🔴 حضرت علی، امیر مؤمنان
حضرت علی (علیه السلام) به طور مسلّم، امیر مسلمانان پس از پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) و واجب الإطاعة بودند و احادیث زیادی در کتب فریقین این موضوع را تأیید میکند. با این حال، در این مطلب کوتاه تنها از منابع اهل سنّت بهرهبرداری میشود.
🔻لقب امیرالمؤمنین
پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) میفرمایند:
یا أنس أول من يدخل من هذا الباب أمير المؤمنين وقائد الغر المحجلين سيد المؤمنين علي (1)
ترجمه:
ای انس! اوّلین کسی که از این در وارد میشود، امیر مؤمنان و پیشوای محلّ وضو سپیدان، آقای مؤمنان، علی است.
بریده اسلمی میگوید: پیامبر (صلی الله علیه و اله) به ما امر کردند که بر علی (علیه السلام) به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنیم. (2)
🔻امیر نیکوکاران
رسول خدا (صلی الله علیه و اله) درباره امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند: هذا أمير البررة قاتل الفجرة منصور من نصره مخذول من خذله (3)
ترجمه:
این امیر نیکوکاران، قاتل فاجران است. هر کسی او را یاری کند، یاریشده و هر کس او را ذلیل کند، ذلیلشده است.
بنابراین، تنها کسانی نیکوکارند که ایشان را امیر خود بدانند و از او اطاعت کنند.
🔻امیر «الّذین آمنوا»
از ابن عباس نقل شده: خداوند، هیچ گاه «یا ایها الّذین آمنوا» نازل نکرد مگر اینکه علی (علیه السلام) امیر ایشان بود.(4) محتوای این نقل، همان مفهوم لقب «امیرالمؤمنین» است.
🔻سفارش به امارتدادن مسلمانان به حضرت علی
پیامبر (صلی الله علیه و اله) همچنین میفرمایند: ان تؤمروا عليا رضي الله عنه ولا أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يأخذ بكم الطريق المستقيم (5)
ترجمه:
اگر علی را امیر کنید -و نمیبینم که این کار را انجام دهید- او را هدایتگر و هدایتشده مییابید که شما را به راه راست هدایت میکند.
پیغمبر(صلی الله و علیه و اله) ضمن پیشبینی از عدم اطاعت مسلمانان به ایشان سفارش میکنند که حتما حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان امیر خود انتخاب کنند چرا که هدایت امت در گرو اطاعت از ایشان است.
🔻نتیجه
متاسّفانه پیشبینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) درست از آب درآمد و مسلمانان پس از شهادت ایشان، حضرت علی (علیه السلام) را به امارت برنگزیدند و از ایشان اطاعت نکرده و گمراه شدند. وظیفه مسلمانان زمانهای دیگر، اطاعت از دستورات ایشان و اظهار برائت از کسانی است که چنین جفایی را در حق امیر مؤمنان (علیه السلام) و امّت اسلام، روا داشتند.
📚منابع (از اهل سنت)
1. تاریخ مدینة دمشق، ج42، ص303.
2. همان.
3. المستدرک، ج3، ص129.
4. المعجم الکبیر، ج11، ص211.
5. مسند احمد، ج1، ص109.
#لقب_امیرالمؤمنین
#امارت_حضرت_علی علیه السلام
#امیر_البررة
#امیر_الذین_آمنوا
@haqshenas110
امامت و ولایت امام علی علیه السلام در #حدیث_غدیر و برخی از روایات دیگر
@haqshenas110
هدایت شده از حق شناس (علی مع الحق...)
