم و گفت:هانے بعدا دوش میگیرے! آرومتر اضافہ ڪرد:امروز امینم حالش خوبہ تو رو خدا بیا بریم! نگاهے بہ جمع انداختم و بالاجبار برگشتم سرجام! عاطفہ با خوشحالے بدو بدو بہ سمت اتاقش رفت،امین با صداے بلند گفت:عاطفہ لباس مشڪے نپوشیا! من و مادرم و خالہ فاطمہ نگاهے بهم انداختیم و چیزے نگفتیم! امین هم رفت سمت اتاقش! خالہ فاطمہ با تعجب گفت:یهو چقدر عوض شد،خدایا خودت ختم بہ خیر ڪن! چند دقیقہ بعد امین از اتاق اومد بیرون،شلوار ورزشے و بلوز مشڪے رنگ پوشیدہ بود! خالہ فاطہ با تردید گفت:پس چرا بہ عاطفہ میگے مشڪے نپوش؟! http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