عزاداری در دهه محرم در حدیث امام رضا علیه السلام
#احادیث_عاشورایی
@haqshenas110
هدایت شده از فیضِ فیض
🔴 دشمنان اهل بیت؛ طعنهزنندگان به زائران، مداحان و مرثیهخوانان!
از امام صادق علیه السلام نقل شده که در حدیثی پس از ذکر مصائب امام حسین علیه السلام و فضیلت زیارت ایشان فرمودند:
👈 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ فِي النَّاسِ مَنْ يَفِدُ إِلَيْنَا وَ يَمْدَحُنَا وَ يَرْثِي لَنَا وَ جَعَلَ عَدُوَّنَا مَنْ يَطْعُنُ عَلَيْهِمْ مِنْ قَرَابَتِنَا وَ غَيْرِهِمْ يَهُدُّونَهُمْ [يُهَدِّدُونَهُمْ] وَ يُقَبِّحُونَ مَا يَصْنَعُون.
ترجمه🔻
👈 سپاس خداوندی را که در میان مردم کسانی را قرار داد که به سوی ما میآیند و ما را میستایند و برای ما مرثیهخوانی میکنند و [سپاس خداوندی را که] دشمنان ما را کسانی قرار داد که به ایشان -چه از خویشانمان باشند یا نه- طعنه زده و آنان را تهدید میکنند و آنچه انجام میدهند را زشت میشمرند!
کامل الزیارات: 326.
پ. ن: روشن است که مدح و مرثیه نیز باید بر اساس روایات و منابع معتبر و در چارچوب ضوابط اسلامی باشد تا مورد رضایت کامل اهل بیت علیهم السلام قرار گیرد ان شاءالله.
@feyzefeyz
🔴آیا روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفاء، حسنه بوده است؟! (قسمت اول)
برخی از اهل تسنن ادعا می کنند که روابط امیرالمومنین(علیه السلام) با خلفای سه گانه خوب بوده است! در این مقاله در نظر داریم که گوشه ای از این اختلافات را که در منابع فریقین ذکر شده، نقل می کنیم.
♦️در منابع اهل سنّت:
ابتدا به سراغ منابع اهل سنت می رویم.
۱. حضرت علی عليه السلام و عباس عموي پيامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) ابوبکر و عمر را دروغگو ، گناهکار، پيمان شکن و خائن مي دانستند. به اين عبارت دقت کنيد، مسلم در صحيحش می گويد :
فلمّا توفّي رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم ، قال أبو بكر: أنا ولي رسول اللّه ، ... فقال أبو بكر: قال رسول اللّه صلى الله عليه وسلم : نحن معاشر الأنبياء لا نورث، ما تركناه فهو صدقة، فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً ،... ثمّ توفّي أبو بكر فقلت: أنا وليّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم و ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً.
ترجمه:
عمر به اميرالمؤمنين صلوات الله و سلامه عليه و عباس عموي پيامبراکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي گويد :
زماني که رسول خدا صلى اللّه عليه (و آله) وسلم از دنيا رفت ، ابوبکر گفت من جانشين رسول خدا هستم ... أبو بكر گفت : رسول اللّه صلى الله عليه (وآله) و سلم فرموده است ما گروه پيامبران بعد از خود ارثي به جا نمي گذاريم ، هر آن چه بعد از خود به جا مي گذاريم صدقه است ( و بايد براي عموم مسلمين صرف شود ) شما نظرتان اين بود که ابوبکر در گفتارش درغگو ، گناهکار ، پيمان شکن و خائن است ... سپس ابوبکر از دنيا رفت (بعد از مرگ او ) من گفتم : من جانشين رسول خدا و ابوبکر هستم شما مرا هم مانند ابوبکر درغگو ، گناهکار ، پيمان شکن و خائن دانستيد. [2]
۲. حضرت علی علیه السلام از حضور عمر کراهت داشتند:
فأرسل إلى أبى بكر أن ائتنا ولا يأتنا أحد معك كراهيّة لمحضر عمر:
اميرالمؤمنين صلوات الله و سلامه عليه به دنبال ابوبکر فرستاد و پيغام داد تنها بيا و کسي را با خودت نياور بخاطر اينکه از حضور عمر کراهت داشت.[3]
📚منابع:
2. صحيح مسلم ج 5 ص 152، كتاب الجهاد باب 15 حكم الفئ حديث 49، فتح الباري ج 6 ص 144.
3. صحيح البخارى: 5/82، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، صحيح مسلم : 5/154، كتاب الجهاد، باب قول النبي(صلى الله عليه وآله وسلم)لا نورث...
#اختلافات_امام_علی_و_خلفا
کانال حق شناس
@haqshenas110
🔴 آیا روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفاء، حسنه بوده است؟!(قسمت دوم)
برخی از اهل تسنن، ادعا دارند که روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفا، خوب بوده است! در این مقاله در نظر داریم که گوشه ای از این اختلافات را که در منابع فریقین ذکر شده، منتشر کنیم.
♦️در منابع اهل سنت
۳. امیرالمؤمنین(علیه السلام) را از خلافت کنار زدند زيرا نمی خواستند مثل ابوبکر و عمر عمل کنند:
وخلا (عبد الرحمن بن عوف) بعلي بن أبي طالب ، فقال : لنا اللّه عليك ، إن وليّت هذا الأمر ، أن تسير فينا بكتاب اللّه وسنّة نبيّه وسيرة أبي بكر وعمر. فقال : أسير فيكم بكتاب اللّه وسنّة نبيّه ما استطعت.
