حرم
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان کابوس رویایی 💗 قسمت88 خیلی زود در کنارم حسش می کند. ماشین را روشن می کن
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان کابوس رویایی 💗
قسمت89
سر تکان می دهم و بعد از کمی سکوت می پرسم.
_شما اسمتون چیه؟
آن یکی که قلدر تر به نظر می رسد، جواب می دهد:
_من رضام.
آن یکی هم لب می زند:" احمدم."
سر تکان می دهم و می گویم خیلی هم خوب.
توضیحاتی که از سازمان تا به حال تجربه کرده ام را بهشان می گویم و آن ها هم سوالاتی از من می پرسند.
رضا با بی حوصلگی از من می پرسد:" قراره کی بهمون ماموریت بدن؟"
دستانم را بهم گره می زنم.
_معلوم نیست. توقع نداشته باشین همین اول یه ماموریت درشت جلوتون بزارن.
شما باید لیاقت و وفاداری تونو به سازمان ثابت کنین و بعد.
احمد پسر آرام تری به نظر می رسد.
برای این که جو را عوض کرده باشم می گویم:
_شما تحصیلاتتون چیه؟
از کجا با سازمان آشنا شدین؟
رضا که پسری حراف به نظر می رسد، زودتر می گوید:
_ما دیپلممونم به زور گرفتیم با چندتا مردودی!
تو بعد میپرسی تحصیلاتمون چیه؟
احمد سرش را به سختی بالا می آورد و بدون نگاه به من لب می زند:
_ما شنیدیم وقتی انقلاب بشه نون مون تو روغنه و گفتیم بیایم..
با اهم رضا و آخ احمد بین مان سکوت می شود و بلافاصله رضا به الکی می خندد.
_احمد یکم شوخه!
ما بخاطر آرمان های سازمان اومدیم. خیلی برامون جالب بود، حالا شوما به قیافهی ما نگاه نکنا!
ما دوست داریم کشورمون... کشورمون...
انگار در انتظار کلمه ای مناسب است و با نگاهش به احمد رو می اندازد.
من که حسابی آن ها را شناخته ام آهسته می خندم و می پرسم:
_استقلال؟
واژه را در هوا می قاپد.
_آ... بله! دوست داریم کشورمون استقلال داشته باشه.
ابرو بالا می دهم و با احساس گرسنگی ازشان می پرسم:" شما گرسنه تون نیست؟ چیزی یاد دارین درست کنین؟"
با تعجب به من خیره می شوند.
انگار توجه ندارند بگویم من چیز زیادی از آشپزی نمی دانم.
البته من هم تمایلی به اعتراف ندارم و در دل به موقعیتم ربطش می دهم.
رضا نگاهش پر از غیض می شود.
احمد دستش را بالا می آورد و بعد از قورت دادن آب دهانش می گوید:
_من یه چیزایی یاد دارم. چی داریم؟
شانه بالا می اندازم و حقیقت را می گویم که خبر ندارم.
باشه ای می گوید و به طرف آشپزخانه می رود.
رضا هم با عجله از پشت میز بلند می شود و در حال رفتن احمد را صدا می کند.
توی اتاق می روم و گوشهی تخت جا می گیرم.
به اتفاق امروز فکر می کنم و به پیشنهاد پیمان که هنوز هم برایم غیرمنتظره است.
با یادآوری آن حرف ها و تکرارش ناخودآگاه حسی در تنم می خزد و مرا می لرزاند.
در میان هوای بهاری حس می کنم از درون قطب جنوب شده ام.
لب هایم را از هم فاصله می دهم و لبخند لرزان روی لب هایم می نشیند.
باورم نمی شود که آن کوی سنگ به یکباره قلب شود.
با یادآوری خطوط لب ها و چشمانش دست روی قلبم می گذارم.
قلب خودش را به دیوارهی سینه ام می کوبد و میخواهد بیرون بیاید.
در حوالی دل پا برهنه قدم می زنم که احمد بدون در زدن وارد می شود.
تکانی می خورم و سریع از روی تخت بلند می شوم.
_چیشده؟
متوجه اشتباهش می شود.
شرمساری سرش را به پایین می اندازد و می گوید:" یه غذای سردستی درست کردم."
باشه ای می گویم و قبل از این که خارج شود می گویم:
_قبل وارد شدن ممنون میشم در بزنی.
شرم او را وادار به چشم گویی می کند.
سر میز چند لقمه ای از املت پیش رویم برمی دارم و تشکر کنان به اتاق پناه می برم.
این اتاق حکم زندان شش متری برایم است.
نفسم درون این اتاق تنگ می شود و نمیتوانم نفس بکشم.
