گاهی گمان نمی کنی ولی خوب میشود گاهی نمیشود، که نمیشود، که نمیشود... گاهی بساط عیش خودش جور میشود گاهی دگر تهیه به دستور میشود... گه جور میشود خود ان بی مقدمه گه با دو صد مقدمه ناجور میشود... گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود... گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست گاهی تمام شهر گدای تو میشود... گاهی برای خنده دلم تنگ میشود گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود... گاهی تمام این آبی آسمان ما یکباره تیره گشته و بی رنگ میشود... گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود از هرچه زندگیست دلت سیر میشود... گویی به خواب بود،جوانی مان گذشت گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود... کاری ندارم کجایی، چه میکنی بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود...

یک نفر پیش فَلک ریش گرو بگذارد  بلکه دست از سر آزردنِ ما بردارد #شیدا_صیادیپور

جلوی بعضی خاطره ها باید نوشت : آهسته تر به یاد آورده شود ، خطر ریزش اشک ...!

گر ز دل برآرم آهی،آتش از دلم خيزد چون ستاره از مژگانم،اشک آتشين ريزد.

دائم از غروب به شما فک می‌کنم، به حال ِ شما ... غبطه می‌خورم. به حالِ الآن‌ شما، به رها شدن‌ شما از دنیا ... خوش به حالِ شما 💔

مپرس حال مرا روزگارم یار نیست. - فاضل نظری

من نمی‌دونم دقیقا کجای دنیا ایستادم! قراره روزگار برگ برنده چند بازی‌ دیگه رو، رو کنه واسم ؟! من تا کجا صبر کنم ؟! تا کجا از ته دل خدا رو صدا بزنم ؟! تا کجا اشک پشت پلکم بشینه، و به تقی سیل راه بندازه رو صورتم.... این روزا نفسم سنگین، قلبم سنگین‌تر..... این روزا، چی بگم از این روزا ؟! 23:47 99.09.07

به گمانم همسرتان هم‌اکنون آرام یک گوشه نشسته.... آرام‌تر از تمام این سالهای زندگی مشترک‌تان. نه پیام تسلیتی می‌شنود، نه کسی را تسلی می‌دهد... به شب گذشته فکر می‌کند، به همین ساعت‌ها! شاید خسته برگشته بودید، و برایتان یک فنجان چایی گرم آورده بود ... و اشک‌ش گرم می‌چکد.... و دوباره مرور می‌کند، روزها را .. لبخندها را، نجواها را .... و اشک‌هایش یکی پس از دیگری می‌ریزد .... شاید توی دلش می‌گوید : بخواب رفیق همیشه خسته من.

خدایا امشب خسته‌تر از هربار به خواب می‌رویم، دل شکسته‌تر، آرام‌تر، و شاید بی‌تفاوت‌تر نسبت به ناپایداری دنیایت! خدایا دنیایت بنده‌هایت را خیلی زجر می‌دهد، کاش راه دیگری می‌گذاشتی برای رسیدن به خودت .... 99.09.08 00:31

دیدین آدم‌هایی رو که وسط خنده‌هاشون، یدفعه خنده می‌ماسه رو لب‌هاشون ؟ چشماشون نگا کنین اون لحظه، قطعا همراه یه حاله از اشک. ولی چیزی نپرسید ازشون، بزارید غرورشون حفظ شه و فک کنن شما نفهمیدید! ولی این آدم یاد یه خاطره افتادن، یه خاطره که فقط خاطره ست! این آدما یه زخم عمیق دارن ... 02:07 99.09.08