حرم
⚫️ #وقایع_دوم_محرم_سال 61 هجری 🌹امام حسین علیه السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری
⚫️ #وقایع_روز_سوم_محرم_سال 61هجری
♨️ "عمر بن سعد" یك روز پس از ورود امام علیه السلام به سرزمین كربلا یعنی روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل كوفه وارد كربلا شد.
🌹امام حسین علیه السلام قسمتی از زمین كربلا كه قبر مطهرش در آن واقع ميشد را از اهالی نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری كرد و با آنها شرط كرد كه مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوّار او را تا سه روز میهمان كنند.
🔰در این روز "عمر بن سعد" مردی بنام "كثیر بن عبداللّه" ـ كه مرد گستاخی بود ـ را نزد امام علیه السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند.
♨️ كثیر بن عبداللّه به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهید در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم؟ ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلاً چنین قصدی نداریم.
♻️هنگامی كه وی نزدیك خیمه هارسید، "ابو ثمامه صیداوی" (همان مردی كه ظهر عاشورا نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا كرد) نزد امام حسین علیه السلام بود. همینكه او را دید رو به امام عرض كرد: این شخص كه مي آید، بدترین مردم روی زمین است.
☘️ پس سراسیمه جلو آمد و گفت: شمشیرت را بگذار و نزد امام حسین علیه السلام برو. گفت: هرگز چنین نميكنم.
⚡️ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ كنی. گفت: هرگز!
✨ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشتكاری هستی و من نميگذارم بر امام وارد شوی.
🔥او قبول نكرد، برگشت و ماجرا را برای ابن سعد بازگو كرد. سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیكی دیگر از امام پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟
🌺حضرت در جواب فرمود:
"مردم كوفه مرا دعوت كرده اند و پیمان بسته اند، بسوی كوفه ميروم و اگر خوش ندارید بازميگردم...
♨️عمر سعد فرموده ی امام را به ابن زیاد نوشت. ابن زیاد بعد از خواندن نامه گفت:اکنون که چنگال ما به او(حسین علیه السلام) بند شده،امید نجات دارد و هنگام خلاصی نیست!
سپس به عمربن سعد نوشت: به حسین پیشنهاد کن خودش و تمام یارانش با یزید بیعت کنند تادر مورد آنها تصمیم گیری کنیم..!
🆔 @haram110
⚫️❄️⚫️❄️⚫️❄️⚫️❄️⚫️
📚ارشاد، شیخ مفید، ج2، ص84.
مستدرك الوسایل، ج14، ص61؛ مجمع البحرین، ج5، ص461.
تاریخ طبری، ج5، ص410.
در کربلا چه گذشت،تالیف مرحوم شیخ عباس قمی
حرم
#قمه_زنی #تطبیر ✅#قسمت_اول باسلام خدمت همراهان همیشگی کانال به دلیل وارد شدن به ماهِ مُحَرَّمُ ال
#قمه_زنی
#تطبیر
✅ #قسمت_دوم
⭕️استناد آیت الله بهجت به روایت قمه زنی جناب عابس بن ابی شبیب در کربلا که نشان دهنده تایید ایشان به صحت روایت مذکور است و همچنین سخنان ایشان در مورد قمه زنی در سایت رسمی ایشان و کتاب در محضر بهجت
✍🏼 آیت الله شیخ محمد تقی #بهجت میگوید:
عابس هم در كربلا لخت شد، ديوانه كه نبود، يعنى كه ما را از مرگ نترسانيد، اى كاش زودتر شهيد بشوم! 👈خدا مى داند كه اين گونه كارها چه قدر ترويج مذهب است👉، اصحاب سيّدالشهدا عليه السّلام مى گفتند: اگر هفتاد مرتبه كشته شويم و زنده شويم و كشته شويم، دست از يارى تو بر نمى داريم. بنا نبود آن حضرت از راه خرق عادت و اعجاز پيروز شود، وگرنه يك نفر هم لازم نبود، خود حضرت سيّدالشهدا عليه السّلام كافى بود، امام سجّاد معصوم عليه السّلام با آن حال براى ترويج از مرام و مسلك سيّدالشهدا عليه السّلام عصا و شمشير به دست مى گيرد.
