#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_68
حکمِ ذره ای را داشتم که معلق میانِ زمین و آسمان، دست و پا میزد..
صوفی و حسام هر دو دشمن به حساب میآمدند..
حسامی که برادرم را قربانی خدایش کرد و صوفی که نویدِ انتقام از دانیال را مهر کرد بر پیشانیِ دلم..
به کدامشان باید اعتماد میکردم؟
حسام یا صوفی..؟
شرایط جسمی خوبی نداشتم.
گاهی تمام تنم پر میشد از بی وزنی و گاهی چسبیده به زمین از فرط سنگینی ناله میکرد
. و در این میان فقط صدای حسام بود و عطرِ چایِ ایرانی..
آرام به سمت اتاق مادر رفتم.
درش نیمه باز بود.
نگاهش کردم.
پس چرا حرف نمیزد؟
من به طمعِ سلامتی اش پا به این کشور گذاشته بودم
کشوری که یک دنیا تفاوت داشت با آنچه که در موردش فکر میکردم.
فکری که بروشورهای سازمانیِ پدر و تبلیغات غرب برایم ساخته بود.
اما باز هم میترسیدم..
زخم خورده حتی از سایه ی خودش هم وحشت دارد..
مادر تسبیح به دست روی تختش به خواب رفته بود..
چرا حتی یکبار هم در بیمارستان به ملاقاتم نیامد؟
مگر ایران آرزویِ دیرینه اش نبود؟
پس چرا زبان باز نمیکرد..
صدای در آمد و یا الله گوییِ بلند حسام. پروین را صدا میزد، با دستانی پر از خرید..
بی حرکت نگاهش میکردم و او متوجه من نبود..
او یکی از حل نشده ترین معماهایِ زندگیم بود.
فردی که مسلمانیش نه شبیه به داعشی ها بود و نه شبیه به عثمان..
در ظرفِ اطلاعاتیم در موردِ افراد داعش کلامی جز خشونت، خونخواری، شهوت و هرزگی پیدا نمیشد
و حسام درست نقطه ی مقابلش را نشانم میداد، مهربانی، صبر، جذبه، حیا و حسی عجیب از خدایی که تمام عمر از زندگیم حذفش کردم.
صوفی از مهارتش در بازیگری میگفت، اما مگر میشد که این همه حسِ ملس را بازی کرد؟
نمیدانم.. شاید اصلا دانیال را هم همینطور خام کرده بود..
اسلام ِعثمان هم زمین تا آسمان با این جوان متفاوت بود.
عثمان برای القایِ حس امنیت هر کاری که از دستش برمیآمد، دریغ نمیکرد.
از گرفتن دستهایم تا نوازش..
اما حسام هنوز حتی فرصتِ شناسایی رنگِ چشمانش را هم به من نداده ومن آرام بودم
به لطفِ سر به زیری و نسیمِ خنکِ صدایش..
بعد از کمی خوش و بش با پروین
جا نمازی کوچک از جیبش در آورد و به نماز ایستاد.
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
🌺هر صبح هدیه خداست
🌿امروز آرزو می کنم
🌺در پناه لطف بیکران
🌿حضرت دوست باشید
🌺دوستان مهربانم #سلام
🌿صبح سه شنبه تـون بـخیر
http://eitaa.com/joinchat/897908738C30a1928237
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#همسرداری
👌 #آقایان محترم #فراموش نکنید!
‼️هیچ وقت نگید من دارم #کار میکنم
و خانمم داره اینو میبینه
و باید بفهمه این یعنی #دوست داشتنش
👈خانم شما به #شنیدن واژههای دوست داشتن
و #ابراز علاقه و محبت #کلامی و رفتاری نیاز داره!
👈و این مساله همچون نیاز به آب💧 خوردن
🌻نیازی #همیشگی است.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#بانـــــــــــــــــــو
👌 ﮔﺎﻫﯽ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎیی ﻫﺎﺗﻮﻥ ﻭ زیبایی ﻫﺎﺗﻮﻥ ﺗﻌﺮیف کنین!!!