اصلا بعد از ماجرای امروز دنیا برایم تنگ شده و تنها جایی که به وسعت اقیانوس ها برایم است کنجی از قلب پیمان می باشد.
آن شب روی پیش صحن پس خاک و غبار می نشینم.
درست زیر نور مهتاب... چشمانم قاب ستاره ها شده و دلم نور عشق.
خبری از رضا و احمد نیست و با راحتی به آسمان زل زده ام.
هنوز هوای سرد چنگ به صورت بهار می زند و بخار از توی دهانم به بالا می پرد.
در هوای سرد بهتر می توان جنون را دید.
گویا دست سرنوشت مرا از قلب اروپا به اینجا کشاند تا عشقی با طعم غرور و عصارهی مبارزه در کام دلم بریزد.
و چه عجیب است این سرنوشت...
در جایی که فکرش را نمی کنی تو رو عاشق می کند و تا مرز جنون می برد.
جنونی که لگد به بخت و اقبالت می زند و تمام خواسته هایت را در برابر چشمت بی ارزش می کند.
آنگاه است که می فهمی چقدر در غفلت بوده ای که چنین چیزهایی یک موقع بت زندگی بوده است.
تمام این حرف ها از ذهنم عبور می کند اندکی که بعد که به خودم می آیم پوزخندی می زنم.
با خودم می گویم جنون که هیچ! پیمان تو را هم شاعر کرده!
خمیازه ای دهانم را می کشد و با زور خواب به اتاق می روم.
نمیفهمم کی اما خیلی زود خوابم می برد.
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمانکابوسࢪرویایی💗
قسمت90
صبح با صدای در بیدار می شوم.
لباس پوشیده تری تن می کنم و پیش می روم.
قامت پری در پشت در اولین شوک امروز را به من می دهد.
او برعکس من با لبخند مرا در آغوشش می فشارد.
دستم را آهسته به کمرش می زنم. پری زودتر لب می زند:
_سلامت کو! چرا اینقدر سرد شدی؟
زبانم به کامم چسبیده و تکان نمی خورد. به سختی لب می زنم.
_سَ... سلام. خوبم من.
دستم را می کشد و به داخل می برد.
از کنارش بلند می شوم و می گویم می روم تا صورتم را بشویم.
وقتی برمی گردم میبینم کنار قفسهی کتاب ها ایستاده.
چای را برایش روی تخت می گذارم و خودم هم می نشینم.
گرد خاک را از سر انگشتش پاک می کند.
_عجب جاییه!
تو این همه خاک چجوری اینجا طاقت میاری؟
شانه بالا می اندازم و با لبخند کوتاهی جواب می دهم:
_مگر چقدر اینجا موندم که بخوام طاقتم بیارم!
با نمی دانم کنارم می نشیند.
نمی دانم چرا با فکر این که الان است که او حرفی از ازدواج بزند می ترسم!
شاید از واکنش خودم می ترسم هرچند که حالا هم دسته کمی از یک مردهی متحرک ندارم.
گرمی چای اندکی مرهمم می شود.
لبخندش بعد از نوشیدن چای بیشتر و بیشتر می شود تا این که لب می زند:
_میخواستم درمورد یه چیزی صحبت کنم.
شستم خبر دار می شود که خبری است.
سعی دارم خودم را آرام نشان دهم و می گویم:" چی؟"
_در مورد پیمان. اون بهم گفت که تو رو انتخاب کرده و ظاهراً پا پیش گذاشته.
منم تعجبی نکردم چون اون بشر هیچ کارش مثل آدم نبوده!
من معذرت میخوام که سنتی عمل نکرده و مثل بی حیا ها مستقیم بهت گفته.
تو حق داری بهش جواب نه بدی. خب... تو... تو از قشری هستی که هر چی بخوان دارن و ژن ثروت توی رگ هاته اما ما نه!
پیمان تموم داراییش یه اسلحه است که اونم مال سازمانه!
پدر و مادرشم که روستایی و بی سواد هستن با درآمد کم. میخوای جواب نه بدی بده! منتهی من اومدم خودم جواب نه رو ازت بگیرم.
اگه جوابت نه هست به من بگو. من یاد دارم طوری بهش بگم که هول نکنه.
ازتم میخوام یکمی هم کمتر باهاش باشی.
میدونم سختته و نمیخوای بخاطر اون خودتو محدود کنی اما ممنون میشم قبول کنی.
اون این روزا یکم حساس شده، امروز دیدم خیلی توی خودش بود.
باورم نمی شود!
چیزهایی که می شنوم انگار رویا است!
دوست دارم به گونه ام سیلی بزنم و ببینم خوابم یا بیدار!