👈از اين ها گذشته👉،👈 #اعجازها و #كرامات و #عجايب بسيار از قمه زدن نقل شده است. 👉
📚در محضر بهجت ج۳ ص۱۸۵
📚سایت رسمی دفتر آیت الله بهجت👇
🌐 bahjat.ir/index.php/2011-09-08-10-59-53/1226
📌شرح: جمله ی اخر ایشان که علامت زدیم خصوصا زمانی که میگوید«از اینها گذشته» مشخص میکند که روی صحبت ایشان از گفتن این کلمات در مورد قمه زنی میباشد و ایشان روایت ورود جناب عابس به میدان را هم برای قمه زنی او ذکر کرده اند و همچنین جمله ای که میگوید:«خدا میداند که این کار ها چقدر ترویج مذهب است»نیز در مورد قمه زنی میباشد. این استناد مشخص میکند که ایشان صحت سرشکستن جناب عابس را تایید کرده اند و قمه زنی را تایید میکنند...
🌹الَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌹
TMP_s6tpr1_25602162.mp3
8.45M
مصیبتنامه حضرت رقیه(س)
⚫️این سینه زنی قدیمی توسط مداح حبیبی، که با صدای محزون خود قلبهای عاشقان حسینی را آتش زد وبا استقبال بی نظیر عاشقان اهل بیت همراه بود،اجرا شد..
▪️از دستش ندید..
@haram110
Untitled_360p1.mp3
9.23M
)🎙 حاج محمود کریمی
🎵 زمینه ؛ به قولت عمل کن دوباره
(نوحه حضرت رقیه علیهاالسلام)
◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️معلّم کلاس انتظار کیه؟!
#نماوا "بنتُ الحسین"
#صاحب_عزا
⚫️ #اشتباهات_و_تحریفات_رایج_در_روایت_وقایع_عاشورا_(#قسمت_اول)
⛔️اشتباه اول:
اوج عزاداری امام حسین علیه السلام ده روز اول ماه محرم الحرام است.
بین سخنرانان و مداحان، مشهور است که هر شب را به یکی از شهدای کربلا اختصاص دهند؛
🔴 و همین قرار داد بین مداحان و منبری ها باعث شده است که عده ای گمان کنند، حضرت رقیه روز سوم محرم به شهادت رسیده است و یا حضرت اباالفضل روز تاسوعا!
✅اما حقیقت این است که تمام شهدای کربلا در روز عاشورا به شهادت رسیده اند و حضرات اباالفضل، علی اکبر و علی اصغر همه قبل از امام حسین(علیه السلام) و در روز عاشورا در پیکار با سپاه عمر سعد کشته شده اند.
🌹حضرت رقیه(سلام الله علیها) نیز پس از شهادت پدرش در شام از دنیا رفته است.
⛔️اشتباه دوم:
🔵باور عمومی این است که حضرت حسین بن علی(علیه السلام) و اهل بیت و اصحابش سه شبانه روز آب ننوشیدند و سپس تشنه کام به مقابله با دشمن رفته اند؛
✅ اما حقیقت این است که عمر سعد سه روز قبل از عاشورا عمروبن حجاج را با پانصد سوار فرستاد تا کنار شریعه فرود آیند و میان یاران حسین و آب فاصله اندازند.
اما این به این معنی نیست که هیچ ذخیره آبی در خیمه ها نبوده است.
💠در کتاب ارشاد نوشته شیخ مفید(ره) آمده است: « در شب عاشورا زینب...دست بر گریبان برده...و بیهوش بر زمین افتاد. حسین(علیه السلام) برخاسته آب بر روی خواهر پاشید و...» این نقل معتبر نشان می دهد که تا شب عاشورا هنوز آب در خیمه ها بوده و اصل تشنه کامی به روز عاشورا، گرمی هوا و شدت مبارزه مربوط است.