ترجمه:
( بعد از مرگ عمر وقتي شوراي شش نفر مي خواستند خليفه انتخاب کنند ) عبد الرحمان بن عوف اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب را به کناري صدا زد و به ايشان عرض کرد : خداوند بين من و تو حاکم باشد ، اگر خليفه شدي بين ما طبق کتاب خدا و سنت پيامبر و روش ابوبکر و عمر حکم کن . اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب صلوات الله و سلامه عليه به عبدالرحمان بن عوف فرمودند من تاجايي که توان داشته باشم در ميان شما طبق کتاب خدا و سنت پيامبراکرم حکم خواهم نمود .[4]
به نظر شما چرا امیرالمؤمنین(علیه السلام) شرط عمل به سیره عمر و ابوبکر را قبول نکردند؟ آیا به این دلیل نبوده که آن دو، طبق سنت پیامبر(صلی الله علیه و اله) عمل نکردند؟
۴. حضرت اميرالمؤمنین(علیه السلام) ابوبکر را فردي مستبد می دانستند.
در صحیح بخاری آمده:
ولكنّك استبددت علينا بالأمر وكنّا نرى لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم نصيباً حتّى فاضت عينا أبى بكر...
ترجمه:
اميرالمؤمنين علي عليه السلام به ابوبکر فرمود : تو در امر خلافت با ما مستبدانه برخورد نمودي و ما بواسطه قرابت و خويشاونديمان با رسول خدا معتقديم که حق و نصيبي در خلافت بعد از رسول خدا داريم ( اين کلمات را حضرت فرمودند) تا اشک از چشمان ابوبکر جاري شد.[5]
در صحيح مسلم آمده:
استبددت علينا بالأمر وكنّا نحن نرى لنا حقّاً لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم...
اميرالمؤمنين به ابوبکر فرمود : تو در امر خلافت با ما مستبدانه برخورد نمودي و ما بواسطه قرابت و خويشاونديمان با رسول خدا معتقديم که حق خلافت بعد از رسول خدا از آنِ ماست.[6]
📚منابع:
4. تاريخ اليعقوبي ج 2 ص 162. و رجوع شود به: تاريخ الطبري ج 3 ص 297،أسد الغابة ج 4 ص 32، ، تاريخ المدينة از ابن شبة النميري ج 3 ص 930، ابن خلدون ج 2 ص126.
5. صحيح البخارى: 5/82، كتاب المغازي، با غزوة خيبر.
6. صحيح مسلم: 5/154
#اختلافات_امام_علی_و_خلفا
کانال حق شناس(علی مع الحق)
@haqshenas110
🔴 آیا روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفا، حسنه بوده است؟! (قسمت سوم)
برخی از اهل تسنن ادعا می کنند که روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفای سه گانه خوب بوده است! در این مقاله در نظر داریم که گوشه ای از این اختلافات را که در منابع فریقین ذکر شده، منتشر کنیم.
♦️در منابع اهل سنت
۵. عمر به ابن عباس شکايت حضرت علی(علیه السلام) را می کند:
أشكو اليك ابن عمّك، سألته أن يخرج معي فلم يقبل، ولم أزل أراه واجداً فيم تظنّ موجدته ... قلت : يا أمير المؤمنين إنّك تعلم، قال: أظنّه لا يزال كئياً لفوت الخلافة! قلت: هو ذاك.
ترجمه:
از پسر عمويت شکايت دارم ، از او درخواست نمودم ( در جنگ ) به همراه من بيايد قبول نکرد ، و دائما او را غضبناک مي بينم ، به نظر تو چرا از من غضبناک است ... ابن عباس مي گويد : خودت مي داني ، عمر گفت :گمان مي کنم غضب او بخاطر از بین رفتن خلافت باشد ! ابن عباس مي گويد: همينطور است.[7]
۶. اختلافات امیرالمؤمنین(علیه السلام) با عثمان
الف. مخالفت عثمان با سنت نبوي
عن مروان بن الحكم قال شهدت عثمان وعليا رضي الله عنهما وعثمان ينهى عن المتعة وأن يجمع بينهما فلما رأى علي أهل بهما لبيك بعمرة وحجة قال ما كنت لأدع سنة النبي صلى الله عليه وسلم لقول أحد
ترجمه:
مروان بن حکم مي گويد: علي و عثمان را ديدم در حالي که عثمان از متعه حج نهي مي کرد و از جمع کردن بين عمره و تمتع نهي مي کرد ، علي با مشاهده اين صحنه به عنوان مخالفت با كار عثمان براي هر دو حج تلبيه گفت و فرمود لبيک بعمرة و حجة و در ادامه فرمود من سنت پيامبر را بخاطر حرف هيچ کس کنار نمي گذارم.[8]
ب. نظر امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره عثمان
فقال علي عليه السلام : لا أجد شرا منه ولا منهم ، ثم قال : هل تعلم عمر يقول : والله ليحملن بنى أبى معيط على رقاب الناس ...