مثل مجسمه ای مات لب های تکان خوردهی پری هستم.
او در انتظار جواب نه گوش هایش را تیز می کند.
جوابی ندارم... یعنی نمیتوانم بگویم.
_رویا جانم؟
اگه رودربایستی داری توی کاغذی برام بنویس.
نمیخوام توی رودربایستی گیر کنی و نتونی تصمیم بگیری.
کاغذ و خودکار را در می آورد و می گوید بنویسم.
لرزش دستم بسیار مشهود است.
بارها خودکار روی کاغذ خط های ریز می کشد اما دلم به نوشتن نمی رود.
تصوراتش از من کاملا برعکس است و فکر می کند چون کنارم نشسته نمیتوانم نه بگویم.
پس می گوید من بیرون می روم.
در را می بندد و من می مانم و یک کوه احساسات و یک خودکار.
دو راهی یعنی این که با نه یا بله تمام مسیر زندگی ات تغییر کند.
مغزم فرمان نمی دهد و هنگ کرده.
به ثانیه ها نگاه می کنم که می گذرند.
لب به دندان می گیرم و اخرین ذرهی شجاعت را روی کاغذ به کلمهی بله ختم می کنم!
پری به در می زند و وارد می شود.
کاغذ را روی تخت می گذارم و به بهانهی لیوان های چای به آشپزخانه می روم.
نمیدانم وقتی کاغذ را بخواند چه حالی می شود.
در حال شستن لیوان ها هستم که بی هوا دستی دور گردنم پیچیده می شود و زیر گوشم جیغ می کشد:
_زن داداش!
لیوان به دیگر لیوان ها می خورد و کف سینک زنگ زده می نشیند.
آهسته برمی گردم و می بینم با ذوق مرا نگاه می کند.
سرم پایین می افتد و با زیرکی لب می زند:
_پس بگو! یه عاشق بیخ ریشمون بوده و ما خبر نداشتیم.
والا که هردوتاتون دیوونه این!
پیمانو نگو که چه حالی میشه.
با دیدن سرخ شدن گونه هایم چشمک می زند.
_اوه اوه! اینجوری سرتو ننداز پایین. فکر میکنه من نمیشناسمش!
ناخودآگاه خنده ام می گیرد.
مرا به طرف اتاق می کشد و کشان کشان می برد.
می گویم دستانم کفی است و ان وقت است که بعد از شستن دوباره مرا به بند اصرارهایش اسیر می کند.
وقتی هم که می پرسم چیزی شده و این ها جواب نمی دهد و آهسته به در اتاق احمد و رضا اشاره می کند.
بعد هم به علامت سکوت دستش را روی بینی اش می گذارد.
با باشه ای به اتاق وارد می شویم.
دورم می چرخد و با نگاه مرموزی می گوید:
_لباس خوشگلتو بپوش که باید بری.
اخم می کنم و می پرسم کجا؟
جواب را به بعد حاضر شدن می گذارد.
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
✴️ چهارشنبه 👈15 فروردین /حمل 1403
👈23 رمضان 1445 👈3 آوریل 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅صدقه صبحگاهی.
✅و دیدار با بزرگان و سیاستمداران خوب است.
👶 زایمان خوب و نوزاد زیبا و محبوب باشد.
🚘مسافرت: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز تا ظهر قمر در جدی و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️برداشت محصول
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️وام و قرض دادن و گرفتن.
✳️و کندن چاه و کانال نیک است.
🟣 نگارش ادعیه و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب.
( شب پنج شنبه ) برای سلامتی مفید ، و فرزند حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان خواهد شد. ان شاءالله.
💉حجامت.
خون دادن و فصد باعث شادی دل می شود.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث روبراه شدن امور می شود.
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 24 سوره مبارکه " نور" است.
یوم تشهد علیهم السنتهم و آیدیهم...
و مفهوم آن این است که خواب بیننده را با شخصی دعوا یا خصومتی پیش آید و دلیل و شاهد بیاورد و بر وی غلبه کند. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
هدایت شده از شهر نوره | نوره درمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ فوووووووووق العااااااااده مهم
پیشنهاد ویژه و مهم استاد پناهیان برای سومین #شب_قدر 👆
لطفا تا جایی که توان دارید این 👆 کلیپ را قبل از شب بیست و سوم به دست همه برسونید...
هدایت شده از شهر نوره | نوره درمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در #شب_قدر برای همه
کربلا نرفته ها هم دعـا 🤲🏻
کنید 😭😭😭😭😭
التماس دعا🙏
#دلنوشته_رمضان
سحر بیست و سوم.....
✍ از لحظه ای که سیاهی... زمین را خلوت کرده است...