ﺍﮔﺮ کسی ﺑﻬﺘﻮﻥ میگه ﭼﻘﺪﺭ ﻟﺒﺎﺳﺖ قشنگه ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺵ سلیقه ﺍﯼ ﻭ....
ﺣﺘﻤﺎ بیاین واسه ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ تعریف کنین؛ بگین: "ﻓﻼﻧﻲ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺵ سلیقه ﺍﯼ..."
یا ﻣﺜﻼ ﺍﺯ ﺧﻮبی ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺠﺮﺩیتون ﻫﺮ ﺍﺯ ﮔﺎﻫﯽ ﺻﺤﺒﺖ کنین. ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺳﺘﻮﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻩ، ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺵ تیپ ﺑﻮﺩین، ﺍﮔﺮ ﺁﺷﭙﺰﯼ ﺗﻮﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻩ یا ﻫﺮ چیزِ دیگه ﺍﯼ.
فکر کنین که چه چیزایی ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻩ، ﺍﺯ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺎﺗﻮﻥ که ﺩﺭ ﺯمینهﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼقه ﯼ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﻫﺴﺖ ﺗﻌﺮیف کنید...
😍فرق بین دوستت دارم و عاشقت هستم چیست؟
پاسخی زیبا از #چارلیچاپلین
پاسخ چارلی بسیار ساده بود
وقتی گلی را دوست دارید آن را گلچین میکنید(می چینید) اما وقتی شما عاشق گلی هستید آن را هر روز آبیاری می کنید
کسی که این(متن) را بفهمد زندگی را فهمیده است...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
👱♂آقایان محترم
#مدافع_خانومتان باشید!
از همسر خود در گفتار و کردار حمایت کنید.
به هیچ کس حتی نزدیکان اجازه ندهید
‼️ بی دلیل از همسر شما عیب جویی کنند!
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_69
دوست نداشتم کسی کچلی ام را ببیند پس کلاه گلداری را که پروین برایم تهیه کرده بود بر سرم محکم کردم
و رویِ مبلی درست در مقابلِ جا نمازِ حسام نشستم.
با طمأنینه ی خاصی نماز میخواند..
مانند روزهایِ اولِ مسلمانیِ دانیال.
به محض تمام شدنِ نمازش با چشمانی به فرش دوخته، نیم خیزشد و سلام گفت.
بی جواب، زل زدم به صورتِ کامل ایرانی اش پرسیدم
(چرا نماز میخوونی..؟)
لبخند زد (شما چرا غذا میخورین؟)
به پشتی مبل تکیه دادم
(واسه اینکه نمیرم.. )
مهرش را در دستش گرفت
(منم نماز میخوونم، واسه اینکه روحم نمیره..).
جز یکبار در کودکی آنهم به اصرار مادر، هیچ وقت نماز نخواندم.
یعنی خدایی را قبول نداشتم تا برایش خم و راست شوم..
اما یک چیز را خوب میدانستم و آن اینکه سالهاست روحم از هر مُرده ای، مُرده تر است و حسام چقدر راست می
گفت..
جوابی نداشتم
عزم رفتن به اتاقم را کردم که صدایم زد و من سرجایم ایستادم.
مُهر را نزدیک بینی اش گرفت و عمیق عطرش را به ریه کشید
(این مُهر مال شما.. عطرِ خاکش، نمک گیرتون میکنه..).
معنایِ حرفش را نفهمیدم. فقط مهر را گرفتم و به اتاقم پناه بردم.
نمیدانم چرا بی جوابی در مقابلش، کلافه ام کرده بود.
مهر را روی میز گذاشتم.
اما دیدنش عصبی ترم میکرد.
پس آن را داخل جیبِ مانتویِ آویزان از تختم گذاشتم و با خشم به گوشه ایی از اتاق پرتش کردم.
