eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.8هزار ویدیو
647 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏💎🙏 نماز مهم و ویژه شب آخر ماه رمضان ابن مسعود از رسول خدا صلّی الله علیه وآله از اسرافیل از خدای عزّوجلّ نقل می کند که فرمود: هرکس در شب آخر ماه رمضان 10 رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک بار سوره حمد و 11 بار سوره توحید، و در رکوع و سجود نماز ها 10 بار ذکر تسبیحات اربعه بگوید، و در هر دو رکعت یک سلام دهد، و بعد از اتمام ده رکعت، هزار مرتبه بگوید: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ، و سپس سجده کند و در سجده این ذکر را بگوید: «يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإكْرَامِ، يَا رَحْمَانَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِيمَهُمَا، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، يَا إلَهَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ، إغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ تَقَبَّلْ مِنَّا صَلَاتَنَا وَ صِيَامَنَا وَ قِيَامَنَا» ،سر از سجده برنمی دارد مگر آنکه خداوند او را می آمرزد. پس رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: قسم به کسی که مرا به حقّ مبعوث فرمود، جبرئیل از اسرافیل از پروردگارش خبر داد که فرمود: چنین فردی، سر از سجده برنمی دارد، مگر آن که خداوند او را می آمرزد و (عبادات) ماه رمضان را از او قبول می کند و از گناهانش می گذرد، هرچند هفتاد گناه مرتکب شده باشد که هر گناه بزرگ تر از گناهان بندگان باشد. پس رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: قسم به آن که مرا به حقّ مبعوث فرمود، کسی که این نماز را بخواند و بدین گونه استغفار کند، خداوند از وی نماز، روزه و عبادات شبانه اش را می پذیرد و او را می آمرزد و دعایش را همان لحظه مستجاب می کند. این نماز هدیه ای است که به من و امّت من از زن و مرد، اختصاص دارد و خداوند به هیچکس از انبیاء و غیر ایشان در قبل از من، عطا نفرموده است. (بحار الأنوار، ج‏98، ص73- 74 به نقل از اقبال الاعمال) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👌💎🗣 استحباب زیارت حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام در شب آخر ماه رمضان عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ زِيَارَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَقِيلَ: هَلْ فِي ذَلِكَ وَقْتٌ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ وَقْتٍ؟ فَقَالَ: زُورُوهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ فِي كُلِّ وَقْتٍ وَ فِي كُلِّ حِينٍ، فَإنَّ زِيَارَتَهُ علیه السلام خَيْرُ مَوْضُوعٍ، فَمَنْ أَكْثَرَ مِنْهَا فَقَدِ اسْتَكْثَرَ مِنَ الْخَيْرِ وَ مَنْ قَلَّلَ قُلِّلَ لَهُ وَ تَحَرَّوْا بِزِيَارَتِكُمُ الْأَوْقَاتِ الشَّرِيفَةَ، فَإنَّ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ فِيهَا مُضَاعَفَةٌ وَ هِيَ أَوْقَاتُ مَهْبِطِ الْمَلَائِكَةِ لِزِيَارَتِهِ، قَالَ: فَسُئِلَ عَنْ زِيَارَتِهِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ، فَقَالَ: مَنْ جَاءَهُ علیه السلام خَاشِعاً مُحْتَسِباً مُسْتَغْفِراً فَشَهِدَ قَبْرَهُ علیه السلام فِي إحْدَى ثَلَاثِ لَيَالٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنَ الشَّهْرِ أَوْ لَيْلَةِ النِّصْفِ أَوْ آخِرِ لَيْلَةٍ مِنْهُ تَسَاقَطَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ وَ خَطَايَاهُ الَّتِي اجْتَرَحَهَا كَمَا يَتَسَاقَطُ هَشِيمُ الْوَرَقِ بِالرِّيحِ الْعَاصِفِ حَتَّى إنَّهُ يَكُونُ مِنْ ذُنُوبِهِ كَهَيْئَةِ يَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ، وَ كَانَ لَهُ مَعَ ذَلِكَ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ حَجَّ فِي عَامِهِ ذَلِكَ وَ اعْتَمَرَ، وَ يُنَادِيهِ مَلَكَانِ يَسْمَعُ نِدَاءَهُمَا كُلُّ ذِي رُوحٍ إلَّا الثَّقَلَيْنِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإنْسِ يَقُولُ أَحَدُهُمَا: يَا عَبْدَ اللَّهِ طََهُرتَ فَاسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ وَ يَقُولُ الْآخَرُ: يَا عَبْدَ اللَّهِ! أَحْبَبْتَ فَأَبْشِرْ بِمَغْفِرَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْل‏.(بحارالأنوار، ج 101، ص99 به نقل از اقبال الاعمال) از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند: آیا زمانی هست که زیارت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در آن زمان برتر از زمان های دیگر باشد؟ فرمود: حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را در هر زمانی زیارت کنید، زیرا زیارتش بهترین موضوع است. پس هرکس زیاد به زیارت حضرتش برود، خیر زیادتری را طلب کرده است، و هرکس کمتر به زیارت برود، نصیبش نیز کمتر خواهد شد. امّا زیارت حضرتش را در زمان های با فضیلت قرار دهید. همانا اعمال نیک در آن زمان ها مضاعف می شود. در آن زمان ها ملائکه برای زیارت حضرتش نازل می شوند. در این هنگام از زیارت سیدالشهدا علیه السلام در ماه رمضان سؤال شد. حضرت فرمودند: هرکس در یکی از سه شب، یعنی: شب اول، شب نیمه و شب آخر ماه رمضان، با حالت خشوع و اخلاص و استغفار نزد قبر حضرتش حاضر شود، گناهان و خطاهایی که مرتکب شده است، از او می ریزد همانگونه که باد سخت برگ های خشکیده را می اندازد، و در نتیجه آنگونه که مادر وی را زاییده است از گناهان پاک می شود. بعلاوه برای او اجری چون اجر کسی که در آن سال به حج و عمره برود منظور می شود. پس دو ملک وی را ندا می کنند که هر صاحب روحی جز جن و انس ندای آندو را خواهد شنید. یک ملک می گوید: پاک شدی، عملت را مجددا آغاز کن، و ملک دیگر می گوید: ای بنده خدا! محبت ورزیدی، پس بشارت باد بر تو به واسطه مغفرت و فضل الهی که شامل حالت شده است. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌨🌨🌨 آمرزش گسترده الهی در شب آخر ماه رمضان 1) قالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه وآله: إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِي آخِرِ كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ أَلْفَ أَلْفِ عَتِيقٍ مِنَ النَّارِ، فَإِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ أَعْتَقَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْهَا أَلْفَ أَلْفِ عَتِيقٍ مِنَ النَّارِ وَ كُلُّهُمْ قَدِ اسْتَوْجَبَ الْعَذَابَ، فَإِذَا كَانَ فِي آخِرِ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ بِعَدَدِ مَا أَعْتَقَ مِنْ أَوَّلِ الشَّهْرِ إِلَى آخِرِه‏. (فضائل الأشهر الثلاثة، ص126-127) رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: خداوند در پايان هر روز از ماه رمضان به هنگام افطار یک میلیون بنده را از آتش آزاد می كند، و چون شب جمعه و روز جمعه شود در هر ساعتى از آن یک میلیون نفر را از آتش آزاد می سازد كه همگى مستحقّ عذاب مى‏باشند، و چون روز آخر ماه رمضان فرا رسد خداوند در آن روز به تعداد افرادى كه از اوّل تا آخر آن ماه آزاد ساخته آزاد مى‏نمايد. 2) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ الثَّقَفِيَّ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَاقِرَ علیه السلام يَقُولُ: إنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَلَائِكَةً مُوَكَّلِينَ بِالصَّائِمِينَ، يَسْتَغْفِرُونَ لَهُمْ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ إلَى آخِرِهِ، وَ يُنَادُونَ الصَّائِمِينَ كُلَّ لَيْلَةٍ عِنْدَ إفْطَارِهِمْ: «أَبْشِرُوا عِبَادَ اللَّهِ فَقَدْ جُعْتُمْ قَلِيلًا وَ سَتَشْبَعُونَ كَثِيراً، بُورِكْتُمْ وَ بُورِكَ فِيكُمْ» حَتَّى إذَا كَانَ آخِرُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ نَادَوْهُمْ: «أَبْشِرُوا عِبَادَ اللَّهِ، فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ قَبِلَ تَوْبَتَكُمْ، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَكُونُونَ فِيمَا تَسْتَأْنِفُونَ». (بحارالأنوار، ج96، ص 361 به نقل از امالی صدوق) حضرت باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی ملائکه ای دارد که بر روزه داران موکَّل شده اند. این ملائکه در هر روز از ماه رمضان تا آخرش برای روزه داران استغفار می کنند. این ملائکه هر شب هنگام افطار روزه داران را ندا می کنند: بر شما بندگان الهی بشارت باد، کمی گرسنگی کشیدید، و به زودی به مقدار زیاد سیر خواهید شد، با برکت شدید و به شما خیر و افزونی داده شده است، تا آنکه شب آخر ماه رمضان فرا می رسد. در این شب این ملائکه ندا می کنند: بر شما بندگان الهی بشارت باد، به تحقیق خداوند گناهان شما را آمرزید و توبه شما را قبول کرد، پس بنگرید که درآنچه می خواهید آغاز نمایید، چگونه خواهید بود. 3) عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: أُعْطِيَتْ أُمَّتِي فِي شَهْرِ رَمَضَانَ خَمْساً لَمْ يُعْطَهُنَّ أُمَّةُ نَبِيٍّ قَبْلِي: ... وَ أَمَّا الْخَامِسَةُ فَإذَا كَانَ آخِرُ لَيْلَةٍ غَفَرَ لَهُمْ جَمِيعاً ... أَ لَمْ تَرَ إلَى الْعُمَّالِ إذَا فَرَغُوا مِنْ أَعْمَالِهِمْ وُفُّوا. (بحارالأنوار، ج96، ص365 به نقل از خصال) جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا صلّی الله علیه واله نقل می کند که فرمود: در مورد ماه رمضان، به امّت من پنج چیز عطا شده است که به هیچ امتی در قبل از من اعطا نشده است. مورد پنجم آن است که وقتی شب آخر ماه رمضان فرا می رسد، خداوند گناهان همه ایشان را می آمرزد... آیا نمی بینید که وقتی کارگرانی از کار فارغ می شوند، چگونه دستمزد آنها به طور کامل پرداخت می شود؟! 4) عَنْ إسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله: سُمِّيَ شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرَ الْعِتْقِ لِأَنَّ لِلَّهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ سِتَّمِائَةِ عَتِيقٍ وَ فِي آخِرِهِ مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِيمَا مَضَى. (بحارالأنوار، ج96، ص381 به نقل از کتاب حسین بن سعید) حضرت صادق علیه السلام از رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: ماه رمضان را ما عِتق نیز نامیده اند، زیرا خداوند در هر روز و هر شب، ششصد بنده را از آتش جهنم آزاد می کند، و در آخر ماه به تعدادی که در گذشته آزاد نموده است، آزاد می نماید. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😓👁😢خدایا! ما هر جنایتی که کرده ‌ایم، هر معصیتی که کرده ‌ایم، درِ خانه تو آمده ‌ایم مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود: شب عیدفطر است، یک ماه مقدسی را به بندگی خدا قیام کردید، دهان بستید، اگر هیچ ‌کاری نکردید، دهان بستید، امساک کردید، برای امتثال امر خدا، چون خدا فرموده است: ماه صیام را روزه بگیرید. برای این‌که بگویید که ما یاغی با خدا نیستیم، ما با سلطنت حق تعالی مخالف نیستیم، ما رعیّت خدا هستیم. نهایت، رعیتی هستیم که خراب ‌کاری هم خیلی داریم، مملکت، همه نوع رعیت دارد، رعیّتِ صالح سالم دارد، رعیّتِ خراب هم دارد، ولی رعیّت است. برای این‌که بفهمانیم که خدا ما رعیت تو هستیم و زیر سلطنت تو نزده ‌ایم، طاغی و یاغیِ با تو نیستیم، دهان خود را بستیم. 