اذن "دعای فرج"... بر همه اهل زمین، وارد گشته است..
❄️ #لیلةالقدری که برترین اعمالش... دستان #منتظر رو به آسمان... است؛
تمام باطن قدر را رو می کند....
و این یعنی.... ؛
تو......راز همه تقدیرهای عظیم، در لیلةالقدری...یوسف
❄️نشسته ام اینجا...
در لابلاي جمعیتی که، امتداد نگاهشان، به آغوش تو می رسد...
جمعیتی که قرآن بر سر می گذارند، تا شاید، باطن قرآن را، در میان خود، حاضر ببینند...
جمعیتی که بعد از علی... دلخوش به نفس های آخرین دردانه اش هستند، که همین حوالی... فضای زمین را معطر کرده است...
❣سالهاست که، بیست و سومین سحر رمضان را ... گوش به زنگ نشانه ای از تو...تا صبح، چشم انتظاری می کنیم...
اما...
گویی هنوز دلهای زنگار گرفته مان... برای دریافت اجابت آماده نشده اند...
❄️خسته ايم... از آمد و رفت رمضان هايي که به ملاقات چشمان دلکش تو، ختم نمی شوند...
خسته ايم.. از رمضان هايي که نماز عيدش، همچنان بی حضور تو اقامه می شوند...
خسته ايم... از شلوغی های دنیایی که خالی از خواستن های صادقانه توست...
❄️برای جانهای خسته از گناه مان، امن یجیب بخوان...یوسف
دعای تو.. حتما راه اجابت را باز خواهد کرد...
❣دعا کن... دعاهاي بی رمق مان، تا آسمان بالا روند...
دعا کن... شاید....اجابت...شویم... یوسف
#جامانده
التماس دعای فرج و شهادت
سید پیمان موسوی طباطبایی
@haram110
🌷🌙🌷🌙🌷🌙🌷🌙🌷
🌸✨ #دعای_روز_بیست_وسوم
🔅بسم الله الرحمن الرحیم
✨🌸 اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین.
✨🌼 خدایا بشوى مرا در این ماه از گناه وپاكم نما در آن از عیب ها وآزمایش كن دلم را در آن به پرهیزكارى دلها اى چشم پوش لغزشهاى گناهكاران.
🌱التماس_دعا
📚منبع: مفاتيح الجنان
🌷🌙🌷🌙🌷🌙🌷🌙🌷
💥 اگر توکلت بخداوند متعال و امامان معصوم علیهم السلام باشد، نیازی به دیگران و صاحب منصبان نیست
✅ در این روزگاری که گرفتاریهای مادی و معنوی بسیار شده است، برخی بجای اینکه بخدا و حجت او توجه و توکل کنند، چشم امیدشان به فلان رئیس و فلان مسئول است و از عرضِ نیاز به حضرت امام عصر عجل الله فرجه غافل شدهاند و به این باور نرسیدهاند که تمام امور بدست ایشان است.
▪️شیخ صدوق رحمه الله، روایتی دراینباره نقل کرده است که جالب توجه است. شخصی از شیعیان در بغداد برای انجام یکی از امور مهمش نزد وزیر آن زمان در امور املاک «علی بن عیسی» رفت و او درخواست وی را رد کرد و آن شخص گوید به وزیر گفتم:
«فإني أسأل من في يده قضاء حاجتي فقال له عليُّبن عيسى: من هو؟ فقال: الله عزَّوجل، و خرج مغضباً، قال: فخرجت و انا أقول: في الله عزاء من كلِّ هالك و درك من كلِّ مصيبة...»
✍🏻 من از كسى درخواست مىكنم كه قضاى حاجتم بدست اوست. على بن عيسى گفت: او كيست⁉️ گفتم خدای تعالی. و خشمناك بيرون آمدم و با خود مىگفتم: خداوند متعال تسليت بخشِ هر هالك و جبران كننده هر مصيبتى است. سپس بازگشتم و فرستادهاى از جانب "حسين بن روح" (رضوان الله علیه) گماشتهٔ حضرت امام عصر عجل الله فرجه، نزدم آمد و به او شكايت بردم. او رفت و حال مرا به او گزارش داد و با صد درهم و يك دستمال و مقدارى حنوط و چند تكّه كفن باز آمد و گفت: مولايت به تو سلام مى رساند و مى گويد: «مولاك يقرئك السلام و يقول لك: إذا أهمّك أمر أو غم فامسح بهذا المنديل وجهک فإن هذا منديل مولاك عليهالسلام و خذ هذه الدَّراهم و هذا الحنوط و هذه الاكفان و ستقضى حاجتك...»
