🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀
#قصه
#قسمتچهارم
✍گویا در این شهر خبرهای زیادی است ، به راستی چه کسانی قسم خوردهاند که حقّ حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را غصب کنند ؟ نمیدانم آیا بدن پیامبر صلی الله علیه و آله دفن شده است ؟ چرا مردم ، اینقدر بیوفا شدهاند ؟ اینها که تا دیروز ، احترام زیادی به پیامبر صلی الله علیه و آله میگذاشتند ، چرا امروز نمیخواهند بر بدن پیامبر صلی الله علیه و آله نماز بخوانند ؟
بیا ، من و تو به سوی خانه پیامبر صلی الله علیه و آله برویم .
نگاه کن ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ، بدن پیامبر صلی الله علیه و آله را غسل داده و کفن نموده است و خودش ، اوّلین کسی است که بر پیکر پاک او ، نماز خوانده است .
پیامبر صلی الله علیه و آله در آخرین لحظههای زندگی خود، از حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام خواست، تا زمانی که بدن او را به خاک نسپرده است از پیکر او جدا نشود
نگاه کن ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام از خانه پیامبر صلی الله علیه و آله بیرون میآید و از مردم میخواهد تا بیایند و بر پیکر پیامبر صلی الله علیه و آله نماز بخوانند .
مردم ده نفر ، ده نفر ، وارد خانه میشوند و بر آن حضرت ، نماز میخوانند
حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام تصمیم دارد وقتی نماز مسلمانان تمام شود ، بدن پیامبر صلی الله علیه و آله را در خانه خودش دفن کند .
البتّه عدّهای میگویند که پیامبر صلی الله علیه و را در قبرستان بقیع دفن کنیم ، عدّهای هم میگویند که بدن پیامبر صلی الله علیه و آله را در کنار منبر ، در داخل مسجد به خاک بسپاریم .
امّا نظر حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام این است که پیامبر صلی الله علیه و آله در همان مکانی که جان داده است ، دفن شود .
خانه پیامبر صلی الله علیه و آله ، خانه کوچکی است ، مساحت آن ، حدود نُه متر مربع است ، برای همین ، باید صبر کرد تا مردم ده نفر ده نفر ، وارد خانه شوند و نماز بخوانند و این زمان زیادی میگیرد
نگاه کن ، عدّهای که نماز خواندهاند، به سوی سقیفه حرکت میکنند تا ببینند آنجا چه خبر است .
آری ، تعداد کمی هم که در اینجا بودند به سوی سقیفه میروند ، دیگر اینجا خیلی خلوت شده است ، در مقابل ، سقیفه خیلی شلوغ است
آنجا را نگاه کن ! آن دو نفر را میگویم که سراسیمه به این سو میآیند . گویا آنها از سقیفه میآیند
نمیدانم چرا آنها خیلی ناراحت هستند ، آیا موافقی با آنها سخنی بگوییم ؟
ــ صبر کنید ، آخر با این عجله به کجا میروید ؟
ــ ما هر چه سریعتر باید نزد بزرگان خود برویم ، ما هرگز اجازه نخواهیم داد خلیفه از میان مردم مدینه انتخاب شود
آنها این را میگویند و به سرعت به سوی خانه پیامبر صلی الله علیه و آله میروند
یکی از آنها وارد خانه میشود و در کنار عُمَر لعنة الله علیه مینشیند ، او دست عُمَر لعنة الله علیه را میگیرد و به او میگوید:
ــ هر چه زودتر بلند شو !
ــ مگر نمیبینی من اینجا کار دارم ؟ پیکر پیامبر صلی الله علیه و آله هنوز دفن نشده است .
ــ چارهای نیست ، من با تو کار مهمّی دارم .
ــ خوب ، حرف تو چیست ؟
ــ اینجا که نمیشود ، باید برویم بیرون .
عُمَر لعنة الله علیه از جای خود بلند میشود و همراه او به بیرون خانه میرود :
ــ حرفت را زود بزن ! ببینم چه خبری داری .
ــ ای عُمَر ، چرا نشستهای؟ مردم مدینه در سقیفه جمع شدهاند و میخواهند با سعد ، بزرگ قبیله خزرج ، بیعت کنند . ما باید زود به آنجا برویم وگرنه همه نقشههای ما خراب خواهد شد.
عُمَر لعنة الله علیه لحظهای با خود فکر میکند، او به یاد میآورد که مدّتی قبل با مهاجران سخن گفته بود و نقشه خود را به آنان خبر داده بود، اکنون عُمَر لعنة الله علیه باور نمیکند که انصار اینقدر سریع برای خلافت ، دست به کار شده باشند !
عُمَر لعنة الله علیه با عجله به خانه پیامبر صلی الله علیه و آله میرود ، شاید خیال کنی او میخواهد به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام خبر بدهد ، امّا اینطور نیست، عمر لعنة الله علیه قبلاً فکرهایی را در سر داشته است، او برای مقام خلافت نقشههایی کشیده است!!
خوب است ما هم داخل خانه شویم ...
( ادامه دارد ان شاء الله...)
#گزارشتحلیلیهجوم به بیت وحی🥀
🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..