🙏🏼 چرا از حضرت علیّ بن الحسین علیه السلام با لقب سجّاد یاد می کنیم؟
عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ علیه السلام: إِنَّ أَبِي عَلِيَ بْنَ الْحُسَيْنِ علیه السلام مَا ذَكَرَ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِلَّا سَجَدَ، وَ لَا قَرَأَ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا سُجُودٌ إِلَّا سَجَدَ، وَ لَا دَفَعَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ سُوءً يَخْشَاهُ أَوْ كَيْدَ كَائِدٍ إِلَّا سَجَدَ، وَ لَا فَرَغَ مِنْ صَلَاةٍ مَفْرُوضَةٍ إِلَّا سَجَدَ، وَ لَا وُفِّقَ لِإِصْلَاحٍ بَيْنَ اثْنَيْنِ إِلَّا سَجَدَ، وَ كَانَ أَثَرُ السُّجُودِ فِي جَمِيعِ مَوَاضِعِ سُجُودِهِ، فَسُمِّيَ السَّجَّادَ لِذَلِك. (علل الشرائع، ج1، ص233)
جابر بن يزيد جعفى از حضرت باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: پدرم على بن الحسين عليه السّلام نعمتى از نعمت هاى خدا را یاد نمی کرد، مگر آن كه سجده می کرد؛ آيه اى از آيات كتاب خدای عزّ و جلّ را كه در آن بحث سجده بود، قرائت نمى كرد، مگر آن كه به سجده مى رفت؛ خداوند متعال از آن حضرت، امر بدى را كه آن حضرت از آن خوف داشت، يا كيد و حيله حيله گرى را دفع نمى فرمود، مگر آن كه (به شكرانه اش) سجده مى کرد؛ از نمازش فارغ نمی شد، مگر آن که سجده می کرد؛ به اصلاح بین دو نفر (که اختلاف داشتند)، توفیق نمی یافت، مگر آن که سجده می کرد. اثر سجده در تمام مواضع سجود آن حضرت ظاهر و آشكار بود، لذا آن حضرت، به سجّاد موسوم گشت.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔔 صلوات بر على بن الحسين عليهما السلام منقول از حضرت عسکری علیه السلام
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ الَّذِي اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَى الَّذِينَ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ، وَ بِهِ يَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِكَ، وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَ اصْطَفَيْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً مَهْدِيّاً.
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ حَتَّى يَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَيْنُهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.»
(بحار الأنوار، ج94، ص75)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼👁 اگر بخواهی از شرّ سلاطین و سحر و تلقینات شیاطین نجات یابی
أبوالوفای شیرازی نقل می کند که در خواب، مولایم رسول خدا صلّی الله علیه و آله را دیدم. ایشان به من فرمودند:
وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ فَلِلنَّجَاةِ مِنَ السَّلَاطِينِ وَ نَفْثِ الشَّيَاطِينِ
از علیّ بن الحسین علیه السلام، نجات از (شرّ) پادشاهان و تلقینات و سحر شیاطین را درخواست کن.
و بگو:
«وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السّلام إِلَّا كَفَيْتَنِي بِهِ وَ نَجَّيْتَنِي مِنْ جَوْرِ السَّلَاطِينِ وَ نَفْثِ الشَّيَاطِينِ»
(بحار الأنوار، ج102، ص250-251 به نقل از کتاب العتیق الغرویّ)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5906502968932304841.mp3
3.59M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
سخاوتِ سیّدالشهدا و امام عصر علیهما السّلام/
🎤استاد معاونیان؛
4_5979042660164306977.mp3
13.35M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
💐سرود (سلام بر طلعت نیکوی حسین)🌺
شب میلاد امام سجّاد علیه السّلام/
پنجشنبه ۲۸ اسفند ماه ۱۳۹۹/
🎙حاج محمدعلی قاسمی؛
حرم
* 💞﷽💞 ( قسمت هشتم: معادله غیر قابل حل ) . . رفتم تو ... اولش هنوز گیج بودم ... مغزم از پس حل معادلا
* 💞﷽💞
❣هوالمحبوب...
♦️ #رمان_غروب_شلمچه
♦️ #قسمت_نهم
♦️حلقه
.
نزدیک زمان نهار بود ... کلاس نداشتم و مهمتر از همه کل روز رو داشتم به این فکر می کردم که کجاست؟ ...
.
به صورت کاملا اتفاقی، شروع کردم به دنبالش گشتن ... زیر درخت نماز می خوند ... بعد وسایلش رو جمع کرد و ظرف غذاش رو در آورد ... .
.
یهو چشمش افتاد به من ... مثل فنر از جاش پرید اومد سمتم ... خواستم در برم اما خیلی مسخره می شد ...
.
.
داشتم رد می شدم اتفاقی دیدم اینجا نشستی ... تا اینو گفتم با خوشحالی گفت: چه اتفاق خوبی. می خواستم نهار بخورم. می خوای با هم غذا بخوریم؟ ... .
ناخودآگاه و بی معطلی گفتم: نه، قراره با بچه ها، نهار بریم رستوران ... دروغ بود ... .
