عاشــــــــ❤️ــــقانه مذهبی
(قسمت23)
خواستم چیزے بگم ڪہ صداے سهیلے از باند پیچید و مجلس شروع شد!
بغضم گرفت،سهیلے تازہ داشت صحبت میڪرد و خوش آمد گویے،من گریہ م گرفتہ بود!
چادر رو ڪشیدم روے صورتم و سرم رو تڪیہ دادم بہ پرچم یا فاطمہ! اشڪ هام سرازیر شد،زیر لب گفتم:خدایا خیلے خستہ ام!
ڪلید رو انداختم تو قفل و در رو باز ڪردم،از حیاط سر و صدا مے اومد،مادرم و خالہ فاطمہ نشستہ بودن روے تخت و میخندیدن!
با تعجب نگاهشون ڪردم،حواسشون بہ من نبود!
خواستم سلام ڪنم ڪہ مریم با خندہ از داخل خونہ دوید تو حیاط امین هم پشت سرش!
با دیدن من ایستادن،امین سرش رو انداخت پایین!
بلند سلام ڪردم،مادرم و خالہ نگاهم ڪردن،با دیدنم متعجب شدن!
با تعجب گفتم:چے شدہ؟!چرا اینطورے نگاهم میڪنید؟
مادرم سریع گفت:هیچے!
مریم بهم لبخند زد و احوال پرسے ڪرد،خواستم وارد خونہ بشم ڪہ صداے مادرم اومد:هانیہ چادر خریدے؟!
تازہ یادم افتاد هنوز چادرے ڪہ از خانم محمدے گرفتم روے سرمِ!
برگشتم سمت مادرم و گفتم:اے واے! یادم رفت پسش بدم!
_چادرو؟!
_آرہ براے خانم محمدے بود!رفتہ بودم حسینیہ شون روضہ!
چشم هاے مادرم گرد شد اما چیزے نگفت!
_فردا بهش پس میدم یا میدم سهیلے بدہ بهش!
_سهیلے دیگہ ڪیہ؟!
سرم رو خاروندم و گفتم:سهیلے رو نگفتم بهتون؟!
_نہ!آدماے جدید رو معرفے نڪردے!
_طلبہ س مادرم طلبہ!دانشگاهمون درس میدہ!
خالہ فاطمہ و مریم بهم نگاہ ڪردن و خندیدن!
معنے نگاهشون رو فهمیدم تند گفتم:خالہ اونطورے نگاہ نڪنا!هیچے نیست،اے بابا!
بلند شدم برم داخل خونہ ڪہ با ترس گفتم:تو رو خدا بہ عاطفہ نگیدا!بدبخت میشم میاد دانشگاہ سهیلے رو پیدا ڪنہ!
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
صبحتون بہ قشنگےآسمان پر نور✨
و لبخندتون بہ زیبایےگلهاے شکفتہ🌸
از آفرینش هستے🌸
روز خوبی براتون آرزو میڪنم🙏
#سلام 😊🌷
#صبحتون_بہ_زیبایے_قلب_مهربونتون☀️💕☀️
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@maman_paz
❤️🍃❤️
#ازدواج_موفق
#نکات_همسردارى
✅نکات ریز همسرداری....
💠از چکیده بیانات استاد رستگار...
همیشه به شوهرتون حس قدرت و توانمندی💪 بدین،تا متوجه بشه همیشه وجودش در کنار شما لازم و ضروریه👌
..کاراتونو بگین براتون انجام بده....حتی اگرم می توانید انجام ندید....
بزارید در همه شرایط کمک حالتون باشه..
کارهای مردانه و بیرون و حتی خرید به خودش محول کنید...حتی پرداخت قبوض....حتی در شیشه سس بگین اون باز کنه و چرا میرید صبح تو صف نانوای شما نان میگیرید...
چند تا مرد نامحرمم شما رو ببینن😐
زن ریحانه اس...🍃
یعنی ..
