eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
20.1هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃❤️ زندگی آینده خود را فقط محدود به امروز نبینید. ❗️ یعنی خودخواهانه همسرتان را انتخاب نکنید و از الان به فکر فرزندانتان نیز باشید و قبل از انتخاب همسر معیارهای او را برای یک «والد» خوب بودن در نظر بگیرید. https://www.instagram.com/invites/contact/?i=10j7qk8jtqcg8&utm_content=nezu7vi اینستاگرام 👆 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
بســـــم ربِّ العشــــ❤️ــــــق طعـــــم سیبـــ🍏ــــ قسمٺـ نوزدهم: بی اختیار زدم زیر گریه... واقعا خوش به سعادت همچین ادمایی.... خوش به سعادت شهدا و همسر شهدا... اون شب کلی گریه کردم. سرمو که گذاشتم روی بالشت از شدت خستگی خوابم برد... صبح برای نماز که بلند شدم دیدم مادر بزرگ زود تر از من سر سجاده نشسته و جانماز منم پهن کرده وضو گرفتم و رفتم پیشش پیشونیشو بوسیدم و سلام کردم اونم صورتمو بوسید مشغول نماز خوندن شدیم... بعد از نماز مادر بزرگ دست هاشو رو به آسمون بلند کرد و درحالی که کم کم اخر دعاش بود دستاشو آورد پایین تر و روی صورتش کشید بعد هم دولا شدو تسبیحشو برداشت برد جلوی چشمش شروع کرد دونه دونه ذکر گفتن منم دستامو گذاشتم روی دو زانوهام و دعای فرج رو خوندم بعد هم تسبیحی که مادرم برام از کربلا خریده بود رو برداشتم و شروع به ذکر گفتن کردم... چند دقیقه ای بینمون سکوت بودو دعا... بعد مادر بزرگ چشماشو محکم بازو بسته کرد جوری که انگار میخواست اشک از چشمش نیاد و روی گونش نریزه! روبه من کرد دستشو آورد سمتم وگفت: -قبول باشه دخترم... منم یه لبخند تحویلش دارم سرمو به سمتش کج کردم و گفتم: -قبول حق مادر جون... دستامونو از هم جداکردیم و من بلند شدم سجادمو کنار کشیدم و تاش کردم و بعد هم مقنعه ی سفیدمو از سرم در آوردم و کنار سجاده گذاشتم و مشغول تا کردن چادرم شدم. ادامه دارد...❤ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به قلم⇦بانو.میـــــم.سیـــــڹ http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ 🌷چه لطیف است 🌼نسیم سحری و چه زیباست 🌺گل افشانی مهر 🌼از پنجره‌ای رو به خدا 🌺می‌توان دید ز عمق 🌷شب تاریک و سیاه 🌼رویش صبح سپید 🌺و در این صبحدم پاک و قشنگ 🌷نفسی تازه کشید 🌷سلام 🌹😊 http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
🌺🌱🌺♾🌱🌺🌱 ✨🌷 حدیث روز🌷✨ 🌷پيامبر اکرم صلى اللّه عليه و آله «حقُّ عَلِيٍّ عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ كَحَقِّ الوَالِدِ عَلَى الوَلَدِ» حقّ علیه‌السلام بر اين امّت همچون حقّ است بر 📗بحار الأنوار ج36 ص4 🌺🌱🌺♾🌱🌺🌱 http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
