۱۷ شهریور ۱۴۰۲ - طرحی برای فردا ۱۴۰۲ _ شبکه 1 - ۱۷ شهریور ماه ۱۴۰۲.mp3
24.54M
📌 دیکتاتوری و کودتا، سیاست انگلیس در ایران
(از "اشغال" تا "اغتشاش"، "لندن" جنایت می کند)
🎙 رحیم پور ازغدی
سالگرد دومین کودتای انگلیس در ایران، یادمان شهادت رئیس علی دلواری، روز مبارزه با استعمار انگلیس، ۱۴۰۲
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
9️⃣3️⃣#قسمت_سی_نهم💌
کنار دیوار ایستاده بودم و گوشهی چادرم رو مدام مچاله میکردم و باز میکردم. پر بودم از استرس. هنوز نمیدونستم کاری که میخوام بکنم درسته یا غلط. مطمئن بودم پشیمون میشم اما خب باید وجدانم رو راحت میکردم. کلافه بودم، به ساعت مچیم نگاه کردم. ظهر بود و صدای اذان چند دقیقهای میشد که قطع شده بود... میدونستم عمو حالا رفته مسجد و بعدم میره خونه برای ناهار و چرت بعدازظهرش. با قدمهای کوتاه و لرزون راه افتادم سمت مغازه. توی نظر اول کسی رو ندیدم اما خوب که گوش دادم صدای طاها رو شنیدم. گوشهی سمت راست مغازه، پشت یه دیوار پیشساخته، سجاده پهن کرده بود. انگار داشت دعای بعد نمازش رو میخوند. وقتی تو اون حالت دیدمش یه لحظه دلم لرزید. اما من ناقص بودم. باید تلقین میکردم تا واقعیت رو بپذیرم. مجبور بودم که با خیلی چیزا کنار بیام و از خیلی چیزا بگذرم.
روی صندلی چرم پایه کوتاه، کنار میز نشستم. چشم دوختم به کفشهای مشکیم. نفسهای آخرش بود. اما کجا دل و دماغ خرید داشتم من؟
خیلی تحت فشار بودم. هنوز هیچی نشده، بغض کرده بودم و منتظر یه تشر بودم. تا بشم ابر بهار و وسط مغازه، هایهای بزنم زیر گریه.
_شما کجا اینجا کجا ریحانه خانم؟
صدای پر از تعجبش رو که شنیدم سر بلند کردم. هیچوقت اینجوری با دقت نگاهش نکرده بودم. سنی نداشت اما خط اخم روی پیشونیش داشت عمیق میشد. موهایی که روی پیشونیش ریخته بود رو داد عقب و منتظر جوابم موند. عجلهای نداشتم چون آدم شجاعی نبودم.
آستین پیراهن آبی رنگش رو تا آرنج بالا زده بود و جانماز تا شده توی دستش بود. انگار از سکوتم بیشتر شک کرده بود که گفت:
_خیره ایشالا.
باید یه حرفی میزدم. دهن باز کردم و زیرلب سلام گفتم. نشست چند صندلی اون طرفتر و جواب داد:
_علیکسلام. اتفاقی افتاده؟
_اتفاق؟ نمیدونم...
_زنعمو خوبه؟ ترانه؟
_خوبن اما من... من باید باهات... باهاتون... حرف بزنم.
داشتم جون میکندم و بخاطرش از دست خودم کفری بودم. آروم یه جمله یا شاید آیه گفت و بعد شنیدم:
_گوشم با شماست.
کیفم رو باز کردم و قرآن کوچیکم رو گذاشتم روی میز.
_میشه قسم بخوری که هر چی شنیدی بین خودمون بمونه؟
چشماش چهارتا شده بود. اون موقع، عقلم نمیرسید کارم خوبه یا بد. فقط توقع داشتم چون دوستم داره، بیچون و چرا قبول کنه.
_نیازی به این کارا نیست دخترعمو. چشم بین خودمون میمونه.
_نه! اینجوری نمیشه. خیالم راحت نیست.
_مرده و قولش.
_اما...
_به من اعتماد نداری؟
_این روزا به هیچی اعتبار نیست...
طوری از روی صندلی بلند شد که دلم هری ریخت پایین.
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
هدایت شده از حقیق
🌱 اندکی درنگ
➖ بیسوادی یعنی؛
شبکهی محبوب اجتماعی را که باز میکنی؛
تمام صفحات، پر باشد از
روزمرِگی آدمهای معروف
و مسخره بازی معروف نماها
نه از مطالب آموزشی خبری باشد،
نه از چهار کلام حرف حساب!