13 ساعت خوراک نخوردیم برای این‌که امتثال امر تو کرده باشیم. همین‌قدر از بندگی را انجام دادیم. دعاهایی هم خواندیم و دعاهایی هم کردیم. مسلما عبادات ما در این ماه با ماه گذشته شعبان و با ماه آینده شوال، فرق دارد، پس ما در این ماه یک قدم رو به خدا رفته ‌ایم و طوق بندگی خدا را به گردن انداخته ‌ایم. خدای متعال عفو است، کریم است، جواد است، مُعطی است، مُجمِل است، مُحسن است، مُفضل است، 1000 اسم جمال خدای متعال دارد، خداوند شما را بی اجر نمی ‌گذارد. روایت داریم که در هر شب از این ماه، خدا چندین هزار بندگانی را که مستحقّ عقوبت و عذاب شده ‌اند آن‌ها را می ‌بخشد، و گناهان آن ‌ها را عفو می‌ کند، و در شب آخر یعنی شب عیدفطر، برابر آن‌چه در تمام ماه عفو کرده است، در شب عید فطر برابرِ آن‌ها، گناهان را عفو می ‌کند. خدایا ما معترف به گناه هستیم، خدایا ما معتقد هستیم که بد هستیم، عاصی هستیم خدایا، آن‌طوری‌که مطابق شأن تو است و متناسب با الوهیت تو است، نمی‌توانیم بندگی کنیم، ولی همین‌قدر معترف هستیم که بنده تو هستیم، بنده عاصیِ خاطی تو هستیم، بعد از یک ماه دهان بستن حالا آمده ‌ایم و در خانه تو نشسته ‌ایم، روی فرش تو نشسته ‌ایم. در بین مردها و جوان‌ مردهای قدیم معروف و مرسوم بود که اگر کسی یک جنایتی کرده باشد، جراحتی وارد کرده باشد، پسر کسی را کشته باشد، وقتی ‌که می ‌آید و روی فرش او می ‌نشیند و به او پناه می برد، مردان گذشت می ‌کردند. خدایا! ما هر جنایتی که کرده ‌ایم، هر معصیتی که کرده‌ ایم، درِ خانه تو آمده ‌ایم، روی فرش تو نشسته‌ ایم، دست گدایی به طرف تو دراز کرده ‌ایم. خدایا! به ذات پاک احدیت خودت و به حق محبوبت خاتم الانبیاء، امشب قلم عفو بر جرم‌ های همه ما بکش. همه ما را از این خانه پاک و پاکیزه و بخشیده شده از گناهان روانه بفرما. ما را تا سال آینده در یک چنین ماهی موفق به بندگی و به عبودیت خودت بفرما. این ماه رمضان را ماه آخر عمر ما قرار نده. گریه در راه خدا و در راه مسئلت از خدا خیلی اثر دارد، خوشا به حال کسی‌که یک پره مژه ‌اش در راه بندگی خدا و در راه شرم ‌ساری از خدا اشک ‌آلود شود. اگر به گریه آمدید دلیل بر این است که از آن‌طرف اجابت شده است. یک بچه‌ای فضولی می‌ کند، پدرش او را از خانه بیرون می‌ کند، می‌ رود تا غروب می ‌شود، غروب و مغرب شده است و هوا تاریک است، جا ندارد، می ‌دود به سمت خانه، با کمال خوف و رعب و ترس و شکستگی دل، در می ‌زند، می ‌گویند: کیست؟ باز چند دقیقه می ‌گذرد، در می‌ زند، می ‌گویند: کیست؟ می‌ گوید: من هستم، پدرش می‌ گوید: گفتم برو گم شو، نیا این‌جا. می ‌گوید: بابا کجا بروم، من جایی ندارم، من منزل و مأوی ندارم، باباجان. به محض این‌که این کلمه را می ‌گوید بابا تکان می ‌خورد، می ‌گوید: در را باز کنید که بیاید. خدا اگر تو ما را رد کنی ما کجا برویم! جای دیگری نداریم. خدا! اگر نصف این جمعیت، یک دهم این جمعیت، پیش من لئیم بیایند، در خانه من لئیم بیایند، هر جنایتی کرده باشند، من از دستم بربیاید، خدایا، از این‌ها می ‌گذرم، آن‌ وقت تو که کریم هستی، تو که «ذو الفضل العظیم» هستی، تو که عفوّ و غفور و رحیم هستی، خدا، ما بندگان کجا برویم؟ به حق خاتم الانبیاء امشب ما را پاک و پاکیزه بفرما. به حق خاتم الانبیاء، شیطان را از ما دور گردان. (سخنرانی های مسجد جامع زاهدان، شب عید فطر1390قمری) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🗣🙏 استغفار در شب آخر ماه رمضان رُوِيَ أَنَّهُ فِی آخِرِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ... ، يَقُولُ مِائَةَ مَرَّةً: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إلَيْهِ. (بحارالأنوار، ج 98، ص74 به نقل از اقبال الاعمال) روایت شده است که در شب آخر ماه رمضان ، صد بار «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إلَيْهِ» گفته شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
