eitaa logo
مرضیه کشوری🇮🇷/رسانه خانواده💌
164.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1هزار ویدیو
74 فایل
«مرضیه کشوری» کارشناسی ارشدِ روانشناسی فارغ التحصیلِ دانشگاه تهران کلاسها @hamsarekhoobclass خوشحالی فروشی @khoshhaliforoushi پاسخگویِ ثبت نام کلاس: @nuori_sabtenam سایت www.hamsarekhoob.com https://zil.ink/hamsarekhoob
مشاهده در ایتا
دانلود
💕 احترام همسرتان را در هر شرایطی حفظ کنید. هر قدر هم که با همسرتان صمیمی و راحت باشید اما باید احترام او را همیشه حفظ کنید. به‌خاطر داشته باشید که صمیمیت به جای خود و احترام هم به جای خود. به عنوان مثال، اگر پشت به همسرتان نشسته بودید از او عذرخواهی کنید، اگر می‌خواهید چیزی به او بدهید از کلمه‌ی «بفرمایید» استفاده کنید، و یا زمانی که شما را صدا می‌زند از کلمه‌ی «جانم» استفاده کنید. 💕 @hamsare_khoob
💕سوتفاهم هارو برطرف کنید 💕 @hamsare_khoob
💕نگاه شما به طرف مقابل (همسر) چگونه است؟ 🌀استراتژی برد- برد (برنده- برنده) 🟢در این نوع استراتژی، هر دو طرف (زن و شوهر) به دنبال تایید، تقویت و تکامل و موفقیت هم هستند. مرد می‌گوید: عزیزم من قصد دارم به تو کمک کنم تا ادامه تحصیل بدهی و زن می‌گوید: من هم برای موفقیت تو در کار جدید تا جایی که مقدور باشد حداکثر تلاشم را می‌کنم که تو مشکلی در زندگی نداشته باشی. من با صرفه جویی کمک می‌کنم تا مثلا اقساط ماشین را سر موقع بدهی. 🟢به این می‌گویند برنده- برنده ،یعنی هر دو طرف می‌خواهند پیروز و برنده میدان زندگی باشند. این حالت چیزی شبیه بهشت است. اگر اینگونه می‌اندیشید و تلاش می‌‌کنید، پس بهشت گوارایتان باد و صفایش را ببرید. 🌀استراتژی برد- باخت (برنده-بازنده) 🟢در این نوع استراتژی،‌ یکی از طرفین دنبال تقویت و تایید و تکامل است و طرف دیگر نمی‌خواهد پیروز باشد. فرد می‌گوید: خانم! شما در امور من دخالتی نکن و سرگرم بچه‌ها و مدرسه‌ آنها و مسائل خانه باش، فلان جا و فلان جا هم نرو، با در و همسایه هم کاری نداشته باش، آموزشگاه و آرایشگاه هم نمی‌خواهد بروی، از فلان هنر می‌خواهی سر در بیاوری که چه بشود؟ 🟢در این نوع استراتژی، مرد علاقه مند است در جامعه فرد موفقی باشد و هر کجا خواست برود و در فلان جلسه و برنامه شرکت داشته باشد ولی زن او نه. این حالت در خانواده‌ها بسیار اتفاق می‌افتد و شاید بتوان گفت که حالت برزخی و عدم اطمینان کامل در زندگی است. انگار دچار نوعی شک و تردید هستیم. 🌀استراتژی باخت- باخت (بازنده- بازنده) 🟢در این نوع نگاه، مرد نمی‌خواهد زن در جامعه برنده و موفق باشد و زن هم متقابلا کاری می‌کند که مرد آنچنان که باید و شاید آب خوش از گلویش پایین نرود و به هر چه که می‌خواهد نرسد. 🟢در این نوع زندگی، حالتی کج‌دار و مریض دیده می‌شود. در واقع آنان برای خود جهنمی می‌سازند و کارشان می‌شود سوختن و ساختن. 🟢تفاهم، عشق و محبت در این نوع استراتژی بسیار کمرنگ است و هر دو طرف دچار نوعی لجبازی و تک روی و غرور کاذب هستند. 👌بیایید، نوع نگاه و نوع استراتژی زندگی مشترک‌مان از نوع برنده - برنده باشد. دکترآذرتاش 💕 @hamsare_khoob