روزی مأمون به امام رضا (علیه السلام) عرض کرد: مرا خبر بده از بزرگترین فضیلت امیر مؤمنان (علیه السلام) که قرآن بر آن دلالت میکند. امام رضا (علیه السلام) در پاسخ از فضیلت ایشان در مباهله سخن گفتند: خداوند عزّوجل میفرماید: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ: از آن پس که به آگاهی رسیده ای، هر کس که درباره او با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را ما زنان خود را و شما زنان خود را ما خود و شما خود آنگاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم» پس رسول خدا (صلی الله علیه و اله) حسن و حسین را فراخواند که دو پسرش بودند و فاطمه را فراخواند که در اینجا زنانش بود و امیرالمؤمنین (علیه السلام) را فراخواند که به حکم خداوندِ عزّوجل، نفسِ پیامبر بود. ثابت شده که کسی افضل از رسول خدا نیست پس طبق حکم خداوندِ عزّوجل، کسی افضل از نفسِ رسول خدا نیست.
حق، وصف علی را به پیمبر گوید
جبریل به انبیا مکرر گوید
دانید کدام خودستایی حسن است؟
آنجا که رسول مدح حیدر گوید
#سید_محمد_رضا_یعقوبی_آل
پ.ن: واقعه #مباهله در روز ۲۴ ذی الحجة روی داد.
#علی_نفس_پیامبر #فضائل_امام_علی #مدح_امام_علی علیه السلام
منبع روایت: الفصول المختارة (شیخ مفید) ص38
@haqshenas110
عزاداری در دهه محرم در حدیث امام رضا علیه السلام
#احادیث_عاشورایی
@haqshenas110
هدایت شده از فیضِ فیض
🔴 دشمنان اهل بیت؛ طعنهزنندگان به زائران، مداحان و مرثیهخوانان!
از امام صادق علیه السلام نقل شده که در حدیثی پس از ذکر مصائب امام حسین علیه السلام و فضیلت زیارت ایشان فرمودند:
👈 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ فِي النَّاسِ مَنْ يَفِدُ إِلَيْنَا وَ يَمْدَحُنَا وَ يَرْثِي لَنَا وَ جَعَلَ عَدُوَّنَا مَنْ يَطْعُنُ عَلَيْهِمْ مِنْ قَرَابَتِنَا وَ غَيْرِهِمْ يَهُدُّونَهُمْ [يُهَدِّدُونَهُمْ] وَ يُقَبِّحُونَ مَا يَصْنَعُون.
ترجمه🔻
👈 سپاس خداوندی را که در میان مردم کسانی را قرار داد که به سوی ما میآیند و ما را میستایند و برای ما مرثیهخوانی میکنند و [سپاس خداوندی را که] دشمنان ما را کسانی قرار داد که به ایشان -چه از خویشانمان باشند یا نه- طعنه زده و آنان را تهدید میکنند و آنچه انجام میدهند را زشت میشمرند!
کامل الزیارات: 326.
پ. ن: روشن است که مدح و مرثیه نیز باید بر اساس روایات و منابع معتبر و در چارچوب ضوابط اسلامی باشد تا مورد رضایت کامل اهل بیت علیهم السلام قرار گیرد ان شاءالله.
@feyzefeyz
🔴آیا روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفاء، حسنه بوده است؟! (قسمت اول)
برخی از اهل تسنن ادعا می کنند که روابط امیرالمومنین(علیه السلام) با خلفای سه گانه خوب بوده است! در این مقاله در نظر داریم که گوشه ای از این اختلافات را که در منابع فریقین ذکر شده، نقل می کنیم.
♦️در منابع اهل سنّت:
ابتدا به سراغ منابع اهل سنت می رویم.
۱. حضرت علی عليه السلام و عباس عموي پيامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) ابوبکر و عمر را دروغگو ، گناهکار، پيمان شکن و خائن مي دانستند. به اين عبارت دقت کنيد، مسلم در صحيحش می گويد :
فلمّا توفّي رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم ، قال أبو بكر: أنا ولي رسول اللّه ، ... فقال أبو بكر: قال رسول اللّه صلى الله عليه وسلم : نحن معاشر الأنبياء لا نورث، ما تركناه فهو صدقة، فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً ،... ثمّ توفّي أبو بكر فقلت: أنا وليّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم و ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً.