لطیف...
زیبا
وقتی شما مسئولیت کار بیرون قبول کنید..دچار خستگی میشید و از مسیولیت بعدیتون که خانه داری ..فرزنداری...همسرداری عشوه گری...توانتون کم میشه ،کم میزارید...😩
بعد دچار بی حوصلگی..😕سرد مزاجی جنسی..
چون وجود زن تحمل این همه کاررو نداره...
واسه همون خیلی خوشحال نباش که سر کار میرید...
کمکم از خستگی یک روز کم میارید
پس بانوووو به خودت برس...👌
به فکر خودت باش
به همسرت مسئولیت بده
@kehamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️
#همسرانه
❤خوشبختی برای یک زن, بدست آوردن قلب یک مرد و نگهداری آن برای همیشه
❤و خوشبختی برای یک مرد آن است که همسرش به او اعتماد داشته باشد نه اینکه از او مراقبت نماید.
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️
#همسرداری
✅ #اصول_مدیریت_خانه_و_خانواده
❇️از آنجایی که یکی از حساسترین ، پیچییده ترین ومهم ترین نهادهای اجتمایی به ظاهر کوچک، خانه و #خانواده است ، اداره آن نیاز به مدیریتی با کفایت و عالمانه دارد.
چنانکه #مدیریت اصولی خانواده سبب شکوفایی غنچه های عدالت، امنیت ،صداقت، صفا و محبت در گلستان وجود مرد و زن خانه می شود . 💞
از این رو آموزش و بکارگیری گام به گام اصول مدیریت علاوه بر آثار فردی، در عرصه حفظ و ارتقاء فرهنگ یک جامع نیز موثر است که دراینجا به صورت مختصر به موارد آن اشاره خواهد شد : 👇👇👇
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️
#اصول_مدیریت_خانه_و_خانواده 👨👩👧👦
1⃣اصل محبت ورزی( گنج زندگی)
امام علی (ع) (پرسود ترین گنج ها بدست آوردن محبت دلهاست )
ازجمله عوامل محــــــ❤️ـــبت ساز:
1-حسن خلق و گشاده رویی
2-احسان و نیکی
3-تواضع و فروتنی
4-سخاوت و گشاده رویی
5-رفق و مدارا
6-هدیه دادن در مناسبتهای مختلف
از جمله عوامل محــــ💔ــبت سوز:
1.جدال و گفتگوهای تند و توهین آمیز
2.بخل
3.عدم ابراز محبت
4.حساسیت نا به جا
5.قدر نشناسی
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#سیاستها_همسرداری
👈وقتی همیشه به ایرادهایی كه همسرتان داردفكر كنید، روز به روز بیشتر از او دور میشوید.
اما اگر همیشه به نقاط مثبت او بیندیشید، آن وقت هر روز بیشتر از دیروز برایتان عزیزمیشود.
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕
عاشقـــ❤️ــــــانه مذهبی
(قسمت 24)
شروع ڪردن بہ خندیدن!
وارد خونہ شدم،چادرم رو درآوردم خواست برم اتاقم ڪہ دیدم سجادہ مادرم رو بہ قبلہ بازہ!
حتما خواستہ نماز بخونہ خالہ فاطمہ اینا اومدن!
آروم رفتم سر سجادہ،چادر مشڪے رو درآوردم و چادر نماز مادرم رو سر ڪردم بوے عطر مشهدش پیچید!
خجالت میڪشیدم،انگار براے اولین بار بود میخواستم باهاش صحبت ڪنم،احساس میڪردم رو بہ روم نشستہ!
تو دلم گفتم خب چے بگم؟!
بہ خودم تشر زدم خیلے مسخرہ اے!
لب باز ڪردم:اوووووم....
حس عجیبے داشتم،اون صدایے ڪہ شنیدم،حالا سر سجادہ!
رفتم سجدہ،بغضم گرفت!
