eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
632 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
💜📎💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜 📎💜 💜 میون اخم و بی محلی های خانم ایزدی و عروسش میون شادی های فاطمه و اقا محمد میون شوخی و خنده های امیرحسین از محضر اومدیم بیرون هممون بجز امیرحسین و مارال رفتیم شاهچراغ تا نماز بخونیم با همون چادر سفید وارد صحن بزرگ شاهچراغ شدم فاصلمون با بقیه کمی بیشتر شده بود هردو رو به گنبد ایستادیم و من به تقلید از امیرحیدر دستمو گذاشتم رو سینه ام کمی خم شدم زیر لب سلام دادم برعکس همیشه که تا میرسیدم شروع میکردم به بلبل زبونی، امروز هیچ حرفی برای گفتن نداشتم و فقط نظاره گر بودم دوست داشتم بشنوم که امیرحیدر چه حرفی میزنه با حضرت انگار صدامو شنید خیلی زود با صدایی که سعی میکرد فقط من بشنوم گفت _داشتم شکر میکردم بخاطر نعمتی که کنارم ایستاده دلهره دارم برای آینده ای نمیدونم چجوری به این سرعت توش قدم گذاشتم ترسیدم نکنه پشیمون شده باشه با استرس برگشتم سمتش ریشهای مشکی و مرتبش حالمو خوب میکرد _پَ .. شیمونی؟ _خیر چرا خشک‌ جواب میداد _پس چرا .. نذاشت حرفمو تموم کنم دستشو دراز کرد سمت ورودی _بریم تا نمازمون قضا نشده تعجب کردم از رفتارش ولی به روی خودم نیاووردم گذاشتم به حساب اینکه فعلا نمیتوته راحتتر از این برخورد کنه رفتم قسمت ورودی زنونه از کفشداری شماره ای رو گرفتم و کفشمو تحویل دادم رفتم داخل رو به ضریح سلام دادم گوشه ای رو پیدا کردم و به نماز ایستادم رکعت اول رو که خوندم با فراغ خاطر نشستم روی سرامیکهای خنک کف حرم تسبیح فیروزه ای رنگم رو دور دستم چرخوندم بی هوا نگاهمو چرخوندم سمت چپ جایی که نشسته بودم نگاهم خورد به چشمای کریه منظر شراره پوزخندی زد و چهار دست و پا با چادری که روی سرش زار میزد اومد کنارم نشست _مبارکه ماهی خانم دوست داشتم با دیدن و شنیدن صداش بالا بیارم _غیاث نبود تنها خوری کرد چشمامو روی هم فشردم _آی دوس دارم چهره ی غیاثو بعد از شنیدن این خبر ببینم هرهر خندید _آبروتو به باد میده ماهی خانم دید واکنشی ندارم تیر آخرو زد _اون جماعتی که اونجا نشستن دارن میگن میخندن میدونن ماهی خانم سوگلی غیاث بوده؟ به خودم لرزیدم _میگم براشون به وقتش بذار غیاث بیاد ببینیم حکم چیه از جا بلند شد _امروز سایه به سایه ات اومدم بدونی ما خر نیستیم عروس حاج منصور انگار خوشی به من نیومده بود هربار که سعی میکردم امیدوار بشم به زندگی سر و کله ی این عفریطه ها پیدا میشد و گند میزد تو خوشی هام 💜 📎💜 💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜📎💜