ترجمه:
عمر به اميرالمؤمنين صلوات الله و سلامه عليه و عباس عموي پيامبراکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي گويد :
زماني که رسول خدا صلى اللّه عليه (و آله) وسلم از دنيا رفت ، ابوبکر گفت من جانشين رسول خدا هستم ... أبو بكر گفت : رسول اللّه صلى الله عليه (وآله) و سلم فرموده است ما گروه پيامبران بعد از خود ارثي به جا نمي گذاريم ، هر آن چه بعد از خود به جا مي گذاريم صدقه است ( و بايد براي عموم مسلمين صرف شود ) شما نظرتان اين بود که ابوبکر در گفتارش درغگو ، گناهکار ، پيمان شکن و خائن است ... سپس ابوبکر از دنيا رفت (بعد از مرگ او ) من گفتم : من جانشين رسول خدا و ابوبکر هستم شما مرا هم مانند ابوبکر درغگو ، گناهکار ، پيمان شکن و خائن دانستيد. [2]
۲. حضرت علی علیه السلام از حضور عمر کراهت داشتند:
فأرسل إلى أبى بكر أن ائتنا ولا يأتنا أحد معك كراهيّة لمحضر عمر:
اميرالمؤمنين صلوات الله و سلامه عليه به دنبال ابوبکر فرستاد و پيغام داد تنها بيا و کسي را با خودت نياور بخاطر اينکه از حضور عمر کراهت داشت.[3]
📚منابع:
2. صحيح مسلم ج 5 ص 152، كتاب الجهاد باب 15 حكم الفئ حديث 49، فتح الباري ج 6 ص 144.
3. صحيح البخارى: 5/82، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، صحيح مسلم : 5/154، كتاب الجهاد، باب قول النبي(صلى الله عليه وآله وسلم)لا نورث...
#اختلافات_امام_علی_و_خلفا
کانال حق شناس
@haqshenas110
🔴 آیا روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفاء، حسنه بوده است؟!(قسمت دوم)
برخی از اهل تسنن، ادعا دارند که روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفا، خوب بوده است! در این مقاله در نظر داریم که گوشه ای از این اختلافات را که در منابع فریقین ذکر شده، منتشر کنیم.
♦️در منابع اهل سنت
۳. امیرالمؤمنین(علیه السلام) را از خلافت کنار زدند زيرا نمی خواستند مثل ابوبکر و عمر عمل کنند:
وخلا (عبد الرحمن بن عوف) بعلي بن أبي طالب ، فقال : لنا اللّه عليك ، إن وليّت هذا الأمر ، أن تسير فينا بكتاب اللّه وسنّة نبيّه وسيرة أبي بكر وعمر. فقال : أسير فيكم بكتاب اللّه وسنّة نبيّه ما استطعت.
ترجمه:
( بعد از مرگ عمر وقتي شوراي شش نفر مي خواستند خليفه انتخاب کنند ) عبد الرحمان بن عوف اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب را به کناري صدا زد و به ايشان عرض کرد : خداوند بين من و تو حاکم باشد ، اگر خليفه شدي بين ما طبق کتاب خدا و سنت پيامبر و روش ابوبکر و عمر حکم کن . اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب صلوات الله و سلامه عليه به عبدالرحمان بن عوف فرمودند من تاجايي که توان داشته باشم در ميان شما طبق کتاب خدا و سنت پيامبراکرم حکم خواهم نمود .[4]
به نظر شما چرا امیرالمؤمنین(علیه السلام) شرط عمل به سیره عمر و ابوبکر را قبول نکردند؟ آیا به این دلیل نبوده که آن دو، طبق سنت پیامبر(صلی الله علیه و اله) عمل نکردند؟
۴. حضرت اميرالمؤمنین(علیه السلام) ابوبکر را فردي مستبد می دانستند.