آروم گفتم:خیلے خستہ و تنهام خودمونے بگم خدا بغلم میڪنے؟!
اشڪ هام شروع بہ ڪردن باریدن! من بودم و خدا و حس سبڪ شدن!
احساس ڪردم آغوشش رو و نگاهش ڪہ میگفت من همیشہ ڪنارتم!خوش اومدے!
استاد از ڪلاس بیرون رفت،سریع بہ بهار گفتم:پاشو بریم چادر رو پس بدم!
با خستگے بلند شد،همونطور ڪہ از ڪلاس بیرون میرفتیم گفت:هانے بہ نظرم باید از سهیلے هم تشڪر ڪنے!
تمام ماجرا رو براش تعریف ڪردہ بودم،با شڪ گفتم:روم نمیشہ!تازہ این طلبہ س توقع تشڪر از نامحرم ندارہ!
دستش رو بہ نشونہ خاڪ بر سرت گرفت سمت سرم!
خندہ م گرفت،از دانشگاہ خارج شدیم و رفتیم بہ سمت حسینیہ!
بهار چشم هاش رو بست و هوا رو داد تو ریہ هاش همونطور گفت:آخے سال جدید میاد،هانے بے عصاب دلم برات تنگ میشہ!
با حرص گفتم:من بے عصابم؟!
چشم هاش رو باز ڪرد،نگاهے بهم انداخت و گفت:نہ ڪے گفتہ تو بے عصابے؟!
با خندہ گونہ ش رو بوسیدم و گفتم:الان ڪہ بے عصاب نیستم!خوبم ڪہ!
با تعجب گفت:خدایا خودت ختم بہ خیر ڪن،این یہ چیزیش شدہ!
چیزے نگفتم،رسیدیم جلوے حسینیہ خواستم در بزنم ڪہ خانم محمدے اومد بیرون با لبخند گفتم:سلام چقدر حلال زادہ
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
🌸ســـــــلام
🌸آدینه تون عالی
💝امیدوارم امـروز
🌸یکی از بـهتریـن
💝روزهای زندگیتون باشد
🌸پر از "شادي"آرامش"خوشبختی
#صبحتون_بخیر 🌸
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@maman_paz
❤️🍃❤️
رسول اکرم صلیالله علیه و آله:
ِ
وقتى مردى به همسر خودش نگاه کند
و همسرش به او نگاه کند
خداوند بدیده رحمت به آنان نگاه مى کند❤️
📗نهج الفصاحه، ح 621
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️
#اصول_مدیریت_خانه_و_خانواده 👨👩👧👦
2⃣اصل عدالت محوری:
💠پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:(لحظه ای عدالت برتر از یک سال عبادت است .)
♻️ عدالت یعنی حق شناسی وادای حقوق و حق، به معنای طلبی است که دیگران از ما دارند و لزوماً به معنای پرداخت طلب دیگران است. ☝️
⏪طلب های دینی، مالی، عاطفی ، عقلی...
👈در خانواده نیز هر یک ازاعضاء خانواده به نوبۀ خود حقی دارند که
محــــ🙏ـــترم شمردن آن بر دیگران لازم است.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#هردوبدانیم
⛔️ چقدر ساده خیانت اتفاق می افتد
‼️هیچ فردی فکر نمی کند که به همسرش خیانت کند
دقیقا وقتی که آدم بیش از اندازه به خودش مطمئن باشد جرات می کند که پیش برود با این فکر که " من خیانت نمی کنم " ...
دقیقا مثل افراد معتاد که اصلا هیچوقت فکر نمی کردند معتاد شوند!
خیانت ممکن است از یک درد دل ساده با همکارتان شروع خواهد شود...