خندید و گفت: بهتون خوش بگذره ... .
.
اومدم فرار کنم که صدام کرد ... رفت از توی کیفش یه جبعه کوچیک درآورد ... گرفت سمتم و گفت: امیدوارم خوشت بیاد. می خواستم با هم بریم ولی ... اگر دوست داشتی دستت کن ... .
.
جعبه رو گرفتم و سریع ازش دور شدم ... از دور یه بار دیگه ایستادم نگاهش کردم ... تنها زیر درخت ... .
.
شاید از دید خانوادگی و ثروت ما، اون حلقه بی ارزش بود اما با یه نگاه می تونستم بگم ... امیرحسین کلی پول پاش داده بود ... شاید کل پس اندازش رو ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
* 💞﷽💞
❣هوالمحبوب...
♦️ #رمان_غروب_شلمچه
♦️ #قسمت_دهم
♦️معنای تعهد
.
گل خریدن تقریبا کار هر روزش بود ... گاهی شکلات هم کنارش می گرفت ... بدون بهانه و مناسبت، هر چند کوچیک، برام چیزی می خرید ... زیاد دور و ورم نمیومد ... اما کم کم چشم هام توی محوطه دانشگاه دنبالش می دوید ... .
.
رفتارها و توجه کردن هاش به من، توجه همه رو به ما جلب کرده بود ... من تنها کسی بودم که بهم نگاه می کرد ... پسری که به خنثی بودن مشهور شده بود حالا همه به شوخی رومئو صداش می کردن ... .
.
اون روز کلاس نداشتیم ... بچه ها پیشنهاد دادن بریم استخر، سالن زیبایی و ... .
همه رفتن توی رختکن اما پاهای من خشک شده بود .. برای اولین بار حس می کردم در برابر یه نفر تعهد دارم ... کیفم رو برداشتم و اومدم بیرون ... هر چقدر هم بچه ها صدام کردن، انگار کر شده بودم ... .
.
چند ساعت توی خیابون ها بی هدف پرسه زدم ... رفتم برای خودم چند دست بلوز و شلوار نو خریدم ... عین همیشه، فقط مارکدار ... یکیش رو همون جا پوشیدم و رفتم دانشگاه ... .
.
همون جای همیشگی نشسته بود ... تنها ... بی هوا رفتم سمتش و بلند گفتم: هنوز که نهار نخوردی؟ ...
.
.
امتحانات تموم شده بود ... قرار بود بعد از تموم شدن امتحاناتم برگردم ... حلقه توی جعبه جلوی چشمم بود ... .
دو ماه پیش قصد داشتم توی چنین روزی رهاش کنم و زیر قولم بزنم ... اما الان، داشتم به امیرحسین فکر می کردم ... اصلا شبیه معیارهای من نبود ... .
.
وسایلم رو جمع کردم ... بی خبر رفتم در خونه اش و زنگ زدم ... در رو که باز کرد حسابی جا خورد ... بدون سلام و معطلی، چمدونم رو هل دادم تو و گفتم: من میگم ماه عسل کجا میریم ... .
.
آغاز زندگی ما، با آغاز حسادت ها همراه شد ... اونهایی که حسرت رومئوی من رو داشتند ... و اونهایی که واقعا چشم شون دنبالش افتاده بود ... .
مسخره کردن ها ... تیکه انداختن ها ... کم کم بین من و دوست هام فاصله می افتاد ... هر چقدر به امیرحسین نزدیک تر می شدم فاصله ام از بقیه بیشتر می شد ... .
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
✴️ یکشنبه 👈 7 اسفند / حوت 1401
👈5 شعبان 1444👈26 فوریه 2023
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❤️میلاد با سعادت حضرت سید الساجدین تاج الباکیین امام زین العابدین علیه السلام " 38 هجری قمری
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭐️احکام دینی و اسلامی.
⛔️صدقه صبحگاهی رفع اثر نحوست کند. ان شاءالله.
👼مناسب زایمان و نوزاد حالش خوب خواهد بود. ان شاءالله.
🚘سفر: مسافرت در صورت ضروت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام نجوم.
🌓امروز :قمر در برج ثور است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است:
✳️مکاتبات و نامه نگاری.
✳️دیدار با دوستان و اقوام.
✳️رفتن به تفریحات سالم.
✳️درختکاری.
✳️و خرید جواهرات نیک است.
📛ولی از هر نوع نزاع و جدال پرهیز شود.
🔵 امور مربوط به کتابت ادعیه و حرز و نماز حرز خوب نیست.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث سرور و شادی می شود.
💉🌡حجامت.
#خون_دادن یا #حجامت #فصد #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، موجب زردی رنگ می شود.
💑مباشرت:
مباشرت امشب : فرزند حافظ قران گردد.
😴😴تعبیر خواب:
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 6 سوره مبارکه "انعام" است.
الم یروا کم اهلکنا من قبلهم...
و چنین استفاده میشود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود. ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید...
💅 ناخن گرفتن:
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز:
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم و اندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست.)