📗🗣 شب آخر ماه رمضان، سوره های انعام ، کهف و یس را قرائت کنید و سپس استغفار نمایید. مرحوم سیّد بن طاووس در «اقبال الاعمال» می نویسد: رُوِيَ أَنَّهُ يَقْرَأُ آخِرَ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ سُورَةَ الْأَنْعَامِ وَ الْكَهْفِ وَ يس و يَقُولُ مِائَةَ مَرَّةً: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إلَيْهِ». (بحارالأنوار، ج 98، ص74 به نقل از اقبال الاعمال) روایت شده است که در آخرین شب ماه رمضان ، سوره های انعام ، کهف و یس قرائت شود، و سپس 100 بار ذکر استغفار«أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إلَيْهِ» گفته شود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🚿🚿🚿دستور غسل برای دهه آخر ماه مبارک رمضان سروران و دوستان گرامی! بنا بر روایات و فرموده مرحوم سید بن طاووس در «اقبال الاعمال»، غسل در شب های فرد ماه رمضان، یعنی شب های اول، سوم، پنجم و ...؛ و در تمام شب های دهه آخر ماه استحباب دارد. البته در بعضی شب ها تاکید بیشتری شده است، نظیر شب اول، شب15، شب های قدر، شب24، شب25، شب27، شب29 و شب آخر ماه رمضان. (اقبال الاعمال، ص400 و 485) 🚿🚿🚿 غسل در شب های دهه آخر ماه رمضان 1) مرحوم سید بن طاووس در اقبال الاعمال می نویسد: الْغُسْلُ يُسْتَحَبُّ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنَ الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ. (اقبال الاعمال، ص485) غسل کردن در همه شب های دهه آخر ماه رمضان مستحب است. 2) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله يَغْتَسِلُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ. (بحارالأنوار، ج98، ص151 به نقل از اقبال الاعمال) حضرت صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلّی الله علیه وآله در همه شب های دهه آخر ماه رمضان غسل می کرد. 3) عن أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ مِنَ الْعَشْرِ كَانَ يَغْتَسِلُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ بَيْنَ الْعِشَاءَيْنِ. (بحارالأنوار، ج81، ص18به نقل از اقبال الاعمال) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: وقتی شب های دهه آخر ماه رمضان آغاز می شد ، رسول خدا صلّی الله علیه وآله هرشب بین نماز مغرب و عشا غسل می کرد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
👁 🙏👁 استحباب احیا در شب های دهه آخر ماه رمضان 1) عن أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: إذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ مِنَ الْعَشْرِ قَامَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ...وَ شَمَّرَ وَ شَدَّ الْمِئْزَرَ وَ بَرَزَ مِنْ بَيْتِهِ وَ اعْتَكَفَ وَ أَحْيَا اللَّيْلَ كُلَّهُ، وَ كَانَ يَغْتَسِلُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ بَيْنَ الْعِشَاءَيْنِ. (بحارالأنوار، ج81، ص18به نقل از اقبال الاعمال) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: وقتی شب های دهه آخر ماه رمضان آغاز می شد، رسول خدا صلّی الله علیه وآله رختخواب خود را جمع می کرد، کمر خود را محکم می بست، خانه را ترک می کرد، اعتکاف می نمود، همه شب را به احیا می پرداخت و هرشب بین نماز مغرب و عشا غسل می کرد. 2) عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله إذَا دَخَلَ الْعَشْرُ الْأَوَاخِرُ شَدَّ الْمِئْزَرَ وَ اجْتَنَبَ النِّسَاءَ وَ أَحْيَا اللَّيْلَ وَ تَفَرَّغَ لِلْعِبَادَةِ . (من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص156) سماعه، از ابو بصير، از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است، كه فرمود: وقتی دهه اواخر ماه رمضان فرا مى‏رسيد، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله، در سجده و دعا سخت مى‏كوشيد، و از زنان دورى مى‏گزيد، و شب را احيا مي داشت، و يكسره به كار عبادت مى‏پرداخت. 