❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس_پارت_116
مهربان به حسام نگریست و لقمه ای برایش گرفت :
-بگیر داداشی ..
حسین به هر دو نگاهی کرد و گفت:
- حریر بابا امشب بهت ماهیانه تو می دم ...
شرمنده سرش را پایین انداخت و به سفره خیره شد و ارام جواب داد:
@hamsardarry 💕💕💕