✍🏻 هرگاه غم و اندوه به سراغت آمد اين دستمال را بروى صورتت بكش كه این دستمالِ مولايت عليه السّلام است و اين دِرهمها و حنوط و كفن را بگير كه به آنها نیاز پیدا خواهی کرد.
📗 کمال الدین، صدوق رحمه الله، ص ۵۰۵
🔅 آری، اگر امیدمان را از همه قطع کنیم و متوجه خداوند متعال شویم، حجة الله نیازمان را برطرف میسازد، حتی بیش از آنچه نیاز داریم.
#مهدویت
🌑ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌑
بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
💔 آخرین وصایا و یادگار ارزشمند حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیهالسلام ، کلام نورانی حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله که امام به اصبغ بن نباته ، یار باوفایشان که به ملاقات آن حضرت آمده بود ، در بستر شهادت فرمودند:
▪️قالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
يَا أَبَا الْحَسَنِ أَلَا وَ إِنِّي وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَمَنْ عَقَّنَا فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَلَا وَ إِنِّي وَ أَنْتَ مَوْلَيَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَعَلَى مَنْ أَبَقَ عَنَّا لَعْنَةُ اللَّهِ أَلَا وَ إِنِّي وَ أَنْتَ أَجِيرَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَمَنْ ظَلَمَنَا أُجْرَتَنَا فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ.
▪️ای ابا الحسن، من و تو پدران این امتیم. لعنت خدا برآنکس که ما را ناخشـنود کند. من و تو دو مولای این امتیم. هر که از ما بگریزد لعنت خدا بر او باد. من و تو اجیران این امتیم. هر که در اجرت ما به ما ظلم کند لعنت خدا بر او باد.
📓بحار الأنوار، ج۴۰، ص۴۵
▪️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج▪️
خوشحالى و سجدهٔ شكر عايشه (﮼لعنةاللهعلیها)وقتى كه خبر شهادت حضرت اميرالمؤمنين علی بن ابی طالب (﮼عليهالسلام) به او رسيد
📕کتاب : الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة/الشيخ المفيد
📕اسكن كتاب:https://b2n.ir/j56300
ترجمه فارسى⬇︎
📕اسكن كتاب:https://b2n.ir/t98500
✍️ وفي الخبر المشهور ...
📕کتاب : وصية النبي صلّى الله عليه وآله / علي موسى الكعبي
#سجده_شكرعايشه ملعونه
#خوشحالى_عايشهسلقلقیه
#شهادت_اميرالمؤمنين (﮼عليهالسلام)
▪️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف اللهم عجل لولیک الفرج
🙏🙏🙏 دستور به عبادت در روز های شب قدر
1) قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: يَوْمُهَا مِثْلُ لَيْلَتِهَا يَعْنِي لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ هِيَ تَكُونُ فِي كُلِّ سَنَةٍ. (بحارالأنوار، ج98، ص 149 به نقل از اقبال الاعمال)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: روز شب قدر نظیر شب قدر است، و در هر سال اینگونه است.
2) عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَيْلَةُ الْقَدْرِ فِي كُلِّ سَنَةٍ، وَ يَوْمُهَا مِثْلُ لَيْلَتِهَا. (بحارالأنوار، ج 98، ص121 به نقل از تهذیب)
حضرت صادق علیه السلام به هشام فرمود: شب قدر در هر سال وجود دارد، و روز آن نظیر شب آن است.
3) رُوِيَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: صَبِيحَةُ يَوْمِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ مِثْلُ لَيْلَةِ الْقَدْرِ، فَاعْمَلْ وَ اجْتَهِد. (بحارالأنوار،ج 97، ص11 به نقل از امالی صدوق)
از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: صبح روز بعد از شب قدر نظیر شب قدر است، پس در آن زمان نیز اعمالت را انجام بده و در عبادت الهی بکوش.
4) مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد می نویسد:
روزهای این شب ها را نیز حرمت باید داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سر آورد، زیرا که در احادیث بسیار معتبره وارد شده است که روز قدر نیز در فضیلت مثل شب قدر است. (زادالمعاد، ص190)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🚿🚿🚿دستور غسل برای دهه آخر ماه مبارک رمضان
سروران و دوستان گرامی!
بنا بر روایات و فرموده مرحوم سید بن طاووس در «اقبال الاعمال»، غسل در شب های فرد ماه رمضان، یعنی شب های اول، سوم، پنجم و ...؛ و در تمام شب های دهه آخر ماه استحباب دارد. البته در بعضی شب ها تاکید بیشتری شده است، نظیر شب اول، شب15، شب های قدر، شب24، شب25، شب27، شب29 و شب آخر ماه رمضان. (اقبال الاعمال، ص400 و 485)
🚿🚿🚿 غسل در شب های دهه آخر ماه رمضان
1) مرحوم سید بن طاووس در اقبال الاعمال می نویسد: الْغُسْلُ يُسْتَحَبُّ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنَ الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ. (اقبال الاعمال، ص485)
غسل کردن در همه شب های دهه آخر ماه رمضان مستحب است.
2) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله يَغْتَسِلُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ. (بحارالأنوار، ج98، ص151 به نقل از اقبال الاعمال)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلّی الله علیه وآله در همه شب های دهه آخر ماه رمضان غسل می کرد.
3) عن أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ مِنَ الْعَشْرِ كَانَ يَغْتَسِلُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ بَيْنَ الْعِشَاءَيْنِ. (بحارالأنوار، ج81، ص18به نقل از اقبال الاعمال)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: وقتی شب های دهه آخر ماه رمضان آغاز می شد ، رسول خدا صلّی الله علیه وآله هرشب بین نماز مغرب و عشا غسل می کرد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👁 🙏👁 استحباب احیا در شب های دهه آخر ماه رمضان
1) عن أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ مِنَ الْعَشْرِ قَامَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ...وَ شَمَّرَ وَ شَدَّ الْمِئْزَرَ وَ بَرَزَ مِنْ بَيْتِهِ وَ اعْتَكَفَ وَ أَحْيَا اللَّيْلَ كُلَّهُ، وَ كَانَ يَغْتَسِلُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ بَيْنَ الْعِشَاءَيْنِ. (بحارالأنوار، ج81، ص18به نقل از اقبال الاعمال)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: وقتی شب های دهه آخر ماه رمضان آغاز می شد، رسول خدا صلّی الله علیه وآله رختخواب خود را جمع می کرد، کمر خود را محکم می بست، خانه را ترک می کرد، اعتکاف می نمود، همه شب را به احیا می پرداخت و هرشب بین نماز مغرب و عشا غسل می کرد.
2) عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله إذَا دَخَلَ الْعَشْرُ الْأَوَاخِرُ شَدَّ الْمِئْزَرَ وَ اجْتَنَبَ النِّسَاءَ وَ أَحْيَا اللَّيْلَ وَ تَفَرَّغَ لِلْعِبَادَةِ . (من لا يحضره الفقيه، ج2، ص156)
سماعه، از ابو بصير، از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است، كه فرمود: وقتی دهه اواخر ماه رمضان فرا مىرسيد، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله، در سجده و دعا سخت مىكوشيد، و از زنان دورى مىگزيد، و شب را احيا مي داشت، و يكسره به كار عبادت مىپرداخت.
3) عَنْ عَبَايَةَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ: إنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله اعْتَكَفَ عَاماً فِي الْعَشْرِ الْأُوَلِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، وَ اعْتَكَفَ فِي الْعَامِ الْمُقْبِلِ فِي الْعَشْرِ الْأَوْسَطِ [الْوُسَطِ] مِنْهُ، فَلَمَّا كَانَ الْعَامُ الثَّالِثُ رَجَعَ مِنْ بَدْرٍ فَقَضَى اعْتِكَافَهُ، فَنَامَ فَرَأَى فِي مَنَامِهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ كَأَنَّهُ يَسْجُدُ فِي مَاءٍ وَ طِينٍ، فَلَمَّا اسْتَيْقَظَ رَجَعَ مِنْ لَيْلَتِهِ وَ أَزْوَاجُهُ وَ أُنَاسٌ مَعَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ، ثُمَّ إنَّهُمْ مُطِرُوا لَيْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ، فَصَلَّى النَّبِيُّ صلّی الله علیه وآله حِينَ أَصْبَحَ، فَرُئِيَ فِي وَجْهِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله الطِّينُ، فَلَمْ يَزَلْ يَعْتَكِفُ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ رَمَضَانَ حَتَّى تَوَفَّاهُ اللَّه. (بحارالأنوار، ج97، ص7 به نقل از کتاب الغارات)
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: رسول خدا صلّی الله علیه وآله یک سال در دهه اول ماه رمضان (در مدینه) اعتکاف نمود. سال بعد در دهه وسط ماه رمضان اعتکاف کرد. سال سوم، در برگشت از جنگ بدر، اعتکاف ایشان انجام نشد، پس در خواب دید که شب قدر در دهه آخر ماه رمضان است و حضرتش در بین آب و خاک در حال سجده هستند. پس وقتی رسول خدا صلّی الله علیه وآله از خواب بیدار شد، همان شب بازگشت و زنان و مردم، با رسول خدا صلّی الله علیه وآله همراه شدند. به دنبال آن، در شب بیست و سوم باران آمد و رسول خدا صلّی الله علیه وآله تا صبح مشغول نماز بود، و وقتی رسول خدا را دیدند، صورت مبارکش خاک آلود بود. به همین جهت رسول خدا صلّی الله علیه وآله تا آخر عمر پیوسته در دهه آخر ماه رمضان در اعتکاف بود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏👁 شب قدر را در دهه آخر ماه مبارک رمضان، طلب کنید
بعضی از روایات اهل بیت علیهم السلام حاکی از آن است که شب قدر در دهه آخر ماه رمضان است:
1) عَنْ عَلِيٍّ علیه السلام قال: سُئِلَ رسول الله صلّی الله علیه وآله عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ فَقَالَ: هِيَ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ. (بحارالأنوار، ج 97، ص10 به نقل از دعائم الاسلام)
از رسول خدا صلّی الله علیه وآله درباره شب قدر سؤال شد. فرمود: شب قدر در دهه آخر ماه رمضان است.
