❤️🍃❤️
#بانوجان
😊به #سلامتی و #زیبایی خودت برس.
می دونی همونقدر که خانمای ما وقتی از شوهر یکی تعریف می کنن
به ثروتش توجه می کنن
مردا هم به ظاهرتون توجه می کنن😍
❌نمی گم #ظاهر خیلی مهمه.
نه مسلمه که رفتار مهم تره.
ولی تمام خانم ها لازمه به زیبایی شون توجه کنن.😇
👈کاری هم نداره.
از عطاری برای خودت دانه های #رازیانه رو بخر.🌿
بعد بریز توی قوری و مثل چای برای خودت دم کن. ☕️🍵
❗️روزهای پریودی و بارداری نخور
ولی بقیه روزا هر روز یه لیوان بخور. 🥤
🌿رازیانه راز زیبایی زنانه
💙 اندام های زنانه ت رو زیبا و کامل می کنه
و اخلاق های #زنانه و لوندیتم ناخوداگاه بالا میبره.😊😘
@hamsardarry 💕💕💕
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲
آن شب که رفتیم هیئتِ نزدیک پرورشگاه، کمی زودتر رسیدیم اواخر سخنرانی بود. 🌱
جمعیت غرق اشک یکدست سیاه پوش و آرام سراپا گوش شده بودند برای شنیدن سخنان پایانی سخنران، یک گوشه نشستم و به صدای محزون سخنران گوش دادم:😔❤️
امام حسین علیه السلام، جوانمردی که نه فقط علیه ظلم و فساد زمان خودش، بلکه علیه ظلم و جهل و فساد بشر در کل تاریخ بشریت قیام کرد، حالا تنها مانده، تمام یارانش یک به یک در یک جنگ نابرابر کشته شده اند. حالا با تنی پر از زخم و درد وسط میدان تنها مانده!😭
در لحظات آخر حیات اباعبدلله(ع) وقتی در آن گودی قتلگاه افتاده است و قدرت حرکت کردن ندارد. قدرت جنگیدن با دشمن ندارد. قدرت ایستادن بر سر پا ندارد و به زحمت میتواند حرکت کند. باز می بینیم از سخن حسین(ع) غیرت می جهد، عزت تجلی میکند، بزرگواری پیدا می شود. 💔
لشکر می خواهند سر مقدسش را از بدن جدا کنند ولی شجاعت و هیبت سابق اجازه نمی دهد. بعضی میگویند نکند حسین حیله جنگی به کار برده اگر کسی نزدیک شد حمله کند و در مقابل حمله او کسی تاب مقاومت ندارد. نقشه پلید و نامردانه ای می کشند. 👹✡
می گویند اگر به سوی خیمه هایش حمله کنیم او طاقت نمی آورد.
امام حسین(ع) افتاده است. لشکر به طرف خیام حرمش حمله کردند. یک نفر فریاد می کشد: حسین تو زنده ای؟! به طرف خیام حرمت حمله کردند.📛
امام به زحمت روی زانوهای خود بلند می شود. به نیزه اش تکیه می کند و فریاد می کشد: ای مردمی که خود را به آل ابوسفیان فروخته اید، ای پیروان آل ابوسفیان اگر خدا را نمی شناسید، اگر به قیامت ایمان و اعتقاد ندارید، حریّت و شرف انسانیت شما کجا رفت؟!✋
شخصی می گوید: پسر فاطمه چه می گویی؟
امام فرمود: طرف شما من هستم، این پیکر حسین حاضر و آماده است برای اینکه آماج تیرها و ضربات شمشیرهای شما واقع شود ولی روح حسین حاضر نیست او زنده باشد و ببیند کسی به نزدیک خیام حرم او می رود.
ولاحول ولا قوة الا باالله ...🖤🖤🖤
صدای گریه جمع بالا رفت. اشکهایم را پاک کردم. کم کم همه می رفتند، دو زن مسن از جلویم عبور کردند یکی شان گفت: این طرز مقتل خوانی رو شنیدم قبلا از کلام حضرت آقا.☹️
بلند شدم خانم عظیمی با دو لیوان آب به طرف من و خانم مدیر می آمد که در گوش خانم مدیر پرسیدم: حضرت آقا کیه؟🤔
خانم مدیر سرش را به سرم نزدیک کرد و گفت: رهبر دیگه، آیت الله خامنه ای.😇
یکدفعه ی یک کاسه شله زرد را روی زانویم گذاشتند. سر بلند کردم و گفتم: ممنون ولی نمی خورم.😒
زن شکسته و غمگینی سینی پلاستیکی را در دستش فشرد و گفت: خواهش میکنم پسش نده، نذر دارم. گمشده دارم.😢
به چشم هایش نگاه کردم...
