eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
20هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃❤️ اصلا نمی دانست چرا آن جا نشسته بود ... وقتی از آمدن مریم نا امید شد از جایش بلند شد و از محوطه ی بزرگ دانشکده بیرون زد ... کلافه به اطراف نگاه کرد و عرض خیابان را رد کرد ... امروز اگر این کلاس صبح را نداشت هرگز پا به دانشکده نمی گذاشت بخصوص که با دیدن جای خالی مریم بیشتر از قبل عصبی شده بود ... به سمت ایستگاه اتوبوس راه افتاد ... ساعت چیزی حدود یازده بود و یک ربع طول می کشید تا اتوبوس بعدی بیاد.. آرام آرام قدم برمی داشت ... @hamsardarry 💕💕💕
👇 این روزها برای فرار از افکار درهم و برهمش از خانه بیرون می زد ... زری آن قدر روی اعصابش راه می رفت که اگر مجبور نبود به خانه پا نمی گذاشت .. برای رسیدن به ایستگاه اتوبوس طول خیابان را طی می کرد که با صدای بوق اتومبیلی به خود آمد . سر که بلند کرد با دیدن اتومبیل آریا نفسش در سینه بند آمد .. آریا امروز دانشکده نیامده بود و حالا اتومبیلش این جا ، درست در یک قدمی اش بود ... بی آن که توجه کند به راه خود ادامه داد ... هر چند که هنوز قلبش برای او می تپید ... اما اریا ول کن نبود و بوق زدن های پی در پی اش باعث شد عابرین متوجه آن ها شوند... اریا اتومبیل را کنارش نگه داشت و پایین پرید و به طرفش آمد .. بوی عطر خاصش هوش از سر حریر برد ... اما بی اراده گامی به عقب برداشت ... اما وقتی گوشه ی چادرش در پنجه های آریا اسیر شد مجبور به ایستادن در جایش شد... با دندان هایی کلید شده غرید: - چادرمو ول کن .. آریا با چشمانی فریبنده نگاهش کرد.. قلب حریر پر استرس در سینه بالا و پایین پرید ... اما حرکت آریا باعث شد مغزش برای دقایقی هنگ کند ... انگشتان آریا چادرش را بالا آورد و آرام بوسه ای بر آن نواخت و با لحنی عاشقانه گفت: @hamsardarry💕💕💕
🍃   🍃   🍃    🍃      1403/8/26 🍃   🍃   🍃    🌸 🍃   🍃   🌸 🍃   🍃 🍃   🌸 🍃 🍃 🌸 ✨بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیٖم✨     سلام 😊✋ صبح زیبا شنبه تون بخیر☕️🌸 دراولین روز🌸🍃 از شروع هفته بهترین ها را براتون آرزومندم 💓 الهی حال دلتون خوب 💕 رزق وروزی تون افزون و💓 ساز زندگیتون کوک کوک باشه🍃🌸 شروع هفته تون پُر برکت 🌸🍃 http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ️رجزخوانی کودک یمنی برای آمریکا و اسرائیل/ ما هرگز از ناوگانهای شما هراسی نداریم کودک یمنی در تظاهرات باشکوه دیروز: به آمریکا و اسرائیل بگویید ما یک امت هستیم، قرآن کریم به ما وعده پیروزی بر دشمنان پست را داده است. ما از ناوگانهای (آمریکا و متحدانش) در دریاهایمان هراسی نداریم، قدرت خداوند سریع الانتقام است. http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
❤️🍃❤️ ۸ راه‌حل برای گرم شدن رابطه زناشویی یکی از چالش‌های زندگی زناشویی پس از گذشت چندین سال 💔 سرد شدن رابطه و به اصطلاح از شور افتادن آن است؛ ❓اما چکار باید کرد که رابطه زناشویی وارد روزمرگی نشده و از آن بدتر به سمت سرد شدن نرود؟ این رابطه به مراقبت احتیاج دارد 🌷رابطه زناشویی شبیه یک گل که به نور و آب نیاز دارد محتاج مراقبت است. اول از همه این را بدانید که برای مراقبت از این رابطه و بهتر شدنش نیاز به وقت گذاشتن، مطالعه و استفاده از تجربیات دیگران نیاز دارید؛ پس هر لحظه باید برای مراقبت از آن تلاش کنید. @hamsardarry💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃❤️ برای خوشمزه کردن 🍲 انواع را به آن اضافه میکنید برای خوشمزه کردن ❤️ چاشنی 🌸 🌸 را بـه آن اضافه کنید همین کافیست...☝️ 🩷زندگی‌تون پر از عشق و محبت🩷 @hamsardarry💕💕💕
❤️🍃❤️ به شريك زندگي خود ابراز كنيد 💝 او را قلباً بداريد ❣ و با هم 🌹 اين امر را ثابت نماييد . @hamsardarry 💕💕💕
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃❤️ با عنوان "عشق زبان دارد" زبان عشق همسرتان را بیاموزید تا زندگی مطلوبی داشته باشید .🌺🍃 @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ -دلم برات تنگ شده بود حریرم... در تمام مدت آشنایی اش با او هرگز آریا را این چنین آرام و مهربان ندیده بود ... از آن چهره ی مغرور و از خود راضی خبری نبود و حالا آریایی مهربان مقابلش ایستاده بود ... به نرمی چادرش را از میان انگشتان او بیرون کشید و گفت: - چی می خوای از جونم ... اریا ملایم تر از قبل گفت: @hamsardarry 💕💕💕
👇 - هیچی فقط یه فرصت... حریر بهم یه فرصت میدی؟ حریر نمی دانست چه باید کند! کاش مریم کنارش بود ... حداقل بهانه ای داشت ... اما اریا با سر اشاره به اتومبیل کرد و گفت: - بشین بریم با هم حرف بزنیم ... می دونم از دستم خیلی ناراحتی .. اما به خاطر این همه مدت که با هم بودیم ،می تونم ازت انتظار داشته باشم که به حرفام گوش بدی ... نگاهی به اتومبیل انداخت ... همان اتومبیل بود و همان آریا ... پس برای آخرین بار می توانست به او اعتماد کند ... مگر نه این که بارها سوار این اتومبیل شده بود .. دلش می خواست این فرصت را به خودش بدهد تا بشنود .. بشنود و راحت تر دل بکند ... باید با خودش یک دله می شد ... بی اراده پاهایش به سمت اتومبیل کشیده شد ... داخل اتومبیل که نشست آریا به سرعت اتومبیل را دور زد و کنارش نشست ... بلافاصله سوییچ را چرخاند و استارت زد ... اتومبیل که راه افتاد حریر چشم بست ... این آخرین بار بود که بر بال آرزوهایش سوار می شد ... تمام شده بود و دیگر رنگ این زندگی را نمی دید ... آریا دست به پخش برد و آن را روشن کرد ... با صدای خواننده اشک تا پشت پلک هایش دوید ... @hamsardarry💕💕💕