eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
633 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
* 💞﷽💞 #رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_دوم وقتے بہ چهره ات نگاه میکنم حس میکنم کہ باز هم همین هارا تکرار م
* 💞﷽💞 ❤️ چند ساعتی ایست کہ بہ دیدار خانواده و دوستانت رفتہ ای...برای ناهارمان همان غذایی را درست کرده ام کہ همیشہ دوست داشتی!قورمہ سبزے! هر از چند گاهی ندایی درونی وجودم را فرا میگیرد کہ عمر هایت کوتاه است بسیار کوتاه... دستم را روے قلبم میگذارم و نفسی عمیق میکشم و سعی میکنم حواسم را از این افکار پرت کنم... اصلا میدانے از این جا بہ بعد دوراه بیشتر ندارے! یا نمی گذارم بروی...یا مرا هم با خودت ببرے! با صدای زنگ تلفن بہ سمت هال میروم و گوشی را برمیدارم : _الو؟ _ … _الو؟؟ _ … _محمد؟!! _ … جواب نمیدهی...نگرانم میکنی...تلفن را قطع میکنم تا میخواستم دوباره تماس بگیرم صدای تلفن بلند میشود! زود گوشی را برمیدارم : _الو محمد؟! _جان محمد؟! _وااایـــــــــی...چرا جواب نمی دی!؟ _میخواستم صدای خانوممو بشنوم ، اشکالی داره؟ _اینـجــــــورے؟!!! _پس چجوری؟! _دیوونه ای به خدا... _خــــب؛ خانوم خونہ برای ناهار چی پختہ؟ _نمی گم! با لحنی کہ شبیہ خنده اس جواب میدهی : ولی بوش تا اینجا میاد...! در پاسخت خنده ای کوتاه میکنم و چیزی نمیگویم در جواب سکوتم میگویی : منتظرم باش! در دلم پاسخ میدهم من مدت هاست کہ انتظارت را میکشم اما افکارم را بر زبان نمی آورم و خیلی کوتاه تایید می کنم بعد از قطع تماست تلفن را سرجایش میگذارم و بہ ساعت نگاه میکنم چقدر فضا سوت و کور است...وقت هایی کہ نیستی براے اینکہ دلتنگے بیشتر از این امانم را نگیرد در خانہ مان نمی مانم... بہ اتاقمان میروم و ساکت را بہ قصد شستن لباس هایت از کمد بیرون میکشم بازش میکنم و لباس سبز نظامی ات را بیرون می آورم را می دهد...مرحم خوبی براے تنهایی هاست! نویسنده : خادم الشـــــــــ💚ــدا