2) سَأَلَ حُمْرَانُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» ،قَالَ:هِيَ لَيْلَةُ الْقَدْرِ وَ هِيَ فِي كُلِّ سَنَةٍ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ. (من لا يحضره الفقيه، ج2، ص158)
حمران از حضرت باقرعليه السّلام در باره معنى قول خداى عزّ و جلّ: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» سؤال كرد، امام فرمود: آن شب مبارك ،شب قدر است، و آن شب هر سال در ماه رمضان در 10 شبِ آخر آن است.
3) عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه و آله قال: الْتَمِسُوهَا فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِر في تِسعٍ بَقِينَ أَوْ سَبْعٍ بَقِينَ أَوْ خَمْسٍ بَقِينَ أَوْ ثَلَاثٍ بَقِينَ أَوْ آخر ليلة. (تفسير نور الثقلين، ج5، ص629)
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان، در 9 شب یا در 7 شب یا 5 شب یا 3 شب باقیمانده از ماه یا در شب آخر ماه رمضان، طلب کنید.
✅✅توجه به مضامین ادعیه ای که برای این ده شب نقل شده است، دلالت دارد که حتّی بعد از شب 23 ماه رمضان، هنوز مقدّرات الهی، تعیین می گردد، و لذا می طلبد که این شب ها به احیا، عبادت و درخواست از درگاه الهی، سپری گردد.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🗣 ادعیه شب بیست و چهارم ماه رمضان
1) دعای پیامبر صلّی الله علیه وآله در شب بیست و چهارم ماه رمضان عبارت است از:
«اللَّهُمَّ أَمَرْتَ بِالدُّعَاءِ وَ ضَمِنْتَ الْإجَابَةَ وَ دَعَوْنَاكَ وَ نَحْنُ عِبَادُكَ، وَ لَنْ يَصِلَ الْعِبَادُ مَسْأَلَتَكَ وَ الرَّغْبَةَ إلَيْكَ كَرَماً وَ جُوداً وَ رُبُوبِيَّةً وَ وَحْدَانِيَّةً، يَا مَوْضِعَ شَكْوَى السَّائِلِينَ، وَ مُنْتَهَى حَاجَةِ الرَّاغِبِينَ، وَ يَا ذَا الْجَبَرُوتِ وَ الْمَلَكُوتِ، يَا ذَا الْعِزِّ وَ السُّلْطَانِ، يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ، يَا بَرُّ يَا رَحِيمُ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ، يَا بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإكْرَامِ يَا ذَا النِّعَمِ الْجِسَامِ وَ الطَّوْلِ الَّذِي لَا يُرَامُ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْ لِي إنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.» (بحارالأنوار، ج98، ص80 به نقل از البلدالامین)
2) ایّوب بن یقطین از ائمّه علیهم السلام نقل می کند که این دعا در شب چهارم از دهه آخر ماه رمضان(یعنی شب بیست و چهارم) خوانده شود:
«يا فالِقَ الإصْباحِ، وَجاعِلَ اللَّيْلِ سَكَناً، وَالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ حُسْباناً، يا عَزيزُ يا عَليمُ، يا ذَا المَنِّ وَالطَّوْلِ، وَالْقُوَّةِ وَالْحَوْلِ، وَالْفَضْلِ والإنْعامِ، وَالْجَلالِ وَالإكْرامِ، يا اَللهُ يا رَحْمـنُ، يا اَللهُ يا فَرْدُ يا وِتْرُ، يا اَللهُ يا ظاهِرُ يا باطِنُ، يا حَيُّ لا إلـهَ إلاّ اَنْتَ، لَكَ الاَْسْماءُ الْحُسْنى، وَالاَْمْثالُ الْعُلْيا، وَالْكِبْرِياءُ وَالآلاءُ، اَسْاَلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمي في هذِهِ اللَّيْلَةِ فِي السُّعَداءِ، وَرُوحي مَعَ الشُّهَداءِ، وَإحْساني في عِلِّيّينَ، وَإساءَتي مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبي، وَايماناً يَذْهَبُ بِالشَّكِّ عَنّي، وَرِضىً بِما قَسَمْتَ لي، وَآتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِي الاخِرَةِ حَسَنَهً، وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَريقِ، وَارْزُقْني فيها ذِكْرَكَ وَشُكْرَكَ وَالرَّغْبَةَ إلَيْكَ، وَالانابَةَ وَالتَّوْبَهَ وَالتَّوْفيقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ» (كافي، ج4، ص162).
