✍شهیدنویدصفری همیشه میگفت :
هروقت از هیچ جا جواب نگرفتین💔
برین در خونه رسول...
رسول جواب میده...
( 🌷#شهید_نوید_صفری و
🌷#شهید_رسول_خلیلی
از شهداي مدافع حرم هستند)
شادی روح پاک شهدا صلوات
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
16.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوباره در دلم آتش بپاست😭❤️🩹
#شهید_خدمت
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
✳️ فلسطینی بود و به عـشق امــام، خود را به جبهه رسانده بود. احمد از شيعيان مخلصی بود که سعادت ديدار با او در عمليات نصر ۷ نصيبم شد. فارسی کم می دانست؛ کلماتی را هم که می دانست در عشق به امام و افتخار بسیجی بودن در رکاب امام زمـان خلاصه می شد.
🔸 هرگاه از امام صحبت میکرد، دستش بر روی قلبش جای می گرفت و اين نشان يک عشق واقعی بين عاشق و معشوق بود. احمد فلسطين را در آن زمان در جبهه های ما يافته بود و چه زيبا گفته اند: «شـرف المـکان بالمـکين»، اعتبار مکانها به انسان هايی است که در آن زندگی می کنند و چه زيبا می توان اين دو وادی را در جايگاه عـشقِ به معـبود با هم مقايسه کرد؛ فضاهايی که تنها با شهـدا معنـا می شوند.
📌 «جبـهه چـه در ايـران يا فلسـطين،
حــرم راز با خـداست و پاسـداران اين حــريم شهدايند؛ شهدايی که در آن، چشم مکاشفه بر جهــان غيب گشودند؛ شــهدايی که همسـفران عــرشی امــام بـودند.»*
◽راوی: مسعود شجاعی طباطبایی
(مدیرخانه کاریکاتور ایران)
* شهید سید مرتضی آوینی
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
🌹 همیـشه بشــاش و خنــدهرو بـود.
انرژی خاصی در صورتش موج میزد و لبخندی که همیشه همراهش بود، حتی در قبر هم از او جدا نشد. مجموعهای از خصلتهای اخلاقی و ایمانی، که از مکتب سـیدالشـهدا (ع) تغذیه میشد.
🌷 اهتمام زیادی به نماز و مخصوصاً نماز شب داشت. همیشه سوره واقعه را تلاوت میکرد. از صله رحم بسیار سخن میگفت و به آن عمل میکرد. همیشه فانی بودن دنیا را به خود و اطرافیان تذکر میداد و میگفت که: «باید از لذتهای این دنیــای فــانی هم فاصله بگیریم.»
🌷 شخصیتی دوستداشتنی که نزد همگان مجبوب بود و هرکس چهره زیبای این شهید را میدید، به عشق و محبت در ایشان نسبت به خدا و مسیر شهادت پی میبرد.
🌷 شهـید وسـام، علاقه خاصی به امام خامنهای داشت؛ علاقهاش به ایشان طعم دیگری داشت.
◽راوی: همسر شهـید مقاومت لبنان
#شهید_سید_وسام_شرف_الدین
#از_شهدا_بیاموزیم
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
خار و گل میخک
از شهید یحیی السنوار
#قسمت_هشتاد_و_هفت_
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
اشغالگر عبوری افزایش یافت و شناسنامه های شخصی آنها را بررسی می کردند و آنها و وسایلشان را در منطقه جستجو می کردند.
مشخص شده است که مردم از کاری که اشغالگران و شهرک نشینان انجام می دهند خفه شدند جمال قصد داشت در مسجد ابراهیمی نماز بخواند و با وجود همه موانع و محدودیتها به مسجد رفت و آمد کرد و هیچ چیز در عالم نباید مانع از نماز خواندن ما در مسجد شود و تمام تلاش آنها برای ایجاد رعب و وحشت و اخراج ما .است ما از مسجد ما که عرق تپنده داریم
و
هرگز مسجدمان را رها نمی کنیم و مادر دلسوز و همسر دلسوز مجبور به پذیرش وضع موجود می شوند و برای حفظ امنیت آن دعا می.کنند در مدرسه انجمن دانشگاه که او در آن کار میکرد و در میان تعداد زیادی از معلمان حامی جنبش فتح، در هر فرصتی بحث و جدل در می آمد.