👈شما در ابتدا فکر می کنید چقدر خوب درکتان می کند بعد تصور می کنید به عنوان یک انسان با او هم فکری دارید به مرور دلتان می خواهد بیشتر با او صحبت کنید چون حرف های او روی شما تأثیر زیادی دارد کم کم فکر میکنید
فقط وقتی با او صحبت می کنید برایتان همه چیز خوب است و آرام می شوید، حتی گاهی هیچ گله و شکایتی از همسرتان ندارید ولی برای دردودل با او از همسرتان شکایت می سازید که مثلا همسرم اصلا نمی فهمه من چی میگم، منو درک نمی کنه و...
⛔️خیانت اطراف شماست؛ چشم ها را باید باز کرد ⛔️
https://t.me/joinchat/AAAAAE0_aRimvpZzFlkA6Q
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#هردوبدانیم
👈در زندگی، اختلاف نظر طبیعی
اما
🙏 احترام به یکدیگر واجب است.
👌حتی زمانی که همسر شما
عکس العملی نسبت به رفتارتان
نشان نمی دهد،
از احترام به او دست نکشید.🙏
https://t.me/joinchat/AAAAAE0_aRimvpZzFlkA6Q
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#مهارت_های_همسرانه
❣خانم خونه
❤️چیزی که مرد میخواهد
شما در #رختخواب به او بگوئید
❤️برای یک مرد، هیچ چیز #جذاب_تر از اینکه
زن با صدای بلند در بستر باشد
و پرده های #حیا و #خجالت را کنار بزند نیست
💟خانم محترم حیا و عفت مال بیرون از خونه اس👌
#تو_بغل_همسرت کاملا #بی_حیا باش😉
@hamsardarry 💕💕💕
https://t.me/joinchat/AAAAAE0_aRimvpZzFlkA6Q
سبک زندگی اسلامی همسران
عاشقـــ❤️ــــــانه مذهبی (قسمت 24) شروع ڪردن بہ خندیدن! وارد خونہ شدم،چادرم رو درآوردم خواست برم ا
عاشـــــــ❤️ــــــقانه مذهبی
(قسمت 25)
چادر رو از ڪیفم بیرون آوردم و گرفتم سمتش.
_بفرمایید دیروز یادم رفت پس بدم ببخشید!
لبخندے زد و گفت:سلام عزیزم،اگہ میخواستم پس میگرفتم!
سریع اضافہ ڪرد:تازہ گرفتہ بودمشا فڪر نڪنے قدیمیہ نمیخوام،قسمت تو بود از روضہ ے خانم!
_آخہ....
دستم رو گرفت و گفت:آخہ ندارہ!با اجازہ ت من برم عجلہ دارم!
ازش خداحافظے ڪردیم،بہ چادر توے دستم نگاہ ڪردم بهار گفت:سر ڪن ببینم چہ شڪلے میشے؟
سرم رو بلند ڪردم.
_آخہ...
نذاشت ادامہ بدم با حرص گفت:آخہ و درد!هے آخہ آخہ!سر ڪن ببینم!
با تعجب نگاهش ڪردم.
_بهار دڪتر لازمیا!
چند قدم ازش فاصلہ گرفتم یعنے ازت میترسم،نگاهے بہ آسمون انداختم و بعد بهار رو نگاہ ڪردم زیر لب گفتم:خدایا خودت شفاش بدہ!
با خندہ بشگونے از بازوم گرفت.
_هانیہ خیلے بدے!
خندہ م گرفت،حالم تو این چند روز چقدر عوض شدہ بود!
چادر رو سر ڪردم،بهار با شوق نگاهم ڪرد و گفت:خیلے بهت میاد!
با لبخند گفتم:اتفاقا تو فڪرش بودم دوبارہ چادرے بشم!
دستم رو گرفت و گفت:خب حاج خانم الان وقت تشڪر از استادہ!
_منو بڪشے هم نمیام از سهیلے تشڪر ڪنم والسلام!
بازوم رو گرفت و گفت:نپرسیدم ڪہ میخواے یا نہ!