در صحیح بخاری آمده:
ولكنّك استبددت علينا بالأمر وكنّا نرى لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم نصيباً حتّى فاضت عينا أبى بكر...
ترجمه:
اميرالمؤمنين علي عليه السلام به ابوبکر فرمود : تو در امر خلافت با ما مستبدانه برخورد نمودي و ما بواسطه قرابت و خويشاونديمان با رسول خدا معتقديم که حق و نصيبي در خلافت بعد از رسول خدا داريم ( اين کلمات را حضرت فرمودند) تا اشک از چشمان ابوبکر جاري شد.[5]
در صحيح مسلم آمده:
استبددت علينا بالأمر وكنّا نحن نرى لنا حقّاً لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم...
اميرالمؤمنين به ابوبکر فرمود : تو در امر خلافت با ما مستبدانه برخورد نمودي و ما بواسطه قرابت و خويشاونديمان با رسول خدا معتقديم که حق خلافت بعد از رسول خدا از آنِ ماست.[6]
📚منابع:
4. تاريخ اليعقوبي ج 2 ص 162. و رجوع شود به: تاريخ الطبري ج 3 ص 297،أسد الغابة ج 4 ص 32، ، تاريخ المدينة از ابن شبة النميري ج 3 ص 930، ابن خلدون ج 2 ص126.
5. صحيح البخارى: 5/82، كتاب المغازي، با غزوة خيبر.
6. صحيح مسلم: 5/154
#اختلافات_امام_علی_و_خلفا
کانال حق شناس(علی مع الحق)
@haqshenas110
🔴 آیا روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفا، حسنه بوده است؟! (قسمت سوم)
برخی از اهل تسنن ادعا می کنند که روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفای سه گانه خوب بوده است! در این مقاله در نظر داریم که گوشه ای از این اختلافات را که در منابع فریقین ذکر شده، منتشر کنیم.
♦️در منابع اهل سنت
۵. عمر به ابن عباس شکايت حضرت علی(علیه السلام) را می کند:
أشكو اليك ابن عمّك، سألته أن يخرج معي فلم يقبل، ولم أزل أراه واجداً فيم تظنّ موجدته ... قلت : يا أمير المؤمنين إنّك تعلم، قال: أظنّه لا يزال كئياً لفوت الخلافة! قلت: هو ذاك.
ترجمه:
از پسر عمويت شکايت دارم ، از او درخواست نمودم ( در جنگ ) به همراه من بيايد قبول نکرد ، و دائما او را غضبناک مي بينم ، به نظر تو چرا از من غضبناک است ... ابن عباس مي گويد : خودت مي داني ، عمر گفت :گمان مي کنم غضب او بخاطر از بین رفتن خلافت باشد ! ابن عباس مي گويد: همينطور است.[7]
۶. اختلافات امیرالمؤمنین(علیه السلام) با عثمان
الف. مخالفت عثمان با سنت نبوي
عن مروان بن الحكم قال شهدت عثمان وعليا رضي الله عنهما وعثمان ينهى عن المتعة وأن يجمع بينهما فلما رأى علي أهل بهما لبيك بعمرة وحجة قال ما كنت لأدع سنة النبي صلى الله عليه وسلم لقول أحد
ترجمه:
مروان بن حکم مي گويد: علي و عثمان را ديدم در حالي که عثمان از متعه حج نهي مي کرد و از جمع کردن بين عمره و تمتع نهي مي کرد ، علي با مشاهده اين صحنه به عنوان مخالفت با كار عثمان براي هر دو حج تلبيه گفت و فرمود لبيک بعمرة و حجة و در ادامه فرمود من سنت پيامبر را بخاطر حرف هيچ کس کنار نمي گذارم.[8]
ب. نظر امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره عثمان
فقال علي عليه السلام : لا أجد شرا منه ولا منهم ، ثم قال : هل تعلم عمر يقول : والله ليحملن بنى أبى معيط على رقاب الناس ...