یخمک هندوانه 💕 @hamsare_khoob
(۵) می خواستم راجع به موضوع خیانت تجربه ای بگذارم ‌من و همسرم پنج سال است که با هم ازدواج کردیم و صاحب یک فرزند سه ساله هستیم. ابتدای ازدواجمان هم شناخت لازم وکافی از هم بدست اوردیم و در همه زمینه ها تقریبا هم کفو بودیم. تنها چیزی که همسرم دوست داشت این بود دلش می خواست من هیکلم پر تر باشد. اشتباهی که من در آن دوران کردم این بود وارد جزییات این قضیه شدم و نیتم این بود که بگذارم همه چیز را بداند و با شناخت کامل ازدواج کنیم و اگر نمی خواهد قبولم نکند. من به همسرم گفتم من ژنتیکی قسمت ران پاهام پر نمیشه و بیشتر اندامم حالت ساعت شنی است. همین اشتباه من باعث شد که این موضوع رو نوعی کمبود در من حس کنه و حساس بشه و ناخود اگاه چشمش به ساپورت و شلوار های تنگ و مانتوهای باز زنهای خیابان بیافته و حس تنوع طللی یا مقایسه در او شکل بگیره. چند روز بعد از اینکه من این موضوع را گفتم بهم گفت من نیازهایی دارم و سعی کن با ورزش یا تغذیه اون قسمت از بدنت هم پر بشه. من گفتم باشه سعی میکنم. چون واقعا ما هیچ مشکل دیگری نداشتیم و تمام معیارهای مان با هم مطابقت داشت. نباید به خاطر این موضوع ازدواجمان را منتفی می کردم. این را هم بگویم که همسرم بسیار نجیب و چشم پاک است. خلاصه عقد کردیم در دوران عقد هم من به باشگاه رفتم و چند کیلو کمبود وزنی که داشتم جبران کردم و به وزن ایده آل رسیدم. ولی همان طور که گفتم به صورت ژنتیکی جاهای دیگر بدنم پر میشد و کمتر سمت رانها. همسرم دیگر بعد از ان چیزی نگفت ولی چند باری که باهم بیرون می رفتیم و زنها با پوشش های نامناسب از جلو ما می گذشتند احساس می کردم که نا خواسته به انها نیم نگاهی می کند و اهی از نهاد دلش بلند می شود. این موضوع بسیار منو غمگین می کرد. یک بار هم بهش در دوران عقد گفتم من همین جوری هستم اگر نمی تونی قبولم کنی بهتره زودتر تکلیفم را روشن کنی. او هم خیلی از هیکل من تعریف کرد . جریان تمام شد. ازدواج کردیم. یک سال بعد هم تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم. این را هم بگم تا قبل از ازدواجمان همسرم محیط کارش رسمی و مردانه بود ولی بعد ازدواجمان شغلش تغییر کرد و در یک شرکت خصوصی با تعدادی خانم ، علاوه بر اقایون کار می کرد. بارها از محیط های کارش و اینکه چقدر انجا زنها و مردا با هم راحتند و شوخی های ناجور می کنند و رعایت خیلی مسایل را نمی کنند برایم حرف می زد و ناراحت بود . یک بار یک عکس از همکاران نشان داد که تیپ هایشان هم بسیار زننده و نامناسب بود. ولی چاره ای نبود و کو کار و شغل دیگر! چند ماه از تولد فرزندم نگذشته بود که متوجه شدم همسرم در گوشی به یکی از همکاران خانمش پیام های عاشقانه می فرستد . خیلی حالم خراب شد . به طبع حال خراب من روی