ترجمه:
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود : من افرادي بدتر از عثمان و طايفه اش نيافتم ، سپس فرمود : آيا مي داني عمر در مورد او گفت : قسم به خدا ( اگر خليفه شود ) بني ابي معيط را بر گردن مردم سوار مي کند ... .[9]
۷. حمله به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و آتش زدن آن و سقط کردن محسن شش ماهه و شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیهما) که در منابع فریقین آمده است و ما ان شاءالله برای ایام فاطمیه(سلام الله علیها) مقالاتی را در این باره منتشر خواهیم کرد ان شاءالله.
📚منابع
7. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 12، ص 78 ـ 114.
8. صحيح البخاري ج2 ، ص 153 ، کتاب الحج ، باب التمتع والاقران والافراد بالحج وفسخ الحج لمن لم يكن معه هدي.
9. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 3 ، ص 31 ، باب ذكر المطاعن التي طعن بها على عثمان والرد عليها و ج6 ، ص 326 ، باب نبذ من کلام عمرو بن العاص.
#اختلافات_امام_علی_و_خلفا
کانال حق شناس(علی مع الحق)
@haqshenas110
🔴آیا روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفا، حسنه بوده است؟!(قسمت چهارم)
برخی از اهل تسنن ادعا می کنند که روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفای سه گانه خوب بوده است! در این مقاله در نظر داریم که گوشه ای از این اختلافات را که در منابع فریقین ذکر شده، منتشر کنیم.
♦️در منابع شیعه
همانگونه که قبلا ذکر شد، روایات و گزارشهای حاکی از اختلاف در منابع شیعه فراوان است اما از باب نمونه به دو مورد اشاره می شود.
1. خطبه شقشقیه
خطبه سوم نهج البلاغه، معروف به خطبه "شقشقیه" است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در آن به غصب خلافت و صفات خلفای سه گانه اشاره می کنند و وضعیت جامعه را در آن دوران، ترسیم می کنند. در چند مقاله آینده، به بخشهایی از این خطبه، اشاره می شود.
علت شهرت این خطبه به "شقشقیه" این است که در آخر اين خطبه حضرت به ابن عبّاس فرمودند: يا ابن عبّاس تلك شقشقة هدرت ثمَّ قرّت، شقشقه در لغت مانند شش گوسفند است كه شتر در وقت هيجان و نفس زدن آنرا از دهان بيرون مى آورد و در زير گلو صدا ميكند و در اوّلين مرتبه بيننده آنرا با زبان اشتباه مى نمايد، امير المؤمنين در جواب ابن عبّاس فرمود:
شكايت كردن از سه خليفه در اينجا كه از روى ظلم و ستم بر من تقدّم جستند از جهت هيجان و بشوق هدايت خلق بود كه گفته شد، گويا شقشقه شتر صدا كرد و در جاى خود باز ايستاد يعنى هر وقت و هميشه از اين قبيل سخنان گفته نمى شود.
الف. شکوه از ابوبکر
أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى
يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً
وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ
يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَ يَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ
فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا
أَرَى تُرَاثِي نَهْباً حَتَّى مَضَى الْأَوَّلُ لِسَبِيلِهِ فَأَدْلَى بِهَا إِلَى ابْنِ الْخَطَّابِ بَعْدَه..
ترجمه:
(1) آگاه باش سوگند بخدا كه پسر ابى قحافه (ابوبکر) خلافت را مانند پيراهنى پوشيد و حال آنكه مى دانست من براى خلافت (از جهت كمالات علمى و عملى) مانند قطب وسط آسيا هستم (دوران و گردش آسيا قائم به آن ميخ آهنى وسط است و بدون آن خاصيّت آسيائى ندارد) علوم و معارف از سر چشمه فيض من مانند سيل سرازير ميشود، هيچ پرواز كننده در فضاى علم و دانش به اوج رفعت من نمى رسد
(2)، پس (چون پسر ابى قحافه پيراهن خلافت را بنا حقّ پوشيد و مردم او را مبارك باد گفتند)
جامه خلافت را رها و پهلو از آن تهى نمودم و در كار خود انديشه مى كردم كه آيا بدون دست (نداشتن سپاه و ياور) حمله كرده (حقّ خود را مطالبه نمايم) يا آنكه بر تاريكى كورى (و گمراهى خلق) صبر كنم (بر اين تاريكى ضلالت) كه در آن پيران را فرموده، جوانان را پژمرده و پير ساخته، مؤمن (براى دفع فساد) رنج مى كشد تا بميرد،
(3) ديدم صبر كردن خردمنديست، پس صبر كردم در حالتى كه چشمانم را خاشاك و غبار و گلويم را استخوان گرفته بود (بسيار اندوهگين شدم، زيرا در خلافت ابى بكر و ديگران جز ضلالت و گمراهى چيزى نمى ديدم و چون تنها بوده يارى نداشتم نمى توانستم سخنى بگويم) ميراث خود را تاراج رفته مى ديدم (منصب خلافت را غصب كردند و فساد آن در روى زمين تا قيام قائم آل محمّد عليهم السّلام باقى است). (پس از وفات رسول خدا صلَّى اللّه عليه و آله كه خلافت را بنا حقّ غصب كرده مردم را به ضلالت و گمراهى انداختند، براى حفظ اسلام و اينكه مبادا انقلاب داخلى بر پا شده دشمنان خارجی سوء استفاده نمايند، مصلحت را در چشم پوشى از خلافت و شكيبائى دانستم)
(4) تا اينكه اوّلى (ابى بكر) راه خود را به انتها رسانده (پس از دو سال و سه ماه و دوازده روز از گذشت خلافت و پيش از مرگش) خلافت را بعد از خود به عنوان دستمزد(به سبب تشکر از مقدمه چینی عمر برای به خلافت رسیدن ابوبکر) به آغوش ابن خطّاب (عمر) انداخت.