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏👌 نماز ساده شب بیست و چهارم ماه رمضان را از دست ندهیم
قال امیرالمؤمنین علیه السلام: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ أَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ مِنْهُ ثَمَانِيَ رَكَعَاتٍ يَقْرَأُ فِيهَا مَا يَشَاءُ كَانَ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ كَمَنْ حَجَّ وَ اعْتَمَر. (بحارالأنوار، ج97، ص384 به نقل از اربعین شهید)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس در شب بیست و چهارم ماه رمضان 8 رکعت نماز با هر سوره ای که می خواهد بخواند، ثواب کسی را خواهد داشت که به حجّ و عمره رفته است.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
❤️♾❤️ اگر امام زمان علیه السلام را دوست داشته باشی، در دنیا و آخرت با او محشور می شوی
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری (1349 شمسی) می فرمود:
وظیفه¬ ما این است که امام زمان علیه السلام را واقعاً دوست بداریم. رفقا! اگر به امام زمان علیه السلام محبت پیدا کردید، این محبّت، شما را به او می رساند. مَن أحَبَّ حَجَراً حَشَرَهُ اللهُ مَعَهُ. این حشر در همین عالم هم واقع می شود. ممکن نیست تو مرا دوست داشته باشی و من تو را دوست نداشته باشم. محال است. ممکن نیست تو در راه محبت من قدمی برداری و من بدانم، جز این که من هم متقابلاً قدمی بر می دارم. امام زمان علیه السلام جوانمرد است. امام زمان آقاست. امام زمان مولاست. ممکن نیست تو او را دوست داشته باشی و بر اثر دوستی ات، جدیت به خرج بدهی و مجاهده و کوشش کنی و آن حضرت تو را همین طوری در فراق و در اضطراب و در حیرت بگذارد. محال است. محال است.
(سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، روزهای آخر ماه رمضان 1390قمری)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
📖✨هرکس یک ختم قرآن کند، ....
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ خَتَمَ القُرآنَ كَانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ مُؤَخَّرَةً أَوْ مُعَجَّلَةً. (الكافي، ج2، ص613)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: هركس ختم قرآن كند، يك دعاى مستجاب دارد، چه تأخير افتد و چه سریعا به او بدهند.
✅✅از آن سروران و عزیزان گرامی که به شرافت ختم قرآن در ماه رمضان نائل می شوند، تقاضا می گردد که دعای مستجاب خود را فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه السلام قرار دهند.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فکری برای وضع بد این گدا کنید
باشد قبول من بدم اما دعا کنید
هر کار میکنم دلم احیا نمیشود
قرآن به نیت من بیچاره وا کنید
بی دردیاست دردِ من دربهدر شده
بر درد عشق جان مرا مبتلا کنید
برگشتهام به سوی شما ایها العزیز
در خیمهگاه خویش مرا نیز جا کنید
بی التفاتِ دوست تقلا چه فایده؟
قدری به دست و پا زدنم اعتنا کنید
در پشت خانهی تو نشستن مرا بس است
اصلاً که گفته حاجت من را روا کنید؟!
لطفی کنید، با همهی رو سیاهیام
در راه زینبیه سرم را جدا کنید
بابایم آمده ز سفر یاریام کنید
اهل خرابه نافلهها را رها کنید
تا که نفهمد او سرِ گیسوی من چه شد
یک مقنعه برای سرم دست و پا کنید
این پهلوی شکسته مرا زجر میدهد
قدری کمک کنید، مرا جا به جا کنید
سلامتی وتعجیل درامر فرجش صلوات
یابی بی رقیه(س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮ایشون کیلددار حرم حضرت عباس علیه السلام هستن...
👌حرفاشونو سرمه کنید و به چشم بکشید
برای هر کس که دوستش دارید فیلم رو بفرستید چون تاثیراتی که میگن رو با چشم دیدم...
توفیقشو از خود اقا بخواید👌