فرزندم هم اثر داشت و نااروم تر میشد. در آن زمان من خیلی درگیر فرزندم شده بودم زیرا بسیار نااروم و کولیکی بود. پیش هیچ کس هم نمی توانستم بگذارمش چون فقط بغل خودم اروم می شد. تقریبا ۲۴ ساعت وقتم را گرفته بود نه خوابی داشتم نه خوراکی. با این که کلافه بودم ولی به همسرم بی محبتی و بی احترامی هم نمی کردم. همسرم متوجه حال بد من شد و از من خواست که بهش بگم که چرا اینقدر ناراحتم و مدام شبها دور از چشمش گریه می کنم‌ . منم هم بهش گفتم که اصلا ازش توقع چنین کاری نداشتم. او هم گفت من ران پر دوست دارم! و بعدش هم ازم معذرت خواهی کردم و دیگر رابطه اش را هم با اون خانم قطع کرد. دلیل کار همسرم را فقط یک چیز می دانم و ان هم این است که او هم ادم است و پیغمبر نیست. او با همه شرایط من کنار امده بود و از همه چیز من راضی بود موضوع اندام را هم می خواست فراموش کند ولی جامعه که در ان حجاب نباشد متاسفانه مدام زمینه را برای گناه او فراهم می کرد و نمی گذاشت این موضوع را فراموش کند و مدام با دیدن نا خواسته زنها دیگر و تنوع طلبی ذاتی همه انسان ها دچار مقایسه می شد و درجه محبت و توجه اش به من کمتر میشد. وقتی اسلام عزیز بر عدم اختلاط زن و مرد ، و حجاب و پوشش شرعی و رفتار های عفیفانه توصیه می کند. میداند که اگر این موارد رعایت نشود عاقبتش از هم گسیختگی خانواده می شود. بله من به خاطر فرزندم در ان دوران به خودم هم کم توجه می کردم چه برسه به همسرم. ولی واقعا چاره ای نداشتم. بعضی ها می گویند بهتر بود بچه ات را به کسی می دادی تا ساعتی با همسرت تنها باشی. ولی واقعا نمیشد چون فرزندم خیلی کوچیک بود و فقط به من احتیاج داشت . همسرم من هم در ان دوران تحت فشار بود. ولی جالب بود که به من نگفت من نیاز جنسی دارم چون خودش میدید چقدر درگیر بچه هستم. خداروشکر بعد از ان جریان از یک فرد مطمئن خواستم اگر می تواند برای همسرم شغلی معرفی کند. الان همسرم در یک شرکت دیگر مشغول کار است. همه همکارنش هم خداروشکر اقا هستند. به نظر من اگر بخواهیم زندگی خوبی داشته باشیم اول از همه
این است که خودمان زندگی دیگران را خرا ب نکنیم. کمی به فکر باشیم که پسرهای مجردی توان ازدواج ن دارند یا مردهای متاهلی که همسرانشان نمیتوانند برای مدتی نیازهایشان را براورده کنند ، چه فشاری را با پوشش های نامناسب و تنگ ما تحمل می کنند. من فکر می کنم یک دلیل اینکه خدا خواست که زندگی ما به جاهای باریک نکشد همین بود که خودم سعی کردم با حجاب و رفتارم زندگی کسی رو خراب نکنم که خدا هم نگذاشت زندگی من خراب شود. به کسانی هم که می خواهند ازدواج کنند توصیه می کنم هیچ گاه خودتان از هیکلتان چیزی نگویید نه تعریف و تضعیف. بگذارید خودش در یک مکان وو زمان و لباس مناسب ان چیزی که لازمه رو ببیند اگر چیزی از خودتان بد بگویید بعدا همون رو به روتون میارن. ببخشید که طولانی شد. 💕 @hamsare_khoob