3) عَنْ عَبَايَةَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام قَالَ: إنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله اعْتَكَفَ عَاماً فِي الْعَشْرِ الْأُوَلِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ، وَ اعْتَكَفَ فِي الْعَامِ الْمُقْبِلِ فِي الْعَشْرِ الْأَوْسَطِ [الْوُسَطِ] مِنْهُ، فَلَمَّا كَانَ الْعَامُ الثَّالِثُ رَجَعَ مِنْ بَدْرٍ فَقَضَى اعْتِكَافَهُ، فَنَامَ فَرَأَى فِي مَنَامِهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ كَأَنَّهُ يَسْجُدُ فِي مَاءٍ وَ طِينٍ، فَلَمَّا اسْتَيْقَظَ رَجَعَ مِنْ لَيْلَتِهِ وَ أَزْوَاجُهُ وَ أُنَاسٌ مَعَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ، ثُمَّ إنَّهُمْ مُطِرُوا لَيْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ، فَصَلَّى النَّبِيُّ صلّی الله علیه وآله حِينَ أَصْبَحَ، فَرُئِيَ فِي وَجْهِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله الطِّينُ، فَلَمْ يَزَلْ يَعْتَكِفُ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ رَمَضَانَ حَتَّى تَوَفَّاهُ اللَّه‏. (بحارالأنوار، ج97، ص7 به نقل از کتاب الغارات) حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: رسول خدا صلّی الله علیه وآله یک سال در دهه اول ماه رمضان (در مدینه) اعتکاف نمود. سال بعد در دهه وسط ماه رمضان اعتکاف کرد. سال سوم، در برگشت از جنگ بدر، اعتکاف ایشان انجام نشد، پس در خواب دید که شب قدر در دهه آخر ماه رمضان است و حضرتش در بین آب و خاک در حال سجده هستند. پس وقتی رسول خدا صلّی الله علیه وآله از خواب بیدار شد، همان شب بازگشت و زنان و مردم، با رسول خدا صلّی الله علیه وآله همراه شدند. به دنبال آن، در شب بیست و سوم باران آمد و رسول خدا صلّی الله علیه وآله تا صبح مشغول نماز بود، و وقتی رسول خدا را دیدند، صورت مبارکش خاک آلود بود. به همین جهت رسول خدا صلّی الله علیه وآله تا آخر عمر پیوسته در دهه آخر ماه رمضان در اعتکاف بود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✅💎 تکرار احتیاطی اعمال شب آخر ماه رمضان در دو شب بیست و نهم و سی ام عَنْ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ علیه السلام أَنَّهُ كَتَبَ إلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ فِي جَوَابِ مَسَائِلِهِ حَيْثُ سَأَلَهُ عَنْ وَدَاعِ شَهْرِ رَمَضَانَ: الْوَدَاعُ يَقَعُ فِي آخِرِ لَيْلَةٍ مِنْهُ فَإنْ خَافَ أَنْ يَنْقُصَ الشَّهْرُ جَعَلَهُ فِي لَيْلَتَيْنِ. (وسائل ‏الشيعة، ج10، ص363 به نقل از احتجاج) محمد بن عبدالله حمیری درباره وداع از ماه رمضان از حضرت صاحب الزمان علیه السلام سؤال می کند. حضرت چنین پاسخ می دهند: وداع از ماه رمضان در شب آخر انجام می شود ، اما اگر ترس از آن است که ماه سی شب نباشد ، وداع در دو شب انجام شود. مرحوم علامه مجلسی در «زادالمعاد» می نویسد: «دعاهای وداع را در شب آخر سنت است خواندن ، و اگر در روز آخر نیز بخوانند خوب است ، و در حدیث است که اگر آخر ماه مشتبه باشد ، در شب بیست ونهم احتیاطا سنت است خواندن.» (زادالمعاد، ص191) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_6007958798067567462.pdf
885.9K
آخرین مناجات- مجموعه ادعیه شب آخر ماه رمضان ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
