eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.8هزار ویدیو
647 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 آغاز جشنواره استثنائی و تکرار نشدنی شهرنوره به مناسبت میلاد خجسته حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سرور بانوان جهان، کوثر قرآن و همتای امیرمومنان آقا علی بن ابی طالب (علیه السلام) 💚 🎀مهلت جشنواره تا ساعت ۲۴ روز چهارشنبه ۱۳ دی ماه 🎉 بدو بدو از جشنواره جانمونی🏃🏃‍♀️🏃‍♂️ @shahrenore
41.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
: ⛔️ ۵ خیانت خانم ها به سلامت خودشون ✔️این کلیپ و با دقت ببینید و برای هر بانویی که سلامتیش براتون مهمه بفرستید👌🏻 باور کنید با همین چند تا راهکار ساده جلوی خیییللللی از بیماریهای وحشتناک خانمها گرفته میشه💯 @shahrenore ::
🍃🍃🌷 او است...🍃🌷🍃 ✨ از علیه‌السلام پرسیدند: چرا فاطمه علیهاالسلام، نامیده شد؟ حضرت فرمودند: 💠 ❶ الْحَسَنُ بْنُ یَزِیدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءَ قَالَ لِأَنَّ لَهَا فِی الْجَنَّهِ قُبَّهً مِنْ یَاقُوتٍ حَمْرَاءَ ارْتِفَاعُهَا فِی الْهَوَاءِ مَسِیرَهُ سَنَهٍ مُعَلَّقَهً بِقُدْرَهِ الْجَبَّارِ لَا عِلَاقَهَ لَهَا مِنْ فَوْقِهَا فَتُمْسِکَهَا وَ لَا دِعَامَهَ لَهَا مِنْ تَحْتِهَا فَتَلْزَمَهَا لَهَا مِائَهُ أَلْفِ بَابٍ عَلَى کُلِّ بَابٍ أَلْفٌ مِنَ الْمَلَائِکَهِ یَرَاهَا أَهْلُ الْجَنَّهِ کَمَا یَرَى أَحَدُکُمُ الْکَوْکَبَ الدُّرِّیَّ الزَّاهِرَ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ فَیَقُولُونَ هَذِهِ الزَّهْرَاءُ لَفَاطِمَهُ (ع). ✳️ حسن بن زید گوید به حضرت امام صادق (علیه السّلام) گفتم: چرا فاطمه (سلام الله علیها) را نامیده شد؟ حضرت فرمودند: زیرا او از یاقوت سرخ در بهشت دارد که ارتفاع آن به یک سال راه است و آن به قدرت خدا در هوا معلّق مانده است و آن قصر داراى هزار در است و بر هر درى ملک ایستاده است. اهل بهشت این قصر را چنان مى ‏بینند که شما ستاره‏ ها را پس مى‏گویند: این قصر درخشان به تعلّق دارد.✨✨ 📚بحار الأنوار، جلد ‏۴۳، صفحه۱۶ 💠 ❷ همچنین در روایتی دیگر از علّت نامیده شدن آن حضرت به فرموده‌اند: فَقَالَ لِأَنَّهَا کَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ. ✴️«ﺑﺮﺍی ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻓﺎﻃﻤﻪ علیهاالسلام ﺩﺭ ﻋﺒﺎﺩﺕ میﺍﻳﺴﺘﺎﺩ، بدیل ایشان ﺑﺮﺍی ﺍﻫﻞ ﺁﺳﻤﺎﻥ میﺩﺭﺧﺸﻴﺪ #(زَهَرَ)، ﻫﻤﺎﻥ گونه ﻛﻪ ﻧﻮﺭ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﺑﺮﺍی ﺍﻫﻞ ﺯﻣﻴﻦ میﺩﺭﺧﺸﺪ.»✨✨ 📙علل الشرائع (شیخ‌صدوق)،ج 1 ص۱۸۱، ح۳ 💠❸ در علل الشّرائع از جابر حضرت امام صادق (علیه السلام) ؛ روایت شده است: حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به این علّت نام گذارده شد که خداوند عزّ و جلّ آن بانو را از با عظمت خود آفرید. قَدْ رُوِیَ‏ إِنَّمَا سُمِّیَتِ الزَّهْرَاءَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ. 