❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس_پارت_148
حسام کلافه پتو را کنار زد و خیس عرق روی تخت نشست و پر حرص پوفی کرد ...
– چی شده داداشی ؟
همان طور که سرش را بالا می انداخت جواب داد:
-هیچی نشده ... فقط من نمیام بیرون ... من از این خواستگارت خوشم نمیاد ...
@hamsardarry 💕💕💕