❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس_پارت_165
- چی شد چی گفتن؟
-اوسا پسره تو زرد از آب دراومده ... خدایا نوکرتم... قربونت برم خدا ...
و کف دست هایش را روی صورتش گذاشت ...
باورش نمی شد ...
همین چند دقیقه ی پیش بود که داشت به مرگ فکر می کرد اما حالا ...
مقابل چشمان متحیر اوستا ناصر و حسن روی زمین نشست و سر بر سجده شکر گذاشت...
@hamsardarry 💕💕💕