⛔️اشتباه سوم:
یکی از معروف ترین تحریف ها ماجرای حضرت لیلی مادر حضرت علی اکبر(علیه السلام) است وچه روضه ها که در این زمینه خوانده نمی شود؛
‼️در روضه ها ذکر می شود که حضرت علی اکبر قبل از رفتن به میدان با مادرش چه نجواهایی می کرد، یا اینکه حضرت لیلی در خیمه ها رفته و در آنجا دعا کرده که خداوند حضرت علی اکبر را سالم برگرداند که متأسفانه این موضوع محور بعضی تعزیه ها نیز شده است.
✅اما حقیقت این است که اصلاً لیلایی در کربلا نبوده است؛ البته لیلی مادر حضرت علی اکبر(علیه السلام) هست؛ اما حتی یک مورخ هم به حضور آن حضرت در کربلا و روز عاشورا گواهی نمی دهد.
⛔️اشتباه چهارم:
🔴مطلب بعدی مربوط به حضرت علی اکبر(علیه السلام) این است که آن حضرت قبل از رفتن به معرکه جنگ از پدر رخصت خواست و آن حضرت اذن میدان نداده اند و مثلاً فرموده اند که تو هنوز جوانی و حیف است که از دست بروی و چه اشعار و تعزیه ها که پیرامون آن نساخته ایم؛
✅ اما حقیقت این است که تمام مورخین نوشته اند، هر کس از امام حسین(علیه السلام) اذن میدان می خواست، اگر می شد حضرت برایشان عذری می آورد ولی در مورد جناب علی اکبر گفته اند: «فاستأذن اباه،فأذن له» یعنی تا اجازه خواست گفت برو...
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
📚منبع: حماسه حسینی،، استاد شهید مرتضی مطهری.
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
کرامتی از حضرت رقیه سلام الله علیها
طی نامهای در تاريخ دوم جمادی الثانی ۱۴۱۸ هجری قمری دو كرامت به دفتر انتشارات مكتب الحسين سلام الله عليها ارسال نموده و مرقوم داشتهاند:
روزی وارد حرم حضرت رقيه سلام الله عليها شدم، ديدم جمعی مقابل ضريح مقدس مشغول زيارت خواندن و عزاداری میباشند
و مداحی با اخلاص به نام حاج نيكوئی مشغول روضه خوانی است.
از او شنيدم كه میگفت:
خانههای اطراف حرم را برای توسعه حرم مطهر خريداری مینمودند
يكی از مالكين كه يهودی يا نصرانی بود، به هيچ وجه حاضر نبود خانهٔ خود را برای توسعه حرم بفروشد
خريداران حاضر شدند كه حتی به دو برابر و نيم قيمت خانه را از او بخرند
ولی وی حاضر به فروش نشد!
بعد از مدتی زن صاحب خانه حامله شده و نزديك وضع حمل وی میشود، او را نزد پزشك معالج میبرند بعد از معاينه میگويد:
بچه و مادر، هر دو در معرض خطر میباشند و خانم بايد زير نظر ما باشد
قبول كردند تا درد زايمان شروع شد
صاحب خانه میگويد:
همسرم را به بيمارستان بردم و خودم برگشتم و آمدم درب حرم حضرت رقيه سلام الله عليها و به ايشان متوسل شدم و گفتم:
اگر همسر و فرزندم را نجات دادی و شفای آنان را از خدا خواستی و گرفتی خانهام را به تو تقديم میكنم.
مدتی مشغول توسل بودم
بعد به بيمارستان رفتم و ديدم همسرم روی تخت نشسته و بچه در بغلش سالم است
همسرم گفت: كجا رفتی؟
گفتم رفتم جايی كاری داشتم
گفت: نه، رفتی متوسل به دختر امام حسين علیهالسلام شدی!
گفتم از كجا میدانی؟
زن جواب داد: من، در همان حال زايمان كه از شدت درد گاهی بيهوش میشدم،
ديدم دختر بچهای وارد اطاق بيمارستان شد و به من گفت: ناراحت نباش، ما سلامتی تو و بچهات را از خدا خواستيم
فرزند شما هم پسر است،
سلام مرا به شوهرت برسان و بگو نامش را حسين بگذارد!
گفتم: شما كی هستيد؟
گفت: من رقيه دختر امام حسين علیهالسلام هستم.
