حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠 #پي
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام از کتب #شیعه_و_سنی 💠
#پيرامون_فرزندان_حضرت (ع): 🌸🌸🌸
#بخش_چهاردهم
احاديثى كه در آن اهل بيت به نجوم تشبيه شده اند و اقتداى امّت به آنها ضرورى شمرده شده است، و از آن جا كه اين احاديث بسيار فراوان است برخى از آنها را در اين جا مى آوريم و برخى ديگر را به خواست خدا در جاى مناسب آن ذكر خواهيم كرد. » بنگريد به: همان 📚مأخذ/ ۲۸۳- ۲۷۹. سپس سيّد حامد حسين- رحمه اللَّه- در همين كتاب ۲۸۹- ۲۸۳ به شبهه ديگرى پاسخ مى دهد و آن نياز كشتى است به ستارگان براى يافتن راه. او هفت پاسخ مى دهد كه ما برخى از آنها را به عنوان چكيده مى آوريم: «الف: هدف از سوار شدن، نجات است. 📚ترجمه كشف اليقين، ص: ۳۱۹ _________ _ هدف اصلى از سوار شدن بر كشتى نوح (ع) نجات يافتن است از هلاكت و غرق شدن در طوفانى كه به قوم نوح رسيد، يعنى: خداوند نجات را براى كسانى كه به اين كشتى سوار شوند تضمين كرد و در اين وضع براى نجات يافتن از هلاكت و رهايى از غرق شدن بدون تكيه بر رهيابى به وسيله ستارگان، صرف سوار شدن كفايت مى كند. همين بود مقصود پيامبر (ص) هنگامى كه فرمود: «هر كه بدان سوار شود نجات يابد و هر كه از آن بازماند غرق گردد. ب: وجود نوح در كشتى چونان عاملى از عوامل نجات. وجود نوح (ع) كه پيامبرى بود معصوم و از پيامبران اولو العزم از عوامل نجات كشتى و سواران آن بود و رهيابى آن به ساحل نجات نيازى به راهنماهاى ظاهرى نداشت. ج: اگر اهل بيت نمى بودند كشتى حركت نمى كرد. اهل بيت پيامبر ما (ع) دليل حقيقى حركت كشتى نوح و نجات اهل آن از غرق و هلاكت بود و اين در حديثى آمده است كه حافظ محبّ الدين بن نجار بغدادى با سندش از انس بن مالك روايت كرده و آن را به تفصيل در اين كتاب آورده است مى گويد: اينها هستند از ويژگى هاى كشتى نوح، و آيا اين كشتى نيازى به رهيابى از ستارگان دارد؟ به خدا سوگند كه چنين نيست، و اهل بيت (ع) همچون سفينه نوح هستند. سوم: دهلوى در تأويل حديث سفينه به مقتضاى منظورش مى گويد: چنين نيست كه محبّت همه اهل بيت و پيروى از آنها براى نجات، ضرورى باشد، زيرا اگر كسى در گوشه اى از كشتى قرار يافته باشد از غرق شدن نجات مى يابد. او اين تأويل را به برخى از علما نسبت مى دهد: سيّد حامد حسين در پاسخ به او مى گويد: «اين متناسب با عقيده اهل سنّت است، زيرا آنها به رغم اين كه گمان مى كنند محبّت اهل بيت (ع) و دوستى ايشان را دارند، ولى با هدايت دشمنان و مخالفان ايشان مشى مى كنند و در حق اهل بيت (ع)، كلمات زشتى بر زبان مى آورند- كه برخى از آنها بيان شده است- و اجماع آنها را حجّت نمى دانند و كسانى را بر ايشان مقدّم مى دارند كه در علم و فقه و زهد با اهل بيت مقايسه نمى شوند... »...... #ادامه_دارد
~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 ▪️ #فضائل_و_زندگانی_حضرت_فاطمه_زهرا علیها السلام ▪️◼️ #بخش_سی
🌷بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
▪️ #فضائل_و_زندگانی_حضرت_فاطمه_زهرا علیها السلام ▪️◼️
#بخش_چهاردهم
#نامه ي #ابوبكر_به_اسامه_و_پاسخ_آن ▪️▪️▪️◼️
يكي از دلائل بر صحّت ادعاي كساني كه ميگويند مقام امامت مخصوص علي (ع) بعد از پيامبر (ص) است، و حق او را غصب كردند، نامه اي است كه ابوبكر براي «اُسامة بن زيد»، پس از جريان بيعت در سقيفه، نوشت (اسامة بن زيد از جانب رسول خدا (ص) فرمانده لشكر شده بود تا به سرزمين شام حركت كنند و جلو تجاوز دشمن را بگيرند، و پيامبر (ص) فرموده بود هر كس از فرمان اُسامه تخلّف كند مجرم است با توجه به اينكه اُسامه هنگام رحلت پيامبر (ص) و
بروز جريان سقيفه، در مدينه نبود بلكه همراه لشكر در سرزمين «جُرفْ» (نزديك مدينه) بود تا روانه ي شام شود).