شروع ڪرد بہ راہ رفتن من رو هم دنبال خودش میڪشید،رسیدیم جلوے دانشگاہ نفس نفس زنون گفت:بیا برو ارواح خاڪ باغچہ تون!من دیگہ نا ندارم!
با حرص نگاهش ڪردم،از طرفے احساس میڪردم باید از سهیلے تشڪر ڪنم!
با تردید وارد دانشگاہ شدم،از چند نفر سراغش رو گرفتم،یڪے از پسرها گفت تو یڪے از ڪلاس ها با چند نفر جلسہ دارہ!
جلوے در ایستادم تا جلسہ شون تموم بشہ،همون پسر وارد ڪلاس شد،در رو ڪہ باز ڪرد سهیلے رو دیدم داشت با چندنفر صحبت میڪرد،پسر رفت بہ سمتش و چیزے گفت و با دست بہ من اشارہ ڪرد!
شروع ڪردم بہ نفرین ڪردنش!
مے مردے حرف نزنے آقا پسر خب ایستادم بیاد دیگہ!
سرم رو برگردوندم سمت دیگہ یعنے من حواسم نیست!
_خانم هدایتے!
صداے سهیلے بود،نفسے ڪشیدم و سرم رو برگردوندم سمتش!
در ڪلاس رو بست و چند قدم اومد بہ سمتم!
_با من ڪار داشتید؟!
هول ڪردہ بودم و خجالت مے ڪشیدم!شاهد قسمت هاے بد زندگیم بود!
با تردید گفتم:خب راستش....
بہ خودم گفتم هانیہ خدا ڪہ نیست بندہ ے خداست،اون بخشیدہ پس نگران چے هستے؟!
این بیچارہ هم ڪہ بهت چیزے نگفتہ و فقط ڪمڪت ڪردہ اومدے تشڪر ڪنے همین!
آروم شدم.
آروم اما محڪم گفتم:سلام وقتتون رو نمیگیرم بعداز جلسہ باهاتون صحبت میڪنم.
دست بہ سینہ شد و گفت:علیڪ سلام اگر ڪوتاهہ بفرمایید!
لحنش مثل همیشہ بود جدے اما آروم نہ با روے اخم آلود!
_اومدم ازتون تشڪر ڪنم،بابت تمام ڪمڪ هایے ڪہ بهم ڪردید اگه شما ڪمڪ نمے ڪردید شاید اتفاق هاے بدترے برام مے افتاد!
زل زد بہ دیوار پشت سرم و گفت:هرڪارے ڪردم وظیفہ بودہ!فقط التماس دعا!
تند گفتم:بلہ اون ڪہ حتما!خدانگهدار
خواستم برم ڪہ گفت:چادرتون مبارڪ!یاعلے!
وارد ڪلاس شد،نگاهے بهش انداختم ڪہ پشتش بہ من بود!
صبر نڪرد بگم ممنون!