📚 علل الشرائع (شیخ‌صدوق)، ج۱، ص۱۸۰ 🥳 نساء العالمین🤩 الحوراء😍 🤩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا 🙏 در این صبح مبارکــــــــَ 🌸 🍃 فرخنده میلاد با سعادت خانم فاطمه زهرا س💕 میخوام برای همه مادران گل سرزمینم دعا می کنم 🙏 بارالها 🙏 به همه مادران عزیز سلامتی و طول عمر باعزت عنایت بفرما 🙏 خدایا 🙏 سایه همه مادران سرزمینم را مستدام بدار🙏 و اگر غم و غصه در دلها شون هست به شادی مبدل بفرما 🙏 خدایا 🙏 هیچ مادری را از فرزندش دور نفرما🙏 و بانوانی که در انتظار فرزند هستند را به آرزو شون برسون🙏 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍ ‌‌‌‌‌‌‌آمیـــن یا حَیُّ یا قَیّوم 🙏 ای زنده، ای پاینده 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاشو واسه مامانت همین الان یکار کن ... اگه خدایی نکرده به رحمت خدا رفته، قبرشو اگه باهاش قهری، صورتشو و اگر کنارته همین الان، دستشو ببوس ! قشنگی این زندگی میدونی به چیه؟ به اینکه که زمانی که تو درگیر لحظات خودتی یکی تو لحظه های خودش برای شیرینی لحظه های تو دعا میکنه ... خوشبختی یعنی اینکه تو بگی مامان؟ بعد بشنوی، جونم ! مادرها اگه منطق داشتن که مادر نمیشدن با منطق نمیشه انقدر عاشق بود عاشق ترین خلقت خدا روزت مبارک ...❤️ @shahrenore
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ڪالاے حب فاطمہ را مشترے خداسٺ 🌺رزق گداے فاطمہ از دیگران جداسٺ 🌸آرے بهشٺ زیر قدم هاے مادر اسٺ 🌺وقتے ڪه پاے فاطمہ بر خاڪ ڪربلاسٺ 💖 💖🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊آسمان خورشيد را بگرفتہ و دف مےزند 🎈هر فرشتہ بر قدوم فاطمہ ڪف مےزند 🎊تا بيايد دختر يڪتاے ختم المرسلين 🎈انبيا از عرش تا روے زمين صف مےزند 💖 🎊
4_5809830393334993031.mp3
4.3M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} اسمتو وقتی میبرم تو هیئت عایشه بین گور تنش میلرزه✊😃
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤭این شیخ مسابقه گذاشته بین خانوما و آقایون 😄ببینید و بخندید 🥊راند اول 🌹روز زن مبارک @haram110 💢 عضو شوید 👆💢
حرم
* 💞﷽💞 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 #قسمت_صدم خنده ای کرد و گفت: _آره.مخصوصا اگه مثل محمد باشه.
* 💞﷽💞 📚 رمان زیبای 🌈 ✨ با خنده گفتم: _چشم الان وسایلمو جمع میکنم. گوشی رو قطع کردم.بلافاصله مامان وحید زنگ زد.گفت: _وحید گفته به زور فرستادیش مأموریت.اگه میخوای دیرتر بری خونه مامانت من الان میام پیشت. اونقدر خنده م گرفته بود که حتی نمیتونستم صحبت کنم.به سختی گفتم: _الان بابام میاد دنبالم.حتما بهتون سر میزنم. تا گوشی رو قطع کردم،محمد زنگ زد.ای بابا. وحید به همه گفته.خوبه سفارش کرد خودم بگم. از خنده نمیتونستم صحبت کنم.ولی اگه جواب نمیدادم نگران میشد.گفتم: _سلام داداش -سلام.چرا دیر جواب دادی؟ نگران شدم. با خنده گفتم: _باور کن نمیخواست بره.به زور فرستادمش. محمد هم از حرفم خندید. به وحید زنگ زدم.با خنده گفت: _چرا اینقدر گوشیت اشغاله.با کی حرف میزدی سر صبحی؟ -با کسانی که شما بسیجشون کردی برای مراقبت از من. -خب خداروشکر.پس خداحافظ. نسبت به مأموریت های دیگه ش بیشتر تماس میگرفت... دلم واقعا براش تنگ شده بود.همه دور و برم بودن ولی هیچکس نمیتونست جای وحید رو برام بگیره.