❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس_پارت_105
حریر ساعت ظریف را دور مچ دستش بست و با خباثت گفت:
-چه با سلیقه ...
حسام گوشه ای لب بالایش را به دندان گرفت و زیرکانه او را زیر نظر گرفت ... حریر دست روی صفحه ساعت کشید و اما همزمان افکارش درگیر شد" این ساعت خیلی گرونه ... حسام چه جوری خریدتش؟ "
سر بلند کرد و با حالتی پر از ترس و نگرانی پرسید:
@hamsardarry 💕💕💕