📚داستان آموزنده 👍
@haram110
زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مؤمنی در آمد.
مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه #ساده_زیستی را نداشت.
🔻روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت:
حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی میکنی،
من زر و #زیور می خواهم!
⚠️مرد در خانه را باز کردو رو به زن میگوید: برو هرجا دلت میخواهد!
زن با ناباوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده! غروب به خانه آمد .
مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد .
زن #متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟
مرد جواب داد: و نیز میدانم در کوچه پسرکی #چادرت را کشید!
زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم #نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!
🍃هرکه باشد نظرش در پی #ناموس کسان
🍃 پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
@haram110
🌿 ادب سروَر بانوان عالم در برابر همسر
روزی امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه متوجه شدند در منزلشان هیچ خوردنی موجود نیست (بخاطر کثرت #انفاق حضرت، گاهی چنین وضعی پیش میآمد)؛ به حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمودند: «فاطمهجان! چرا به من نگفته بودید تا برایتان چیزی بخرم؟» سرور بانوان عالم عرض کردند:
«اى أباالحسن! من از پروردگارم شرم دارم که از شما درخواستی كنم و توانِ برآوردنش را نداشته باشید.»
💠 «فقال علي عليهالسلام: يا فاطمة ألا كنت أعلمتيني فأبتاعكم شيئا؟ فقالت فاطمه علیهاالسلام: يا أباالحسن إني لاستحيي من إلهي أن تكلف نفسك ما لاتقدر عليه.»
📚 تفسیر فرات کوفی، ص۸۳
الأمالی (شیخطوسی)، ص۶۱۶
🍂 ای که یکایک زنان و مردان عالم به فدایتان! چه زندگیِ نورانی میشد اگر بانوان شیعه، #چشم_و_همچشمی که آتش به بنیان خانوادهها کشیده است را کنار میگذاشتند و کمی به #ساده_زیستی و #ایثار حضرت صدّیقهکبری علیهاالسلام تأسّی میکردند؛ و آقایان هم علاوه بر ادّعای تشیّع، کمی از اخلاق حسنه و دینمداری حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام را در مرامِ خود پیاده مینمودند
••••
⚫️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⚫️