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
در این صبح #شنبه زیبا 🌸
براتون شکوفه های🌸
شادی رو آرزو میکنم
و یک بغل #اتفاقات_خـوب 🌸
برای امروزتون🌸
#سلام_امروزتون_گلبارون🌸
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️
چگونه درست #عذرخواهی کنیم؟
🙏 يك عذرخواهى خوب داراى ٦جزء مهم است. كه عبارتند از :
1⃣ بيان تأسف
2⃣ توضيح اينكه چطور اينگونه شد
3⃣ قبول مسئوليت
4⃣ بيان پشيمانى
5⃣پيشنهادى براى جبران
6⃣ درخواست بخشش
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️
#خانمها انبه بخورید، چون:
✔ ویتامین c: افزایش جذب آهن
✔ بتاکریپتوزانتین: آنتی اکسیدان کاهنده سرطان
✔ بتاکارتن: کاهش دهنده قوی عفونت واژن
✔ پتاسیم بالا و کاهنده فشار خون
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕
👈 #پرسش_و_پاسخ👉
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
سوال
#سلام
من در دوران عقد به سر می برم به رغم اینکه خودم فرزند اول خانواده هستم و فوق العاده مسئولیت پذیر،پویا و سحر خیز هستم همسرم تنبل و بی مسئولیته قرار بود در عرض چند ماه بعد از عقد درسش رو تمام کند و زندگی را شروع کنیم.ولی نه اراده ایی برای تموم کردن درس دارد و نه پیدا کردن کار و نه تهیه خونه و مخارج ازدواج به نظر شما چه کنم؟
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
⁉️ #پرسش_و_پاسخ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#پاسخ
با سلام
📝سلام دوست عزیز
با توجه به تفاوت مسئولیت پذیری ،سعی نمایید این موارد در همین دوران عقد هماهنگ شود و به بعد از عروسی موکول نگردد هرچند که تلاش زیاد برای تغییر همسرتان ممکن است باعث مقاومت بیشتر ایشان شود و مسئولیت پزیری زیاد شما موجب کمتر شدن مسئولیت پذیری ایشان در آینده گردد. شما نیاز به برنامه ریزی مشترک و زمان بندی حتی بصورت مکتوب ولی در فضایی دوستانه هستید مثلا زمانیکه در فضای محبت آمیزی قرار دارید اول از او به خاطر ویژگی های خوبش قدردانی کنید و آنها را یکی یکی نام ببرید. و در نهایت با لحن بسیار آرام و غیر مستقیم که باعث مقاومت ایشان نشود خواسته تانو برنامه ریزی برای آن را مطرح کنید.
در کل بی مسئولیتی یکی از خصایص شخصی هست که در وجود تعدادی از افراد نهادینه شده و این به روابط صمیمانه و عاطفی شماو همسرتان لطمه وارد می کند.
اما نکته ی حائز اهمیت این است که شما نباید بی مسئولیتی همسر تان را بپذیرید و تمام کارها را خودتان انجام دهید و جبران کنید،
بلکه بایدتلاش کنید نقاط ضعف خودتان را که به تشدید این حس بی مسئولیتی در همسرتان شده را پیدا کنید و اصلاح نمایید.
و به صورت غیر مستقیم همسرتان را دعوت به پذیرش مسئولیت کنید نکته مهم این است که بجای اینکه به فکر تغییر در او باشید این سوال بزرگ را از خود بپرسید که من چه تغییری کنم که او تغییر کند. با شوهرتان مقابله به مثل نکنید. از خانواده بخواهید که فرایند حمایتگری از او را قطع کنند و مصرانه و قاطعانه از او برای انجام وظایفش تقاضا کنند.
👈 #پرسش_و_پاسخ 👉
#روزهای_زوج
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
عاشـــــــ❤️ـــــقانه مذهبی ️
(قسمت25)
شهریار برف شادے رو گرفت سمت صورتم و گفت:آخہ اینم روز بود تو بدنیا اومدے؟ با خندہ صورتم رو گرفتم برف شادے نرہ توے چشم هام!
همونطور ڪہ با دست صورتم رو پوشندہ بودم گفتم:شهریار یعنے بزنے نہ من نہ تو!
مادرم با حرص گفت:واے انگار پنج شیش سالشونہ!بیاید سر سفرہ الان سال تحویل میشہ!
دستم هام رو از روے صورتم برداشتم شهریار خواست بہ سمتم بیاد ڪہ سریع دویدم ڪنار پدر و مادرم نشستم،شهریار چندبار انگشت اشارہ ش رو برام تڪون داد یعنے دارم برات!
مثل هرسال سر سفرہ هفت سین مون ڪیڪ تولد هم بود،سال نو،تولد نو،هانیہ ے نو!
دست هامون رو براے دعا بالا گرفتیم ڪہ صداے زنگ دراومد،سریع بلند شدم و گفتم:من باز مے ڪنم!
