حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علی
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله )
#بخش_بیست_و_هفتم
#بيعت با مولاى آب و #آينه 🌸🌺🌺
#بخش_اول
پيامبر هنوز بالاى منبر است، او نگاهى به مردم مى كند و مى گويد: «اى مردم! اكنون وقت آن فرا رسيده است كه به من تبريك بگوييد، زيرا خداوند ولايت و امامت را به عترت من داده است، از شما مى خواهم تا با على بيعت كنيد و به او با لقب «اميرِ مؤنان» سلام كنيد، خدا مرا مأمور كرده است تا از شما براى ولايت على و امامانى كه بعد از او مى آيند و از نسل او هستند، اقرار بگيرم».۱۲۳
همه مردم به چهره پيامبر چشم دوخته اند، آنها مى دانند كه پيامبر منتظر شنيدن جواب آنها مى باشد، براى همين آنها يك صدا جواب مى دهند: «ما سخن تو را شنيديم و به امامت و ولايت على و فرزندان او اقرار مى كنيم».۱۲۴
اكنون پيامبر و على (ع) از منبر پايين مى آيند.
پيامبر مى خواهد مراسم بيعت با على (ع) به صورت رسمى باشد براى همين دستور مى دهد تا زير سايه درختان، خيمه اى بر پا كنند.
آيا مى دانى اين خيمه براى چيست؟
اين خيمه سبز ولايت است!
بيا، من و تو هم كمك كنيم تا اين خيمه برپا شود.۱۲۵
پيامبر از على (ع) مى خواهد تا در اين خيمه بنشيند و مردم براى بيعت نزد او بروند.
على (ع) وارد خيمه مى شود، خيمه ولايت چه حال و هوايى دارد!
پيامبر وارد خيمه ولايت مى شود، كنار على (ع) مى ايستد، گويا پيامبر كار مهمّى با او دارد.
آيا مى دانى در ميان عرب، رسم بر اين است
كه وقتى مى خواهند رياست شخصى را بر قومى اعلام كنند بر سر او عمامه مى بندند؟
پيامبر هم عمامه مخصوص خود را به عنوان تاج افتخار بر سر على (ع) مى بندد، نام اين عمامه، سحاب مى باشد.۱۲۶
سيماى مولا، زيباتر شده است.تاج ولايت كه بر سر اوست بر جلال او افزوده است.
پيامبر از خيمه بيرون مى آيد، تا لحظاتى ديگر، مراسم بيعت با على (ع) شروع مى شود.
آنجا را نگاه كن! در اين ميان، گروهى از بزرگان قريش به سوى پيامبر مى آيند و به پيامبر مى گويند: «اى رسول خدا! تو مى دانى كه اين مردم تازه مسلمان شده اند، آنها هنوز رسم و رسوم دوران جاهليّت را فراموش نكرده اند، آنها هرگز به امامت پسر عمويت، على، راضى نخواهند شد، براى همين ما از تو مى خواهيم تا شخص ديگرى را براى رهبرى انتخاب كنى».
پيامبر رو به آنها مى كند و مى گويد:...... #ادامه_دارد
📚منابع:
۱۲۳.مسند أحمد، أحمد بن محمّد بن حنبل الشيباني (ت ۲۴۱ ه)، تحقيق: عبد اللّه محمّد الدرويش، بيروت: دار الفكر، الطبعة الثانية، ۱۴۱۴ ه.
۱۲۴.مشكل الآثار، أبو جعفر أحمد بن محمّد الأزدي الحجري الطحاوي (ت ۳۲۱ ه)، بيروت: دار صادر.
۱۲۵.مصباح المتهجّد، أبو جعفر محمّد بن الحسن بن عليّ بن الحسن الطوسي (ت ۴۶۰ ه)، تحقيق: عليّ أصغر مرواريد، بيروت: مؤسّسة فقه الشيعة، الطبعة الاُولى، ۱۴۱۱ ه.
۱۲۶.المصباح في الأدعية والصلوات والزيارات، تقي الدين إبراهيم بن زين الدين الحارثي الهمداني المعروف بالكفعمي (ت ۹۰۵ ه)، قمّ: منشورات الرضي.
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علی
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله )
#بخش_بیست_و_هفتم
#بيعت با مولاى آب و #آينه 🌸🌺🌺
#بخش_پایانی
پيامبر رو به آنها مى كند و مى گويد: «ولايت و رهبرى على به انتخاب من نبوده است كه اكنون بتوانم از اين تصميم برگردم، اين دستورى است كه خدا به من داده است».
بزرگان قريش وقتى اين سخن را مى شنوند به فكر فرو مى روند.
در اين هنگام، يكى از آنها رو به پيامبر مى كند و مى گويد: «اى پيامبر! اگر مى ترسى مخالفت خدا را بكنى و على را بر كنار كنى، بيا و يكى از بزرگان قريش را در رهبرى با على شريك كن».
