eitaa logo
دل گفتہ'!
163 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
47 فایل
• حرفهایی از جنس دل ✨🌿 .
مشاهده در ایتا
دانلود
عج ۱ خدای عزیز مهربان در سوره مبارکه ی(یس) می فرماید:<يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ>یعنی وا حسرتا بر این بندگان که هیچ رسولی بر ایشان نیامد مگر اینکه پیوسته او را مسخره کردند. واکنون سال ۱۴۲۶ هجری قمری،۱۳۸۴ هجری شمسی و ۲۰۰۵ میلادی است،فرستاده و حجت خدا در زمان ما کیست؟ مگر برای ما نیامده،مگر نیامده که ما را هدایت کند،آیا هدایت او از پس پرده است؟این کار خداست،اگر قرار بود هدایت تنها از پس پرده باشد که دیگر نیازی به ارسال رسول نبود(سوره شوری آیه ۵۱)پس قطعا آن حضرت برای غیبت خلق نشده است. او هست،در میان ماست،اما ما اورا نفهمیده‌ایم،باور نکرده‌ایم و یا خیلی کم به او اندیشیده‌‌ایم. من نمی خواهم بگویم وا حسرت بر شیعیان از مولا بی خبر،اما به راستی آیا این آیه بر ما صدق نمی کند؟ آیا مسخره کردن یک رسول،فقط زبانی است؟اگر او بیاید و تو او را پشت در منتظر نگه داری این تمسخر و توهین نیست؟ پس وا اسفا بر مردم قرن حاضر که بر منجی و هادی خویش پشت نموده و به بازی های جهان افروغ غفلت نموده و به چوب کبریتی دل خوش کرده‌اند!!! وا حسرتا بر غیبت ما که باعث غربت یگانه حجت باقی مانده خدا در کره زمین شده است.... واین غفلت به حدی است که دل امام زمان(ارواحنافداه)را به درد آورده و قلب نازنین آن آقای عزیز را رنجانده است بخ طوری که در ملاقات ها تشرفات،مکرّر از غفلت و بی توجهی ما شکوه نموده‌اند و با مظلومیت تمام از ما خواسته‌اند که از خواب غفلت بیدار شویم و دست یاری به سوی صاحب و ارباب خویش دراز نماییم و از صمیم قلب خواهان ظهور او شویم. 🌷🕊 @mahdi_ye_fatemeh 🕊🌷
دل گفتہ'!
#سالگرد_شهادت امروز روز شهادت #شهید_علیرضا_بابایی است و به همین مناسبت از امروز نوشتن کتاب الی الحب
#کتاب #الی_الحبیب #معرفی‌شهید #علیرضا‌بابایی #گاه‌شمار‌زندگی تولد؛۱۳۵۱/۶/۱ محل تولد:اراک حضور فعال در مسجد و بسیج:از شش سالگی اعزام به جبهه:فروردین سال ۱۳۶۷ خدمت سربازی:۱۳۷۰/۷/۲۳ تا ۱۳۷۱/۱۲/۸ استخدام در دانشگاه:۱۳۷۲ ازدواج:۱۳۷۵/۲ تولد نخستین فرزند:۱۳۷۷/۱۱/۲۷ فرماندهی گردان ۱۰۳ عاشورا:۱۳۸۴ تولد دومین فرزند:۱۳۸۵/۹/۳۰ اخذ مدرک کارشناسی در رشته روابط عمومی:۱۳۹۲ دانشجوی کارشناسی ارشدرشته مدیریت تحول:ازمهرماه ۱۳۹۳ نمایندگی کارکنان دانشگاه:ازسال ۱۳۹۰ تا سال ۱۳۹۴ پیگیری برای پیوستن به صف مدافعان حرم:از۱۳۹۴/۶/۱ پرواز به سوی بی نهایت:۱۳۹۵/۲/۲۵ ■ @mahdi_ye_fatemeh ■
دل گفتہ'!
#کتاب #الی_الحبیب #معرفی‌شهید #علیرضا‌بابایی #گاه‌شمار‌زندگی تولد؛۱۳۵۱/۶/۱ محل تولد:اراک حضور فعال
۱ سال ۱۳۳۰ّزمانی که نه ساله بودم با محمدتقی ازدواج کردم.من اراکی و و محمد تقی اصالتاً اهل روستای خوشدونِ منطقه فراهان بود.اسم من در شناسنامه رقیه و اسم محمدتقی،تقی است؛اما من او را محمد تقی و او هم مرا جواهرخاتون صدا میکرد. حاصل ازدواج ما پنج دختر و سه پسر بود که بین آنها،سه سال فاصله است . عذرا،طاهره و مریم،از علی‌رضا بزرگتر هستند و فریده،عباس،ابوالفضل و زهرا بعد از علی‌رضا به دنیا آمده اند. بسیاری از قدیمی ها پسر دوست بودند و به همین خاطر همسایه ها با زبانشان مرا-که سه دختر پشت سر هم به دنیا آورده بودم-آزار می دادند؛اما محمدتقی دختر دوست بود. بعد از تولد بچه ها،اگر کسی به او مژده دختر می داد با مژدگانی خیلی خوبی(مثلاً در جد چهل-پنجاه تومان)جبران می کرد. وقتی رضا به دنیا آمد،یکی از خانم های همسایه دست‌زنان رفت جلوی در خانه و گفت :<داش تقی خدا بهت پسر داده>.محمدتقی خدا را شکر کرد و فقط به او ده تومان مژدگانی داد. قبل از تولد رضا،زن‌عمویم که از سادات و زن بانجابتی بود،گفت:<خواب دیده‌ام که این دفعه پسردار میشی.باید اسم اونو رضا بزاری>.محمدتقی اسم علی را خیلی دوست داشت؛اما به احترام حرف زن‌عمو وقتی نوزاد به دنیا آمد،اسم او را علی‌رضا گذاشت.به مرور همه او را رضا صدا می کردند. علی‌رضا با آمدنش از بار نگاه‌های سنگین و حرف‌های نیش‌دار همسایه و فامیل-که می‌گفتند جواهر دخترزاست-کم کرد. به روایت:جواهر خاتون حسن بیگی،مادرشهید 📿 @mahdi_ye_fatemeh 📿
دل گفتہ'!