ترجمه:
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود : من افرادي بدتر از عثمان و طايفه اش نيافتم ، سپس فرمود : آيا مي داني عمر در مورد او گفت : قسم به خدا ( اگر خليفه شود ) بني ابي معيط را بر گردن مردم سوار مي کند ... .[9]
۷. حمله به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و آتش زدن آن و سقط کردن محسن شش ماهه و شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیهما) که در منابع فریقین آمده است و ما ان شاءالله برای ایام فاطمیه(سلام الله علیها) مقالاتی را در این باره منتشر خواهیم کرد ان شاءالله.
📚منابع
7. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 12، ص 78 ـ 114.
8. صحيح البخاري ج2 ، ص 153 ، کتاب الحج ، باب التمتع والاقران والافراد بالحج وفسخ الحج لمن لم يكن معه هدي.
9. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 3 ، ص 31 ، باب ذكر المطاعن التي طعن بها على عثمان والرد عليها و ج6 ، ص 326 ، باب نبذ من کلام عمرو بن العاص.
#اختلافات_امام_علی_و_خلفا
کانال حق شناس(علی مع الحق)
@haqshenas110
🔴آیا روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفا، حسنه بوده است؟!(قسمت چهارم)
برخی از اهل تسنن ادعا می کنند که روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفای سه گانه خوب بوده است! در این مقاله در نظر داریم که گوشه ای از این اختلافات را که در منابع فریقین ذکر شده، منتشر کنیم.
♦️در منابع شیعه
همانگونه که قبلا ذکر شد، روایات و گزارشهای حاکی از اختلاف در منابع شیعه فراوان است اما از باب نمونه به دو مورد اشاره می شود.
1. خطبه شقشقیه
خطبه سوم نهج البلاغه، معروف به خطبه "شقشقیه" است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در آن به غصب خلافت و صفات خلفای سه گانه اشاره می کنند و وضعیت جامعه را در آن دوران، ترسیم می کنند. در چند مقاله آینده، به بخشهایی از این خطبه، اشاره می شود.
علت شهرت این خطبه به "شقشقیه" این است که در آخر اين خطبه حضرت به ابن عبّاس فرمودند: يا ابن عبّاس تلك شقشقة هدرت ثمَّ قرّت، شقشقه در لغت مانند شش گوسفند است كه شتر در وقت هيجان و نفس زدن آنرا از دهان بيرون مى آورد و در زير گلو صدا ميكند و در اوّلين مرتبه بيننده آنرا با زبان اشتباه مى نمايد، امير المؤمنين در جواب ابن عبّاس فرمود:
شكايت كردن از سه خليفه در اينجا كه از روى ظلم و ستم بر من تقدّم جستند از جهت هيجان و بشوق هدايت خلق بود كه گفته شد، گويا شقشقه شتر صدا كرد و در جاى خود باز ايستاد يعنى هر وقت و هميشه از اين قبيل سخنان گفته نمى شود.
الف. شکوه از ابوبکر
أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى
يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً
وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ
يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَ يَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ
فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا
أَرَى تُرَاثِي نَهْباً حَتَّى مَضَى الْأَوَّلُ لِسَبِيلِهِ فَأَدْلَى بِهَا إِلَى ابْنِ الْخَطَّابِ بَعْدَه..