بعد از روضه خوانی از مداح مذكور سؤال كردم اين داستان را از كه نقل میكنی؟
در جواب گفت: از خادم حرم حضرت رقيه سلام الله علیها نقل میكنم كه خود از اهل تسنن میباشد و افتخار خدمتگزاری در حرم نازدانه امام حسين علیهالسلام را دارد و پدرش نيز از خادمين حرم حضرت رقيه سلام الله عليها بوده است.
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
✴️ سه شنبه 👈12 شهریور 98
👈3 سپتامبر 2019 👈3 محرم الحرام 1441
🕌مناسبت های دینی و اسلامی.
⏺ورود لشکر 4000 نفره به سرکردگی عمر سعد ملعون به سر زمین کربلا.
🌘امروز ساعت 4:7 صبح قمر وارد برج عقرب می شود.
و
🌒پنجشنبه ساعت 7:39 بامداد قمر از برج عقرب خارج می شود.
👶نوزادی که امروز به دنیا بیاید مبارک و عمرش طولانی است. ان شاءالله.
🤕بیمار امروز نیزشفا می یابد ان شاءالله.
✈️ مسافرت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام نجوم.
🔘حمله به دشمن.
🔘امور کشاورزی و بذر افشانی.
🔘استعمال دارو.
🔘امور ابیاری.
🔘کندن چاه و قنات.
🔘جراحی چشم.
🔘حمام رفتن.
🔘 التیام زخم و جراحات و دوا نهادن بر زخم.
💑 امشب
مباشرت عقد و عروسی مکروه است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) خوب و باعث طول عمر است ان شاءالله.
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری خوب نیست و باعث ضعف مغز گردد.
✂️ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد .
👕👚دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.
( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴تعبیر خواب
تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه 4 سوره مبارکه نساء است...
و اتوا النساء صدقاتهن نحله فان طبن عن شیئ ....
و مفهوم ان این است که یا خواب بیننده ازدواج کند و یا مال عظیمی به او برسد .ان شاءالله. و شما مطلب خود را قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ززندگیتون مهدوی🌸
✔نقش #ابوبکر و #عمر لعنت الله علیهما در #شهادت #ارباب عالم امام #حسین علیه السلام ...
☜ فَوَقَعَ فِی قَلبِهِ، ثُمَّ أخَذَ السَّهْمَ وَ أخْرَجَهُ مِنْ وَرَاءِ ظَهْرِهِ، فَانْبَعَثَ الدَّمُ كَالْميزابِ، فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى الجُرحِ، فَلَمَّا امتَلَأَت دَمَاً رَمى بِهَا إلَى السَّماءِ فَمَا رَجَعَ مِن ذلِکَ قَطرَةٌ، ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى الجُرحِ ثانِياً، فَلَمَّا امتَلَأَت لَطَخَ بِهَا رَأسَهُ وَ لِحيَتَهُ وَ قَالَ؛ هَكَذا وَاللّهِ أكُونُ حَتّى ألْقَى جَدّی مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ أنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی و أقُولُ؛ يا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و اله قَتَلَنِی فُلَانٌ وَ فُلَان.
◆ #حرمله با تیر #سه_شعبه_مسموم، قلب حضرت علیه السلام را هدف گرفت، تیر بر قلب امام علیه السلام نشست. ایشان تیر را از پشت بیرون کشیدند، سپس دست مبارک را روی خون جهنده قلب مطهرشان گذاشتند و #خون خویش را به آسمان پرتاب فرمودند و قطرهای باز نگشت.
بعد با خون خود، #محاسن و #رأس مطهر خویش را #خضاب فرمودند.
◆ سپس فرمودند؛
◆ والله که با هیأت خونین جدّم رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را ملاقات خواهم کرد و خواهم گفت؛
یا رسول.الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مرا #ابوبکر و #عمر کشتند.
📚منابع از شیعه و اهل.بدعت؛
لهوف، ص ۱۷۲.
نفس المهموم، ص ۳۲۵.
بحارالانوار، ج ٤۵، ص ۵۳.
وقایع الایام، ج ۱، ص ۷٦٦.
عوالم العلوم، ج ۱۷، ص ۲۹٦.