ادامه دارد....
@hamsardarry 💕💕💕
✨بِسْمِاللّٰهِالرَّحْمٰنِالرَّحیٖم✨
الهی
امروزمان آغازی باشد
برای شکر بیکران از نعمتهای الهی
قلبمان جایگاه فقط مهربانی
زندگیمان سر شار از آرامش
و روحمان غرق از محبت الهی
سلام صبح شنبه تون بخیر
┈┈•°.⤳❁ ♥️ ❁⬿.°•┈┈
48.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"رشته مهندسی"
ذهن انسان را
تحریک میکند
تا یک سازنده باشد
امیدوارم زندگی
خود را نیز به
"زیباترین شکل" بسازید...
🍃🌹روز مهندس مبارک🌹🍃
😍مهندسین عزیز روزتون مبارک
❤️🍃❤️
#همسرداری
🔴این جملات ممنوع :
❌وای من چقدر شكم اوردم
❌وای چقدر پوستم خشك شده
وای و وای...
🔵مردا كلی نگرن و عاشق خانم هایی با اعتمادبه نفس بالا ميشن و ستایشش میکن
مثل يك پرنسس رفتار كنيد هميشه اراسته و پاكيزه باشيد
🔵 نقايصی كه به نظرتان میاد رو تو ذهنتون نگه دارين
سر فرصت واسه رفع اونا اقدام كنين
@hamsardarry 💕💕💕
چالش دوری ازهمسر
سلام من سه ماه بعدعروسیم باردارشدم وهفت ماهه بودم که شوهرم اعزام به خدمت شد🥲شوهرم تک پسره وچون چهارسال دانشگاه رفته بود وبعدش عروسی گرفتیم وفکرمیکردیم معاف میشه امانشد😔..روزاولی که رفت آموزشی انقدرررگریه کردم چون دوماه بایدآموزشی میبود اماچون متاهل بود آخرای هفته میومد😍..اوایل که هرروزکارم گریه بودودلم خیییلی براش تنگ میشدباردارهم بودم وبیشترحساس شده بودم🥺..فقط روزی یباربهم زنگ میزدواون تایمی که میدونستم میخوادزنگ بزنه همش منتظربودم..ولی بیشترین روزی که ازش دوربودم وحتی تلفنی هم حرف نزدیم۱۶روزبودآخرای آموزشی برده بودن کوه واجازه بردن گوشی هم نداشتن..خیییلی سخت گذشت ولی خداروشکرتموم شدوسربازیش افتادشهرخودمون وآموزشی که تموم شدواومد دخترمونم به دنیااومد..بعداون درحدیه روزازهم دوربودیم واصلا تحمل دوریشوندارم..شوهرمم همینطوره یه رواز ازهم دورباشیم انگارکه چن روزه هموندیدیم..دلتنگیمونم بابوس وبغل و...رفع میکنیم😅
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
😍😘😍
صدای چی بهت گذشت کهموندی؟؟...
روی زمین نشستم:بشین حرف بزنیم...
به پسرا نگاه میکرد وگله ای که داشت دور میشد...کنارم نشست که گفتم:چرا اینکارو با خودت میکنی؟میدونی همه ما داریم درد میکشیم که موهای تو روز به روز داره سفیدتر میشه؟؟؟
غمگین شد چهره آفتابسوخته اش که گفتم:خودت میدونی که چقدر دوستت دارم خودت میدونی که پشت وپناه منی حتی وقتایی که حس میکردم خدا هم منو فراموش کرده اما تو نه،آراز بسه حق نداری خودتو آزار بدی،نگاه من کن هم مردنم اذیتت میکنه همه زنده بودنم...