این معلمان شروع به حمله به او و حمله به اسلام گرایان می کنند که در کنارشان ایستاده است و در عملیات مسلحانه عليه اشغال شرکت نمیکنند وی لبخند میزند و بحث میکند که مردم ما برای نبرد واقعی خود که ادامه دارد هرگز متوقف نمی شوند باید خود را به سلاح دین و ایمان مسلح کنیم و باید به دین خود بازگردیم تا جنگ ابعاد واقعی خود را به خود بگیرد و در حد لازم قرار گیرد و وقتی مردم بفهمند که در دنیا برای کسب اجر و رضایت آخرت در حال مبارزه و رنج و عذاب هستند به راحتی آن را تحمل کرده و خواهند نمود حتی فرزندان خود را به جهاد و ایثار و فداکاری هل بدهند و با آنها سوق دهند و آسیبی نبینند و متهم به کوتاهی در انجام وظیفه ملی و ایمانی خود نشوند.
دیری نگذشت که شهرک نشینان سازمانی مخفی تشکیل دادند که شروع به تدارک و برنامه ریزی برای حمله به اعراب در شهر الخلیل و جاهای دیگر نمودند این گروه از شهرک نشینان دارای سلاح مهمات و مواد منفجره و دارای تجربه نظامی بودند که اکثریت آنها را در اختیار داشتند اعضا در یگانهای نظامی رزمی ارتش اسرائیل خدمت میکردند، خاخامهای افراطی ارشد از آن حمایت میکردند و ضروریتهایشان را تأمین میکردند پوشش مذهبی و فتوا برای کشتن بیشترین تعداد اعراب و تخریب خانه ها و عبادتگاههای آنها صادر میکردند در ساعات صبح در حالی که دانشجویان دانشگاه الخليل در محوطه دانشگاه در حال برگزاری جلسه بودند یک دستگاه پژو 4 سفید رنگ متوقف شد و سه مرد مسلح پیاده شدند و با سلاح های خودکار به سمت دانشجویان تیراندازی کردند و در عرض چند دقیقه خودرو در حرکت شد . در این مکان ده ها دانش آموز دختر و پسر غرق در خون افتادن که تعدادشان شهید و تعدادی زخم برداشتند پس از مدت ها ارتش اشغالگر و نیروهای اطلاعاتی آن به گونه ای آمدند که میخواهند ماجرا را بررسی کنند و تعدادی را بازجویی کردند. دانشجویان و رهگذران در خیابان در حالی که مردم غر میزدند... این مردم چه می خواهند؟ آیا آنها فکر می کنند ما معتقدیم که تصادف نقشه و اقدامات آنها نبوده است؟
همین گروه از شهرک نشینان خانه ای را در شهر قدیمی اورشلیم اجاره کرده بودند و شروع به متمرکز کردن مقادیری مواد منفجره پیشرفته در آن کردند و آموزشهای فشرده ای را با نظارت افسران بازنشسته در میان آنها انجام می دادند تا مسجد الاقصی را بر روی کسانی که در آن بودند منفجر کنند تا هر گونه آثار اسلامی آنرا از بین ببرند این خبر در اختیار دستگاه
های امنیتی قرار گرفت و رهبران با بررسی موضوع دریافتند که هنوز زمان برای تخریب مسجد الاقصی مناسب نیست.
بنابراین تصمیم گرفتند کار این گروه افراطی را متوقف کنند و آنان را دستگیر و به رغم دست داشتن در کشتار بسیاری از مردم و برنامه ریزی اقدامات بسیار خطرناک به طور موقت در زندان قرار دادند. اخیراً یک جریان مذهبی افراطی به نام جنبش متولیان معبد اعلام کرد که قصد دارد وارد صحن مسجدالاقصی شود و سنگ بنای استقرار معبد خود را بر روی خرابه های مسجد مبارک الاقصی بگذارد و ممکن است آنرا با توسل به زور بسازند در انجام چنین کاری مانند مدت ها پیش، یک افراطی به مسجد الاقصی یورش برد و به سمت نگهبانان مسلمان شاغل در اوقاف اسلامی و نمازگزاران تیراندازی
کرد و تعدادی از آنها را .کشت اخبار مربوط به قصد این گروه برای هجوم به مسجد الاقصی در همه جا پخش شد. قبل از ظهر به دانشگاه اسلامی رسیدم بلافاصله تعدادی از اعضای شورای دانشجویی به رهبری ابراهیم در وسط میدان دانشگاه تجمع کردند و شروع به برگزاری جشنواره سخنرانی در مورد... خطراتی که مسجد الاقصی را تهدید می کند و اعلام کردند با هر کسی از طلاب که بخواهند بیرون میروند و آنانیکه خانواده اش اطلاع ندارد نروند و تعدادی دیگر نیز کیف ها و کتابهای خود را به همکارانشانند تا آنها را به خانه هایشان برسانند و خانواده هایشان را از رفتن شان به بيت المقدس خبر دهند و من با ابراهیم بودم.