امام على عليه السلام : كسى كه دوستش را به بگو مگو اندازد، همنشين خوش روِشى نيست لَيسَ بِرَفيقٍ مَحمودِ الطَّريقَةِ مَن أحوَجَ صاحِبَهُ إلى مُماراتِهِ غررالحكم حدیث 7504 💕 @hamsare_khoob
💕یک کار کوچک را شروع و به پایان برسون؛ مثلا میز کارت را تمیز کن، یک قبض یا رسید را بپرداز... فقط نیاز داری که کاری را آغاز کنی. وقتی این کار را تمام کردی احساس می کنی که آمادگی انجام کارهای بعدی را هم پیدا کرده ای. در اصل وقتی حال و حوصله انجام هیچ کاری را نداری یک کار کوچک را شروع کن تا خاتمه یافتن آن شما را بر سر شوق بیاره. 💕 @hamsare_khoob
💕گاهی مردها را در آغوش بگیرید. این مردها که فاصله ی شانه هایشان امن ترین نقطه جهان است، گاهی نیاز دارند به غرق شدن توی آغوش امنِ ظریفِ زنانه 💕 @hamsare_khoob
💕در رابطه با همسر با او همدل باشید : همه در زندگی خود فراز ونشیب دارند . و زمانی که شما احساس می کنید شریک زندگی تان به شما آرامش می دهد احساس خوبی پیدا می کنید. حمایتی که شما در زمان نیاز به شریک خود می دهید , انگار دنیا را به او می دهید .پس سعی کنید همسرتان را وقتی که احساس ناراحتی می کند شاد کنید  💕 @hamsare_khoob
(۶) سلام به همگی 😍 بلاخره موضوعی که توی زندگی منم هست مطرح شد 😉 خیلی خوشحالم که میتونم تجربه ام رو در این مورد بگم ، دوستان گلم ، ورود مسئله ای به نام خیانت از دوران بارداری من شروع شد وقتی دکتر در ماه پنجم به من گفت جفتت جلویه و احتمال خونریزی هست ... شنیدید: احتمال ... من هم بچه اول بی تجربه و ترسو ، سریع به شوهرم گفتم و رابطه ی ما تمام ... و من دختری چشم و گوش بسته و نا آشنا با دنیای مردان ، فکر کردم مردها مثل زنها هستن و نمیدونستم مردی که نیازش در خونه برآورده نشه و یکم پای ایمانش بلغزه ، توجهش به زنان دیگر جلب میشه البته حتی یک بارم شوهرم بهم نگفت نیاز داره تا من به نوعی براش برآورده کنم حتی دیگه بهم نزدیک هم نمیشد ومنم به این هوا که میتونه تحمل کنه اصلا بهش دیگه گیر نمیدادم و این شکاف عاطفی بزرگی بینمون شد که تا الان که... سال میگذره هنوز ادامه داره ، همسرم در این زمان توجهش به یکی از خانمهای همکارش جلب میشه و این علاقه چند سال توی فکر و ذهنش بوده تا بلاخره به اون خانم ابراز علاقه می کنه، خیانت یک شبه اتفاق نمیفته مثل حرکت مورچه ی سیاه روی سنگ سیاه ، در شب تاریک .... البته من بعد از تولد پسرم متوجه سردی روابطمون شدم بعد از پایان حاملگی و دوران سخت شیردهی سعی کردم که روابطمون رو خیلی بهتر کنم ، اما .. اما فایده ای نداشت... یک شب متوجه شدم همسرم پیامک عاشقانه ای به اون خانم داده که اونم بی جواب نگذاشته .. فردا به روش آوردم و ایشون هم خیلی ترسید و پشیمان از این موضوع .. با مشاور مطرح کردم ایشون گفت این دفعه رو بگذر ... منم بخشیدمش اما .. اما .. بزرگترین اشتباهی که کردم این بود گذاشتم دوباره توی همون محیط کار کنه ... باید مجبورش میکردم اون محیط کاری رو ترک کنه ... همسرم واقعا توبه کرد و اون خانم رو گذاشت