ترجمه:
(1) آگاه باش سوگند بخدا كه پسر ابى قحافه (ابوبکر) خلافت را مانند پيراهنى پوشيد و حال آنكه مى دانست من براى خلافت (از جهت كمالات علمى و عملى) مانند قطب وسط آسيا هستم (دوران و گردش آسيا قائم به آن ميخ آهنى وسط است و بدون آن خاصيّت آسيائى ندارد) علوم و معارف از سر چشمه فيض من مانند سيل سرازير ميشود، هيچ پرواز كننده در فضاى علم و دانش به اوج رفعت من نمى رسد
(2)، پس (چون پسر ابى قحافه پيراهن خلافت را بنا حقّ پوشيد و مردم او را مبارك باد گفتند)
جامه خلافت را رها و پهلو از آن تهى نمودم و در كار خود انديشه مى كردم كه آيا بدون دست (نداشتن سپاه و ياور) حمله كرده (حقّ خود را مطالبه نمايم) يا آنكه بر تاريكى كورى (و گمراهى خلق) صبر كنم (بر اين تاريكى ضلالت) كه در آن پيران را فرموده، جوانان را پژمرده و پير ساخته، مؤمن (براى دفع فساد) رنج مى كشد تا بميرد،
(3) ديدم صبر كردن خردمنديست، پس صبر كردم در حالتى كه چشمانم را خاشاك و غبار و گلويم را استخوان گرفته بود (بسيار اندوهگين شدم، زيرا در خلافت ابى بكر و ديگران جز ضلالت و گمراهى چيزى نمى ديدم و چون تنها بوده يارى نداشتم نمى توانستم سخنى بگويم) ميراث خود را تاراج رفته مى ديدم (منصب خلافت را غصب كردند و فساد آن در روى زمين تا قيام قائم آل محمّد عليهم السّلام باقى است). (پس از وفات رسول خدا صلَّى اللّه عليه و آله كه خلافت را بنا حقّ غصب كرده مردم را به ضلالت و گمراهى انداختند، براى حفظ اسلام و اينكه مبادا انقلاب داخلى بر پا شده دشمنان خارجی سوء استفاده نمايند، مصلحت را در چشم پوشى از خلافت و شكيبائى دانستم)
(4) تا اينكه اوّلى (ابى بكر) راه خود را به انتها رسانده (پس از دو سال و سه ماه و دوازده روز از گذشت خلافت و پيش از مرگش) خلافت را بعد از خود به عنوان دستمزد(به سبب تشکر از مقدمه چینی عمر برای به خلافت رسیدن ابوبکر) به آغوش ابن خطّاب (عمر) انداخت.
ادامه دارد...
#اختلافات_امام_علی_و_خلفا
#خطبه_شقشقیه
کانال حق شناس(علی مع الحق)
@haqshenas110
🔴آیا روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفا، حسنه بوده است؟!(قسمت پنجم)
برخی از اهل تسنن ادعا می کنند که روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفای سه گانه خوب بوده است! در این مقاله در نظر داریم که گوشه ای از این اختلافات را که در منابع فریقین ذکر شده، منتشر کنیم.
♦️در منابع شیعه
همانگونه که قبلا ذکر شد، روایات و گزارشهای حاکی از اختلاف در منابع شیعه فراوان است اما از باب نمونه به دو مورد اشاره می شود.
1. خطبه شقشقیه(ادامه از قسمت قبل)
خطبه سوم نهج البلاغه، معروف به خطبه "شقشقیه" است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در آن به غصب خلافت و صفات خلفای سه گانه اشاره می کنند و وضعیت جامعه را در آن دوران، ترسیم می کنند. در چند مقاله به بخشهایی از این خطبه، اشاره می شود.
