❤️🍃❤️
✍️ #مهارتهای_همسرداری
👱♂ #اقتدار_مردانه #خواسته_زنانه
8⃣✅ چون خدا بنده هاشو دوست داره و میدونه #تحمل بار سنگین سرپرستی خونواده در توان یه زن نیست،
برای همین هم ریاست و سرپرستی زن در خونواده رو تأیید نمیکنه.
👈 حتی اگه برای مدت کوتاه تو این امر موفق باشه، تو طولانی مدت #خسته میشه.👉
🌐 خیلی مواقع زن های #خسته از فشار مسئولیتهای خانواده به ما مراجعه میکنن
و از اینکه کارای مردونه انجام میدن، راضی نیستن
و میگن: #کاش به عقب برمیگشتیم و وارد این حیطه نمیشدیم.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
داستان 🌷 #تمام_زندگی_من🌷
#زمانی_برای_زندگی
⏪قسمت سی و دوم
⏪حلال
در رو بست و اومد تو … وارد حال که شد چشمش به آرتا افتاد … جلوی شومینه، نشسته بود بازی می کرد …
- خوبه شبیه تو شده، نه اون شوهر عوضیت …
مادرم با دلخوری اومد سمت ما …
- این تمام احساستت بعد از سه سال ندیدن دخترته؟ … خوبه هر بار که زنگ می زد خودت باهاش حرف نمی زدی … اون وقت شکایت هم می کنی …
تا زمان شام، نشسته بود روی مبل و مثلا داشت روزنامه می خوند … اما تمام حواسم بهش بود … چشمش دنبال آرتا می دوید … هر طرف که اون می رفت، حواسش همون جا بود …
میز رو چیدیم … پرده ها رو کشیدم و حجابم رو برداشتم …
- کی برمی گردی؟ …
مادرم بدجور عصبانی شد …
- واقعا که … هنوز دو ساعت نیست دیدیش …
- هیچ وقت …
مادرم با تعجب چرخید سمت من … همین طور که می نشستم،گفتم …
- نیومدم که برگردم …
پاهاش سست شد … نشست روی صندلی …
- منظورت چیه آنیتا؟ … چه اتفاقی افتاده؟ …
نمی دونستم چی باید بگم … اون هم موقع شام و سر میز … بی توجه به سوال، خندیدم و گفتم …
- راستی توی غذای من، گوشت نزنید … گوشت باید ذبح اسلامی باشه … بعید می دونم اینجا گوشت حلال گیر بیاد…
پدرم همین طور که داشت غذا می کشید … سرش رو آورد و بالا و توی چشم هام خیره شد …
- همین که روش آرم مسلمون ها باشه می تونی بخوری؟…
از سوالش جا خوردم … با سر تایید کردم …
- هفته دیگه دارم میرم هامبورگ … اونجا مسلمون زیاد داره …
و مادرم با چشم های متعجب، فقط به ما نگاه می کرد …
🔰🔰🔰🔰🔰
این داستان و رخدادهای آن
✅ براساس #حقیقت و #واقعیت می باشند
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
خــ❤️ــدای عزیزم🙏
از اینکه یکبار دیگر مرا لایق حیات دانستی
سپاسگزارم🙏
از اینکه فرصت یک شـــ☀️ــروع مجدد
را به من عطا کردی متشکرم🙏
از تو میخواهم به من درک و درایتی
بیش از پیش ببخشــ🙏ــــی
تا امروز اشتباهات دیروز را تکـــ😔ـــرار نکنم
فرصتهایی که در اختیارم قرار میدهی
از دست ندهــم🙏
آمیـــن یا قاضِیَ الْحاجات 🙏
ای برآورنده ی حاجت ها 🙏
#دوشنبهتون_بخیر🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
@hamsardarry 💕💕💕
💎 تقویم نجومی اسلامی
💎 دوشنبه 12 آبان 1399
💎 16 ربیع الاول 1442
💎 2 نوامبر 2020
🕋مناسبت های دینی اسلامی .
🌙امور دینی و اسلامی .
💢 تقارن نحسین ، صدقه اول
صبح مطلوب و رفع نحوست است .
💎برای زایمان مناسب و نوزاد بعدازظهر عاقل و صالح خواهد شد . ان شاءالله
💎بیمار امروز شفا یابد. ان شاءالله
👈 مسافرت خوب نیست در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🌹حکم مباشرت امشب.
مباشرت امشب (شب سه شنبه ) ، فرزندش بسیار مهربان و دل رحم و دهانی خوشبو خواهد داشت . ان شاءالله
👈 احکام نجوم
🌓 امروز انجام امور زیر تا ظهر نیک است :
✅ خواستگاری و عقد و ازدواج .
✅ دیدار دوستان .
✅ و خرید جواهرات نیک است .
💢 طبق روایات، اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، موجب حزن و اندوه می شود .
💎خون_دادن یا حجامت در این روز از ماه قمری، باعث فرج و نشاط میشود .