این جوان، خوب بلد بود که رقیبش را فیتیله پیچ کند.
نمیدانم چرا؟
اما تقریبا تمامِ وقتش را در خانه ی ما میگذراند و من خود را اسیری در چنگالِ او میدیدم.
بعد از شام به سراغش رفتم تا فکری به حالِ مادر کند و او با لحنی ملایم برایم توضیح داد که در زمانِ بستری بودنم
او را نزد پزشک برده و تشخیص، شوکِ عصبی شدید و زندگی در گذشته های دور است..
یعنی دیگر مرا نمیشناخت؟
چه مِنویِ بی نظیری از زندگی نصیبِ من شده بود..
نیمه های شب ویبره ی گوشیِ مخفی شده از چشم حسام را در زیر تشکم حس کردم.
جواب دادم.
صدایِ پشتِ خط شوکه ام..
او دیگر در اینجا چه میکرد؟؟
همراهِ صوفی آنهم در ایران..
(الو.. سارا جان.. منم عثمان..)
یعنی صوفی راست میگفت؟؟
ادامه دارد..
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
دوستان مهربانم💞
صبح چهارشنبه تون عالی
روز را بامهربانی و گذشت
آغازكنی و بگذرانی قطعأ برندهای!🍃
لبخند خدا ❣🌸یعنی همه چیز
لبخندش همراه لحظه هایتان💞😊
#سلام_صبحتون_خندان
http://eitaa.com/joinchat/897908738C30a1928237
@hamsardarry
🌴🌹حدیث روز 🌹🌴
🌹امام صادق عليه السلام:
إيّاكَ وَالكَسَلَ وَالضَّجَرَ؛
فَإِنَّهُما مِفتاحُ كُلِّ سوءٍ
‼️از تنبلى و بى حوصلگى بپرهيز؛
كه آن دو كليد هر زشتى اند 👿
📚تحف العقول صفحه295
http://eitaa.com/joinchat/1290403861C392649f181
@kodaknojavan
❤️🍃❤️
#خاطرات_آلبومی
👈 گاهی مواقع افراد نسبت به همسر خود #کینه یا دلخوری پیدا کرده
و نمیتوانند به راحتی #همسر خود را ببخشند.😌
👈 در اینگونه مواقع یکی از چیزهایی که حالتان را #تغییر میدهد
و میتواند #دلخوریتان را از بین ببرد🙏
✍این است که نقاط #مثبت همسر و یا #خاطرات خوشِ با هم بودن را مرور کنید.
👌 مثلا به #آلبوم_عکس یا فیلمهایی که مربوط به لحظات خوش شما بوده است نگاه کنید
😊 تا بهانهای برای #نرم شدن دلتان شده
و عاملی برای برقراری ارتباط دوباره و تازه گردد.❤️
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
⁉️پرسش و پاسخ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#سوال
سلام
میشه لطف کنین
درباره الزامات رابطه جنسی
و اینکه چیکارکنیم که روابط جنسی مون یکنواخت نشه؟
توضیح بدین.
ممنون و خدا قوت
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
#پاسخ_مشاوره
با سلام
اگر رابطه ی عاطفی قوی بینتان وجود داشته باشد، بر کیفیت رابطه ی زناشوییتان بسیار مؤثر خواهد بود. در مورد رابطه ی جنسی تان با هم صحبت کنید. انتظارات و پیشنهاداتان را با هم مطرح کنید.
در نوع لباس خواب، لباس زیر، آرایش و عطرتان تنوع ایجاد کنید. حتی به دکور اتاق خوابتان، رو تختی، نور چراغ خواب یا آباژور اهمیت دهید و هر بار در یکی از آن ها تنوع ایجاد کنید.