مقتل الحسین ع، ج ۲، ص ۳۹.
تسلیة المجالس، ج ۲، ص ۳۲۱.
موسوعة الکلمة، ج ٨، ص ٢۵۳.
مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۳٤.
موسوعة الامام حسین ع، ج ۱۰، ص ٦٦٨.
موسوعة شهادة المعصومین ع، ج ۲، ص ۲۸٤.
➖➖➖➖➖➖➖➖
✨اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ✨
حرم
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤 #محرم 🏴 #شب_عاشقی... روایت کوتاهی از ده شب محرم... ⭕️در این روایت نام هرشب محرم که
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
#محرم 🏴
#شب_عاشقی...
روایت کوتاهی از ده شب محرم...
⭕️در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️
#شب_سوم: حضرت رقیه(س) 💔
#رقیه(س) دردانه سه ساله حسین بن علی(ع) است.
نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند « ریاض الاحزان » از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند.
رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61هـ ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است.😞🖤
شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرما گرم عزاداری دهه اول،از مظلومیت او یادی شود...🥀🍂
حضرت رقیه(س) الگوی تربیت صحیح است.
با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است.
#ادامه_دارد...
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
هدایت شده از حرم
🔴گویند "حر بن يزيد رياحي" اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد.
🔘"عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
✳️کي ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست...
💠با هر امتحاني چهرهاي از ما آشکار ميشود، چهرهاي که گاهي خودمان را شگفتزده ميکند.
چطور ميشود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟
♻️ ميگويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نميشود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني.
🌹خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است.
▪️شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و ميخواهي دعا کني، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيريات" را بطلبي...
❄️💠❄️💠❄️💠❄️💠❄️💠❄️
📘مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی
حرم
🌸✨✨🌸 #فرازی_از_تاریخ⏳ #وقایع_قبل_از_محرم📜 📣فرستادن عبدالله بن یقطر به کوفه📣 روایت شده که «امام ح
🌸✨✨🌸
#فرازی_از_تاریخ⏳
#وقایع_قبل_از_محرم📜
📣سفیر امام حسین(ع) در بصره📣
امام حسین(ع) نامهای نوشت و آن را به وسیله یکی از موالیان خود به نام سلیمان بن رزین، برای سران پنجقبیله بصره (یعنی قبایل: عالیه، بکر بن وائل، تمیم، عبد القیس و اَزْد) فرستاد.سلیمان به هر یک از سران بصره به نامهای مالک بن مسمع بکری، احنف بن قیس،مُنذِر بن جارود، مسعود بن عمرو، قیس بن هَیثَم و عمرو بن عبیداللّه بن مَعمَر نسخهای از نامه امام را رساند.مضمون این نامهها که با متنی واحد نگارش یافته بود، چنین بود:
«...شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبر خدا(ص) فرا میخوانم. به راستی که سنّت، از میان رفته است و بدعتها زنده شدهاند. اگر سخنم را بشنوید و از فرمانم پیروی کنید، شما را به راه درست، هدایت میکنم.»
هر یک از بزرگان بصره که نسخهای از نامه حسین(ع) را دریافت کردند آن را مخفی نگه داشتند به جز مُنذِر بن جارود که گمان بُرد این امر از نیرنگهای عبیداللّه بن زیاد است. از این رو در شبی که فردای آن روز ابن زیاد قصد عزیمت به کوفه را داشت، موضوع را به وی گزارش داد.عبیداللّه نیز فرستاده حسین(ع) را به حضور طلبیده او را گردن زد.
#ادامه_دارد.....
📗ابناثیر، علی بن محمد، اُسد الغابه فی معرفة الصحابه، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م
📒ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م/۱۴۱۲ق.
و....
✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛
یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود ؟
اصلا بدون کفش ،توی بیابان ،پیاده نه !!!
در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود ؟
دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه !
تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود ؟
گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه !
یک شعله پیرهنش را بگیرد ، چه میشود؟
در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه !
یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود؟
اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای ،
تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟
دست گناهکار مرا روز رستخیز ،
یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟
#شب_سوم 😭😭😭
طبقِ رسمِ محرمِ هر سال
شب سوم، شب جنون من است
در عزای رقیه ی محزون
وسط روضه می روم از حال
راستی دختر سه ساله بگو
راز این گنبد سپید تو چیست؟
نکند رنگ گیسوان تو را
دیده باشد کسی زبانم لال؟
#شایان_مصلح
#آه_من_دمعة_الرقيه 😭😭😭
💕 داستان کوتاه
"معجون آرامش"👌
روزی "انوشیروان" بر "بزرگمهر" خشم گرفت و در خانه ای تاریک به "زندانش فکند" و فرمود او را به زنجیر بستند.
چون روزی چند بر این حال بود، کسانی را فرستاد تا از حالش "جویا" شوند.
"آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی و شادمان."
بدو گفتند: در این "تنگی و سختی" تو را "آسوده دل" می بینیم؟!
گفت: "معجونی" ساخته ام از "شش جزء" و به کار می برم و چنین که می بینید مرا "نیکو" می دارد.!
گفتند:
"آن معجون را شرح بازگوی که ما را نیز هنگام گرفتاری به کار آید..."
گفت: آری
جزء نخست؛ "اعتماد بر خدای عزوجل"
دوم؛ آنچه "مقدر" است "پذیرا باشد."
سوم؛ "شکیبایی" برای گرفتار بهترین چیزهاست.
چهارم؛ اگر "صبر" نکنم چه کنم، پس نفس خویش را به "جزع و زاری" بیش نیازارم.
پنجم؛ آنکه شاید "حالی سخت تر" از این رخ دهد.
ششم؛ آنکه از این ساعت تا ساعت دیگر "امید"" گشایش" باشد.
* چون این سخنان به انوشیروان رسید او را "آزاد کرد" و "گرامی داشت." *
داستانی جالب و خواندنی از محتشم کاشانی
داستانی بسیار جالب و خواندنی
محتشم حال خوشی نداشت. کسی سخنی گفته بود که وجودش را لرزانده بود. گفته بود چرا شعرای ما در وصف عاشورا مرثیه ثرایی نمی کنند. علشورا!!!
خیلی دلش می خواست این کار را بکند ولی...
قلمش را آهسته در مرکب سیاه رنگ زد و با قلم نی روی کاغذ نوشت:
عاشورا...
لحظه ای چشم هایش را بست و دنبال واژه ای مناسب برای آغاز یک شعر؛ در ذهنش گشت. اما نتواست. قلم را زمین گذاشت و با ناراحتی گفت:«نه! درست نیست! من کی هستم که بخواهم درباره ی امام حسین (ع) و عاشورا شعر بگویم. هر کسی لیاقت این کار را ندارد. خیلی دلم می خواهد این کار را بکنم ولی نه... من کوچک تر از آن هستم که به خودم جرأت چنین کاری را بدهم. سخن گفتن از امام (ع) در شأن علماست نه من که شاعری کوچک و حقیر هستم. اما کاش می توانستم!»
من خود را شایسته نمی بینم که مرثیه ای برای ایشان بگویم. مصیبت امام حسین (ع) آنقدر عظیم و دردناک است که حتی نمی دانم از کجا باید شروع کنم
روزها گذشت بارها محتشم دست به قلم برد تا شعری عاشورایی بسراید ولی خجالت زده قلمش را زمین گذاشت. تا این که برادر محتشم که خیلی برایش عزیز بود، فوت کرد. چنان حال پریشانی پیدا کرد که از غصه ی مرگ برادر، قلم به دست گرفت و برای اولین بار مرثیه ای سوزناک برای مرگ برادر سرود. اما قرار نبود پریشانی پایانی داشته باشد. آن شب پس از سرودن مرثیه به خواب رفت و خواب عجیبی دید. صحرایی خشک پر از خون دید و چهره ای نورانی. یک دفعه در خواب فریاد زد:
یا امیرالمومنین!
