eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
6.9هزار ویدیو
673 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️▪️بیستم محرم بنابرقولی شهادت حضرت شریفه بنت الحسن سلام الله علیها بنابر شهرت آنچه که ازقدیم اهالی سینه به سینه ازگذشتگان خودنقل میکنند این بانو بعد از گذراندن ایام اسارت وتازیانه ها، با اسراء اهل البیت علیهم السلام درروز اربعین بکربلا بازگشته وبعدازمراجعت کاروان ازکربلا بطرف مدینه، دو روز بعداز اربعین دربیست ودوم صفر بر اثر تازیانه ها وشدت مصائب بشهادت رسیده اند. اما حرم مطهر بنابرقولی بیستم محرم رابرای بزرگداشت شهادت ایشان اقامه عزا میکنند وحرم ایشان درتمامی ایام سال مملواز زائردلباخته است. بیش ازهزارسال است که حرم مطهرایشان ملجأ درماندگان است. شیعیان معجزات خارق العاده، شفای امراض صعب العلاج وحل شدن گرفتاریهای مشکله ازین حرم دیده اند وحضرت رابه و لقب داده اند. درین شهرمرسوم است که بعدازتوسل وگرفتن حاجت، بعنوان عرض تشکر بانصب متنهای مختلفی بردر ودیوارحرم ازحضرت سپاسگذاری میکنند. به همین خاطرهمیشه ازچندکیلومتر قبل ازحرم مطهر، تعدادکثیری ازین تشکرات بر درودیوارها مشاهده میشود
تعزیه خوانی در عراق وقتی صدا زد *هل من ناصر ینصرنی* ، جوانان تماشاچی تعزیه عنان بریدند و ریختند داخل محوطه ی تعزیه و عوامل تعزیه گردانی نتوانستند کنترل کنند و مردم ریختند ....
🌟 زیارت‌حسینی| *حضرت ابوالفضل و حضرت علي اكبر علیهماالسلام استقبال ملا عبدالحميد قزويني مي‌روند* 👈🏾 مرحوم عراقي در كتاب دارالسلام ماجراي ديدار آخوند ملا عبدالحميد قدس سره با حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام و حضرت علي اكبر عليه‌السلام را اينگونه نقل كرده است: ملا عبدالحميد قزويني كه از ابتداي مجاورات در نجف اشرف، در همه‌ي اوقات زيارتي مخصوصه ي حضرت امام حسين عليه‌السلام، با پاي پياده به كربلا رفته بود، فرمود: روزي به اراده‌ي زيارت كربلا از نجف اشرف بيرون رفتم. چون به بلندي وادي السلام رسيدم، جمعي از بزرگان و اعيان نجف را ديدم كه براي بدرقه ي آقازاده اي بيرون آمده اند. آنها او را با كمال احترام بر كجاوه سوار كردند و دعاي سفر در گوش او خواندند و مقداري از راه را با او همراه شدند. سپس با او وداع كردند و در عقب او اذان گفتند و ساير آداب آقايي را براي او به جا آوردند، و او هم با نوكر و بنه و ساير لوازم سفر روانه‌ي كربلا گرديد. چون اين عزت را ديدم و ذلت خود را هم مشاهده كردم، ملول و خجل شدم و با خود گفتم: اين دفعه هم كه بيرون آمده ام، به كربلا مي‌روم، لكن بعد از اين اگر اسباب مساعدت كرد كه رفتن به كربلا بر وجه ذلت نباشد مي‌روم والا ديگر نمي‌روم و همان مقداري كه تا به حال رفته‌ام، كفايت مي‌كند. اين دفعه به كربلا رفتم و برگشتم و بعد از آن قصد كردم كه ديگر به طريق مذلت به زيارت نروم، و بر همان اراده بودم تا آنكه وقت زيارت مخصوصه‌ي ديگر رسيد و چند نفر از طلاب آمدند و پرسيدند: چه روزي اراده‌ي زيارت داري كه ما هم با تو بياييم؟ گفتم من اراده رفتن ندارم، زيرا كه خرج منزل و كرايه ندارم و پياده هم نمي‌روم! گفتند: تو كه هميشه پياده مي رفتي! گفتم: ديگر نمي‌روم! گفتند: اين دفعه كه ما اراده‌ي پياده رفتن داريم، با ما بيا تا ما هم از راه باز نمانيم، بعد از آن را خودت مي‌داني! بالاخره، پس از اصرار و انكار، آنها رفتند و براي توشه‌ي راه چيزهايي خريداري كردند و مرا با اصرار برداشتند و از نجف بيرون آمديم و با ايشان روانه شديم. چون وقت رفتن براي زيارت تنگ شده بود و فرداي آن روز، روز زيارت بود، در هنگام صبح بيرون رفتيم، كه ظهر در كاروانسراي شور بخوابيم و شب به كربلا برسيم. پس با همراهان، كه دو نفر بودند، روانه شديم و در هنگام ظهر وارد كاروانسرا گرديديم. زوار ديگر شب قبل بار كرده بودند، بنابراين در آن هنگام هيچ زائري در كاروانسرا نبود چون كه آن اوقات كاروانسرا مخروبه بود و هوا هم گرم بود و خانواري هم در كاروانسرا نبود، بنابراين كسي در آنجا نمي‌ماند. به علاوه آنكه، كاروانسرا هم از خوف طراران عرب در امان نبود، بلكه گاه گاه در داخل كاروانسرا مردم را برهنه مي‌كردند و احيانا اگر بعضي از طلاب و مجاورين در آنجا وارد مي‌شدند و توان مبارزه با دزدان را نداشتند، از خوف عرب‌ها، اسباب و لباس خود را در زير زباله‌ها مستور مي‌كردند. ما بعد از ورود به كاروانسرا، چون اسباب مهمي نداشتيم، در صفه‌ي بزرگ مسقفي كه در آنجا بود، منزل كرديم و پس از صرف غذا خوابيديم. اتفاقا من زودتر از همراهان بيدار شدم و آفتابه را برداشتم و براي وضو گرفتن بيرون آمدم. بعد از انجام مقدمات وضو، بر صفه‌اي كه در وسط كاروانسرا بود، بالا رفتم و بر لب آن صفه رو به در كاروانسرا نشستم و مشغول وضو شدم. در اثناي وضو گرفتن كه مشغول مسح پا بودم، مرد عربی كه در زي لباس اعراب بود و پياده از درب كاروانسرا داخل گرديد! وي با سرعت تمام نزد من آمد به گونه‌اي كه گمان كردم، او از اعراب بيابان است و اراده كرده كه مرا برهنه كند، لكن چون چيز قابلي با خود نداشتم، چندان خوف نكردم و مسح پا را تمام نمودم! چون نزديك آمد، متوجه من گرديد و گفت: ملا عبدالحميد قزويني تو هستي؟! چون بدون سابقه ي آشنايي نام مرا ذكر نمود، تعجب كردم و گفتم: آري منم! گفت: تويي كه مي‌گفتي: من به اين ذلت و خواري ديگر به كربلا نمي‌روم، مگر آنكه به طريق عزت متمكن و قادر شوم؟! قدري تأمل كردم و با خود گفتم: اين شخص اين واقعه را از كجا دانست؟ سپس در جواب گفتم: آري! آن عرب گفت: اينك آماده شو كه مولاي تو حضرت ابوالفضل العباس عليه‌السلام و آقاي تو حضرت علي بن الحسين عليه‌السلام به استقبال تو آمده اند، تا قدر خود را بداني و به خاطر اعتبارات بي اعتبار دنيا افسرده و مهموم نگردي! چون اين سخن را شنيدم، متحير ماندم و مبهوت گرديدم كه اين شخص چه مي‌گويد؟! ناگاه ديدم كه دو نفر سواره با شمايل آن دو بزرگوار، كه شنيده و در كتب اخبار و مصيبت ديده و خوانده بودم، با آلات و اسلحه‌ي حرب - در حالي كه حضرت ابوالفضل عليه‌السلام در جلو بودند و حضرت علي اكبر عليه‌السلام به دنبال آن بزرگوار بودند - از باب كاروانسرا داخل صحن آن گرديدند! چون اين واقعه را ديدم، بي‌اختيار خود را از بالاي آن صفه پايين انداختم و جلو دويدم و خود را به پاي اسبهاي ايشان انداختم و بوسيدم و
حرم
🌟 زیارت‌حسینی| *حضرت ابوالفضل و حضرت علي اكبر علیهماالسلام استقبال ملا عبدالحميد قزويني مي‌روند*
به دور اسب‌هاي ايشان گرديدم و زانو و ركاب و پايشان را نيز بوسيدم! بعد از آن با خود خيال كردم كه خوب است كه به رفقا هم خبر دهم و آنها را از خواب بيدار نمايم كه به خدمت آن دو فرزند حيدر كرار برسند. پس با سرعت به نزد رفقا رفتم و بر بالين يكي از آنها كه ملا محمد جعفر نام داشت، نشستم و با دست او را حركت دادم و گفتم: ملامحمدجعفر، برخيز كه حضرت عباس عليه‌السلام و علي اكبر عليه‌السلام به استقبال آمده اند، بيا به خدمت ايشان شرفياب شو! ملامحمدجعفر چون اين سخن را شنيد، گفت: آخوند چه مي‌گويي؟ مزاح و شوخي مي‌كني؟! گفتم: نه والله، راست مي‌گويم، بيا ببين هر دو تشريف دارند. چون اين حالت و اصرار را از من ديد، دانست كه چيزي هست! برخاست و به زودي دويد. چون رفتيم، كسي را نديديم، و از در كاروانسرا هم بيرون رفتيم و اطراف صحرا را، كه هموار بود و راه آن تا مسافت بسيار ديده مي‌شود، مشاهده كرديم و اثري يا غباري از آن پياده و آن دو سوار نديديم. پس متأسف و متحير برگشتيم. پس از اين ماجرا، از عزم و ارده‌ي سابق بازگشتم و تائب و نادم شدم و قصد كردم كه زيارت آن مظلوم را ترك نكنم، اگر چه بر وجه ذلت و زحمت باشد. و اگر در اوقات زيارتي، عذر شرعي عارض شود تدارك و قضا كنم. از آن زمان تاكنون زيارتم ترك نشده است و مادام الحياة هم ترك نخواهد شد، ان شاءالله تعالي. 📚 منابع: 1️⃣ چهره‏‌ي درخشان ج۱، ص۳۰۸ 2️⃣ دارالسلام عراقي ص۴۰۵ 3️⃣ راحة الروح ص۱۱۶ 4️⃣ سحاب رحمت ص۱۲۲
(ع)📜 💕 💙 💙 یا وهب بن وهب جوانی نصرانی مذهب بود که در مسیر حرکت حسین بن علی به سوی کربلا به دست وی اسلام آورد و در روز عاشورا در کربلا شهید شد. وهب و همسر و مادرش نصرانی بودند و در راه کربلا در ثعلبیه بدست علی بن حسین مسلمان شدند. 🐎 وهب در روز عاشورا بیست و پنج سال داشت. در این زمان از دامادی اش هفده روز می‌گذشت. وی پس از بریریا، عمرو بن مطاع به میدان رفت. 🥰 وهب در روز عاشورا به هنگام نبرد، بیست و چهار پیاده و دوازده سوار را کشت. وهب را اسیر کرده و نزد عمر بن سعد آوردند. عمر سعد فرمان داد گردنش را زدند و سرش را به سوی لشکر حسین بن علی انداختند. مادر وهب آن را برداشت و بوسید و با عمود خیمه، یک و به قولی دو تن را کشت و به فرمان حسین بن علی از معرکه خارج شد؛ و سپس مادر وهب سر پسرش را به سوی لشکر عمر برد سر را به صورت شمر انداخت و گفت چیزی را که به خدا داده‌ام پس نمی‌گیرم. ... 📗جواد محدثی، فرهنگ عاشورا. 📘جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۳۷۳–۳۷۶. 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