♦️شکوه از ابوبکر و عمر
فَيَا عَجَباً بَيْنَا هُوَ يَسْتَقِيلُهَا فِي حَيَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَيْهَا
فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا وَ يَخْشُنُ مَسُّهَا وَ يَكْثُرُ الْعِثَارُ فِيهَا وَ الِاعْتِذَارُ مِنْهَا
فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ الصَّعْبَةِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ إِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ فَصَبَرْتُ عَلَى طُولِ الْمُدَّةِ وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ حَتَّى إِذَا مَضَى لِسَبِيلِهِ جَعَلَهَا فِي جَمَاعَةٍ زَعَمَ أَنِّي أَحَدُهُمْ
فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِرِ
لَكِنِّي أَسْفَفْتُ إِذْ أَسَفُّوا وَ طِرْتُ إِذْ طَارُوا(ادامه دارد)
ترجمه:
جای بسی حيرت و شگفتى است كه در زمان حياتش فسخ بيعت مردم را در خواست مى نمود (مى گفت أَقِيلوُنِى فَلَسْتُ بِخَيْرِكُمْ وَ عَلِىٌّ فِيكُمْ) يعنى اى مردم بيعت خود را از من فسخ كنيد و مرا از خلافت عزل نمائيد كه من از شما بهتر نيستم و حال اينكه علىّ عليه السّلام در ميان شما است) ولى چند روز از عمرش مانده وصيّت كرد خلافت را براى عمر، اين دو نفر غارتگر خلافت را مانند دو پستان شتر ميان خود قسمت نمودند (پستانى را ابى بكر و پستان ديگر را عمر بدست گرفته دوشيده صاحب شتر را از آن محروم كردند)
(6) خلافت را در جاى درشت و ناهموار قرار داد (عمر را بعد از خود خليفه ساخت) در حالتى كه عمر سخن تند و زخم زبان داشت، ملاقات با او رنج آور بود و اشتباه او (در مسائل دينى) بسيار و عذر خواهيش (در آنچه كه به غلط فتوا داده) بيشمار بود (از جمله امر كرد زن آبستنى را سنگسار كنند، امير المؤمنين فرمود: اگر اين زن تقصير كرده بچّه او را گناهى نيست و نبايد سنگسار شود، عمر گفت: لولا عَلِىٌ لَّهَلَكَ عُمَرٌ يعنى اگر على نبود هر آينه عمر در فتوى دادن هلاك مى شد، و اين جمله را همواره تكرار مى نمود)
(7) پس مصاحب با او (آن حضرت يا هر كه با او سر و كار داشت) مانند سوار بر شتر سركش نافرمان بود كه اگر مهارش را سخت نگاه داشته رها نكند بينى شتر پاره و مجروح مي شود و اگر رها كرده به حال خود واگذارد به رو در پرتگاه هلاكت خواهد افتاد.
(8) پس سوگند به خدا مردم در زمان او گرفتار شده اشتباه كردند و در راه راست قدم ننهاده از حقّ دورى نمودند، پس من هم در اين مدَّت طولانى (ده سال و شش ماه) شكيبائى ورزيده با سختى محنت و غمّ همراه بودم.
(9) عمر هم راه خود را پيمود (و پيش از تهى كردن جامه) امر خلافت را در جماعتى قرار داد كه مرا هم يكى از آنها گمان نمود(عمر پس از اینکه به وسیله فیروز با شش ضربه چاقو، مجروح شد، برای تعیین خلیفه بعدی، یک شورای شش نفره تشکیل داد متشکل از امیرالمؤمنین(علیه السلام)، سعد ابن ابی وقاص، عبدالرحمن ابن عوف، طلحه، زبیر و عثمان تا خلیفه را تعیین کنند. این شورا با افراد و شرایط خاصی چینش شده بود که سبب می شد، خلافت به امیرالمؤمنین(علیه السلام) نرسد. امام(علیه السلام) در این فراز می فرماید عمر مرا همسنگ آنان قرار داد در حالی که از جهت فضل و کمال، قابل مقایسه با آنان نبودم که در ادامه، خود حضرت به خصوصیات افراد شورا اشاره می کند.)
(10) پس بار خدايا از تو يارى مى طلبم براى شورايى كه تشكيل شد و مشورتى كه نمودند، چگونه مردم مرا با ابو بكر مساوى دانسته در باره من شكّ و ترديد نمودند تا جائى كه امروز با اين اشخاص (پنج نفر اهل شورى) همرديف شده ام و ليكن (باز هم صبر كرده در شورى حاضر شدم) در فراز و نشيب از آن ها پيروى كردم (براى مصلحت در همه جا با آنان موافقت نمودم.) ادامه دارد...
#اختلافات_امام_علی_و_خلفا
#خطبه_شقشقیه
کانال حق شناس(علی مع الحق)
@haqshenas110