ادامه دارد...
#اختلافات_امام_علی_و_خلفا
#خطبه_شقشقیه
کانال حق شناس(علی مع الحق)
@haqshenas110
🔴آیا روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفا، حسنه بوده است؟!(قسمت پنجم)
برخی از اهل تسنن ادعا می کنند که روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفای سه گانه خوب بوده است! در این مقاله در نظر داریم که گوشه ای از این اختلافات را که در منابع فریقین ذکر شده، منتشر کنیم.
♦️در منابع شیعه
همانگونه که قبلا ذکر شد، روایات و گزارشهای حاکی از اختلاف در منابع شیعه فراوان است اما از باب نمونه به دو مورد اشاره می شود.
1. خطبه شقشقیه(ادامه از قسمت قبل)
خطبه سوم نهج البلاغه، معروف به خطبه "شقشقیه" است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در آن به غصب خلافت و صفات خلفای سه گانه اشاره می کنند و وضعیت جامعه را در آن دوران، ترسیم می کنند. در چند مقاله به بخشهایی از این خطبه، اشاره می شود.
♦️شکوه از ابوبکر و عمر
فَيَا عَجَباً بَيْنَا هُوَ يَسْتَقِيلُهَا فِي حَيَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَيْهَا
فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا وَ يَخْشُنُ مَسُّهَا وَ يَكْثُرُ الْعِثَارُ فِيهَا وَ الِاعْتِذَارُ مِنْهَا
فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ الصَّعْبَةِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ إِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ فَصَبَرْتُ عَلَى طُولِ الْمُدَّةِ وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ حَتَّى إِذَا مَضَى لِسَبِيلِهِ جَعَلَهَا فِي جَمَاعَةٍ زَعَمَ أَنِّي أَحَدُهُمْ
فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِرِ
لَكِنِّي أَسْفَفْتُ إِذْ أَسَفُّوا وَ طِرْتُ إِذْ طَارُوا(ادامه دارد)
ترجمه:
جای بسی حيرت و شگفتى است كه در زمان حياتش فسخ بيعت مردم را در خواست مى نمود (مى گفت أَقِيلوُنِى فَلَسْتُ بِخَيْرِكُمْ وَ عَلِىٌّ فِيكُمْ) يعنى اى مردم بيعت خود را از من فسخ كنيد و مرا از خلافت عزل نمائيد كه من از شما بهتر نيستم و حال اينكه علىّ عليه السّلام در ميان شما است) ولى چند روز از عمرش مانده وصيّت كرد خلافت را براى عمر، اين دو نفر غارتگر خلافت را مانند دو پستان شتر ميان خود قسمت نمودند (پستانى را ابى بكر و پستان ديگر را عمر بدست گرفته دوشيده صاحب شتر را از آن محروم كردند)
(6) خلافت را در جاى درشت و ناهموار قرار داد (عمر را بعد از خود خليفه ساخت) در حالتى كه عمر سخن تند و زخم زبان داشت، ملاقات با او رنج آور بود و اشتباه او (در مسائل دينى) بسيار و عذر خواهيش (در آنچه كه به غلط فتوا داده) بيشمار بود (از جمله امر كرد زن آبستنى را سنگسار كنند، امير المؤمنين فرمود: اگر اين زن تقصير كرده بچّه او را گناهى نيست و نبايد سنگسار شود، عمر گفت: لولا عَلِىٌ لَّهَلَكَ عُمَرٌ يعنى اگر على نبود هر آينه عمر در فتوى دادن هلاك مى شد، و اين جمله را همواره تكرار مى نمود)
(7) پس مصاحب با او (آن حضرت يا هر كه با او سر و كار داشت) مانند سوار بر شتر سركش نافرمان بود كه اگر مهارش را سخت نگاه داشته رها نكند بينى شتر پاره و مجروح مي شود و اگر رها كرده به حال خود واگذارد به رو در پرتگاه هلاكت خواهد افتاد.
(8) پس سوگند به خدا مردم در زمان او گرفتار شده اشتباه كردند و در راه راست قدم ننهاده از حقّ دورى نمودند، پس من هم در اين مدَّت طولانى (ده سال و شش ماه) شكيبائى ورزيده با سختى محنت و غمّ همراه بودم.
(9) عمر هم راه خود را پيمود (و پيش از تهى كردن جامه) امر خلافت را در جماعتى قرار داد كه مرا هم يكى از آنها گمان نمود(عمر پس از اینکه به وسیله فیروز با شش ضربه چاقو، مجروح شد، برای تعیین خلیفه بعدی، یک شورای شش نفره تشکیل داد متشکل از امیرالمؤمنین(علیه السلام)، سعد ابن ابی وقاص، عبدالرحمن ابن عوف، طلحه، زبیر و عثمان تا خلیفه را تعیین کنند. این شورا با افراد و شرایط خاصی چینش شده بود که سبب می شد، خلافت به امیرالمؤمنین(علیه السلام) نرسد. امام(علیه السلام) در این فراز می فرماید عمر مرا همسنگ آنان قرار داد در حالی که از جهت فضل و کمال، قابل مقایسه با آنان نبودم که در ادامه، خود حضرت به خصوصیات افراد شورا اشاره می کند.)