* 💞﷽💞 ‍ 158 ✍ سراغ زن رفت: - جورابا چنده خانوم? -پنج تومن دخترم شمردشان، ده تا بودند: -یدونه هزاری دارین? ّزن هزاری را از جیبش در اورد: - حاج خانوم امروز چهارشنبه ست، من به نیابت امام زمان، این ده تا جوراب رو از شما میخرم پنجاه تومن، به خودتون میفروشم هزار تومن تراول را داد، هزار تومنی را گرفت، لبخندی به زن که داشت برای خودش و امامش دعا میکرد زد و راه افتاد. این عادت همیشگی راحله بود. اسمش را گذاشته بود روز های امام زمانی. هر روزی از هر هفته که بود فرق نمیکرد. مهم این بود که با این روش، اسمی از امامش به زبان جاری میشد... مردان و زنانی که با وجود تنگدستی دست گدایی دراز نمیکنند و میخواهند از مسیری شرافتمندانه امرار معاش کنند. اگر انانکه میتوانند دستشان را نگیرند، در گناه به انحراف رفتنشان شریکند. جوانی که با نواختن سازی کسب در امد میکند، پیر مردی که سر چهار راه دستمال میفروشد یا زنی که وزنه ای دارد و عابران را وزن میکند، اگر معاشش تامین نشود و مجبور شود دست به دزدی بزند یا زنی مجبور شود ... ایا ما نیز در گناهش شریک نیستیم? اگر برای خودمان خرید میکنیم، نمی شود کمی ارزانتر بخریم تا برای دیگری نیز چیزی باقی بماند? نباید "شلخته درو کرد تا چیزی گیر خوشه چین ها بیاید?"* گاهی باید شلخته درو کرد، گاهی باید شلخته خرج کرد... با حسی خوب راهی دانشکده شد. باید عجله میکرد وگرنه دیرش میشد. روزها پشت سر هم میگذشت و تغیر خاصی در حال سیاوش دیده نمیشد. زندگی تقریبا روال عادی خودش را پیدا کرده بود. راحله و بابا ایرج یک در میان پیش سیاوش میماندند. نیازی به همراه نبود اما دلتنگی نمیگذاشت تنهایش بگذارند. شب هایی که پیش سیاوش نبود انگار چیزی روی قلبش سنگینی میکرد. دوری اش را تاب نمی آورد. عصر جمعه بود. راحله دید کاری ندارد، ترجیح داد زودتر پیش سیاوش برود. کتابی را برداشت و اماده رفتن شد. روزها رو به کوتاهی میرفت و شبهای طولانی حوصله را سر میبردند و کتاب خواندن بهترین راه گذران وقت های بیکاری بود. از طرفی فکر میکرد شاید خواندن کتاب برای سیاوش و شنیدن صدای آشنا شاید بتواند به بهبود وضع هشیاری سیاوش کمک کند. وارد راهروی بیمارستان که شد، احساس کرد پرستارها در هول و ولا هستند. دکتر را پیج میکردند و مرتب بین ایستگاه پرستاری و اتاق سیاوش در رفت و آمد بودند. خودش را به اتاق رساند. چند تایی پرستار با دستگاهی تازه دور تا دور تخت سیاوش را گرفته بودند. دستگاه را در فیلم ها دیده بود. دستگاه شوک الکتریکی بود. چه اتفاقی افتاده بود؟ فهمیدنش ساده بود اما باورش مشکل: -چی شده خانم پرستار? -لطفا بیرون باشید... - یعنی چی بیرون باشم، اینجا چه خبره? یکی از پرستار ها به طرف راحله آمد: -عزیزم بیرون باش بذار کارشون رو بکنن راحله وحشت زده دست پرستار را که سعی میکرد بیرونش ببرد گرفته بود: -چی شده خانم پرستار? توروخدا بهم بگین پرستار که زن مهربانی به نظر می آمد، از التماس راحله دلش به درد امد: -چیزی نیست ان شالله.. براش دعا کن راحله را بیرون در گذاشت، به داخل اتاق برگشت و در را بست... راحله به طرف پنجره اتاق دوید: دورتا دور تخت سیاوش ایستاده بوند. دکمه های پیراهنش باز بود، یک نفر با دست، قفسه سینه سیاوش را فشار میداد و همزمان عددی را به پرستاری که داشت دسته های دستگاه شوک را به هم می سایید گفت: -صد ژول پرستار دسته ها را روی قفسه سینه سیاوش گذاشت و سیاوش روی تخت تکان خورد. ناگهان یکی از پرستارها راحله را دید، به طرف پنجره آمد تا پرده را بکشد و راحله صدای مرد را دوباره شنید: -صد و پنجاه ژول سیاوش دوباره زیر شوک، تکانی خورد و پرده کشیده شد. دستش از پنجره شیشه ای رها شد. صدای یکی از پرستارها را شنید: -دکتر کاظمی داره میاد، مریض ارست* داده حس کرد گوش هایش دیگر هیج صدایی را نمیشنود. تنها صدای تکان خوردن سیاوش روی تخت بود که در گوشش میپیچید تمام بدنش میلرزید، چرخید و پشت به پنجره شیشه ای ایستاد. سرش را به شیشه تکیه داد، با دست های لرزانش گوشی را در آورد و شماره گرفت: -بابا! سیاوش حالش خوب نیست! توروخدا بیاین و صدایش بین هق هق گریه گم شد.