نامه ي ابوبكر به اُسامه، چنين است:
از ابوبكر خليفه رسول خدا (ص) به اسامة بن زيد، امّا بعد: مسلمانان به من پناه آوردند، و مرا براي سرپرستي امر خلافت، انتخاب كردند و مرا رئيس خود بعد از رسول خدا (ص) نمودند (نامه طولاني است تا آنجا كه ميگويد) وقتي نامه ي من به تو رسيد و آن را خواندي، تو نيز مانند مسلمانان بيا و با من بيعت كن و به عمر بن خطّاب اجازه بده كه از تحت فرماندهي تو تخلّف كند (و نزد من باشد) زيرا من از او بي نياز نيستم، بلكه به او نياز دارم و سپس به سوي همان جبهه كه رسول خدا (ص) تو را به جانب آن حركت داده است برو.
وقتي كه نامه بن اُسامه رسيد و آن را خواند، پاسخ آن را چنين نوشت:
«از اسامة بن زيد، بنده ي آزاد شده ي رسول خدا (ص) به ابوبكر بن ابي قُحافه، امّا بعد: نامه ات به من رسيد، ولي آغاز آن با آخر آن متناقض بود، در آغاز نامه نوشته اي كه من خليفه ي رسول خدا (ص) هستم سپس چنين ادعا كرده اي كه مسلمانان در اطراف تو اجتماع كرده و تو را امير خود نموده اند، اگر چنين باشد، لازم بود كه آنها در مسجد با تو بيعت كنند، نه در سقيفه ي بني ساعده.
وانگهي از من تقاضا كرده اي كه به عمر بن خطاب اجازه ي تخلّف از سپاه را بدهم به خاطر اينكه به او نياز داري، ولي بدان كه او پيش خود، بي آنكه من به او اجازه بدهم تخلّف كرد، و براي من روا نيست كه به هيچكس اجازه ي تخلّف بدهم زيرا رسول خدا (ص) فرمان بسيج و حركت تحت فرماندهي مرا داده است، و در اين جهت فرقي بين تو و عمر نيست كه هر دو تخلّف كرده ايد، و تخلّف از فرمان رسول خدا (ص) بعد از رحلتش با تخلّف در حال حياتش فرقي ندارد، و هر دو يكسانند، و تو ميداني كه رسول خدا (ص) به تو و عمر فرمان داد كه تحت فرماندهي من به سوي جبهه حركت كنيم، و رأي و فرمان رسول خدا (ص) درباره ي شما از رأي خود شما در مورد خودتان، بهتر و مقدّمتر است، موضع گيري شما بر پيامبر (ص) مخفي نبود، آن حضرت مرا سرپرست شما كرد، ولي شما را سرپرست من نكرد، و مخالفت با پيامبر (ص) نفاق و دوروئي است... ».
مؤلّف گويد: ما مشروح نامه ي ابوبكر و پاسخ اسامه را بطور مشروح در كتاب «عيون البلاغه في انس الحاضر و نقلة المسافر» خاطرنشان ساخته ايم، و در اينجا به همين مقدار اكتفا ميشود.
~~~~~~~~⚜️🔸💠🔸⚜️~~~~~~~~
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علی
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
🌺🌸 #خاطرات_غدیر_خم ( حوادث اخرین سال زندگی پیامبر صلی الله علیه و اله )
#بخش_چهاردهم
#سلام بر سرزمين #آرزوها ✨✨🌺
امروز، روز عيد قربان است و ما اكنون به سرزمين منا رسيده ايم.
آيا مى دانى چرا اين سرزمين را منا ناميده اند؟
وقتى كه جبرئيل، ابراهيم (ع) را به اين سرزمين آورد به او گفت: «اى ابراهيم! هر چه مى خواهى آرزو كن! ».۵۵
اينجا سرزمينى است كه آرزوهاى بزرگ برآورده مى شود.