حضرت علی (ع) جلو آمد و فرمود:«ای محتشم! چرا در مصیبت فرزندم حسین، مرثیه ای نمی گویی؟»
محتشم گفت: من خود را شایسته نمی بینم که مرثیه ای برای ایشان بگویم. مصیبت امام حسین (ع) آنقدر عظیم و دردناک است که حتی نمی دانم از کجا باید شروع کنم.»
و امیرالمومنین (ع) فرمود:«بگو... باز این چه شورش است که در خلق عالم است.»
با گفتن این جمله، محتشم سراسیمه از خواب بیدار شد. پریشان بود. از پنجره ی کوچک اتاق، به ماه که در آسمان تاریک شب می درخشید نگاه کرد. خواب دیده بود اما انگار خواب نبود. بیداری بود. با عجله چراغ روغن سوز کوچکش را روشن می کند، قلم را در مرکب فرو برد و بدون تأمل بر کاغذ نوشت:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
و به این ترتیب، مشهورترین شعر و مرثیه ی عاشورایی سروده شد.
کمالالدین علی محتشم کاشانی شاعر ایرانی عهد صفویه و معاصر با شاه طهماسب اول است. وی در سال 905 هجری قمری در کاشان زاده شد و بیشتر دوران زندگی خود را در این شهر گذراند. نام پدرش خواجه میراحمد بود. کمالالدین در نوجوانی به مطالعه علوم دینی و ادبی معمول زمان خود پرداخت. معروفترین اثر وی دوازده بند مرثیهای است که در شرح واقعهء کربلا سروده است.
ماجرای خواب مقبل کاشانی (شاعر اهل بیت( و مرثیه خوانی مقبل و محتشم در حضور پیامبران در مرقد مطهر آقا امام حسین(ع)
در سالى زوّار بسیاری از اصفهان، به جهت زیارت عاشوراء عازم کربلا شدند و من (مقبل) مرد تهیدستى بودم. به یکى از دوستان خود گفتم که میترسم بمیرم و آرزوى زیارت سیدالشهداء روحى له الفداء در دلم بماند. پس او، دلش بر من سوخت و بر حال من رقت نموده و گفت: اگر جز فقر عذرى ندارى بیا و برویم، تا کربلا مهمان من باش.
پس به اتفاق رفیق شفیق روانه شدیم. در نزدیکى گلپایگان، جمعى از قطّاع الطریق، شبانه بر سر زوّار ریختند و همه را غارت نمودند و ایشان برهنه و عریان وارد گلپایگان شدند. برخى قرض کردند و رفتند. من همانجا ماندم؛ نه اسباب رفتن داشتم، نه دل برگشتن، تا آنکه ماه محرم شد.
حسینیهاى در آنجا بود که شبها شیعیان در آن مشغول عزادارى بودند. من هم در آنجا به سر مىبردم و شب و روز مىگریستم. در اواخر شب، خوابم ربود. در عالم واقعه، دیدم وارد کربلا شدم، و رفتم به جانب حرم که مشرّف شوم. اذن دخول مىخواستم. شخصى مرا مانع شد و به دست اشاره کرد: برگرد که حال، وقت زیارت تو نیست. گفتم: بنا نبود حرم جناب ابیعبدالله علیه السلام حاجب داشته باشد.
هر که بخواهد گو بیا و هر که خواهد گو برو کبر و ناز و حاجب و دربان در این درگاه نیست
گفت: اى مقبل، حال حضرت زهرا (س) و مادرش خدیجه کبرى و مریم و حوّا و آسیه و جمعى از حورالعین، با جمعى از انبیا، به زیارت آمدهاند. قدرى تأمّل کن، آنها که فارغ شدند نوبت تو است. گفتم: تو کیستى؟ گفت من ملکى هستم از جمله حافّین حول حرم مطهّر که دائم براى زوّار استغفار مى کنم.
پس دست مرا گرفته در میان صحن گردش میداد. جمعى را در صحن مقدّس مى دیدیم که شباهت به اهل دنیا نداشتند. پس رسیدیم به موضعى که در آن محفلى بود آراسته، و جمعى موقّر و با خضوع و خشوع نشسته بودند. پرسید: اینها را مىشناسى؟ گفتم: نه. گفت: اینها حضرات انبیا هستند که به زیارت سیدالشهداء صلواتالل