بوی مریمهای تازه،
تمام فضا را پر کرده...،
روی صندلی مینشینم،
و گوشیم را برمیدارم،
چقدر پیام نخوانده روی واتساپ دارم،
یک به یک باز میکنم،
سنگینی نگاهی را حس میکنم،
سر بلند میکنم،
روبه رویم نشسته، و غرق فکر است،
چشمهایش که با چشمهایم تلاقی میکند میپرسم : به چی فکر میکنی ؟!
میگه : هیچی!
لبخند کم رنگی میزنم و سرمو پایین میندازم،
و در حالیکه مشغول خوندن بقیه پیامها میشم میگم : ولی نگاهت اینو نمیگه!میدونم به چی فکر میکنی.
+ مهتاب! به خودت فکر میکردم،به احوالت! به دلت! و دلبستگیهات!
- میگذره!
+ دلبستگی داری، ولی وابستگی نه!
در جایی که باید، بلدی بزاری و بری!
- [ لبخند ] ... دعا کن واسم، اونی رو بخوام که خدا واسم میخواد.
پن : گفتوگوی من و ...
00:28
00.11.02
@hanan_art76 |🌴 ح َ ن ْ نا ن 🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حس و حال کارمون ♥️
16.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•
لطفا تا انتها ببینید 😍
طرح تذهیب به مناسبت ولادت حضرت مادر "سلاماللهعلیها" 🌿♥️
#ولادت_حضرت_زهرا "سلاماللهعلیها"
#روز_مادر
@hanan_art76 |🌴 ح َ ن ْ نا ن 🌴
<🎉💛>
مهرت
اجازه داد
که مادر
بخوانمت:)💚
#پیشاپیشولادتحضرتزهراۜمبآرڪ🌸
#ولادت_حضرت_زهرا 📸
#روز_مادر
خسته بودم،
گویی کوه کنده بودم.
گوشیم که زنگ خورد،
عکسش که همراه نامش نقش بست روی گوشیم،
لبخند محوی روی لبم نشست... .
گوشیم را که جواب دادم،
تا طنین صدایش در گوشی پیچید،
روزهای ماه مبارک را دیده اید ؟!
آنگاه که تشنگی غلبه میکند،
جرعه آبی که مینوشید،
تمام جز به جز تنتان زنده میشود،
صدایش که درون گوشی پیچید،
حس کردم تنم زنده شد.
من ماندهام مگر چقدر دور بودهایم از هم ؟
که وقتی صدایش را میشنوم، تمام جانم نفس میکشد،
من ماندهام چگونه اینقدر روح ما بهم متصل ست.
که تاب نمیآورم دوری اش را 🌿
22:49
00.11.02
@hanan_art76 |🌴 ح َ ن ْ نا ن 🌴