▪️ بیسوادی یعنی؛
توی صفحه و روی پروفایلت بنویسی؛
"به بهشت نمیروم اگر مادرم آن جا نباشد
و کمی آنطرف تر، مادرت از بی توجهیات
بغض کرده باشد
▫️ بیسوادی یعنی؛
مسیر تمام لباس فروشی
و آرایشگاههای شهر را از حفظ باشی،
اما حتی یک بار هم گذرت به
کتابفروشی نیفتاده باشد !
📌 این بی سوادی مدرن دارد فرهنگمان را
از ریشه می خشکانَد !
‼️حواسمان هست ؟!
#درنگ
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🌁 مجموعه عکسنوشت
🌅 هیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة(4)
🏴▪️ آمریکای جهانخوار، بزرگترین دشمن اسلام و مسلمانان جهان میباشد.
#عکس_نوشت
⛱با حقیق همراه باشید
🏴@haqiq_center
#یادداشت_سیاسی
♨️ فمینیسم؛ رویای براندازی نظام با لعاب زن ستیزی(2)
✍️#محمدصادق_خرسند
🔖 يکي ديگر از فعاليتهاي جريان فمينيسم در ايران برپايي کمپينهايي عليه حجاب يا همراهي با آن کمپينها پس از فتنة سال 1388 که تاکنون ادامه پیدا کرده است. شادي صدر از جمله فعالان برجستة فمينسيت حامي و طراح يکي از اين کمپينها با نام «کمپين عليه حجاب» است. کمپين «نه به حجاب اجباري» يکي ديگر از کمپينهاي ضدّ حجاب است که فتنهگران سال 1388 فعال در خارج از کشور با همراهي جريان فمينيسم در سال 2012م/ 1391 ايجاد کردند. فعالان ضدّ انقلاب خارج از کشور، فعالان ضدّ دين مانند شاهين نجفي، چهرههاي غيرمسلمان و غيرايراني، فتنهگران سال 1388 مانند محسن کديور، علياکبر موسوي خوئيني: نمايندة اصلاحطلب مجلس ششم که اکنون در امريکا است، و حسن شريعتمداري: فرزند کاظم شريعتمداري از مخالفان امام خميني، از جمله حاميان اين کمپين هستند.
➖پس می بینیم فعالیت های این روزهای افراد یادشده بدون برنامه ریزی و سازماندهی قبلی نیست و مواضع آنان در آشوب های اخیر بعد از فوت مهسا امینی کاملاً سازماندهی شده و به قول رهبر انقلاب در راستای منافع قدرتهای مخالف ایران مستقل و قوی میباشد. در حقیقت مهسا امینی اسم رمز آشوب این گروهها است.
#فمینیسم
#فتنه
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
☘️ پله پله، آسمان تا آسمان
🔸در مسیر اولیای الهی، گاهی بارقهای نصیب انسان میشود که کار ره صد ساله را میکند.
🔸چه اینکه هریک از ما جدولی از بحر وجودیم و این جدول با لایروبی و تحصیل طهارت و پاکی، قرآنی میشود.
🔹از همین امروز تصمیم بگیرید یاوه و لغو _ «والذین هم عن الغو معرضون» _ را مطلقا از خود #قیچی و #ترک کنید. فردا در خود، نورانیتی مییابید. اگر پس فردا ادامه دهید، عجیبتر!
🔶 پله پله بالا میروید؛ همانطورآسمان به آسمان پیش میروید.
✍️ آیت الله حسن زاده آملی، شرح اشارات
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
25.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 کاری از مرکز فضای مجازی #حقیق
📽 مجموعه کلیپ
➖هزینه فایده مقاومت و سازش
🎞 قسمت سوم
🎙دکتر محمدی
#مقاومت
#سازش
#ویدئو_موشن
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
❤️✨
میگن آیت اللّٰه بهجت هر خطبه عقدی که میخوندن . .
به داماد میگفتن : مراقب باش دلش نشکنه .
و به عروس میگفتن : مراقب باش غرورش نشکنه : )
#عاشقانه
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
0️⃣4️⃣#قسمت_چهلم 💌
طوری از روی صندلی بلند شد که دلم هری ریخت پایین. نمیدونم بیشتر شوک بود یا عصبی اما صداش بلندتر از همیشه بود:
_این حرفا چه معنی میده ریحانه؟ میگی چی شده یا میخوای به بچه بازیت ادامه بدی؟
ناراحت شدم از لحن تندش اما بالاخره اومده بودم که بگم.
_بچه بازی نیست پسرعمو... قسم نخور اما قول بده که هرچی شنیدی بین خودمون بمونه.