دخترهام فاطمه سادات و زینب سادات خواب بودن. داشتم با عشق بهشون نگاه میکردم و تو دلم بخاطر هدیه هایی که به من و وحید داده، میکردم. مامان اومد تو اتاق.گوشی تلفن رو گرفت سمت من و گفت: _بیا به آقا وحید زنگ بزن.تماس گرفته بود. خودش از اتاق رفت بیرون.شماره وحید گرفتم.سریع جواب داد. -جانم -سلام آقای پدر -سلام عزیز دلم.خوبی؟ -خوبم.مگه میشه وقتی خدا دو تا هدیه ی ناز و خوشگل به آدم میده،آدم خوب نباشه؟ -هدیه هات خوبن؟سالمن؟ -آره خداروشکر. با ذوق گفتم: _وحید دو تاشون شبیه شما هستن. خنده ش گرفت. -نمیدونی چقدر ذوق کردم.از این به بعد وقتی نیستی دو تا کپی برابر اصل دارم. بلند خندید.دلم آروم شد. -وحید..دلم برای خنده هات تنگ شده بود. -هدیه هات مثل من نمیخندن؟ -نه.ولی مثل شما گریه میکنن. دوباره بلند خندید. گفتم: _حتی چشمهاشون هم مشکیه. جدی گفت: _زهرا.یه کم از خودمون بگو.همش از دخترات میگی. -چه زود حسادت ها شروع شد. -چیزی لازم داری بگم برات تهیه کنن؟ -نه عزیزم.اینجا همه چی خوبه.خیالت راحت. -زهرا جان،من حدود دو هفته دیگه میام. خیلی مراقب خودت باش.حواست به خودت باشه ها.فقط به فکر هدیه هات نباش،باشه؟ -چشم قربان -من دیگه باید برم.خداحافظ -خداحافظ -زهرا -جانم -خیلی دوست دارم.خداحافظ بعد قطع کرد... گوشی هنوز تو دستم بود.گفتم: _منم خیلی دوست دارم..خیلی چند روز بود مدام تو فکر وحید بودم. هرکاری میکردم حواسم پرت بشه بازهم یادش میفتادم. دلم شور میزد. تو اتاقم خونه بابا بودم.بابا گفت: _زهرا،وحید میخواد باهات صحبت کنه. گوشی رو گرفت سمت من. -سلام خانومم -سلام وحیدجان.خوبی؟ -خوبم.خداروشکر. صدای پیج کردن دکترها تو بیمارستان اومدگفتم: _کجایی؟ -تهران هستم. -بیمارستانی؟!!! با شوخی گفت: _اون خانومه که گفت. -خوبی؟ -چند بار میپرسی عزیزم.آره.خوبم. -زخمی شدی؟!! با خنده گفت: _یه کم. هیچی نگفتم.گفت: _زهرا جان خوبم.باور کن.فردا میام پیشت.خب؟ هیچی نگفتم.نمیدونم به چی فکر میکردم ولی هر چی بود نمیتونستم جواب بدم. گفت: _زهرا..جواب بده..الو.. -میخوام ببینمت،الان. چند لحظه سکوت کرد.بعد گفت: _باشه.گوشی رو بده بابا. گوشی رو گرفتم سمت بابا.یه چیزایی گفت،بعد قطع کرد.بابا گفت: _آماده شو بریم. سریع آماده شدم.بچه ها رو هم آماده کردم.مامان هم اومد.مامان با بچه ها تو ماشین بودن. دنبال بابا میرفتم تا رسیدیم به اتاقی.بابا داخل رو نگاه کرد و به من گفت: _چند لحظه همینجا باش. خودش رفت داخل اتاق.سرم پایین بود و ذکرمیگفتم.یکی گفت: _سلام دخترم سرمو آوردم بالا.حاجی بود.به دیوار نگاه کردم و گفتم: _سلام.حال شما؟خوبین؟ -ممنونم.قدم نو رسیده هاتون مبارک باشه. -متشکرم.سلامت باشید. -شرمنده دخترم.اگه مجبور نبودم وحید رو نمیفرستادم. -درک میکنم.شما هم وظایفی دارید. چند نفر دیگه پشت سرش اومدن بیرون. بابا اومد و گفت: _بیا تو. به حاجی گفتم: _اجازه میدید. حاجی رفت کنار و گفت: بفرمایید. وحید روی تخت نشسته بود.بدون هیچ حرفی فقط نگاهش میکردم.همه جاشو. پاهاشو، سرشو،دستهاشو.همه جاش سالم بود.بابا هم رفت بیرون.وحید بالبخند گفت: _سلام تازه یادم افتاد سلام نکردم. -سلام عزیزم. ادامه دارد... ✍نویسنده بانو