4_5782708722832769114.mp3
2.72M
⚫️سرگذشت شنیدنی و جانسوز (وَهب اَرمنی) در کربلا.. 🔸 لعن الله سقیفه واتباعه
4_5956077560226906596.mp3
10.77M
💾🔊 استاد 📝 « مقامات زیارت عاشورا » 📅 تهران- ۹ مهر ۹۶ ، جلسه 📥🎵دانلود صوتی با کیفیت 24kb
4_6005722099358892700.mp3
9.85M
💠 عنوان: 👈 خلاصه ای از بحث: "بعضی ها می گویند که هدف امام حسین (علیه السلام) ، قیام برای تشکیل حکومت بوده است ؟! " 🎙سخنران : ⏰ زمان:۴۱دقیقه و ۱ثانیه ❌ با توجه به اینکه عده‌ای هدف امام حسین علیه السلام در کربلا را تشکیل حکومت و قیام میدانند ، لطفا در نشر این سخنرانی و به جهت رفع این شبهه ، این فایل صوتی را نشر دهید!❌ ➖➖➖ ⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ، استماع فرمائید و نشر دهید.
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه جنایاتش: وی از طایفه غنی می باشد. ابوبکر فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام و مادرش رمله برادر حضرت قاسم علیه السلام بود که سال 61 هـ.ق در واقعه عاشورا، به دفاع از عم خود، امام حسین علیه السلام به میدان جنگ رفت و نبردی شجاعانه کرد و با ضربت عبدالله بن عقبه به شهادت رسید. اکثر مورخین، وی را قاتل این شهید می دانند و عده معدودی قاتل او را (حرمله و یا زجر بن بدر) گفته اند. از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمودند: وی به دست عقبه غنوی به شهادت رسید. اشعاری در همین رابطه از سلیمان بن قته سروده شده که یک بیت آن چنین است: و عند غنی قطرة من دمائنا سنجزیهم یوما بهاحیث حلت یعنی در طایفه غنی، قطره ای از خون ما وجود دارد و روزی مناسب از آنان انتقام می گیریم سرنوشت او: در زمان قیام مختار، سال 66 هـ.ق که به خون خواهی اباعبدالله الحسین علیه السلام و یارانش برخاست، عده ای را مأمور کرد تا دنبال عقبه غنوی رفته و او را دستگیر کنند ولی او به بصره و به نقل برخی به جزیره فرار کرده بود. مختار دستور داد تا خانه اش را ویران و اموالش را مصادره نمودند. حضرت مهدی (عج) در زیارت شهداء از ناحیه مقدسه، سلام و درود بر حضرت ابی بکر بن حسن فرستاده و او را لعنت کرده و می فرماید: السلام علی ابی بکر بن الحسن، الزکی الولی، المرمی بالسهم الردی، لعن الله قاتله عبدالله بن عقبه غنوی. سلام بر ابی بکر بن الحسن آن ولی پاک تیر خورده پیکانی آسیب دیده، خداوند قاتل او عبدالله بن عقبه غنوی را لعنت کند. بر تا قیامت لعنت ✨یا علی✨
4_5891227020095916409.mp3
9.16M
ادب و وفاداری آقا قمر بنی‌هاشم علیه‌السلام/ 🎤استاد معاونیان؛ پیشنهاد دانلود و نشر🌹