(10) پس بار خدايا از تو يارى مى طلبم براى شورايى كه تشكيل شد و مشورتى كه نمودند، چگونه مردم مرا با ابو بكر مساوى دانسته در باره من شكّ و ترديد نمودند تا جائى كه امروز با اين اشخاص (پنج نفر اهل شورى) همرديف شده ام و ليكن (باز هم صبر كرده در شورى حاضر شدم) در فراز و نشيب از آن ها پيروى كردم (براى مصلحت در همه جا با آنان موافقت نمودم.) ادامه دارد...
#اختلافات_امام_علی_و_خلفا
#خطبه_شقشقیه
کانال حق شناس(علی مع الحق)
@haqshenas110
🔴آیا روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفا، حسنه بوده است؟!(قسمت آخر)
برخی از اهل تسنن ادعا می کنند که روابط امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفای سه گانه خوب بوده است! در این مقاله در نظر داریم که گوشه ای از این اختلافات را که در منابع فریقین ذکر شده، منتشر کنیم.
♦️در منابع شیعه
همانگونه که قبلا ذکر شد، روایات و گزارشهای حاکی از اختلاف در منابع شیعه فراوان است اما از باب نمونه به دو مورد اشاره می شود.
1. خطبه شقشقیه(ادامه از قسمت قبل)
خطبه سوم نهج البلاغه، معروف به خطبه "شقشقیه" است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در آن به غصب خلافت و صفات خلفای سه گانه اشاره می کنند و وضعیت جامعه را در آن دوران، ترسیم می کنند. در چند مقاله به بخشهایی از این خطبه، اشاره می شود.
♦️شکایت از شورای عمر و عثمان
فَصَغَا رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ وَ مَالَ الْآخَرُ لِصِهْرِهِ مَعَ هَنٍ وَ هَنٍ
إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضِمُونَ مَالَ اللَّهِ خَضْمَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ
إِلَى أَنِ انْتَكَثَ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ َ
ترجمه:
(11) پس (در شورایی که عمر تنظیم کرده بود) مردى از آنها از حسد و كينه اى كه داشت دست از حقّ شسته براه باطل قدم نهاد (مراد سعد ابن ابى وقّاص است كه حتّى پس از قتل عثمان هم به آن حضرت بيعت ننمود) و مرد ديگرى براى دامادى و خويشى خود با عثمان از من اعراض كرد (مراد عبد الرّحمن ابن عوف است كه شوهر خواهر مادرى عثمان بود) و همچنين دو نفر ديگر (طلحه و زبير كه از رذالت و پستى) موهن و زشت است نام ايشان برده شود.
تا اينكه (پس از مرگ عمر، در شورى كه بدستور او تشكيل يافت)
(12) سوّمین نفر قوم (عثمان) برخاست (و مقام خلافت را به ناحقّ اشغال نمود) دو پهلویش از پرخوری باد کرده، همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود.
(13) و اولاد پدرانش (بنى اميّه كه خويشاوند او بودند) با او همدست شدند، مال خدا (بيت المال مسلمين) را مى خوردند مانند خوردن شتر با ميل تمام گياه بهار را (و فقراء و مستحقّين را محروم و گرسنه مى گذاشت)
تا اينكه باز شد ريسمان تابيده او (صحابه از دورش متفرّق شدند) و رفتارش سبب سرعت در قتل او شد، و پرى شكم، او را به رو انداخت (بر اثر اسراف و بخشش بيت المال به اقوام و منع آن از فقراء و مستحقّين مردم جمع شده پس از يازده سال و يازده ماه و هيجده روز غصب خلافت او را كشتند).
2. از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل است که فرمودند:
واعجبا أن تكون الخلافة بالصحابة ولا تكون بالصحابة والقرابة. و روي له شعر في هذا المعنى:
فإن كنت بالشورى ملكت أمورهم * فكيف بهذا والمشيرون غيب
وإن كنت بالقربى حججت خصيمهم * فغيرك أولى بالنبي وأقرب
ترجمه:
حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در جواب ابوبکر، می فرمایند:
عجيب است! آیا خلافت به مصاحبت(با پیامبر) است ولی به مصاحبت و قرابت و خويشاوندى نيست! (زیرا حضرت هم مصاحب پیامبر بودند هم پسرعمو و داماد ایشان بودند)
سيّد رضى می گوید: دو بیت شعر فوق هم در آن هنگام از آن حضرت (علیه الصلاة و السلام) روايت شده است و ترجمه اش این است:
كه اگر تو به واسطه اجماع امّت زمام امور را در دست گرفتى، چگونه چنین اجماعی درست است در صورتي كه اهل حلّ و عقد و مشورت (من و بنى هاشم) غايب بوده اند!
و اگر به سبب خويشى با مخاصمه کننده آنان حجّت آوردى و برترى جستى كه در اين صورت هم آن كس كه به پايمبر نزديكتر است به اين امر سزاوارتر است.
نتیجه: با وجود اختلافاتی که در چند مقاله بیان کردیم، نه تنها امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفا، روابط خوبی نداشتند که در نهایت اختلاف بوده اند. البته موارد اختلاف در تاریخ بسیار بیشتر از اینهاست از جمله مخالفت های امام علی علیه السلام با غصب خلافت. اما همین ها برای رد این ادعا کفایت می کند.