پيامبر از قبول اين كار خوددارى مى كند، امر امامت و ولايت به دست خداست، اگر خدا مى خواست براى على در امر امامت شريكى
قرار مى داد.۱۲۷
اين مردم نمى دانند كه ولايت و امامت، چيزى بالاتر از يك حكومت ظاهرى است، ولايت، يك مقام خدايى است كه فقط خدا آن را به هر كس كه بخواهد مى دهد.
بزرگان قريش با نااميدى خيمه پيامبر را ترك مى كنند.
آنجا را نگاه كن!
مردم آماده شده اند تا مراسم بيعت را انجام دهند، سلمان، مقداد، ابوذر و عمّار را نگاه كن، آنها در اوّل صف ايستاده اند.
همه دوستان امامت، امروز خوشحال هستند، به راستى كه امروز روز عيد است.
مردم خود را براى بيعت با على (ع) آماده مى كنند، در اين ميان، چشم من به دو نفر مى افتد.
آنها وقتى با پيامبر روبرو مى شوند سؤل مى كنند: «آيا دستور خدا اين است كه ما بايد با على بيعت كنيم يا اين خواسته خود توست؟ ».
پيامبر در جواب مى گويد: «اين دستور خداست».۱۲۸
بعد از شنيدن اين سخن، آن دو نفر نيز خود را براى بيعت آماده مى كنند.
همسفر خوبم، بيا تا ما هم با مولاى خود بيعت كنيم.
من مى خواهم بروم تا ببينم اوّلين كسى كه با على (ع) بيعت مى كند كيست؟
آيا تو با من مى آيى؟
يك صف طولانى در اينجا هست، مردم مى خواهند با مولا و آقاى خودشان بيعت كنند.
من جلو مى روم، به سوى ابتداى صف!
آقا! با تو هستم! كجا مى روى؟ برو آخر صف!
ببخشيد، من نويسنده هستم، اين هم دوستم، خواننده عزيز كتابم است، ما مى خواهيم جلو برويم تا براى تاريخ، گزارش
بنويسيم!
من به اوّل صف مى روم.
دو نفر در اوّل صف ايستاده اند، تا من مى روم اسم آنها را سؤل كنم، آنها وارد خيمه ولايت مى شوند.
صداى آنها به گوشم مى رسد: «سلام بر تو اى امير مؤنان».
بعد، آنها با على (ع) بيعت مى كنند و با صداى بلند مى گويند: «خوشا به حال تو اى على! به راستى كه تو، مولاى ما و مولاى همه مردم شدى ».۱۲۹
آيا شما آن دو نفر را مى شناسيد؟
بايد صبر كنيم تا آنها از خيمه بيرون بيايند.
ببخشيد، آيا مى شود شما خودتان را معرّفى كنيد؟
چطور شما ما را نمى شناسيد؟! من، عُمَر بن خطّاب هستم، اين هم ابو بكر است، ما اوّلين كسانى هستم كه با على (ع) بيعت كرده ايم.۱۳۰
خيلىها دلشان مى خواست كه آنها اوّلين نفر باشند، ولى ما، گوى سبقت را از همه ربوديم!
امّا من فكر مى كنم اصلاً مهم نيست نفر اوّلى باشى كه بيعت مى كنى!
مهم اين است كه اوّلين نفرى نباشى كه بيعت خود را مى شكنى!!
اگر بتوانى به پيمان خود وفادار بمانى، هنر كرده اى!
📚منابع:
۱۲۷.معاني الأخبار، أبو جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن بابَوَيه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت ۳۸۱ ه)، تحقيق: علي أكبر الغفّاري، ۱۳۷۹ ه، قمّ: مؤّسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرّسين، الطبعة الاُولى، ۱۳۶۱ ه.
۱۲۸.المعجم الأوسط، أبو القاسم سليمان بن أحمد اللخمي الطبراني (ت ۳۶۰ ه)، تحقيق: قسم التحقيق بدار الحرمين، ۱۴۱۵ ه، القاهرة: دار الحرمين للطباعة والنشر والتوزيع.
۱۲۹.معجم البلدان، أبو عبد اللّه شهاب الدين ياقوت بن عبد اللّه الحموي الرومي (ت ۶۲۶ ه) بيروت: دار إحياء التراث العربي، الطبعة الاُولى، ۱۳۹۹ ه.
۱۳۰.المعجم الكبير، أبو القاسم سليمان بن أحمد اللخمي الطبراني (ت ۳۶۰ ه)، تحقيق: حمدي عبد المجيد السلفي، بيروت: دار إحياء التراث العربي، الطبعة الثانية، ۱۴۰۴ ه.