آیفون رو برداشتم:بلہ!
صداے عمو حسین اومد:مهمون بے دعوت نمیخواید؟
همونطور ڪہ دڪمہ ے آیفون رو فشار مے دادم گفتم:بفرمایید!
رو بہ مادرم اینا گفتم:عاطفہ اینا اومدن!
زیاد برامون جاے تعجب نداشت،تقریبا هرسال اینطورے بود!
همہ براے استقبال جلوے در ایستادیم،خالہ فاطمہ و عمو حسین داشتن وارد مے شدن ڪہ عاطفہ زودتر دویید داخل،عمو حسین گفت:دختر امون بدہ!
هانیہ دوید سمتم و محڪم بغلم ڪرد،ڪم موندہ بود استخون هام بشڪنہ!
دست هام رو دور ڪمرش حلقہ ڪردم عاطفہ با خوشحالے گفت:هین هین تولدت مبارڪ!
لبخندے زدم و گفتم:مرسے عاطے فقط استخون برام نموند!
سریع ازم جدا شد،امین و مریم هم وارد شدن،مریم بغلم ڪرد و گفت:تولدت مبارڪ خانم خانما!
با لبخند تشڪر ڪردم،امین همونطور ڪہ دنبال مریم مے رفت گفت:تولدتون مبارڪ!
سرد گفتم:ممنون!
همہ دور سفرہ نشستیم،نگاهم رو دوختم بہ شمع هاے روے ڪیڪ،نوزدہ!
اے ڪاش عدد یڪ رو میذاشتن!
عاطفہ ڪنارم نشستہ بود،صداے توپ اومد و بعدش هم مجرے ڪہ شروع سال جدید رو تبریڪ مے گفت!
همہ مشغول روبوسے و تبریڪ گفتن شدیم،شهریار شیرینے رو برداشت و بہ همہ تعارف ڪرد. خالہ فاطمہ با شوق گفت:امسال سال خیلے خوبیہ!
بے اختیار گفتم:آرہ!
مریم با شیطنت گفت:ڪلڪ یہ خبرایے هستا!
بے تفاوت گفتم:نہ از اون خبرا!
همہ خندیدن،شهریار با اخم گفت:مامان ڪسے اومدہ بہ من خبر ندادے؟
عموحسین با دست زد بہ ڪمر شهریار و با خندہ گفت:داش غیرت!
پدرم بہ شوخے گفت:اصلا اومدہ باشہ بچہ،باباش اینجا هست!
خالہ فاطمہ گفت:پس بریم لباس آمادہ ڪنیم براے عروسے.
با شیطنت بہ شهریار نگاہ ڪردم و گفتم:بلہ ولے براے عروسے شهریار!
همہ با هم اووو گفتن و شهریار سرش رو انداخت پایین!
عاطفہ آروم گفت:هانے جدے میگے؟
در گوشش گفتم:آرہ بابا،عاطفہ باید دختر رو ببینے عین خل و چل هاس!
عاطفہ با ناراحتے گفت:ببین دختر چے هست!شهریار شما از اول بے سلیقہ بود!
بہ زور جلوے خودم رو گرفتہ بودم تا نخندم!
مادرم نگاهے بہ پدرم ڪرد،پدرم سرش رو تڪون داد مادرم گفت:حالا ڪہ همہ دور هم جمع شدیم با اجازہ ما بعد از عید براے خواستگارے ....
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
🌺سلام میکنیم به صبح
به نور به روشنایی
و به همه عزیزان
كه با يادخدا
🌺روزديگری
ازروزهای باشكوه
زندگی را آغاز كردهاند
الهی روزتون سرشار از🌺
خوشبختی باشه
🌺سلام دوستان خوبم😊✋ #صبحتون_به_زیبایی
#گلـــــــــ🌸ـــــــای_بهاری
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
@hamsardarry 💕💕💕