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
5 شعبان
1 ـ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 38 هـ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺃﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺁﻗﺎ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻳﻤﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴّﺪ ﺍﻟﺴّﺎﺟﺪﻳﻦ، ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ، ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺁﻣﺪ. (1) ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺷﻨﺒﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ. (2)
ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ «ﻋﻠﻰ» ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺗﺮﻳﻦ ﻟﻘﺐ ﻣﺒﺎﺭﻛﺶ ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ ﻭ ﺳﺠّﺎﺩ علیه السلام ﺍﺳﺖ. ﭘﺪﺭ ﺷﺎﻥ ﺳﺮﻭﺭ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺎ ﻋﺒﺪ الله ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﻧﻮ (شاه زنان) علیها السلام ﺍﺳﺖ. (3)
ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠّﺎﺩ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﺑﺎ ﺑﺮﻛﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺟﺪّﺵ ﺃﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩ، ﻭ مقداری از ﻋُﻤﺮ ﺷﺮﻳﻔﺶ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﻤﻮﻯ ﻣﻜﺮّﻡ ﻭ ﻣﻈﻠﻮﻣﺶ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻭﺍﻟﺎ ﻣﻘﺎﻣﺶ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺳﭙﺮﻯ ﺷﺪ.
دﺭ ﻭﺍﻗﻌﻪ ی ﺟﺎﻧﺴﻮﺯ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﭘﺪﺭ، ﺑﺮﺍﺩﺭ، ﻋﻤﻮ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩ، ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻋﻤّﻪ ﺍﺵ ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺒﺮﻯ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍُﺳﺮﺍ ﺑﻪ ﻛﻮﻓﻪ ﻭ ﺷﺎﻡ ﺭﻓﺘﻨﺪ.
ﺩﺭ ﻛﻮﻓﻪ ﻭ ﺷﺎﻡ ﺟﺴﺎﺭت ها ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻭﻟﻰ ﺑﺎ ﺧﻄﺒﻪ ﻫﺎیی ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﻭ ﻋﺼﻤﺖ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﻓﺎﻉ ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﺩﺭ ﻛﺎﺥ ﻳﺰﻳﺪ ﺩﺭ ﺣﺎلی که ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﺗﻦ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺑﻪ یک ﺭﻳﺴﻤﺎﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺭﻭ ﺑﻪ ﻳﺰﻳﺪ ﻛﺮﺩﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
«ﻣﺎ ظَنُّکَ ﺑِﺮَﺳُﻮﻝِ اللهِ ﻟَﻮ ﺭﺁﻧﺎ ﻣُﻮﺛَّﻘﻴﻦَ ﻓِﻰ ﺍلحبال ...» : «ﺍﻯ ﻳﺰﻳﺪ، به نظر تو اگر رسول خدا صلّی الله علیه و آله ﻣﺎ ﺭا ﭼﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﺑﺒﻴﻨﺪ چه می کند» ؟ (4)
ﺩﺭ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻗﻮﺍﻝ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ :
19 ﺭﺑﻴﻊ ﺍلأﻭّﻝ (5)، 15 ﺟﻤﺎﺩﻯ ﺍلأﻭﻟﻰ (6)، 15 ﺟﻤﺎﺩﻯ ﺍلأﺧﺮ (7)، 5 ﺭﺟﺐ، 11 ﺭﺟﺐ، 7 ﺷﻌﺒﺎﻥ (8)، 8 شعبان (9)، 9 ﺷﻌﺒﺎﻥ (10)، 15 ﺷﻌﺒﺎﻥ، 5 ﺭﻣﻀﺎﻥ. (11)
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﻫﻢ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﻳﺎ ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ ﻳﺎ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻳﺎ ﺟﻤﻌﻪ ؟ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﻫﻢ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ 36 ﻳﺎ 37 ﻳﺎ 38 هجری ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. (12)
📚 منابع :
1. ﻛﺸﻒ الغمة : ﺝ 2، ﺹ 74. و ... .
2. شرح ﺍﺣﻘﺎﻕ ﺍﻟﺤﻖ : ﺝ 19، ﺹ 439.
3. کافی : ج 1، ص 467. و ... .
4. ﺗﺬﻛﺮﺓ ﺍﻟﺨﻮﺍﺹ : ﺹ 236. و ... .
5. شرح ﺍﺣﻘﺎﻕ ﺍﻟﺤﻖ : ﺝ 13، ﺹ 90.
6. ﻣﺴﺎﺭ ﺍلشیعة : ﺹ 31. و ... .
7. تاج الموالید : ص 36. بحار الأنوار : ج 46، ص 14.
8. شرح ﺍﺣﻘﺎﻕ ﺍﻟﺤﻖ : ﺝ 19، ﺹ 439.
9. همان : ﺝ 13، ﺹ 90.
10. روضة الواعظین : ص 201. و ... .
11. ﺷﺮﺡ ﺍﺣﻘﺎﻕ ﺍﻟﺤﻖ : ﺝ 19، ﺹ 439. و ... .
12. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 4، ص 189. ﻗﻠﺎﺋﺪ ﺍﻟﻨﺤﻮﺭ : ﺝ ﺷﻌﺒﺎﻥ، ﺹ 389 ـ 388.