فصل نهم : مالقا را به بقا بخشیدیم
#قسمت_دویست_و_یازده
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
آمد، فهمیدم عمه خیلی ناراحتی کرده تا رسید پرسیدم:«خداحافظی کردی؟ عمه خیلی گریه کرد؟ پدرت چی گفت؟» حمید با آرامش خاصی گفت:«مادرم هیچی نگفت فقط گریه کرد!» سری های قبل که مأموریت می رفت معمولاً به پدر و مادرش نمی گفتیم، شوکه شده بودند، اصلا باورشان نمی شد حمید بخواهد برود سوریه.
یکشنبه دانشگاه نرفتم حمید که از سر کار آمد گفت:«بریم از پدر و مادر تو هم خداحافظی کنیم»،جلوی در هنوز از موتور پیاده نشده بودیم که از حفاظت پرواز تماس گرفتند و اطلاع دادند فعلا پرواز کنسل شده است ،انگار پر درآورده بودم، حال بهتری داشتم خانه مادرم توانستم راحت شام بخورم، هر چند سر سفره حمید فقط با غذا بازی می کرد،از وقتی خبر را اطلاع دادند خیلی ناراحت شده بود.
مادرم مثل من خوشحال بود و سر به سر حمید می گذاشت تا حمید به خاطر محبتی که به من دارد سفرش را به عقب بیندازد به شوخی به او می گفت:«حمید جان حالا که رفتنتون کنسل شده ولی هر وقت
خواستی به سلامتی بری سوریه، دختر ما رو طلاق بده بعد برو!».
حمید که حسابی از خبر کنسل شدن پرواز پکر شده بود با حرف مادرم خندیدو گفت:« اولا که رفتن ما دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره، دوماً از کجا معلوم که من سالم برنگردم ،بادمجون بم آفت نداره من مثل تازه دامادی هستم که عروسش رو امانت میذاره میره جهاد».
نشسته بودم کنار به حرف هایشان گوش می دادم، به پدرم گفتم:
🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل نهم : مالقا را به بقا بخشیدیم
#قسمت_دویست_و_دوازده
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
«می شنوی چی میگن؟ خوبه والا! من اینجا حی و حاضرم، یکی داره میگه طلاقش بده، یکی میگه طلاقش نمی دم! ما هم که این وسط
کشک!».
دوشنبه از سر کار که آمد لباس های نظامیش را هم آورده بود، به من گفت:: «خانم زحمت می کشی این اتیکت ها رو دربیاری؟ چون داریم می ریم سوریه نباید اتیکت های سپاه روی یقه و سینه لباس باشه اگه داعشی ها از روی علائم و نشان ها متوجه بشن ما پاسدار هستیم اون موقع به هیچ چی رحم نمی کنن حتی به جنازه ما»، لباس ها را گرفتم و داخل اتاق رفتم با بشکاف اتیکت ها را درآوردم، چند بار هم اتو زدم که جای دوخت ها مشخص نباشد اتیکت ها را روی اوپن گذاشتم به حمید گفتم: «اینها اینجا می مونه قول بده سالم برگردی، خودم دوباره اتیکت ها رو بدوزم سرجاشون».
لباس را از من گرفت و گفت:«حسابی کاربلد شدی، بی زحمت این دكمه يقه لباس رو هم کمی بالاتر بدوز، لباس نظامی باید کامل زیر گلو رو بپوشونه»، با نخ مشکی دکمه را کمی بالاتر دوختم وقتی دید گفت::«چرا با نخ مشکی دوختی؟ باید با نخ سبز این کار رو انجام می دادی»،،من هم گفتم:«حمید جان زیاد سخت نگیر این دکمه برای زیر یقه است می مونه زیر لباس اصلاً مشخص نمیشه»، شدیداً روی آداب نظامی و به خصوص روی لباس هایش حساس بود و احترام خاصی برای لباس پاسداری قائل بود.
🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل نهم : مالقا را به بقا بخشیدیم
#قسمت_دویست_و_سیزده
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
غروب برادرحمیدبرای خداحافظی آمد، با حسین آقا درباره سوریه و وضعیت نیروهایی که اعزام می شوندصحبت می کردند،حمید برای برادرش انار دان کرد ولی حسین آقا چیزی نخورد، وقتی که رفت مشغول مرتب کردن خانه شدم قرار بود آن شب پدر، مادر، خواهرها و آقا سعید برای خداحافظی به خانه ما بیایند، میوه موز و سیب گرفته بودیم، دیسی که میوه ها را در آن چیده بودم بزرگ بود برای همین میوه ها کمتر از تعداد مهمان ها به نظر می آمد، حمید هر بار با دیدن دیس میوه ها می گفت:«خانومم برم دو سه کیلو موز بگیرم کم میاد میوه ها»می گفتم:«نه خوبه، باور کن همین ها هم زیاد ،میاد، چون دیس بزرگه این طور نشون میده »،،چند دقیقه بعد دوباره اصرار کرد از بس مهمان نواز بود نمی توانست نگران کم آمدن میوه ها نباشد، آخرسر طاقت نیاورد لباس هایش را پوشید و گفت:«خانوم من از بس استرس کشیدم دل درد گرفتم میرم دو کیلو موز بگیرم»،
وقتی برگشت مانده بودم با این همه موز چکار کنیم دیس از موز پر شده بود حدسم درست بود مهمان ها که رفتند کلی موز زیادماند به حمید گفتم: «آخه مرد مؤمن! تو هم که دو سه روز دیگه می ری، با این همه موز میشه به هیئت راه انداخت»، حمید با وجود این که دید چقدر موز زیاد مانده ولی کم نمی آورد گفت: «اشکال نداره عزیزم، عمداً زیاد گرفتم بریز تو کیفت ببر خونه مادرت، به عوض این روزایی
که اونجا هستی دو کیلو موز براشون ببر!».
🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل نهم : مالقا را به بقا بخشیدیم
#قسمت_دویست_و_چهارده
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
ظرف ها را که جابجا کردم نگاهم به اتیکت های روی اوپن افتاد، اتیکت اسم حمید را کف دستم گذاشتم و نیم نگاهی به او انداختم، با آرامش کارهایش را انجام می داد، ولی من اصلاً حال خوشی نداشتم، سکوت شب و درد تنهایی روی دلم آوار شده بود لحظه به لحظه احساس جدا شدن از حمید آزارم می داد.
آن شب استرس عجیبی گرفته بودم چند بار از خواب پریدم و مستقیم سراغ لباس ها رفتم ،در تاریکی شب چشم هایم را می بستم و دست می کشیدم تا مطمئن شوم اثری از دوخت ها و جای خالی اتیکت ها نمانده باشد،خودم را جای دشمن می گذاشتم که اگر روی لباس دست کشید متوجه دوخت اتیکت ها می شود یا نه؟ لباس را بو می کردم و آهسته اشک می ریختم دلم آرام و قرار نداشت، زیر لب شروع کردم به قرآن خواندن و از خدا خواستم مواظب حمیدم باشد.
جنس تنهایی روز سه شنبه برایم خیلی غریب بود، طعم دلتنگی های غروب جمعه را داشت دست دلم به کار نمی رفت، فضای خانه را غم گرفته بود تیک تیک ساعت تنها صدایی بود که به گوش می رسید دوست داشتم عقربه های ساعت را بکشم تا ساعت دو و نیم،که حمید زودتر به خانه برگردد،ولی حتی عقربه های ساعت هم با من لج کرده بودند و تکان نمی خوردند با این که گفته بود شاید دیرتر بیاید سفره غذا را پهن کردم شاخه گل را وسط سفره گذاشتم به یاد روزهای اول زندگی که چقدر زودسپری شد نمی خواستم باور کنم که این
🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
« شبا سر به سجاده میزارم فقط
تا این سِر بمونه بازم سَر به مهر »
• بامدّاحی: حاج #مهدی_رسولی
انتشار بهمناسب ایام شهادت
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
به روایت ۷۵ روز
[ @sarallah_zanjan ]
[ @mahdirasuli_ir ]
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ | چرا کار شهیدا گرفته؟
ولی چرا کار فرهنگی ما نمیگیره؟
چرا اثرگذار نمیشه؟
👤 حاج حسین یکتا
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹کرامات شهید سید مجتبی صالحی خوانساری
👌برای حاجت روایی، روزهای سه شنبه این ختم را انجام دهید:
✅ سه تا سوره مبارکه یس نذر شهید سید مجتبی صالحی بفرمایید
💌 هر سه شنبه، یک یاسین را تلاوت و به شهید بزرگوار هدیه بفرمایید
👈 سه شنبه اول یک یس
👈سه شنبه دوم یک یس
👈و سه شنبه سوم یک یس
🤲و ان شاء الله در آخرین سه شنبه حاجت روا شوید.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
🌷هر روز با شهداء🌷
🌹کرامات شهید سید مجتبی صالحی خوانساری 👌برای حاجت روایی، روزهای سه شنبه این ختم را انجام دهید: ✅
امروز سه شنبه
اونهایی که توسل به این شهید بزرگوار کردن
خوندن سوره یاسین یادشون نره.
التماس دعا
🌺آداب قبـــل از خواب🌺
🌸قبل از خواب وضــــو بگیریم 👈 ثواب شب زنده داری
🌺تلاوت آیة الکرسی
🌺تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها هم قبل خواب بسیار سفارش شده :
🌸ﺧﺘـــــﻢ کردن قرآن با خواندن سه بار سوره توحید.
🌺ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻔﯿــــــﻊ ﺧﻮﺩ ﮔﺮدانیم:
ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍوِّ ﻋَﻠَﻲ جمیع ﺍﻻَﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ
🌺 ﻣﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯیم :
ُ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕِ.
🌺ﺣـــــﺞ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻋﻤـــﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭیم:
ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻﺍِﻟﻪَﺍِﻻَّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ.
🌸تلاوت 👈معوذتین (سوره ناس و فلق)
🌺آیه آخر سوره مبارکه کهف جهت بیدار شدن برای نماز شب و نماز صبح
🔹 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا
آیه ۱۱۰ سوره مبارکه کهف
🌺سوره ى تكاثر ایمنـی از عذاب قبر
🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ🔹حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ🔹 كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ🔹 لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ🔹 ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ🔹 ثُمَّ لَتُسْأَلُونَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ
🌺ثواب ۳ بار تلاوت👇 برابر با خواندن ۱۰۰۰رکعت نماز
یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ
🌺پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: هر کس آیه «شهداللّه» را در وقت خواب بخواند، خداوند هفتاد هزار فرشته به واسطه آن خلق می کند که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش کنند. (مجمع البیان؛ ج 2/421)
🔹{آل عمران آیه «۱۸»} :
🔹شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