❤️🍃❤️
❣ عشوه گری اینقدر اهمیت دارد که
حتی از زیبایی صورت و اندام و خوش تیپی نیز مهمتر است
چون قوّهی محرّک بودن و برانگیختگی آن زیاد است.
❌ زنی که حرکات و عشوههای خاص زنانه نداشته باشد
و رفتار و حرف زدنش مردانه باشد
در واقع دارد از محبوبیت خود میکاهد.
❣ از مهمترین راههای یادگیری ریزهکاریهای عشوهگری
✍شناخت علایق مرد نسبت به این قضیه است که
از راه مشاوره و مطالعه و حتی سوال از مرد به دست میآید.
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#سیاستهای_همسرداری
❌شوهر لجباز
(الف)
❗️در مقابل شوهر لجباز کوتاه بیایید
اما نه همیشه
▪️شاید شما با این فکر که شوهر و زندگیتان را دوست دارید
همیشه بر سر لجبازی و پافشاری او در انجام خواسته
و یا اِعمال سلیقهاش کوتاه آمده و نظر او را پذیرفته باشید.
▪️اما فکر نکنید همیشه کار درستی کردهاید.
خوب است که با گذشت و فداکاری سعی در حفظ زندگی خود دارید
اما رفتار شما باعث میشود او کار خود را درست بداند
و روی آن اصرار بیشتری داشته باشد
و از همه بدتر لجبازی او را به یک عادت تبدیل کند.
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#خانمهابخوانند
❌از غر زدن و ایرادگیری های دائمی بپرهیزید❌
👈یکی از عواملی که باعث فراری دادن بسیاری از مردان می شود
❌ ایرادگیری ها
و سرزنش های مداوم زنان می باشد.
@hamsardarry 💕💕💕
قَالَ لَا تَخَافَا ۖ إِنَّنِي مَعَكُمَا
از هیچ نترسید که من با شما هستم!
سایه به سایه و پا یه پا باماست
✔️ رفیق نگران نباش و انجامش بده✨
|نورا|
❤️🍃❤️
مرور چند توصیه دوران نامزدی 💍
🌸 از رفت و آمدهاي بيجا و زیاد
و یا اشغال کردن زیاد تلفن خودداری کنین.
یعنی دیگه شورشم در نیارین🙄
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#رازهای_دلبری_کردن
از #زن و #مرد
۴-مطمئن و پرشور باشید
زنان نمیخواهند با مردان ناامنی که نیاز به مراقبت دائمی دارند
رابطه برقرار کنند
بنابراین به اینکه چه کسی هستید و چه میکنید مطمئن باشید.
مرز باریکی بین اعتماد به نفس و تکبر وجود دارد
پس آرام قدم بردارید.
یکی از راههای نشان دادن اعتماد به نفس از طریق اشتیاق است.
دیدگاه شما برای زندگی و سرگرمی های خود به او نشان می دهد که
ممکن است بین شما دو نفر شور و اشتیاق وجود داشته باشد
@hamsardarry 💕💕💕
❤️️️️🍃❤️
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬
ابراهیم نیمه راه ایستاد. برگشت و خواست چیزی بگوید اما دستی لای موهای موجدار و سیاهش کشید و دوباره سرش را پایین انداخت.
خودش نمی دانست اما با این هرم حیایی که روی پیشانی اش نقش بسته بود، مرا بیشتر درگیر خود میکرد. نگاهم را به طرف زمین کشیدم. و دلم را کشان کشان با قدمهایم به طرف پرورشگاه بردم. که صدا زد: تبسم!
ایستادم. برگشتم. آمد طرفم و آهسته گفت: فقط چند دقیقه...خواهش میکنم.
سوار ماشینش شدم. از آن پلیس جدی و محکمی که دیده بودم حالا یک مرد سربه زیر و خوش تیپ...
افکارم مثل تپش های قلبم با شنیدن صدایش بهم ریخت. همانطور که سرش پایین بود گفت:بعضی وقتا...یه چیزایی هست که، اگه آدم نگه...همیشه حسرت میخوره که چرا نگفته...تو این شلوغیا شاید وقت مناسبی نباشه که...
