❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس6
سرش را روی بالش جابه جا کرد و نگاهش را به سقف دوخت . تمام لحظات شب را به این لحظه فکر کرده بود. به لحظه ای که با خیالی آسوده در تنهایی شب ، میان رختخوابش به آریا فکر کند ... به عشقی که وجودش را پر کرده بود، عشقی ممنوعه اما شیرین ...همیشه وقتی به این جای افکارش می رسید عصبی می شد و به قولی همه ی افکار دلنشینش زهر می شد ... اصلا آریا با آن اتومبیل آخرین سیستم و آن تیپ و قیافه چه به او؟! اما دل بود دیگر و نمیشد کاری کرد ...
@hamsardarry 💕💕💕