❤️🍃❤️ 1⃣ رفتار داشته باشید افرادی که با لحن دوستانه ارتباط برقرار می‌کنند و صمیمانه لبخند می‌زنند تقریبا همیشه برنده‌اند. 🎗این موفقیت دلیل ساده‌ای دارد : ما ناخودآگاه افرادی می‌شویم که رفتار دوستانه‌تری دارند چون این افراد احساس بهتری در ما ایجاد می‌کنند و خوشحالی بیشتری به زندگی ما می‌آورند. ادامه دارد ↙️ https://www.instagram.com/invites/contact/?i=10j7qk8jtqcg8&utm_content=nezu7vi اینستاگرام 👆 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ بهترین جملاتی که در حین بحث با همسرتان می‌توانید به کار ببرید: 🔻 «می‌فهمم چی می‌گی!» 🔻 یا «شاید در این مورد حق با تو باشه!» و هر جمله‌ای که به او بفهماند حرف‌هایش را شنیده‌اید و نقطه نظر او را هم در نظر می‌گیرید. ✍با به کار بردن این جملات، دیگر در بحث‌ها، در نقطه مقابل و بر ضد همسرتان قرار نمی‌گیرید ✅ بلکه نشان می‌دهید که موضوع بحث برایتان مهم است و به تمام حرف‌هایش گوش می‌دهید. 🖍البته فقط گفتن این جملات مهم نیست، بلکه نحوه بیان آن‌ها نیز مهم است. https://www.instagram.com/invites/contact/?i=10j7qk8jtqcg8&utm_content=nezu7vi اینستاگرام 👆 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰 ✍پاسخ مشاور ادامه👇👇 درود بر شما؛ فکر کن ببین از چه راهی میتونی پدرت رو متوجه اشتباهش بکنی!! سعی کن بهش بفهمونی که کارش درست نیست و اینجوری خانوادش در عذاب هستن. با رفتارت و گفتارت ، شرمندش کن و هر کاری از دستت میاد در راه صلح و ثبات خانواده و کاستن از اختلافات بین پدر و مادر انجام بده و در عین حال به زندگی خودت هم برس و بیشتر به اهداف و زندگی خودت بها بده و غافل نشی از درس و دانشگاه و آرمانها و اهداف خودت و در جهت پیشبرد زندگیت قدم بردار. خودتو سرگرم کن به چیزهای مختلف که خدای نکرده در این بین دچار مشکلات روحی روانی نشی ، به هر حال زندگی بی رحم است و طبق میل ما پیش نمیره ، ما در این میان نباید خودمون رو ببازیم و باید سفت و محکم بایستیم و به اهداف وپیشرفتهای خودمون فکر کنیم و آینده خودمون رو بسازیم و زیبا کنیم. نباید فدای نابسامانی ها و تندبادهای زندگی بشیم. گذر زمان هم خیلی از مشکلات را حل خواهد کرد. امیدوارم به مرور راه حل های درست و معقولانه ای به ذهنتون بیاد و پدرتون هم به خودش بیاد و از اشتباهاتش دست برداره ، این چیزها زوری نیست و با لج و لجبازی و اصرار ورزیدن بر خشونت و بگو مگوهای بی اساس ، چیزی درست نخواهد شد. باید عاقلانه وارد عمل شد و سراغ راه حل های درست و سازنده رفت. امید که با سعی و تلاش و تصمیمهای درست و معقولانه ، موانع مرتفع بشه و مشکلات کم بشود.🎄🌸 ✍ 🔮 ◀️نوبت مشاوره ↙️ @Yafater14 〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
بســـــم ربِّ العشــــ❤️ــــــق طعـــــم سیبـــ🍏ــــ قسمٺـ بیستم: انقدر شوکه شده بودم که توانایی بلند شدن نداشتم... پلک نمیزدم و فقط به دیوار خیره شده بودم... لب هام از شدت ناراحتی خشک شده بود.چشمام پر از اشک شد و قطره قطره ریخت روی گونه هام.یه قطره اشک ریخت روی دستم یه دفعه به خودم اومدم دستمو پاک کردم بغضمو قورت دادم.یه نفس عمیق کشیدم.و یواش و بی حوصله از روی زمین بلند شدم.انقدر فکرم درگیر بود که متوجه کارام نبودم. رفتم سمت آشپز خونه شیر آبو باز کردم بعد از چند ثانیه دوباره بستم.