آراز جوری نگاهم کرد که خفه خو.ن گرفتم از سگ چشمای وحشیش....انگشتشو تکون داد توی هوا:ربطی به تو نداره این موضوع...خواست بلند بشه که دلمو زدم به دریا پیراهنش روکشیدم:پس چرا پدر نمیشی؟؟بقیه عروسها باردارن،ایاس ماه دیگه بچشو بغل میگیره بهرود سه ماه دیگه اما نرگس از بی محلی های تو داره دق میکنه...آراز سرجاش نشست:نرگس از من وکارهام دق نمیکنه بلکه از رفتار بی فکرشه که داره خودشواذیت میکنه،اون دختر چشم وگوش باز با آبروی خودش هم بازی کرده در صورتی که میدونسته جایی در زندگی من نداره وبارها هم بهش گوشزد کردم اما اینبار قاطعانه برخورد کردم اگه یه بار دیگه دست به رفتار های ناشایست بزنه میبرمش خونه پدرش...
انگشت اراز بین انگشتام بود وگفتم:اما دوستت داره،خیلی خوبه یکی دوستت داشته باشه خوبتر اینکه بدونه دوستش نداری اما بازم دوستت داشته باشه...
:ته این چهره چیه؟چرا بوی خوبی به مشام من نمیرسه...
چشماش توی صورتم در گردش بود وگفتم:میخوام زندگی کنی،میخوام خوشبختیتو ببینم عروسیاتون رو ندیدم آما آرامشتون رو ببینم مخصوصا تو که همه زندگی منی...
اشکهای مزحم میریختن واراز یکی یکی پسشون میزد:این اشکها برای منه؟؟...
آره برای اراز بود برای تموم خوبی هاش،مردونگی هاش و دل بزرگتر از دنیاش،لعنت به زمان که باهاش بازی کرد و ادمهایی که همه جوره ما رو زدن تا خوشحالیامون رو ازمون بگیرن تا دورمون کنن وموفق هم شدن...
:میخوای خوشبختی منو ببینی؟؟...اوهومی با صدای گرفته واز ته دل گفتم که گفت:من چطوری باید خوشبختی تو رو ببینم؟؟؟....
@hamsardarry 💕💕💕
✍ #پرسش_و_پاسخ
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵
❓سوال
سلام
⁉️چطوری به دخالت افراد تو زندگیمون پاسخ بدیم؟❕❔
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵
@hamsardarry 💕💕💕
✍ #پرسش_و_پاسخ
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵
✍پاسخ مشاور
سلام و خسته نباشید
📚بعضی مواقع، ممکن است نیاز باشد که مرزهای خود را تنظیم کنید و به دخالت افراد پاسخ مناسبی دهید. برخی از راهکارهای تنظیم مرز عبارتند از:
🔹قطع موضوع: در صورتی که دخالت یا نظرات افراد به موضوعی برخورد کرد که نمیخواهید در آن شرکت کنید، میتوانید بهصورت مهارتمندانه و با احترام، موضوع را قطع کنید و بگویید که این موضوع برای شما مطرح نیست و یا از بحث در آن خودداری کنید.
🔸اعلام مرزها: در برخی مواقع، ممکن است لازم باشد که مرزها و محدودیتهای خود را به افراد اعلام کنید. به آنها بگویید که این موضوع یا این تصمیم برای شما مهم است و نمیخواهید در آن تغییری ایجاد کنید.
🔹مدیریت انتظارات: در برخی مواقع، افراد ممکن است انتظار داشته باشند که شما به دخالت یا درخواستهای آنها پاسخ بدهید. میتوانید با اعلام وضوح نظر خود و توضیح اینکه چه چیزهایی را میتوانید انجام دهید و چه چیزهایی را نمیتوانید، انتظارات را مدیریت کنید.
🔸تأکید بر حقوق شخصی: به خاطر داشته باشید که شما حقوق و حریم شخصی خود را دارید و میتوانید برای حفظ آنها اقدام کنید. اگر دخالت افراد در زندگی شما به نحوی است که حقوق شما را نقض کند، باید برای حفظ حقوق خود اقدام کنید و به موضوع پاسخ بدهید.
🔹حذف اون افراد یا فاصله گرفتن ازشون: ادم های زندگی دو دسته هستن، دسته اول مثل همسر و والدین و... دسته دوم مثل دوستان و همکار و....
❌دسته دوم رو ب آسونی میشه حذف کرد و رابطه با دسته اول رو باید محدود و مدیریت کرد👌
✍ #پرسش_و_پاسخ
🔮 #روزهای_زوج
◀️نوبتمشاوره ↙️
@Yafater14
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵
@hamsardarry 💕💕💕