💎 دوشنبه برای گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
💎 دوشنبه برای بریدن و دوختن لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
💎 وقت استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
🌸 ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
🌸 ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد
🌸 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
💎تعبیر خواب
شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند
تعبیرش از آیه ی ۱۷ سوره مبارکه " اسراء " است .
و کم اهلکنا من القرون من بعد نوح و کفی ..
و از معنای ان استفاده می شود که کاری که باعث آزردگی و موجب حزن و اندوه او باشد ظاهر شود ، ولی عاقبت بخیر باشد و خیرات و صدقه بدهد که رفع بلا کند . ان شاءالله
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🍃❤️
#همسرانه
کسی را دوست داشتن ❤️
یعنی از او حمایت کردن؛
در کلام و در رفتار،
در شادمانی و در اندوه.
کسی را دوست داشتن،
یعنی از آرامشِ او مراقبت کردن.
به همین سادگی،
و البته به همین سختی...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#سیاست_های_همسرداری
❌حوادث ناگوار را از همسرتان پنهان نکنید
زيرا ممكن است او از راه دیگری مطلع شود
و ناگوارتر از آن چه واقعیت دارد، تصور كند و رنج ببرد.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
✍️ #مهارتهای_همسرداری
👱♂ #اقتدار_صحیح
9⃣ تو روایتی امام صادق علیه السلام میفرمایند:
🔅سرپرستی خانواده از سعادت مرد است🔅
👈 خیلی مردا دوست دارن به حس آرامشی که اقتدار به اونا میده برسن
اما #مسیر_درست رو نمیدونن و دور یه چرخه ی معیوب میگردن.
✍میخوان مقتدر باشن
ولی فکر میکنن اقتدار
‼️ أمر و نهی کردن و داد زدن و تهدید و تحکمه.🗣😤😡
⭕️این کارا رو میکنن
‼️ بعد با یه زن ناراضی و بچه ای که با پدرش راحت نیست، مواجه میشن.
🔴در نتیجه بصورت ناخودآگاه احساس بدی بهشون دست میده و بعضی وقتا این احساس بد باعث تشدید رفتارهای بد اونا میشه.
🌀حلقه گم شده ی زندگی اونا، #اقتدار_صحیحه.👉
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
281.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 محمـد(ص)
زينـت نـام جهــان اسـت♥️
🌹چہ خوشبوتر
از آن انـدر دهــان اسـت♥️
🌹نزائيدہ کسی
همچون محمد(ص)♥️
🌹که نور
روی وی رنگين کمان است♥️
🌹♥️پیشاپیش میلاد با سعادت
حضرت پیامبر اکرم (ص) مبارک باد 🎊
http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#مهارت_همسرداری
❣به همان اندازه که پر نگه داشتن باک بنزین برای حرکت ماشین ضروریه
❣نگه داشتن مخزن عشق هم برای ادامه زندگی لازم و ضروریه
❣پیش بردن زندگی مشترک با مخزن خالی از عشق غیر ممکنه
⏪ پس تا جایی که میتونید به زندگیتون عشـــــــ❤️ـــــــــق تزریق کنید
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
داستان 🌷 #تمام_زندگی_من🌷
#زمانی_برای_زندگی
⏪قسمت سی و سوم
⏪روزهای خوش من
راحت تر از چیزی بود که فکر می کردم … اون شب، دو رکعت نماز شکر خوندم … خیلی خوشحال بودم … اصلا فکر نمی کردم پدرم حاضر به پذیرش من بشه … هیچی ازم نپرسید… تنها چیزی که بهم گفت این بود …
- چشم هات دیگه چشم های یه دختربچه نازپرورده نیست… چشم های یه آدم بالغه …
شاید جمله خاصی نبود اما به نظر من، فوق العاده بود …
پدرم کم کم سمت آرتا رفت … اولین بار، یواشکی بغلش کرد… فکر می کرد نمی بینمش … اما واقعا صحنه قشنگی بود … روزهای خوشی بود … روزهایی که زیاد طول نکشید …
طرف قرارداد پدرم، قرارداد رو فسخ کرد و با شرکت دیگه ای وارد معامله شد … اگر چه به ظاهر، غرامت فسخ قرارداد رو پرداخت کرد اما شرکت تا ورشکستگی پیش رفت …
پدرم سکته کرد … و مجبور شدیم همه چیز رو به خاطر پرداخت بدهی بانک، زیر قیمت بفروشیم …
فقط خونه ای که توش زندگی می کردیم با مقداری پول برامون باقی موند … پدرم زمین گیر شده بود … تنها شانس ما این بود … بیمه و خدمات اجتماعی، مخارج درمان و زندگی پدر و مادرم رو می دادن …
نمی دونم چرا … اما یه حسی بهم می گفت … من مسبب تمام این اتفاقات هستم … و همون حس بهم گفت … باید هر چه سریع تر از اونجا برم … قبل از اینکه اتفاق دیگه ای برای کسی بیوفته …
و من … رفتم …
🔰🔰🔰🔰🔰
این داستان و رخدادهای آن
✅ براساس #حقیقت و #واقعیت می باشند
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