اومدم داخل پذیرایی جانمازمو جمع کردم گذاشتم توی اتاقم و دوباره رفتم سمت آشپز خونه شیر آبو باز کردم و دستو صورتمو شستم.رفتم کنار پنجره.هوا دیگه رو به روشنی بود... از پشت پنجره نگاهم افتاد به ماشین علی...ماشینش هنوز جلوی در بود و این نشون میداد که هنوز نرفته...چشممو دوختم به پنجره ی اتاقش.شاید اونم الان بیدار باشه.کاش میشد زمان برگرده. چشمم خورد به در خونه روز اولی که علی برای سال پدربزرگش برامون آش نذری آورد...مزه ی اون آش هنوز زیر زبونمه.حالا من باید برای دلم آش پشت پا بپزم...علی با رفتنش از تهران...تموم منو نابود میکنه.انقدر درگیر فکرم بودم که متوجه ایستادن مادربزرگ کنارم نشدم.بهم نزدیک تر شد دستشو گذاشت روی شونه هام سرمو انداختم پایین نفس عمیقی کشیدم.مادربزرگ به نشونه ی هم دردی شونه هامو فشار داد.بینمون فقط سکوت بودو سکوت... بعد از چند ثانیه مادر بزرگ سکوت غمگینو شکست با صدای آروم و خسته گفت: -بسه عزیزم هرچی بود گذشت... رو به مادر بزرگ کردم و جوابش فقط نگاه های تلخ و ناراحت من بود.مادربزرگ آهی کشید و رفت... منم بانگاه آخر به پنجره ی اتاق علی زیر لب زمزمه کردم.چه سرنوشت تلخی... ادامه دارد...❤ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به قلم⇦بانو.میـــــم.سیـــــڹ http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
‍ ✨﷽✨ سلام😊✋ صبح آخر‌هفته‌تون بخیر ☕ ❄️ 😊 ❄️امیدوارم توشه 💕امروزتون پُر باشه ❄️از سلامتی، نشاط 💕دلخوشی ❄️عاقبت بخیری 💕عشق و محبت ❄️وخوشبختی ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍ http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
🖤السلام ای دختر شاه نجف 🖤السلام ای صابر صحرای طف 🖤السلام ای چادر زهرا به سر 🖤السلام ای نور خورشید و قمر 🖤السلام ای مقتدای عالمین 🖤السلام ای خواهر خوب حسین 🥀 شهادت اسطوره صبر و وفا بانوی کربلا حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت باد 🏴 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
❤️🍃❤️ ­ 2⃣ قبل از صحبت کردن کنید 👌 یکی از ضرب‌المثل‌های مورد علاقه‌ی من این است: «اگر حرف نقره باشد سکوت طلاست» بارها دیده‌ام افراد بدون اینکه ‌ذره‌ای فکر کنند هرچه را به ذهن‌شان می‌رسد، می‌گویند و با حرف‌های احترام دیگران را از دست می‌دهند. ادامه دارد ↙️ https://www.instagram.com/invites/contact/?i=10j7qk8jtqcg8&utm_content=nezu7vi اینستاگرام 👆 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ ⁉️یک زن از همسرش چه می خواهد ؟ آقایان محترم توجه کنید اگر هزاران هزار ثروت و طلا و جواهرات به پای همسرتان بریزید اما کوچک ترین محبتی را به همسرتان نشان ندهید ارزنی ارزش نخواهد داشت . https://www.instagram.com/invites/contact/?i=10j7qk8jtqcg8&utm_content=nezu7vi اینستاگرام 👆 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 💍 بهتر بشناسینش 👈🏻 توی دوران نامزدی باید سعی کنین نامزدتون رو بیشتر بشناسین، شناختن هم فقط به عزیزم و قربونت برم و دوست دارم و این حرفها نیست که ✔ مثلا وقتی با هم میرین بیرون ببینین چطوری براتون خرج ميکنه؟ در مورد خانوادش با چه الفاظی و چه طوری حرف میزنه و چقدر به مادرش احترام میذاره؟ یا مثلا یه بار سر قرار دیر برین ببینین چقدر تحمل داره منتظر واسته. منظور اینه که سعی کنین با راهکارهای مختلف ابعاد شخصیتیش رو بشناسین البته به هیچ عنوان منظورمون این نیست که بخواین مچ گیری کنین ها ! https://www.instagram.com/invites/contact/?i=10j7qk8jtqcg8&utm_content=nezu7vi اینستاگرام 👆 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
بســـــم ربِّ العشــــ❤️ــــــق طعـــــم سیبـــ🍏ــــ قسمٺـ بیست‌ویکم: بعد هم با قدم های آروم رفتم سمت اتاقم.درو بستم روی تخت دراز کشیدم.خیره به سقف شدم.هنوز هم شوکه بودم. بعد از چند دقیقه بغض اومد سراغم پتورو کشیدم روی سرم و چشمامو بستم... بعد از حس تلخی که دیشب داشتم صبح حدودای ساعت 9 بلند شدم.سردرد عجیبی داشتم.دستو صورتمو شستم.مادربزرگ توی آشپز خونه مشغول درست کردن صبحونه بود.رفتم کنارش. یه لبخند تلخ نشست روی لبام و روبه مادربزرگ گفتم: -سلام مادرجون. مادر بزرگ با حالت نگران اما خنده رو گفت: -سلام عزیز مادر.بیا بشین.بیا بشین صبحونه بخوریم. نفس عمیقی کشیدم و با ته لبخندی رفتم کنارش نشستم. مادر بزرگ دستشو کشید روی موهام و گفت: -قربون نوه ی گلم بشم.نبینم غصه میخوریا.تو به این خوشگلی به این جوونی به این باهوشی حیفی الان اینجوری پر پر شی. چشمامو بستم یه لبخند عمیق نشست روی لب هام ولی خیلی زود ناپدید شد. جواب من به حرف مادر بزرگ فقط همین بود. توی فکر بودم که یه دفعه یاد مامان و بابا افتادم. سکوتو شکستمو گفتم: راستی مادر جون.مامان و بابا پس چرا نیومدن؟؟ مادر بزرگ همینجور که لقمه میذاشت توی دهنش گفت: -آهان خوب شد گفتی.نیم ساعت پیش که خواب بودی.مریم زنگ زد گفت دوروز دیگه برمیگردن.بین راه یه سر رفتن پیش خاله سمیه. -آهان.دلم خیلی براشون تنگ شده. -ان شاءالله زود تر میان و دلتنگیت رفع میشه. جواب آخرین حرف مادربزرگ باز هم لبخند بود. ادامه دارد...❤ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به قلم⇦بانو.میـــــم.سیـــــڹ http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨ 🍃🌸صبح زیبـای آدینتون بخیر 🍃🌸بـراتـون بـهتـریـن ها را 🍃🌸آرزو می کـنم 🍃🌸هـمان بـهتـریـن هایی که 🍃🌸فقط خـدا میـدانـد وبـس 🍃🌸زنـدگیتون پـر از نگـاه 🍃🌸پـر مهر و محبت ایزد منان 🍃🌸جمعه تـون عـالـی http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚سلام ای صاحب دنیاکجایی 🌼گل نرگس بگومولاکجایی 💚جهان دلتنگ رویت گشته بنگر 🌼تو ای روشنگرشبهاکجایی 💚دلیل ندبه خواندن صبح جمعه 🌼توای ذکرهمه لبهاکجایی اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج✨💚 http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