یک شب می توانید اتاق خوابتان را پر از شمع کنید، یک شب گل خوش بو و طبیعی در اتاقتان قرار دهید و یا از یک موسیقی ملایم استفاده نمایید. اگر عشق واقعی در رابطه تان باشد، رابطه ی جنسی تان هیچ گاه تکراری نخواهد شد.
کتاب "آداب زناشویی" آقای علی اکبری حالت های مختلف یک سکس خوب را معرفی می کند.
⬅️تعیین وقت مشاوره ⬇️
@Yafater14
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_70
چرا این راهی که میرفتم، ته نداشت..
خودش بود.
عثمان..
با همان لحن مهربان و همیشه نگرانش..
اما برای چه به اینجا آمده بود؟
در فرودگاه گفت که به عنوان یک دوست هر کمکی که از دستش بربیاید دریغ نمیکند..
حالا این فداکاری دوستانه بود یا از سرِ عشق؟؟
(سارا.. من زیاد نمی تونم حرف بزنم..
تمامِ حرفهای صوفی درسته..
جونِ تو و دانیال در خطره..
حسام واسه رسیدن به دانیال هر کاری میکنه..
تو طعمه ای واسه گیر انداختنِ برادرت..
باید فرار کنی..
ما کمکت می کنیم..
من واسه نجاتِ جونت از جونمم می گذرم..
فکر کنم اینو خوب فهمیده باشی)
راست می گفت..
عثمانِ مهربان برای داشتنم هر کاری می کرد..
اما مگر ترسوها از جانشان هم هزینه می کنند؟؟
این عثمان اصلا شبیه به آن مهاجرِمسلمانِ بزدل درآلمان نبود..
صدایم لرزید
( اصل ماجرا چیه؟
مگه نگفتی دانیالو تو خاطراتم دفن کنم؟
مگه نگفتی اون الان یه وحشیِ آدم کشه؟
مگه صوفی نگفت که انتقام می گیره..
اینجا چه خبره؟؟)
بی تعلل جواب داد
( سارا.. سارا جان.. الان وقته این حرفا نیست..
بعدا همه چی رو میفهمی
فعلا باید از اون خونه فراریت بدیم.. سارا، تو به من اعتماد داری؟؟ )
من دیگر حتی به خودم هم اعتماد نداشتم.
نفسی عمیق کشیدم.
صدایم کرد.
جوابش را ندادم..
(سارا من فقط و فقط به خاطر تو به این کشور اومدم.. به من اعتماد کن..)
عثمان خوب بود..
اما خوبی هایِ حسام بیش از حد، قابل باور بود..
باید تصمیم می گرفتم.
پایِ دانیال درمیان بود
(باید چیکار کنم؟)
دلم برای یک لحظه دیدنِ برادرم پرمی کشید..
کاش میشد که صدایش را بشنوم..
نفسی راحت کشید
(ممنونم ازت.. به زودی خبرت میکنم..)
بیچاره عثمان، از هیچ چیز خبر نداشت..
نه از بیماریم..
نه از چهره ای که ذره ای زیبایی در آن باقی نمانده بود..
دوست داشتم در اولین برخورد، عکس العملش را ببینم..
شک نداشتم که به محض دیدنم از فرط پشیمانی
آه از نهادش بلند میشد..
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
🌸ســـــلام
🍬صبـحتـون
🌸پُـر از عطر خــدا
🍬روز پنچشنبه تـون
🌸معطر بـه بـوی مهربانی
🍬الـهی
🌸دلتـون شـاد لبتـون خندان
🍬 قلب تـون مـملو از آرامـش
🌸صبح زیبـای پنچشنبه تـون بـخیر
http://eitaa.com/joinchat/1290403861C392649f181
@hamsardarry 💕💕💕
پنجشنبه است و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ🙏
🙏 التماس دعا 🙏
امـروز🌺
هـمان روزی است
اهالی سفر کرده از دنیا🌺
چشم انتظار عزیزانشان هستند
دستشان ازدنیا ڪوتاه است🌺
ومحتاج یادڪردن ماهستند
با ذکر فاتحه و صلوات
روحشان را شاد کنیم🙏🌺
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
@kodaknojavan
❤️🍃❤️
#همسرداری
🧕 یک زن از شما فقط
عشــــــــ❣ــــــق و
محـــــــــ❤️ــــــــبت میخواهد!
