❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس9
حسین از فرصت استفاده کرد آرام در گوشش زمزمه کرد:
-تو هم انقدر اذیتش نکن ... بذار دختره یه نفسی بکشه ...
-چی کارش دارم اون که همش به درس و دانشگاهشه ..
-آره تو راست می گی ... حالا بخواب منم دیگه دارم از بی خوای میمرم ..
زری بیشتر در میان بازوهای قوی همسرش فرو رفت و خوشحال از رسیدن به هدفش به خواب فرو رفت ...
@hamsardarry 💕💕💕