#اختلافات_امام_علی_و_خلفا
#خطبه_شقشقیه
کانال حق شناس(علی مع الحق)
@haqshenas110
🔴 چرا نام سه تن از فرزندان امیرالمؤمنین(علیه السلام) ابوبکر، عمر و عثمان است؟(قسمت اول)
برخی از مخالفان شیعه، بدون ملاحظه تاریخ و اختلافات امیرالمؤمنین(علیه السلام) با خلفا، برای اینکه حتما رابطه حضرت را با خلفا خوب نشان دهند تا در نتیجه امیرالمؤمنین(علیه السلام) را مدعی خلافت، نشان ندهند، دست به طرح ادعاهایی زدند.
از جمله اینکه چون سه تن از فرزندان امیرالمؤمنین(علیه السلام) همنام خلفا هستند، پس رابطه آنها خوب بوده و اختلافی نداشته اند. ما در دو مقاله به چند پاسخ قناعت می کنیم.
♦️پاسخ
1. اولا ما در مقالات پیشین، موارد اختلاف حضرت را در کتب فریقین منتشر کردیم. از جمله در کتاب صحیح مسلم از صحیح ترین کتب نزد اهل سنت، آمده بود که امیرالمؤمنین(علیه السلام) ابوبکر و عمر را دروغگو، گناهکار، پیمان شکن و خائن دانسته بودند.[1]
با این صراحت، چگونه می شود تکیه بر چند اسم کرد و روابط ایشان را خوب توصیف کرد؟ برای مطالعه بقیه اختلافات، این هشتک را در کانال، ملاحظه کنید:
#اختلافات_امام_علی_و_خلفا
2. دوما این اسامی در آن زمان مرسوم بود و اینطور نبود که مخصوص خلفا باشد و بقیه به جهت محبت آنها، این اسامی را انتخاب کرده باشند. "ابن حجر عسقلانی" از علمای اهل سنت در کتاب "الاصابه" نام 21 نفر از صحابه را می آورد که اسم آنها عمر، 26 نفر عثمان و سه نفر ابوبکر بود. نام بسیاری از اسامی اصحاب ائمه(علیهم السلام) هم ابوبکر، عمر و عثمان بوده است. مانند ابوبکر حضرمی، عمر ابن حنظله و عثمان ابن زیاد.
ضمنا اگر کسی ادعای اهل سنت را در این باره قبول کند، مثل این است که بگوید هر کس در زمان "رضا شاه" نام فرزندش را رضا گذاشته به او علاقه داشته است! این اسامی مرسوم بوده و ربطی به حکام نداشته است.
3. نام برخی از اصحاب ائمه(علیهم السلام) "یزید" بوده است. مانند یزید ابن حاتم، یزید ابن عبدالملک و.. آیا می شود گفت پدران آنها به یزید ابن معاویه علاقه داشته اند؟
4. برخی از مسلمین، نام فرزند خود را "عبدالرحمن" می گذارند، آیا آنها به عبدالرحمن ابن ملجم، قاتل امیرالمؤمنین(علیه السلام) علاقه داشته اند؟
5. اگر نامگذاری، نشانه روابط خوب است، چرا هیچ کدام از خلفا، نام فرزندان خود را علی، حسن و حسین نگذاشته اند؟
ادامه دارد..
📚منابع
1. صحیح مسلم، ج5، ص152 کتاب الجهاد باب 15 حکم الفئ حدیث 49
#چرا_سه_تن_از_فرزندان_امیرالمؤمنین_همنام_خلفا_هستند؟
کانال حق شناس(علی مع الحق...)
https://eitaa.com/haqshenas110
🔴 چرا نام سه تن از فرزندان امیرالمؤمنین(علیه السلام) ابوبکر، عمر و عثمان است؟(قسمت دوم و آخر)
👈در قسمت قبلی گفته شد که با وجود اختلافاتی که بین امیرالمؤمنین(علیه السلام) و خلفا در کانال گفته شد، این ادعا اصلا قابل طرح نیست. از جمله اینکه امیرالمؤمنین(علیه السلام) ابوبکر و عمر را دروغگو، گناهکار، پیمان شکن و خائن دانسته بودند.[1]
خطبه سوم نهج البلاغه(شقشقیه) نیز حاکی از اختلاف شدید میان این دو گروه است.
مضافا بر اینکه این اسامی در آن زمان مرسوم بوده است و این مانند آن است که بگوییم هر کس در زمان رضا شاه اسم فرزندش را رضا گذاشته به او علاقمند بوده است!
در این قسمت، دو پاسخ دیگر در مورد دو اسم ابوبکر و عثمان به این ادعا داده می شود و ادله کلی قسمت قبل برای هر سه نام، کفایت می کند.
♦️پاسخ
1. درباره نام ابوبکر
ابوبکر، کنیه است و اسم نیست. کنیه لزوما به دست پدر و مادر نیست بلکه توسط خود شخص و جامعه به او داده می شود. ابوبکر به مناسبتی چنین کنیه ای پیدا کرده و مناسبتش معلوم نیست تا برای اهل سنت قابل استناد برای عدم وجود اختلاف باشد.
ثانیا اگر قرار باشد صرف اسم انتخاب کردن دلیل بر عدم اختلاف باشد -که نیست- امیرالمؤمنین(علیه السلام) باید نام اصلی او(عتیق، عبدالله و.. با اختلافی که وجود دارد) را انتخاب می کردند نه کنیه او را.