❓یک زن از همسرش چه می خواهد؟
👌 آقایان محترم توجه کنید اگر هــزاران هزار ثروت و طلا و جواهرات به پای همسرتان بریزید
‼️ اما کوچـــک ترین محبتی را به همسرتان نشان ندهید ارزنی ارزش نخواهد داشت.
🧕یک زن در زندگی به هیچ چیزی به اندازه ی محــــ❤️ـــــبت کردن نیاز ندارد؛ محبتی که هم به زبان آورده شود و هم به آن عمل شود.
💪این را مطمئن باشید که اگر شما کوچکترین محبتی را حتی با دادن یک شاخـــه ی گــــ🌷ـــل به همسرتان اثبات کنید
او چندین برابر بیشتر از آن پا جای پای شما خواهد گذاشت.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#سیاست_همسرداری
✍قاطعانه صحبت کنید
‼️اما نه تهاجمی:
👈داشتن روحیه ی پرخاشگری نشان دهنده ی اعتماد به نفس نیست
❌ بلکه زورگویی شما را نشان می دهد.
👌 هنگامی که خودتان را باور نداشته باشید
به راحتی و بدون اینکه بخواهید قلدری کرده و دیگران را تهدید می کنید.❌
✍سعی کنید در اظهار نظر های خود
بدون اینکه تهاجمی عمل کنید و شخصیت دیگران را زیر سوال ببرید
⏪ #قاطعانه سخن گفتن را تمرین کنید.
✍بخاطر داشته باشید
‼️ هیچگاه نمی توانید بدون اینکه روی خودتان کنترل داشته باشید اعتماد به نفستان را افزایش دهید.
✅همواره با صدا و لحن مناسب حرف بزنید
👌و نسبت به طرز ایستادن خود حساس باشید.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
👈 #پرسش_و_پاسخ👉
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
سوال
#سلام
من در دوران عقد به سر میبرم.همسرم فرد بدقولی هستتند و در مورد این مشکل وقتی صحبت می کنیم در همان لحظه کاملا قبول می کنند
ولی باز تکرار می کنند که این باعث قهر و اختلاف می شودو دیگر اینکه من روی حلال و حرام روزی خیلی حساس هستم وقتی با همسرم صحبت می کنم ایشون هم استقبال می کنند ولی تاثیر آنچنانی نمی بینم.
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
⁉️ #پرسش_و_پاسخ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#پاسخ
با سلام
بعضی مواقع خواسته های ما به صورت کلی بیان می شود و جنبه های رفتاری آن خواسته واضح نیست
و مثلا می گوییم بدقولی نکن و یا حلال و حرام رعایت شود.
بهتر آن است که دقیقا مشخص شود چه رفتاری باید صورت پذیرد و کدام رفتار مورد سرزنش بوده است هرچند افراد با هم متفاوت هستند
و باید توانایی و ویژگی های رفتاری و اعتقادی هر فرد را در نظر گرفته شود.
◀️نوبت مشاوره⬇️
@Yafater14
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_71
سرگردانتر از مسافری راه گم کرده در کویر بودم.
کاش دنیا یک روزاستراحت برایم قائل میشد.
دوباره درد همچون گربه ای بی چشم و رو به شیشه ی ترک خورده ی وجودم چنگال کشید.
سرم پر بود از سوالات مختلف.
حسام چه چیزی از دانیال می خواست؟
چرا از یان خبری نبود؟
حتی تماسهایم را بی پاسخ می گذاشت..
حسام.. حسام.. حسام..
تنفرِ دلنشین زندگیم..
