eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
19.7هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
2هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰 ✍پاسخ مشاور با سلام ادامه👇 🔹البته ممکنه خیلی از اقایان بگویند موبایل وسیله کارمونه و حق داریم درخانه خودمون از ان استفاده کنیم و حتی در گروههای مجازی با دوستانمان باشیم!!! 👈در جواب این دوستان باید بگم بله شما حق دارید از تکنولوژی استفاده کنید ‼️ولی حق ندارید از اون جوری استفاده کنید که زندگیتون بهم بریزه. در زیر چند راهکار رو ارائه میکنم که میتونه از این آسیب بکاهه و هم آقایان و هم خانم ها باید رعایت کنند: 👇👇👇 1⃣اولین مساله اینه که برای گوشیتون رمز نگذارید و اگر گذاشتید اونو به همسرتون بگید به قول یکی از عزیزانم گذاشتن رمز برای گوشی و اینکه همسرش این رمز رو بلد نباشه برابر است با مرگ همسرش!!!! 2⃣نکته بعد این است که اگر در گروههای مجازی عمومی عضو هستید حتما همسرتون رو هم عضو کنید و اگر در گروههای مجازی کوچک عضو هستید حتما از همسرتون بخواهید کنار شما بشینه و با هم پیام ها رو بخونید. ✍ 🔮 ◀️نوبت مشاوره ↙️ @Yafater14 〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨🍮🍮 چه باید میگفتم؟؟ اینکه چون حسام را در ذهنم مرور میکند؟؟ زیر لب زمزمه کرد ( علی «علیه السّلام».. اسمی که لرز به بدن بابا مینداخت..) نگاهم کرد ( این یعنی اینکه مثل یه شیعه علی «علیه السّلام» رو دوست داری؟؟) شانه ایی بالا انداختم (شیعه و سنی شو نمیدونم.. اما علی «علیه السّلام» رو به سبک خودم دوست دارم..) سری تکان داد اگر پدر بود حکمی جز اعدام برایم صادر نمیکرد. و دانیال فقط نگاهِ پر محبتش را به سمتم هل داد.. بدون هیچ اعتراضی.. انگار او هم مثل مادر حب امیر شیعیان را در دل داشت. از چای نوشید و لبخند زد (آفرین.. کدبانو شدیااا.. عجب چایی دم کردی.. خب نظرت در مورد قهوه چیه؟؟ یعنی دیگه نمیخوریش؟؟) استکان را زیر بینی ام گرفتم.. چطور این معجون مسلمان پسند را هیچ وقت دوست نداشتم؟؟ ( اولا که کار من نیست و پروین دم کرده دوما حالا دیگه از قهوه متنفرم چون عطرش تمام بدبختیامو جلو چشمام ردیف میکنه و میرقصونه.. سوما نوچ.. خیلی وقته دیگه نمیخورم..) خندید ( دیوونه ای به خداا.. خلاص..) ناگهان صدای در بلند شد. به سمت پنجره رفتم. پروین بود و مادری که زیر بغلش را گرفته بود و با خود به سمت خانه میآورد. نگران به دانیال نگاه کردم. یعنی از شرایط مادر چیزی میدانست؟؟ ادامه دارد... http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨ سلام به صبح سلام به زندگی که برای بودنش زنده ایم سلام به مهربانی که همه بهش محتاجیم سلام به شما دوستان عزیز روزتـون بی نظیر یکشنبه زیبای شما بخیر وشادی🌸🍃 http://eitaa.com/joinchat/5636108Ce03add5e68
🌴 🌹حدیث روز 🌹🌴 🌹امام سجاد علیه السلام: نشانه های مؤمن پنج چیز است: ❶ پرهیزگاری در خلوت ❷ صدقه در حالت نیازمندی ❸ شکیبایی هنگام مصیبت ❹ بردباری هنگام خشم ❺ و راستگویی هنگام ترس 🗒الخصال، ص۲۴۵ http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
❤️🍃❤️ ❤️مردها دوست دارند که به زنها ارامش دهند 👌پس بگذارید احساس مرد بودن را تجربه کند. ‼️دست از کنترل کردن آن ها بردارید 👈 آنگاه خواهید دید که چطور در شرایط دشوار از شما مراقبت می کند. ✍ به وی اجازه بدهید که احساس کند میتواند در خوب کردن حال شما نقش مهمی داشته باشد. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃❤️ ✍آسیب شناسی روابط دختر و پسر قبل از ازدواج عوامل خود تحمیلی در ازدواج http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ ❌اطرافیان را واسطه صحبتهایتان نکنید. ✅ بهترین کسی هستید که میتوانید منظورتان را کامل و واضح به همسرتان بفهمانید ... @hamsardarry 💕💕💕 http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️ ➕اولین ملاک انتخاب همسر برابرے است. ➖دنبال ازدواج نا برابر نروید. زیرا دوران آن به سر آمده است. ➖معنے ازدواج برابر این است ڪه همه چیزتان باید نسبتا با هم برابر باشد. ➖از سنتان گرفته ڪه بیشتر از 5 یا 7 سال فاصله را اصلا توصیه نمے ڪنند تا زیبایے و چهره¬ یتان. ➖لطفا وقتے ڪه خودتان یک چهره معمولے دارید به دنبال یک زن بسیار زیبا نروید. http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨🍮🍮 در کلنجار بودم تا چطور آگاهش کنم که با دو به طرف حیاط رفت.. از پشت پنجره ی باران خورده به تماشا نشستم. هنوز هم لوس و مامانی بود بدون لحظه ای درنگ از گردن مادر آویزان شد و غرق بوسه اش کرد. پروین با تعجب سر جایش خشک شده بود و جُم نمیخورد. و اما مادر.. مکث کرد.. مکثش در آغوش دانیال کمی طولانی شد. انتظارِعکس العملی از این زنِ اعتصاب کرده نداشتم. اما نگرانِ برادر بودم که حال مادرِ دردانه اش، دیوانه اش کند.. ولی ورق برگشت.. مادر دستانش به دورِ دانیال زنجیر شد.. بلند گریست و بوسه بارانش کرد. هم خوشحال بودم، هم ناراحت.. خوشحال از زبانِ باز شده اش.. ناراحت از زبان بسته بودنش در تمامِ مدتی که به وجودش احتیاج داشتم. شاید هم دندانِ طمع از دخترانه هایم کنده بود. چند ساعتی از ملاقات مادر و پسر میگذشت.. و جز تکرار گه گاهِ اسم دانیال و بوسیدنش تغییری در این زنِ افسرده رخ نداد.. باز هم خیره میشد و حرف نمیزد.. زبان میبست و روزه ی سکوت میگرفت.. اما وقتی خیالم راحت شد که دانیال برایم توضیح داد از همه چیز به واسطه ی حسام باخبر بوده. مدتی از آن روز می‌گذشت و دانیال مردانه هایش را خرج خانه میکرد . صبح به محل کار نظامی اش میرفت و نخبه گی اش در کامپیوتر را صرفِ حفظ خاکِ مملکتش میکرد. و عصرها در خانه با شیطنتها و شوخی هایش علاوه بر من و پروین حتی مادر را هم به وجد میآورد. با همان جوکهای بی مزه و آواز خواندنهایِ گوش خراشش.. ادامه دارد... http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb @hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨ هر صبح دیروزهای مبهم خود را در نامعلوم‌ترین جای کائنات دفن کن و گذشته‌های تلخ را به یاد نیاور. هر آدمی، می‌تواند با آغاز صبح متولد شود... سلام و درود🌺🌺 صبح تون بخیر 🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/5636108Ce03add5e68