خار و گل میخک
از شهید یحیی السنوار
#قسمت_هشتاد_و_هشت_
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
کی اینکار را انجام دهد و به خانه ما خبر دهد؟
بس ما را به بیت المقدس برد و یکی از معلمان دانشگاه به نام شیخ یونس را همراه داشت و میخواستیم اتوبوس با ما پرواز کند تا به بیت المقدس برسیم و بدنمان را سپری کنیم تا از مسجد الاقصى محافظت کنیم شیخ برای ما از فضیلت این سرزمین مقدس و فضیلت آن میگفت تلاش برای آن تا زمانی که عواطف و احساسات ما فراتر از التهاب اولیه خود ملتهب شدند. به مسجد الاقصی رسیدیم و تعداد زیادی مرد زن و کودک در آنجا یافتیم یک اجتماع بزرگ و غیر سازماندهی شده، حدود شصت نفر بودیم در یکی از گوشههای مسجد جمع شدیم و رهبری تشکیل دادیم که در رأس آن ابراهیم قرار داشت، شیخ راهنما و بسیج کننده بود ما به چند دسته تقسیم شدیم هر گروه تعیین شد برای محافظت از یکی از درهایی که قرار بود متجاوزان از آنجا بیایند ما چیزی برای دفاع ،نداشتیم غیر از دست و هر چوب و سنگی که در توان داشتیم، موضع گرفتیم و از ما خواستند که آنجا را رها نکنیم از ترس اینکه از چند جا به مسجد الاقصی حمله کنند و ازدحام جمعیت بود. آنها بدون سازماندهی به سمت اولین دری میروند که از آنجا خبر وقوع حمله می رسد.
هر گروه به دو دسته تقسیم شدند تا به وقتشان نماز بخوانندیکی نماز میخواند و دیگری به نگهبانی ادامه می دهد، اگر اولی نمازش را تمام کند نگهبانی را اشغال میکند و دومی برای نماز میرود و سپس برمی گردد وقتی شب فرا رسید و حرکت آرام شد و به نظر می رسید ممکن است کارها به درازا بکشد، موافقت شد که گروه اول بخشی از شب اول را می گشتند خوابیدند و بعد برمی و دومی قسمتی از شب دوم را می خوابیدند.
آنهایی که نگهبان بودند و شب سرد بر آنها چیره شد تعدادی از اهالی هجوم آوردند تا پتوهای پشمی بیاورند و به هر کدام از ما یک پتو دادند تا در آن بپیچیم و کنار دیوارها و ستونهای سنگی نشستیم و منتظر همه آنها بودیم. افکار زیبایی در مورد قداست آن مکان و مراحلی که طی کرده بود به ذهنمان خطور میکرد و زمزمه کردیم که الحمدلله به این افتخار رباط عملی در الاقصی رسیدیم بیایید او را با بدن خود از هر دشمن گناهکار محافظت کنیم.
اسراء و معراج رسول خدا را به یاد آوردیم و النصير صلاح الدین را یاد کردیم و چشمانمان پر از اشک شد و ناله برخی را شنیدیم و در نیمه شب به گروه دوم تبدیل شدیم پس پتوهایی به آنها دادیم تا در آن بپیچند و سنگهایی برای مسلح شدن به صحن مسجدالاقصی رفتیم و روی برخی از سجاده های آن پهن کردیم و تا اذان صبح خود را با برخی دیگر پوشاندیم و وضو گرفتیم. و نماز سحر را با نمازگزاران خواندیم یکی از نگهبانان مسجد الاقصی سطح سازماندهی و آمادگی ما را دید و در گوش ابراهیم آهسته گفت که صدها لوله آهنی از داربست برای ساخت و ساز وجود دارد آن را بگیرید و در صورت لزوم از آن استفاده کنید.