2. درباره نام عثمان
امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره فرزندش عثمان می فرماید: "انما سمیته باسم اخی عثمان ابن مظعون: نام عثمان را برای فرزندم انتخاب کردم چون نام برادرم عثمان ابن مظعون(از یاران باوفای رسول خدا) عثمان است.[2]
پس نام عثمان هم ربطی به خلیفه سوم یعنی "عثمان ابن عفان" ندارد و به خاطر محبت عثمان ابن مظعون گذاشته شده است.
برای مشاهده پاسخهای قسمت قبل، این هشتک را بزنید:
#چرا_سه_تن_از_فرزندان_امیرالمؤمنین_همنام_خلفا_هستند؟
📚منابع
1. صحیح مسلم ج5 ص152 کتاب الجهاد باب 15 حکم الفئ حدیث 49.
2. مقاتل الطالبین، ص55.
کانال حق شناس(علی مع الحق)
https://eitaa.com/haqshenas110
🔴 فدک، سند مظلومیت حضرت زهرا (قسمت اول)
به طور کلی می توان اموال غیر منقول حضرت رسول صلی الله علیه و اله را به پنج دسته تقسیم کرد:
ارث - خرید - هبه و هدایا - خمس - فیء.
فیء اموال و زمینهایی است که به وسیله جنگ و نزاع به دست مسلمانان نرسیده و بر آن سرزمین ها اسب و شتر نتاخته باشند. این زمینها به تصریح آیات الهی (مانند آیه 6 سوره حشر) مِلک خاصّ رسول خدا صلی الله علیه و اله است. یکی از مصادیق فیء زمین فدک بوده است.
♦️مشخصات فدک
فدک دهی است در حجاز که میان آن و مدینه دو روز راه بود (نزدیک به 160 کیلومتر) و در آن مزارع و چشمه آبی قرار داشت. در آن منطقه دژی نیز وجود داشته است که به آن شُمْروخ می گفتند. (1)
امروز نام این منطقه حائط است که از بزرگترین روستاهای نزدیک به خیبر می باشد و در آن نخلهای فراوانی به چشم میخورد. (2)
ابن منظور و حُموی در توصیف فدک می نویسند: فیها عین و نخل. یعنی در آن چشمه و درختان نخل وجود داشت.(3)
وفیها عین فواره و نخل کثیره. یعنی: در زمینهای آن چشمه جوشان و نخلهای زیادی بود. (4)
♦️انتقال فدک به اموال پیامبر اکرم صلی الله علیه واله
در زمان رسول خدا صلی الله علیه و اله یهودیان ساکن در فدک و مناطق اطراف آن که از شکست پایگاه اصلی خویش در خیبر آگاه شدند از در صلح وارد گشتند و به این صورت تمامی قریه فدک تحت عنوان "فیء" به رسول خدا تعلق گرفت.
از آنجایی که این مطلب در تاریخ اسلام قطعی است تنها به نقل یک مدرک کوتاه بسنده میکنیم:
فکانتْ فدکُ لرسولِ اللهِ صلی الله علیه (وآله) و سلم خالِصة له لانه لم یوجفْ علیها بخَیل و لا رکاب.
یعنی: پس فدک به طور کامل برای رسول خدا صلی الله علیه و اله بود. چرا که اسب و استری بر آن تاخته نشده بود. (5)
♦️بخشش فدک به صدیقه طاهره از مدارک سنی
اهل سنت، روایاتی را در این زمینه آورده اند (6) (7) که برای نمونه به دو روایت اشاره می شود:
لما نزلت علی رسول الله ص: و آت ذا القربی حقه. دعا فاطمه فاعطاها فدکا و العوالی و قال هذا قسم قسمه الله لک و لعقبک.
یعنی زمانی که بر رسول خدا صلی الله علیه و اله آیه: "و به ذی القربای خود حقش را ببخش" نازل شد آن حضرت- فاطمه سلام الله علیها را خواستند و فدک و عوالی را به ایشان عطا فرموده و گفتند:
این قسمتی است که خداوند برای تو و نسل پس از تو قرار داده است. (8)
حاکم حسکانی در شان نزول ایه 38 سوره روم مطلبی مشابه را نقل میکند:
عن ابن عباس قال: لما انزل الله: فآت ذالقربی حقه. دعا رسول الله صلی الله علیه و اله فاطمة و اعطاها فدکا و ذلک لصلة القرابة.
یعنی ابن عباس می گوید: وقتی آیه: پس به خویشاوندت حق وی را ادا کن. نازل گردید. رسول خدا صلی الله علیه و اله فاطمه سلام الله علیها را خواست و فدک را به او عطا کرد و این به جهت صله رحم (نزدیکی و خویشاوندی حضرت فاطمه سلام الله علیها با رسول خدا صلی الله علیه و اله و عمل به آیه مذکور) بود. (9)
♦️بهترین شاهد و گواه: صدیقه طاهره
حضرت زهرا(علیها السلام) خود به این موضوع اشاره نموده اند:
قالت فاطمة لابی بکر: ان رسول الله جعل لی فدک فاعطنی ایاها. شهد لها علی بن ابی طالب.