#کتاب #الی_الحبیب #پارت۱ #فصل_اول #خانواده سال ۱۳۳۰ّزمانی که نه ساله بودم با محمدتقی ازدواج کردم.م
به فاصله ۳سال بعد از رضا،خدا به ما یک دختر دیگر عطا کرد.دخترها چهارتا شدند.رسیدگی من به رضا بیشتر از بچه‌های دیگر نبود.همه را مثل هم دوست داشتم؛ اما چون رضا تک پسر بود،رسیدگی‌ام به او بیشتر جلب توجه میکرد، به همین خاطر در خانه‌ای که محمدتقی دختردوست و مراقب دخترها بود، به من می‌گفتند مامان، رضا را از بقیه بیشتر دوست دارد! قدکشیدن و بالیدن رضا زندگی را برایم شیرین‌تر کرده بود. درخانه با خواهرها و در کوچه،با بچه‌های محل بازی میکرد. در خانه به حدی خواهرها با او دعوا کرده بودند که دیگر در کوچه از پسِ خودش برمی‌آمد. شلوغ‌کاری رضا از دخترها بیشتر بود.اصلاً همه دخترها یک طرف،رضا هم یک طرف.از چهار-پنج سالگی بود که یا سر بچه‌های دیگر را می‌شکست یا سرش شکسته می‌شد. رضا عین این که بسیار بازیگوش و پرانرژی بود،شیرین‌زبانی‌اش حرف نداشت،به همین خاطر برایم عزیزتر شده بود.گاهی که با لباس پاره و خاکی به خانه می‌آمد،به او گفتم:(رضا پس جیب پیراهنت کو)؟.. می‌گفت:(مامان باد برد!) از بس با مزه حرف می‌زد،نمی‌توانستم به او غرولند کنم،به همین دلیل خیلی وقت‌ها از او می‌گذشتم و چشم‌پوشی می کردم؛اما گاهی اوقات مجبور می‌شدم کمی او را تنبیه کنم. بعد از شش سال،زمانی که عباس به دنیا آمد،رضا کمی آرام‌تر شده بود.وقتی عباس سه‌ چهارساله شد،رضا-که حالا ده ساله بود-او را با خود به کوچه می‌برد و با هم بازی می‌کردند.حالا دیگر شیطنت‌های رضا رنگ دونفره به خود گرفته بود. محمدتقی،مقنّی بود و برای کار به شهرهای مختلف می‌رفت. به محض رفتن پدر،رضا خودش را مرد می‌دید.احساس می‌کرد که در مقابل خانواده مسئولیت دارد.به همین دلیل،هم درسش را می‌خواند و هم مراقب برادر و خواهرهایش بود.وقتی به کلاس پنجم رسید،دیگر مثل آدم‌های بالغ رفتار می‌کرد،حتی نمازش را می‌خواند و روزه‌اش را هم می‌گرفت. به روایت:جواهرخاتون حسن‌بیگی،مادرشهید 📿 @mahdi_ye_fatemeh 📿
... فردی گناهکار بود و به او تذکر دادم؛ او هم جواب داد و گفت: ای بابا حــاج آقا فکر کنم تو خدا را نمیشناسی خــــدا خیلی خیلی و !!! استاد قرائتی هم که الحق و والانصاف استاد مثال هستند پاسخ داد: بانکم خیلی خیلی پول داره ولی تو بری بگی بده میده؟؟؟ نه نمیده...! چون و داره...! @mahdi_ye_fatemeh
چرا خواندن این اینقدر جذاب است🤩 اولین بار درجهان🌍 🇨🇭دلیل و فواید احکام از دید علوم: پزشکی، بیولوژی و روانشناسی در: 👇 📕کتاب علوم نوین دراسلام 👑قیمت ۴۰ت وارسال پستی رایگان جهت سفارش به @BOOKISLSC پیام دهید 🇨🇭فواید علمی احکام🌡💉 🇨🇭مورد نیاز هر 👑 🌕اطلاعات بیشتر 👇 https://eitaa.com/joinchat/2061369427Cc5c0894323