❤️🍃❤️ ✅برای جذب محبت مردها «معشـــــ😍ــــــوقه‌» بمانید. ✍یکی از مهارت‌هایی که خانم‌های متاهل باید بدانند، «معشوقه‌بودن» و «معشوقه‌ماندن» است. یعنی این‌که شور و هیجان و نشاط روزهای اول ازدواج را حفظ کنید. https://www.instagram.com/invites/contact/?i=10j7qk8jtqcg8&utm_content=nezu7vi اینستاگرام 👆 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 👈❣ ❣👉 👈‼️اگر ديديد همسرتون دوستون داره اما براتون كادو نميخره از دستش ناراحت نشيد 👈يا بلد نيست، 👈يا خيلي باهاتون راحته 👈يا دغدغه ها و كمبودهاي مالی داره فكر مي كنه پولش رو خرج شكمتون كنه بهتر از اينه كه خرج كادو كنه، 👈❌يااينكه حواسش پرته. 👈❌متاسفانه مردها فكر مي كنن همين كه با خانومشون راحت شدن و شكمش رو سير كردن و رخت و لباسش رو تامين كردن همه چيز حله. ❌👉 👈😘نميدونن كه ابراز از طريق خريد برای يه از هم واجب تره.❤️👉 🙋‍♂آقايون براي خانومهاتون ❤️كادو بخريد، 🌷گل بخريد، 👈‼️لازم نيست حتما كلي خرج كنيد 👈 زنها با يه هم خوشحال ميشن😇 👈قدر خانومهاتون رو بدونيد👉 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕 اینستاگرام 👇 https://www.instagram.com/invites/contact/?i=10j7qk8jtqcg8&utm_content=nezu7vi
بســـــم ربِّ العشــــ❤️ــــــق طعـــــم سیبـــ🍏ــــ قسمٺـ بیست‌ودوم: (مریم مادرمه و اسم پدرم هم مصطفی.یه برادر کوچیک تر از خودم هم دارم که ده سالشه.و اسمش امیرحسین.حدود یه ماهی میشه که برای مراقبت از مادر بزرگم(مادر پدرم)رفتن شهرستان و من به دلیل درس و دانشگاه پیش مادر بزرگم(مادر مادرم)موندم.) بعد از خوردن صبحونه و جمع کردن سفره.یاد صبح افتادم که ماشین علی جلوی در بود.با عجله دوویدم سمت پنجره دیدم که ماشینش هنوز هم پشت دره.ته امیدی به دست آوردم.من نباید میذاشتم اینجوری همه چی تموم بشه.باید از علی عذر خواهی کنم باید براش توضیح بدم.رفتم سمت اتاق تا آماده شم برم بیرون به هوای اینکه توی راه باعلی برخورد کنم. مادر بزرگ که از این حرکت من تعجب کرده بود اومد جلوی در اتاق و گفت: -کجا به سلامتی؟انقد تند دوویدی فک کردم زلزلست. -مادر جون ببخشید باید برم یه کار نیمه تموم دارم. مادر بزرگ دستشو گذاشت روی کمرشو گفت: - چه کار نیمه تمومی که نتیجش دوویدن دم پنجره و دید به اتاق علی آقاست؟؟؟ چشمام گرد شد رفتم سمت مادر بزرگ و گفتم: -مادر جون این چه حرفیه من که چیزیو از شما پنهون نمیکنم.سر فرصت همه چیو بهتون میگم. مادر بزرگ آهی کشید و گفت: -امیدوارم موفق باشی عزیزم. پیشونی مادربزرگو بوسیدم و با یه لبخند دل نشین دلشوآروم کردم... سریع تر لباسامو تنم کردم بعد هم چادرمو سرم کردم واز خونه رفتم بیرون. باترس و لرز رسیدم جلوی در دستمو گذاشتم روی دستگیره ی در نفس عمیقی کشیدم و درو باز کردم سرم پایین بود.یواش یواش سرمو بلند کردم. ولی یه دفعه رنگم پرید... پاهام سست شد... ماشین علی دیگه جلوی در نبود. ادامه دارد...❤ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به قلم⇦بانو.میـــــم.سیـــــڹ @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ شنبه از راه رسید🌸🍃 ان شاءالله رزق و روزی تون فراوان🌸🍃 و تنتون سلامت باشه🌸🍃 همراه با بهترین ها🌸🍃 پراز خبرهای خوب🌸🍃 زندگیتون متبرک به نگاه خدا🙏 تقدیم به شما خوبان 🌸🍃 شروع هفته تون پراز بهترینها 🌸🍃 http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b