داشت صبوری میکرد، با کلافگی نشست و گفت:
_خیلی خب. هرچند هنوز نمیدونم چه اتفاقی افتاده و قراره چی بشنوم.
دست روی چشم راستش گذاشتش و ادامه داد:
_اما به روی جفت چشمام. رازداری میکنم، خوبه؟ بفرمایید.
جونم به لبم رسید تا گفتم:
_من... من نمیتونم با شما... یعنی زنعمو خواستگاری... خب... زنعمو زنگ زده برای خواستگاری ولی من... من نمیتونم یعنی ما نمیتونیم باهم ازدواج کنیم!
سرخ و سفید و کبود شدم و شد. معلوم بود که خجالت کشیده. منم وقیح نبودم، مجبور بودم.
_آخی ریحان، الهی بمیرم براتون. طاها چی گفت؟
_طاها متعجب بود. دو سه دقیقه سکوت کرد و بعد پرسید:" یعنی شما با من مشکل داری؟"
خندم گرفته بود از تصور اشتباهش.
_یا علاقه نداری که ...
نیشخند زدم و سرم رو انداختم پایین. دستام توی هم گره شده بود و انگار زمین و زمان بهم دهن کجی میکرد. صدام میلرزید وقتی گفتم:
_بحث این چیزا نیست پسرعمو. مشکل از منه...
_یعنی چی؟ چه مشکلی؟
_گفتنی نیست اما ازتون میخوام تو مراسم خواستگاری اونی که مخالفت میکنه شما باشین نه من.
باور کن ترانه هر ثانیه که میگذشت، چشماش بیشتر گرد و دهنش بازتر میشد. بندهخدا هنوزم دلم برای حال اون روزش میسوزه. یهو رگ گردنش ورم کرد و پرسید:
_پای کسی دیگه وسطه؟
_نه!
انقدر محکم نه رو داد زدم که خودم ترسیدم.
_با دلیل قانعم کن ریحانه.
دوباره گوشهی چادر مشکیم، تو مشتم مچاله میشد. صورتم میسوخت و تنم یخ کرده بود. از خجالت هزار بار مردم و زنده شدم و بالاخره قانعش کردم.
_من... بچهدار نمیشم... هیچوقت!
و زدم زیر گریه. نمیدونم چقدر گذشت. چند دقیقه و چند ثانیه، اما فقط صدای هقهق خودم رو میشنیدم. سکوت سنگینش نشون میداد که چقدر بدحاله. دوست داشتم یه چیزی بگه. مسخرست اما حتی توقع دلداری هم داشتم ازش. هنوز دستم روی صورتم بود و دلدل میکردم برای اینکه بدونم خب حالا چی میشه؟ که تمام فرضیههام ریخت بهم وقتی صدای باز شنیدن در رو شنیدم. فکر کردم زده بیرون. اما با "یاالله" گفتن عمو انگار برق سه فاز بهم وصل کردن!
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبر آمد ...
مراسم سراسری جهاد و مقاومت از دیروز تا امروز به صورت هم زمان و برخط در سراسر کشور در محضر فرمانده معظم کل قوا
چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲
#جهاد_مقاومت_دیروز_امروز
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🔅اندکی درنگ
🌱 خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد
➖هرکسی که قدم به زندگی شما میگذارد، میتواند یک معلم برای شما باشد.
▫️حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است، زیرا محدودیتهای شما را نشانتان داده است.
🍁 پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد.
🌿هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحله زندگی بگذرد، همهچیز درست میشود. از همه چالشها لذت ببرید.
🏖هنر زندگی، دوستداشتن مسیر زندگی است. خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد.
#درنگ
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
🌁 عکس نوشت
💎 زندگی به سبک شهدا
🥀 چشم الان میآیم!
▪️سردار شهید اسماعیل دقایقى
➖شهید دقایقى هرروز مىآمد براى تمیزکردن آبگیرها و چادرها. طورى بود که فکر کرده بودم این شخص کارش همین است و بس.
▫️یکبار که نیامد، رفتم به سراغش، دیدم چندنفر دورش حلقهزدهاند. گفتم: «چرا امروز نیامدى؟ » خاضعانه گفت: «چشم الآن مىآیم. » اطرافیان او، مرا متوجه کردند که او فرمانده لشکر است.
🔖خونى که از عصبانیت در رگهاى صورت اطرافیانش دویده بود، با آن چهرۀ خندان او مقایسهکردنی نبود.
🎙سیرۀ شهیدان دفاع مقدس، ج21، ص197
#عکس_نوشت
#سبک_زندگی
⛱با حقیق همراه باشید
🏴@haqiq_center