میخواستم بگویم این شلوغیا به من و تو چه به دلهایمان چه ربطی دارد که یادم آمد، وظیفه اش آرام کردن همین شلوغی هاست!
نگاهم خیره ناخن هایم بود که ادامه داد: با اینکه بازشماری رأی ها با نظارت دقیق ناظرایی که خود کاندیداها معرفی کرده بودن،
انجام شد و ناظرو رسما تو تلوزیون و سایتهاشون اعلام کردن انتخابات سالم و بی اشکال بوده و نتایج فرقی نکرده، ولی...میبینی که بازم آشوبا ادامه داره و بهانه تقلب هرچند دیگه دست شون نیست ولی جری تر شدن
چون نتانیاهو وزیر رژیم صهیونیستی و اوباما رییس جمهور آمریکا اعلام حمایت از اغتشاشگرا کردن و آقای میرحسین موسوی و کروبی و حتی رییس جمهور قبلی آقای خاتمی هم، رسما تو جمع آشوبگرا حاضر شدن و تشویق به ادامه اغتشاش کردن!
حالا همه چی فرق کرده!
با ترسی که از تغییر لحنش در وجودم اضطراب انداخته بود، پرسیدم: یعنی چی؟
اخمی کرد و ازشیشه مقابل، به خیابان خیره شد و گفت: هرجا آشوبای خیابونی طولانی بشه و اعتراضات از بیرون کشورها حمایت بشه و جنگ داخلی پیش بیاد... ممکنه....
به افغانستان و پاکستان نگاه کن! آشوب و تروریست از داخل مردمشونو بدبخت کرده یهو سروکله نظامیای آمریکا هم از بیرون پیدا شد و کشورشونو اشغال کردن...این یه پروژه فراتر از براندازی یه نظامه ...
حالا بحث اشغال خاک و کشتار دسته جمعی مردم ایران وسطه که به خیالشون بعد از تغییر نظام میتونن اینکارو بکنن...
سردرگم سری تکان دادم و گفتم: من اصلا نمی فهمم...
آهش را با پوسخند بیرون داد و سرش را به طرفم چرخاند و گفت:
باید برم یه ماموریت مهم که نمیتونم بگم چیه، فقط...میخواستم قبلش بهت گفته باشم چقدر...چقدر ...دوستت دارم....میخوام ازت خواستگاری کنم.
این را که گفت قلبم از ابتدای وجودم فروریخت. پیش از آنکه چیزی بگویم باز نگاهش را از نگاهم قایم کرد و گفت:
ولی الان بهم جواب نده! بذار وقتی از مأموریت برگشتم. اگه برگشتم!
دیگر نتوانستم جلو اشکهایم را بگیرم. حتی خداحافظی نکردم. پیاده شدم و به طرف پرورشگاه برگشتم.
بی توجه به فکرو خیالات بقیه دویدم سمت اتاق اشتراکی که با سه دختر هفده و هجده و آخریش هم سن خودم پانزده ساله، بود و بلند بلند گریه کردم.
ادامه دارد...
@hamsardarry 💕💕💕
نعم العون علی طاعه الله.mp3
1.26M
❤️🍃❤️
#صوتی بسیار عالی
⁉️ چطوری #زنومرد برا همدیگه « نعم العون علی طاعة اللَّه » باشن؟!
« مقایسه ازدواج و زندگی زیبای حضرت امیرالمومنین و فاطمه زهرا (س) با ازدواج و زندگی های کنونی... »
🎙حجت الاسلام عالی
@hamsardarry 💕💕💕
✨بِسْمِاللّٰهِالرَّحْمٰنِالرَّحیٖم✨
💜صبح آمدهست تا عشق بکارد
🌸باران محبت به سرت باز ببارد
💜خورشید رسیده ست
🌸که با جوهر نورش
💜نقشی زخدا بر دل پاکت بنگارد
سلاااااااام
#طلوع_دوباره_تون_بخیر 😍🌹☀️
http://eitaa.com/joinchat/5636108Ce03add5e68