کنار .... ولی بیفایده بود تیر رو به سمت قلب اون خانم شلیک کرده بود ، اون دیگه دست بردار نبود البته منه ساده خیلی خیلی دیر فهمیدم ... سه سال از اون پیامک عاشقانه گذشته بود که متوجه رابطه ی دوباره پنهانی اونها شدم که نگو خیلی وقت بود شروع شده بود، خانمهای عزیزم لطفا اگه در هر حالتی هستید حتی استراحت مطلق و دراز کشیده برای بارداری از شوهرها فراموش نشه مجبورش کنید برای رابطه ی ولو یک طرفه برای اون و حتی با دست و سکس دهانی خودتون ارضاش کنید که تخلیه بشه و نیازش رفع بشه ، چون اولین دلیلی که باعث ورود خیانت توی زندگی من شد این بود ، توصیه ی دوم من اینه : حتما حتما هم پای تفریحات شوهرتون باشید چون اول با رفیق و سپس با رفیقه میره ، همسر من عاشق کوه بود و من از وقتی بچه دار شدم نتونستم باهاش برم و همیشه با دوستانش میرفت و از وقتی پای این خانم به زندگی من باز شده تمام تفریحاتش رو با اون میره 😉 منم در حال بچه داری هستم الان بخوام دیگه منو نمیبره چون جایگزین دارم بارها باهاش رفتم اما دلش جای دیگه است و بهش خوش نمیگذره ، توصیه ی سوم من : خواهرهای عزیزم هیچ وقت فکر نکنید مرگ مال همسایه هست ، من همیشه با خودم فکر میکردم که همسرم هر خطایی بکنه خیانت نمیکنه و این باعث اعتماد صد درصدی من به ایشون بود و یک جاهایی که باید جلوش رو میگرفتم و زیاد آزاد نمیگذاشتمش به خاطر کم رویی و اعتماد بی جا نکردم و الان دارم چوبش رو میخورم و من هنوز با این موضوع درگیرم ، برام دعا کنید موفق بشم 😍 (۷) سلام.من ۸ سال از زندگی مشترکم میگذره.شوهرم یکسال اخیر که وضع مالیش خوب شد شروع کرد به خیانت و هرروز با چند نفر رابطه داشت با اینکه شبها هم با من رابطه داشت و این نبود که بگیم ما باهم رابطه جنسی نداشتیم.من هم هی پیگیری میکردم و همه چیز رو میدیدم و مثل شمع هرروز اب میشدم‌و سه ماه یکسره اشک ریختم و اب شدم و همه هم خبردار شدن و همه حرمتا از بین رفت.اما در آخر هم بخاطر بچه ام مجبور شدم برگردم به خونه ای که اصلا دلم باهاش نیست و مجبورم.اما الان اگه قدرت داشتم زمان رو برگردونم اصلا و ابدا کنجکاوی نمیکردم و برای خودم سرگرمی درست میکردم و به عشق بچه ام زندگی میکردم. میدونم ک سخته ادم خودشو به نفهمیدن بزنه اما سخت تر از اون فهمیدن چیزایی هست که من دیدم و به روی خودم نیاوردم و الانم باید کنار اون مرد زندگی کنم بعلاوه اینکه همه با من قطع رابطه کردن چون گفتن تو دیگه نباید با این ادم پست زندگی کنی. شوهرم اجازه نمیده من تا سرکوچه برم و با هسچ نامحرمی حرف بزنم.حتی باید چادر سرم کنم بدون هیچ آرایشی و لباس قشنگی.میگه زن فقط جاش توی خونه است.اما خودش دنبال زنای خراب و تیپ و آرایشای آنچنانی و عمل کرده هست و همه چیز رو هم میکشه و میخوره و انواع رابطه ها رو هم تجربه کرده.فقط تنها دلیلش اینه که من رقاه شمارو تامین میکنم دیگه به تو ربطی نداره من کجا میرم و چکار میکنم تو چیزی کم نداری پس حرف هم نزن.بشین سر ز