یعنی: فاطمه سلام الله علیها به ابوبکر گفت: رسول خدا فدک را برای من قرار داده. پس آن را به من بازگردان. علی بن ابی طالب علیه السلام نیز بر صحت این مطلب گواهی داد. (10) (11)
اعطای فدک به حضرت زهرا(سلام الله علیها) در منابع شیعی هم آمده است که در پانوشت به یک نمونه اشاره می شود. (۱۲)
نتیجه بحث: فدک به عنوان فیء در اموال حضرت رسول صلی الله علیه و اله قرار گرفت. و حضرت رسول صلی الله علیه و اله فدک را به حضرت زهرا سلام الله علیها بخشید. در مطالب بعدی به این موضوع خواهیم پرداخت که بعد از حضرت رسول چه بلایی بر سر فدک آمد.
📚منابع
1- معجم البلدان ج4ص238--مراصدالاطلاع ج3ص1020--لسان العرب:ابن منظور ج10ص437.
2- معجم معالم الحجاز:دولت عربستان (الحائط) ج2ص205-206 و (فدک) ج7 ص23
3-لسان العرب ج1ص437
4-معجم البلدان ج4ص238
5-سیره ابن هشام ج3ص368--تاریخ المدینه المنوره ج1ص194--شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج16ص210...به همین مضمون: تاریخ ابن کثیر ج4ص203 —سیره ابن کثیر ج3ص384 و....
6. شواهد التنزیل: حاکم حسکانی ج1ص438--سوره اسراء حیاة الصحابه:کاندهلوی ج2ص519 — الجرح و التعدیل: رازی ج1ص257--ینابیع الموده ص119
7- ینابیع الموده ص439
8- ینابیع الموده ص441
9- شواهد التنزیل ج1 ص 570 و همچنین به همین مضمون: ص442.
10- فتوح البلدان ج1ص35--المغانم المطابه ص 312--عمدة الاخبار ص394--وفاء الوفاء ج4
11. فتوح البلدان ج1ص44
12. تفسیر عیاشی ج2ص287
#فدک_سند_مظلومیت_حضرت_زهرا
کانال حق شناس(علی مع الحق...)
@haqshenas110
🔴فدک، سند مظلومیت حضرت زهرا (قسمت دوم)
همانطور که در مطالب قبلی بیان شد حضرت رسول صلی الله علیه و اله فدک را در زمان حیات خودشان به حضرت زهرا سلام الله علیها بخشیدند. اما بعد از شهادت حضرت رسول این زمینها توسط حکومت (ابوبکر) غصب شد.
♦️غصب فدک از مدارک اهل سنت
1-در "صواعق، باب مدح شیخین" میگوید: ابابکر از حضرت زهرا علیها السلام فدک را گرفت...(14)
2-از عمربن خطاب نقل است که میگوید: پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و اله من و ابوبکر به نزد علی علیه السلام رفتیم و گفتیم: درباره آنچه از رسول خدا(صلی الله علیه و اله) به جامانده است، چه میگویی؟
فرمود: ما سزاوارترین مردم نسبت به رسول خدا هستیم.
گفتم: و آنچه در خیبر است؟ فرمود: و آنچه در خیبر است.
گفتم: و آنچه در فدک است؟ گفت: و آنچه در فدک است.
پس گفتم: هان! به خدا تا شما گردن های ما را با مناشیر (چوب های بلند که چنگک دارد و با آن گندم را باد می دهند) فرو آورید! پس هرگز! (15)
♦️شاهد طلب کردن ابوبکر
صاحب "تشیید المطاعن" بیست و پنج کتاب از منابع اهل سنت را نام می برد که مساله شهادت درباره فدک در آنها یاد شده است. در کتاب 'السقیفه و فدک ص103" چنین آمده است: فقالت فاطمه ان فدک وهبها لی رسول الله قال ابوبکر: فمن یشهد بذلک؟...
یعنی: فاطمه سلام الله علیها فرمودند: فدک را رسول خدا(صلی الله علیه و اله؟ به من بخشیده است. ابوبکر گفت: چه کسی به آن شهادت می دهد؟!
👈 احتجاج امام علی علیه السلام با ابوبکر در رابطه با شاهد
امیرالمؤمنین علیه السلام به ابوبکر فرمود: هرگاه مدعی مالی باشم که دردست مسلمان دیگری است از چه کسی شاهد میخواهی؟ از من که مدعی هستم یا از کسی که در تصرف اوست؟
گفت: از تو که مدعی هستی.
حضرت فرمود: مدتهاست که فدک در اختیار و تصرف فاطمه سلام الله علیها است و در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و اله مالک آن شده است. پس چرا از او بینه و شاهد می طلبی؟ ابوبکر ساکت شد.(16)
طبق روایت طبرسی، عُمَر که در مجلس حاضر بود دید کسی یارای پاسخ دادن به امیرالمومنین علیه السلام را ندارد و ممکن است برای ابوبکر گران تمام شود. عمر گفت: یا علی! ما توان بحث با تو را نداریم. باید شاهد بیاوری و گرنه نه تو و نه فاطمه حقی بر فدک نخواهید داشت.
ادامه در مقاله بعد ان شاءالله
📚منابع
14. الصواعق المحرقه 52- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: 16/219.
15. معجم الاوسط طبرانی ج6ص162-163--مجمع الزوائد هیثمی ج9ص39-40.
16. بحارالانوار ج29ص129 به نقل از احتجاج طبرسی
#فدک_سند_مظلومیت_حضرت_زهرا
کانال حق شناس(علی مع الحق...)
@haqshenas110