وقتی خورشید طلوع کرد بس دیگری از دانشجویان وارد شده بود بیش از صد نفر بودیم هر کدام از ما با لوله ای آهنی که صدها برابر بهتر از سلاح یا سنگ بود مسلح بودیم تا دوباره به سمت مسجد .بشتابم هر از چند گاهی شایعه می شد که از دروازه مراکش حمله میکنند و مردم دسته جمعی به سمت دروازه هجوم میآورند و دانشجویان دانشگاه هر کدام سر جای خود میماندند متوجه شدیم که گروه زیادی از جوانان حضور دارند و مردانی که از عموم مردم نظم و ترتیب بیشتری داشتند آنها هم به ما توجه کردند و به نظر میرسید که ابراهیم را رهبر ما معرفی کردند به همین دلیل به راه افتادیم، برخی از آنها او را شناختند و خود را معرفی کردند آنها جوانان مذهبی بودند از مردم ما در سرزمین های اشغال شده سال 1948 از مثلث به ویژه از شهرام الفهم آنها بلافاصله به ما پیوستند و جزء گروه و گروه های ما شدند. آنچه آنها را بیشتر متمایز میکند مهربانی فوق العاده قلبی و آمادگی خیال انگیز برای ایثار و فداکاری است. بزودی متوجه شدیم که شخصی خود را در سرود خواندن یا ترانههایی با معانی فوق العاده عالی و پاکیزه در مورد فديه الاقصی با روح و روان رها کرده است ما نمیتوانستیم جلوی اشکهایمان را بگیریم که روی صورتمان جاری میشوند و تشدید می شدند. مشت هایمان روی لولههای دستمان در روز تعیین شده توسط متولیان معبد بدون آن که جرات نزدیک شدن به مسجد را داشته باشند گذشت.
در الاقصی با افزایش اطمینان یک روز دیگر ماندیم و وقتی مطمئن شدیم خطر از بین رفته است و بعد از اینکه نماز ظهر را در مسجد الاقصی خواندیم دایرهای در وسط صحن مسجد نشستیم و شیخ یونس نشست و از این غزوه براي ما خبر داد که ما با هم در راه رضاي خدا و راه نهایت بیرون رفتیم و خداوند در آن ملاقات ما را مقدر نکرده بود که ما به شهادت می
⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
✨بســــــم الّله الرّحمن الرّحــــــیم✨
❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز میکنیـم
🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَمُوسَـیاَلرِضَـا اَلمُرتَضـی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان
وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ
🌴اللّـــهُـمَّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪَ_اَلْفَــــــــــرَجْ
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷"باسم ربّ الشّهداء و الصّدیقین"🌷
ســـلام بـر آنـان کـه اول
از ســیم خاردار نـفـــس گــذشـتـنـد
و بَـعْد از سیم خار دار دشــمـن...
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق..
به نیابت از همه شهداء
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#شبتون_شهدایی...☘
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
💢سلام امام زمانم
🔹السلام علیــــــک یا بقیه الله
هی گنه کردم و هی جار زدم یار بیا
من ندانم چه شود عاقبت کار بیا
خود بگفتی دعا بهر ظهورت بکنیم
خواندمت خسته ام ای یار بیا
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
#شهید_عباس_امیدی_
🥀شهید «عباس امیدی» فرزند حاج عیسی امیدی اهل روستای چشمه رشید بخش کارزان شهرستان سیروان در سال ۱۳۴۶ در منطقه «الثوره» بغداد به دنیا آمد.
💢خانواده وی اصالتا از عشایر مرزنشین بخش کارزان و از ایل «خزل» بوده و سال ها قبل از تولد عباس جهت پیدا کردن شغل و درآمد بهتر به کشور عراق مهاجرت کرده بودند.
💢پس از اخراج ایرانی های مقیم عراق در سال ۱۳۵۰ خانواده وی نیز از طریق مرز خسروی به قصر شیرین منتقل شدند و تا سال ۱۳۵۵ در این شهر ساکن و مشغول ادامه تحصیل گردید تا بالاخره پدرش توانست آنها را به شهرک «کلیشاد» شهر اصفهان ببرد و قبل از پیروزی انقلاب برای همیشه به ایلام مهاجرت کردند و در مدارس ایلام مشغول به تحصیل گردید.
💢 ۱۸ آذر سال ۶۰ عباس چهارده ساله در بمباران هوایی جنگنده های ارتش عراق در شهر ایلام به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
💢 پیکر پاک و بی گناهش در میان شعله های خودخواهی صدام و حامیانش به گونه ای سوخت که تنها از روی دندان هایش شناسایی شد.
🕌مزار این شهید گرانقدر در جوار امامزاده علی صالح(ع) قرار دارد.
🌹گفتنی است برادر بزرگترش شهید «صادق امیدی» هفتم مهرماه ۱۳۵۹ در جبهه مهران براثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سر به درجه رفیع شهادت نایل آمده است.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