کاش بود و می خواند تا درد، فرار را برقرار ترجیح دهد..
آن شب تا صبح با بی قراری دست و پنجه نرم کردم.
صدایِ یالله گویی حسام در محیط پیچید..
سرطان که جانم را به یغما برده بود، کاش حداقل موهایم را برایم می گذاشت
مطمئنا ابزارخوبی بود محض شکنجه ی این بچه مسلمان..
کلاهم را روی سرم گذاشتم. عطر بد خاطره ی چای به وضوح در بینی ام نشست
و صدای حسام از چارچوب درب، در گوشهایم..
به سمتش چرخیدم. سینی به دست منتظرِ اجازه ی ورود بود و من صادرش کردم.
سینیِ پر شده از چای، نان، پنیر و گردو را روی میز گذاشت ومیز را جلویِ پایم قرار داد.
(حاج خانوم میگن اعتصاب غذا کردین..)
به دستانِ مردانه اش که با نظم خاصی در حالِ درست کردن لقمه بود نگاه کردم.
پنج لقمه ی کوچک درست کرد و کنار یکدیگر در سینی قرار داد.
در چای استکان شکر ریخت و به رسم ایرانی بودنش، قاشق ظریفِ چای خوری را بعد از چرخاندن در استکان، درونِ نعلبکیِ گلدار گذاشت..
چای دوست نداشتم
اما این حسِ ملس را چرا..
(من از چایی متنفرم.. جمعش کن..)
لبخند زد
(متنفرین؟ یاااا.. ازش می ترسید؟)
ابروهایم گره خورد.
(می ترسم؟ از چی؟ از چایی؟)
لبخند روی لبش پر رنگتر شد
(اوهوم.. آخه ما مسلمونا زیاد چایی میخوریم..)
سکوت کردم..
او از کجا میدانست که دلیلم برایِ نخوردن چای، مسلمانان بودند؟
این را فقط دانیال می دانست..
اما ترس.. ترس کجای کار قرار داشت؟ (من از مسلمونا نمی ترسم..)
دستی به صورتش کشید. لبانش کمی را جمع کرد
(از مسلمونا که نه..
امااا.. از خداشون چی؟)
می ترسیدم؟
من از خدایشان می ترسیدم؟
( نه.. من فقط از اون نفرت دارم).
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
🌸آمد خبر از حضرتِ دلدار
🕊که صبح است
🌸خورشید برافروخته
🕊ای یار که صبح است
🌸برخیز و بخوان
🕊نغمهی دلشادِ صبوحی
🌸در باغِ فَلک
🕊گل شده بیدارکه صبح است
سلام بر دوستان مهربانم
🎀صبحتون عالی🎀
____🍃🌸🍃____🍃🌸🍃🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/1290403861C392649f181
@hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمعه احوال عجيبي دارد
هر كس از عشق نصيبي دارد💚
در دلم حس غريبي جاري است🍃
و جهان منتظر بيداري است🍃
جمعه، با نام تو آغاز شود🍃
يابن ياسين همه جا ساز شود🍃
جمعه يعني غزل ناب حضور🍃
جمعه ميعاد گه سبز حضور🍃
جمعه هر ثانيه اش يكسال است🍃
جمعه از دلهره مالامال است...😔
ابر چشمان همه باراني است😢
عشق در مرحله پاياني است💚
كاش اين مرحله هم سر مي شد🍃
چشم ناقابل ما تر مي شد... 😢
#یا_صاحب_الزمان_عج
مرا میانِ #قنوٺ_سحر مَبـر از یـاد
ڪه احتیاجِ شدیدی بر این #دعا دارم
بدسٺِ خود بده خـرج #زیارٺ ما را
هوای بوسهای از خاڪ #ڪربلا دارم
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🙏
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
@kodaknojavan
❤️🍃❤️
چرا شوهرم با بقیه...... 🤔🤔🤔
بعضی خانوم ها میگن چرا شوهر ما تو خونه حرف نمیزنه🤫
ولی با دیگران این همه میگه و می خنده.😂🙂🙃.
