eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
7.9هزار ویدیو
727 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
#مردی_در_آینه📝 💟#قسمت_بيست_ششم 🎀حیات وحش گوشي رو گرفت سمتم ... شارژش تموم شده بود ... باورم نم
📝 💟 🎀پرونده سازی وارد اتاق بازجويي شديم ... از چهره اش مشخص بود از اينکه بين تمام گزينه هاي مکاني ... براي صحبت به اونجا اومده بوديم ... اصلا خوشش نيومده ... - واقعا جاي عجيبي براي يه صحبت دوستانه است ... با اين همه ميکروفن و دوربين ... به يکي از افسرها سپرده بودم توي اين فاصله دوربين پشت اتاق شيشه اي رو روشن کنه ... نمي خواستم چيزي رو از دست بدم ... شايد به دروغ بهش گفتم تمام وسائل صوتي خاموشه ... اما قصد داشتم اگر واقعا توي قتل يا فروش مواد دخالتي نداشت ... مطمئن بشم هيچ وقت کسي اون حرف ها رو نمي شنوه ... هر چند سوالش و حس ناخوشايندش، من رو به فکر فرو برد ... چرا قرار گرفتن در حس بازجويي براش نگران کننده بود؟ ... حرف هاش حول محور رفتار و برخورد مدير بود ... اينکه چطور با استفاده از ارتباطاتش ... کل منطقه رو زير و رو کرده ... و پاي گنگ ها رو از اونجا کوتاه کرده ... اگر چه از کوتاه شدن دست مواد فروش ها از دبيرستان خوشحال بود ... اما رفتار مدير و تحت فشار گذاشتن دانش آموزها رو کار درستي نمي دونست ... - اونها نوجوانن ... با کلي انرژي و هيجان بود ... - شما معاون دبيرستان هستيد ... و مشخصه خيلي وقته آقاي پروياس رو زير نظر گرفتيد ... توي اين مدت متوجه نشديد با افراد مشکوکي در ارتباط باشه؟ ... کمي خودش رو روي صندلي جا به جا کرد ... - فرد مشکوک؟ ... در ارتباط با قتل؟ ... فکر مي کنيد ممکنه مدير توي مرگ کريس دست داشته باشه؟ ... نه ... امکان نداره ... من اينطور فکر نمي کنم ... اون هر کي باشه بهش نمي خوره بتونه کسي رو بکشه ... بدون اينکه فرصت بدم حرفش رو ادامه بده ... - گفتيد گنگ ها رو بيرون کرده ... حتي با پرونده سازي و بهانه هاي الکي ... دانش آموزهايي رو که توي گنگ بودن يا حتي حس مي کرده مدرسه رو دچار مشکل مي کنن، اخراج کرده ... يعني به تنهايي براي دانش آموزها پرونده سازي مي کرده؟ ... قطعا براي اين کار به کمک احتياج داشته ... اما از افراد مشکوک، منظورم فقط چنين افرادي نبود ... تمام کارهايي که جان پروياس انجام داده ... مي تونسته فقط براي خالي کردن عرصه از ساير مواد فروش ها و گنگ ها باشه ... هر چند پاسخ اين سوال و اون نيروهاي کمکي ... مي تونستن من رو به سرنخ اصلي پرونده برسونن .. ... نویسنده: 🌱🌸
حرم
* 💞﷽💞 #نم‌نم‌عشق #فصل_دوم #قسمت_بیستُ_ششم یاسر تلفنم زنگ خورد... ازاداره بود _بله یاسر پاشوبیا
ج* 💞﷽💞 مهسو خلاصه منم اومدم ترکیه و ازطریق اون خدمتکارخائن مقر اصلی آناروپیداکردم...گفته بودم که آناباهوش نیست...منو دست کم گرفته بود... باکمک پلیس ترکیه واینترپل مادرم وآنا رو دستگیرکردیم و تورو آزاد... بمیرم برات...هنوزم یادم نرفته چقدر ضعیف شده بودی.... _منم یادم نرفته چقد شکسته وداغون بودی... لبخندی زد و گفت ماتاابد داغونتیم عیااال...😂 _جلوتونگاه کن شهیدمون نکنی... راستی،هنوزم یادم نرفته که طناز جریان شرکت پدرش دروغکی بود... خب عزیزم برای عادی سازی بود...تازه اون دو نوگل نوشکفته هم سروسامون گرفتن.... _بعله...شما راس میگی... جلوتونگاه کن اینقد به من زل نزن... پنج سال بعد مهسوجون بگودیگه...بی سانسورهم بگولطفا... _محیاجان برو ازیاسر بپرس...اون برات همه ارو تعریف میکنه... نخیرم...اون سانسورمیکنه...هی دروغکی میگه.امیرحسین و طنازم که کلا رو سایلنتن فقط میخندن... کی دروغ میگه؟ شمادروغ میگی...کمک کنیدرمانموتموم کنم دیگه... _خیلی خب بیا بهت بگم...ولی پس فردا بچم به‌دنیا اومد نشونش ندیا....آبرومونومیبری حالا تا شیش ماه دیگه که بچتون به دنیابیادفکرامومیکنم.... آخر: روزم همه سیاهی، جز این نمانده راهی دیوانه تر تو خواهی، من عاشق جنونم . غم را خودت زدودی، دل را خودت ربودی با من طرف نبودی ، با کودک درونم . بیهوده بر تو پیچم ، من پوچ پوچ پوچم گفتم که بی تو هیچم، نون، قبلِ یرملونم . جنگت که تن به تن شد، چشمت حریف من شد افسانه ای کهن شد ، بر هم زدی قشونم . بر قلب من امیدی، با هر طپش رسیدی خنجر اگر کشیدی... ، من از تبار خونم . صد چله بر کمانت، افتاده ام به جانت با تاب گیسوانت ..، لرزانده ای ستونم . هم بازدم تو هم دم، عشق است در هر نفس فقط غم ، جوشیده از درونم پایان.... لایک❤فراموش نشه😉 _ *