📌داستان #حورالعین و #ازدواج با #شیخ_علی⭕️
♻️یک آشیخ علی بود در نجف ایشان سالها درس خوانده بود ولی ازدواج نکرده بود، بعد آمده بود خدمت حضرت ابوالفضل و گفته بود آقا من ازدواج نکردم و حالا هم که می خواهم ازدواج کنم #حورالعین_بهشتی از شما می خواهم به من عنایت کنید،
گریه زیاد کرده بود و بعد از مدت زیادی که نتیجه نگرفته بود برگشته بود به نجف و دوباره به درسش چسبیده بود، گفت:
💠تا اینکه یک روز در حرم حضرت امیر بودم همین که از حرم بیرون آمدم دیدم یک #خانم_جوان من را صدا زد و گفت
آقا جان بیا من را ببر و برای خودت ۲عقد کن، گفتم من نمی تونم، من طلبه هستم و امکانش نیست ولی قبول نکرد و همراه من آمد،
بهش گفتم خانم دنبال من نیا اینجا حوزه است و طلبه ها هستند…
ولی باز قبول نکرد… آمد داخل مدرسه و به اجبار همراه من داخل #حجره شد.
به او گفتم در اینجا باش تا من برم به حجره طلبه های دیگر تاببینم فردا چه می شود…
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074