چرا واسه ما خرج نمی کنه ❌❌
ولی به دیگران که میرسه این همه دست و دلباز میشه و خیلی مثال های دیگه...🤑🤑
*یکی از مهمترین دلایلش اینه كه:
دیگران همسر شما را همیشه تایید✅✅👌 می کنند
ولی شما فقط همسرت رو تخریب مي کنی!❌❌😡😏😐
*یك خانوم باهوش نمیذاره تو تایید کردن همسرش کسی ازش سبقت بگیره🏃♀🏃♀🏃♀.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️️
#همسرداری
☑️زنان باید بدانند که هر وقت مردی کم حرف و به لاک خود فرو می رود زیر فشار روحی است. و مساله ای دارد بادر خود فرو رفتن دنبال راه حل است
❌هرگز در این حالت به درون لاک ذهنی مرد سرک نکشد و سکوت او را بر هم نزند.
❌زن نباید با آن روشی که خودش آرام می شود در صدد آرامش مرد برآید
https://t.me/joinchat/AAAAAE0_aRimvpZzFlkA6Q
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️️
#همسرداری
☑️❌مرد هم همینطوراین اشتباه بزرگی است
☑️مرد سکوت می خواهد
👈پس سکوت را به او هدیه دهید
☑️زن دلجویی،توجه و صحبت کردن می خواهد
👈پس کنارش باشید و توجه را به او هدیه دهید
👱👩زن و مرد باید بدانند با روش های متفاوتی از یکدیگر دلجویی کرده و از هم حمایت و پشتیبانی کنند.
تغییرات مــــردها همیشه از درونشون شروع می شه
اما تغییرات زن ها همیشه از بیرونشونه
👈اولین کاری که یک زن در زمان غصّه خوردن انجام ميده،عوض کردن ظاهرشه.
https://t.me/joinchat/AAAAAE0_aRimvpZzFlkA6Q
@hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃❤️
حل اختلافات زناشویی
مهارتهای آرامش رفتاری در زندگی زناشویی
#حجت_الاسلام_والمسلمین_تراشیون
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
سبک زندگی اسلامی همسران
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮 #قسمت_71 سرگردانتر از مسافری راه گم کرده در کویر بودم. کاش دنیا یک روزاسترا
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_72
رو به رویم، روی زمین نشست
(از نظرمن نفرت، نوعی ترسِ گریم شده ست..
ترس هم که تکلیفش معلومه..
باید جفت پا پرید وسطش
باید حسش کرد..
اونوقتِ که خدا شیرین تر از این چایی میشه..)
راست میگفت..
من از خدا میترسیدم..
از او و کمرِ همتش برای نابودیِ زندگیم..
با انگشتان دستش بازی میکرد
(گاهی.. بعضی از آدما چایی شون با طعم خدا میخورن..
بعضی ها هم.. فنجانِ چایِ شونو با خودِ خدا..)
حرفهایش عجیب، اما دلنشین بود. نفسی عمیق کشید که بی شباهت به آه نبود (اما اون کسی میبره که چایی رو با طعم خدا ، مهمونِ خودِ خدا بخوره..)
شاید راست میگفت..
من از ترسِ طعمِ خدا، هیچ وقت مزه ی چای را امتحان نکردم..
سینی را با لبخندی مهربان به سمتم هل داد
(خب.. پروین خانووم منتظرن تا سینی رو خالی تحویلشون بدم..)
لقمه ای را که درست کرده بود در دهانم گذاشتم.
فنجانِ چای را به سمتم گرفت.
نمیدانم چرا؟
اما دوست داشتم
برای یکبار هم که شده امتحانش کنم..
با اکراه استکان را از دستش گرفتم.
لبخندِ مردانه اش عمیق تر شد.
جرعه ای نوشیدم
ادامه دارد..
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