* 💞﷽💞 ‍ یک ساعت بعد، همه چیز آرام شده بود. خطر بر طرف شده بود و راحله در آغوش مادرش آرام گرفته بود. دکتر داشت برای پدر ها توضیح میداد: -یک سکته قلبی بود، خداروشکر برطرف شد... حال همه خراب بود. حاج یوسف، به دیوار تکیه داده بود، دست هایش را به سینه زده بود، و با دو انگشتش گوشه چشم هایش را گرفته بود و با دست دیگرش تسبیح فیروزه ای اش را رد میکرد. پدر سیاوش روی صندلی نشست و سرش را در میان دست هایش گرفت. راحله نگاهش را روی جمع چرخاند. احساس کرد تحمل این حجم از غم و غصه را ندارد. نمیتوانست نفس بکشد. از جایش بلند شد. -کجا میری مادر? - باید برم جایی مامان - با این حالت? - خوبم مامان... باید برم.. نمیتونم اینجا بمونم مادر که برافروختگی راحله را دید ترجیح داد مخالفت نکند: -پس بگو بابا برسونتت - میخوام تنها باشم... نگران نباشین...جای دوری نمیرم یاد شبگردی هایشان افتاد. ضبط را روشن کرد. یادش آمد که این آهنگ را سیاوش با چه احساسی برایش میخواند: به جز تو چی میخوام از این زندگی دل من تورو ارزو میکنه کنارم بمون، رو نگردون ازم تو باشی به من بخت رو میکنه دلم گریه میخواد کجاست شونه هات کجا رفتی ای حس ارامشم میخوام این شبایی که بارونی ام با ارامش دستهات اروم بشم با دوری کنار اومدن ساده نیست بذار مثل سایه کنارت باشم تو مثل همیشه قرارم باشی تو باشی و من بیقرارت باشم اشک هایش عین باران جاری بود. دیگر جلویش را نمیدید. ماشین را کنار کشید و ایستاد. خاطرات از جلوی چشمش رژه میرفت. سرش را روی دستش روی فرمان گذاشت. صدای گریه و اهنگ مخلوط شده بود. کمی گذشت تا آرام شود. نگاهی به اطراف انداخت تا ببیند کجاست. کنار پل علی بن حمزه نگاهش ماند روی سر در امامزاده. باورش نمی شد. این امامزاده... یادش آمد به آن روز... داشتند قدم میزدند و آسمان ریسمان می بافتند که اذان شده بود. راحله اطراف را نگاه کرده بود و چشمش افتاده بود به این امامزاده. پیشنهاد داده بود که نمازشان را همینجا بخوانند. چند نفری آمده بودند برای نماز، نمازشان را خواندند، سلامی دادند، رفتند و امامزاده خالی شد. کل فضا به اندازه یک اتاق بود. ضریح کوچکی در وسط بود. بدون زرق و برق اما بی نهایت دنج و آرام. سیاوش نگاهی به در و دیوار امامزاده انداخته بود: -چه جای با حالیه! چند باری سید رو که با رفیقاش اینجا کلاس داشت رسونده بودم اما هیچ وقت داخل نیومده بودم. راحله متعجب پرسیده بود چه کلاسی? - نمیدونم! اخلاق و تفسیر و ... با رفقای هم تیپش گعده داشتن.. این سید هم چه جاهایی رو بلده! خیلی اب زیر کاهه! و خندیده بود. نمازشان را خوانده بودند و نشسته بودند به گپ زدن. خادم امامزاده، وقتی فهمیده بود تازه عروس و داماد هستند، برایشان چای آورده بود و چقدر چسبیده بود. راحله نگاهی به زیارت نامه اویزان به دیوار کرد: امامزاده حسین بن مجتبی حالا امشب، وسط دلتنگی ها، نگرانی ها و غصه ها، آمده بود اینجا! یا شاید آورده بودندش! جایی که اولین نمازشان را با هم خوانده بودند! کفش هایش را در آورد، داخل شد، سلام داد و زیارت نامه را خواند. باز هم امامزاده خالی بود، تنها یک نفر گوشه امامزاده نشسته بود و داشت دعا میخواند. روحانی نبود، اما عبایی داشت که به سر کشیده بود و چهره اش پیدا نبود زیارتش را کرد. گوشه ضریح نشست. صدای دعا خواندن مرد عبا به سر را میشنید. چقدر قشنگ میخواند. زیارت عاشورا بود. نگاهش ماند روی تابلوی عکس اویزان به دیوار. به آن مرد خوش قامت سوار بر اسب سفید و کنار نهر آب! به آن اسوه ایثار و مردانگی! تیر بر چشم هایش نشسته بود و دست هایش ... حالا که سیاوشش چشم هایش را از دست میداد شاید روضه ی عباس را بهتر میفهمید! اشک هایش میغلطید. اشک همان اشک، دل همان دل، اما گریه بر حسین عجیب ارامش میبخشدت! راست گفته اند: " اصلا حسین، جنس غمش فرق میکند" آنقدر با نوای زیارت عاشورای مرد غریبه، اشک ریخت که حس کرد جگر سوخته اش آرام شده. چشمانش هنوز به آن مرد و اسبش بود! چیزی در ذهنش گذشت ... سر بلند کرد به آسمان: - نذر عباس ت کردم! قبول کن میخواست برود که فکر کرد التماس دعایی به مرد بگوید. با کمی فاصله ایستاد، مرد عبایش را که روی صورت کشیده بود با دست راست گرفته بود. برای خودش نجوا میکرد و روضه میخواند. شانه هایش تکان میخورد. ...