پيامبر به سوى جَمَره يا همان شيطان بزرگ مى رود تا بر آنجا سنگ بزند، پيامبر هفت سنگ بر آن مى زند و هر بار فرياد اللّه اكبر
او در همه جا مى پيچد.۵۶
البته ما بايد سنگ هاى خود را به آن ستونى كه در وسط به عنوان نشانه، نصب شده بزنيم، اينجا سه ستونِ سنگى هست كه به هر كدام از آنها جَمَره مى گويند، امروز فقط به يكى از آنها سنگ مى زنيم، امّا فردا و روز بعد از آن، بايد به همه ستونها سنگ بزنيم.
مى دانم دلت مى خواهد داستان جَمَره را برايت بگويم.
وقتى كه خدا خواست ابراهيم (ع) را امتحان كند، به او دستور داد تا فرزند دلبندش، اسماعيل (ع) را به اين سرزمين بياورد و در راه او قربانى كند.
ابراهيم (ع) همراه با اسماعيل به اين سرزمين آمد، شيطان سر راه او آمد و او را اين گونه وسوسه كرد: «تو چقدر بى رحم هستى! آيا مى خواهى با دست خودت فرزندت را سر ببرى؟ ».
جبرئيل به كمك ابراهيم (ع) آمد و به او دستور داد كه شيطان را با سنگ بزند.
ابراهيم (ع) سنگى برداشت و به سوى شيطان پرتاب كرد.
او با زبان دل اين گونه با شيطان سخن مى گفت: «تو مى خواهى مرا وسوسه كنى تا دستور خداى خويش را انجام ندهم! من، خود، فرزند و هر چه كه دارم را فداى خدا مى كنم».
همسفر خوبم!
از آن روز رسم شده است كه حاجى به همان جايى سنگ بزند كه ابراهيم (ع) به شيطان سنگ زده است.۵۷
حاجى با اين كار خود، به تمام وسوسه هايى كه شيطان مى كند، سنگ مى زند.
آيا مى دانى به عدد هر سنگى كه به جَمَره مى زنى خداوند گناهى از گناهان كبيره تو را مى بخشد؟ ۵۸
دوست خوب من
!
اكنون ديگر موقع قربانى كردن است.
نگاه كن! پيامبر شترهايى را كه از ميقات همراه خود آورده است، قربانى مى كند، على (ع) هم شترهاى خودش را قربانى مى كند.
كسانى كه همراه خود قربانى نياورده اند، اينجا شتر يا گوسفندى را خريدارى و قربانى مى كنند.
پيامبر رو به مردم مى كند و مى گويد:..... #ادامه_دارد
📚منابع:
۵۵.روح المعاني في تفسير القرآن (تفسير الآلوسي)، محمود بن عبد اللّه الآلوسي (ت ۱۲۷۰ ه)، بيروت: دار إحياء التراث العربي.
۵۶.روضة الواعظين، محمّد بن الحسن بن عليّ الفتّال النيسابوري (ت ۵۰۸ ه)، تحقيق: حسين الأعلمي، بيروت: مؤسّسة الأعلمي، الطبعة الاُولى، ۱۴۰۶
ه.
۵۷.سبل السلام (شرح بلوغ المرام)، محمّد بن إسماعيل الكحلاني المعروف بالأمير (ت ۱۱۸۲ ه)، تحقيق: محمّد عبد العزيز الخولي، القاهرة: مطبعة البابي الحلبي، الطبعة الرابعة، ۱۳۷۹ ه.
۵۸.سبل الهدى والرشاد في سيرة خير العباد، الإمام محمّد بن يوسف الصالحي الشامي (ت ۹۴۲ ه)، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمّد معوّض، بيروت: دار الكتب العلمية، الطبعة الاُولى، ۱۴۱۴ ه.
2_5449813259488070153.mp3
20.29M
🖌 شرح خطبه #فدک 👈🏻 #بخش_چهاردهم
📥پیشنهاد دانلود🔹نشر دهید...
شیخ #مجتبی_اسکندری حفظ الله
🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴
2_5449813259488070153.mp3
20.29M
🖌 شرح خطبه #فدک 👈🏻 #بخش_چهاردهم
📥پیشنهاد دانلود🔹نشر دهید...
شیخ #مجتبی_اسکندری حفظ الله
🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