حرم
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_دوا
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_سیزدهم🎬
ناهار خونه ي پدر منوچهر بودیم .از اونجا ماشین بابا رو برداشتیم رفتیم ولیعصر برای خرید ....
《به نظرش شلوار لی به منوچهر خیلی می آمد. سرتا پایش را ورانداز کرد و «مبارك باشد»ي گفت. برایش عیدی شلوار لی خریده بود، منوچهر اما معذب بود.
می گفت:" فرشته، باور کن نمی تونم تحملش کنم".
چه فرق هایی داشتند! منوچهر شلوار لی نمیپوشید، اودکلن نمی زد، فرشته یواشکی لباس هاي او را اودکلنی میکرد. دست به ریشش نمیزد. همیشه کوتاه و آنکارد شد بود، اما حاضر نبود با تیغ بزند. انگشتر طلایی را که پدر فرشته سر عقد هدیه داده بود، دستش نمی کرد. حتی حاضر نشد شب عروسی کراوات بزند،اما فرشته این چیزها را دوست داشت...》
هفته ي اول عید به همه گفتم قراره بریم مسافرت. تلفن رو از پریز کشیدم تمام هفته هفته رو خودمون بودیم دور از همه....
بعد از عید منوچهر رفت توي سپاه و رسما سپاهی شد. من بی حال و بی حوصله امتحانات نهایی رو می دادم. احساس می کردم سرما خوردم. استخونام درد میکردن...
امتحان آخر رو داده بودم و اومده بودم. منوچهر از سرکار، یکسره رفته بود خونه پدرم. مادرم برامون قرمه سبزی پخته بود، داده بود منوچهر بیاره سر سفره . زیر چشمی نگاهم می کرد و می خندید.
گفتم: " چیه؟خنده داره؟بخند تا تو هم مریض شی".
گفت: "من از این مریضیا نمیگیرم".
گفتم: "فکر می کنه تافته ی جدا بافتست!"
گفت: "به هر حال،من خوشحالم،چون قراره بابا شم و تو مامان".
نمی فهمیدم چی میگه...
گفت: "شرط می بندم بعد از ظهر وقت گرفتم بریم دکتر".
خودش با دکتر حرف زده بود، حالتای منو گفته بود دکتر احتمال داده بود باردار باشم. زدم زیر گریه...
اصلا خوشحال نشدم...
فکر می کردم بین من و منوچهر فاصله میندازه...
منوچهر گفت: "به خاطر تو رفتم نه به خاطر بچه اینو هم بگم چون خوابشو دیدم..."
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
💍
💞💍
💍💞💍
حرم
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_سیز
💍💞💍
💞💍
💍
#رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑
ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌
#رمان_اینک_شوکران 📚
#قسمت_چهاردهم🎬
بعد از ظهر رفتیم آزمایش دادیم...
منوچهر رفت جوابو بگیره من نرفتم، پایین منتظر موندم.
از پله ها که میومد پایین، احساس کردم از خوشی روي هوا راه میره. بیشتر حسودیم شد ناراحت بودم...
منوچهر رو کامل براي خودم می
خواستم...
گفت: "بفرمایید مامان خانوم، چشمتون روشن".
اخمام تا دماغم رسیده بود.
گفت: "دوست نداري مامان شي؟"
دیگه طاقت نیاوردم گفتم: "نه. دلم نمی خواد چیزی بین من و تو جدایی بندازه حتی بچمون...
تو هنوز بچه نیومده تو آسمونی".
منوچهر جدي شد، گفت: "یک صدم درصد هم تصور نکن کسی بتونه اندازه ي سر سوزنی جاي تو رو تو قلبم بگیره...تو فرشته ی دنیا و آخرت منی".
واقعا نمیتونستم کسی رو بین خودمون ببینم. هنوز هم احساسم فرقی نکرده! اگه کسی بگه من بیشتر منوچهر رو دوست دارم پکر میشم! بچه ها میدونن...!!
علی میگه: "ما باید خیلی بدوییم تا مثل بابا توي دل مامان جا بشیم ".
علی روز تولد حضرت رسول(صلوات الله علیه) به دنیا اومد دعا کردم انقدر استخونی باشه که استخوناشو زیر دستم احساس کنم...
همینطور هم بود وقتی بغلش کردم احساس خاصی نداشتم با انگشتاش بازي میکردم....
انگشت گذاشتم روي پوستش، روي چشمش، باور نمی کردم بچه منه...
دستم رو گذاشتم جلوي دهنش می خواست بخوردش!
اون لحظه تازه فهمیدم عشق به بچه یعنی چی!گوشه ي دستش رو بوسیدم...
《منوچهر آمد، با یک سبد گل کوکب لیمویی از بس گریه کرده بود چشمهاش خون افتاده بود.
تا فرشته را دید دوباره اشکهاش ریخت. گفت: "فکر نمی کردم زنده ببینمت، از خودم متنفر شده بودم".
علی را بغل گرفت و چشمهاش را بوسید...
همان شکلی بود که توي خواب دیده بودش. پسر ي با چشم هاي مشکی درشت و مژه هاي بلند... علی را داد دست فرشته روزنامه را انداخت کف اتاق و دوکعت نماز خواند...
نشست، علی را بغل گرفت و توي گوشش
اذان و اقامه گفت....
بعد بین دستهاش گرفت و خوب نگاهش کرد.
گفت: "چشمهاش مثل توست ! توی چشم آدم خیره می شود و آدم را تسلیم می کند".
تا صبح پاي تخت فرشته بیدار ماند. از چند روز پیش هم که از پشت در اتاق بیمارستان تکان نخورده بود. چشمهاش باز نمیشد.》
#ادامه_دارد...
📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق
✍نویسنده:مریم برادران
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
💍
💞💍
💍💞💍
30 عادت ناپسند اجتماعی 👌🏻
۱. خیره شدن به دیگران
۲. با دهانپر حرف زدن
۳. قطع کردن حرف دیگران
۴. اظهار فضل و ددانایی کردن
۵. بلند حرف زدن
۶. خیلی محکم یا شل دست دادن
۷. پرخوری در میهمانی ها
۸. گذاشتن آرنج روی میز
۹. پچ پچ کردن و خندیدن مرموز در حضور دیگران
۱۰. دراز کردن دست از سوی آقایان و اصرار برای دست دادن با خانم ها( یی که به هر دلیلی مایل نیستند).
۱۱. باد کردن یا صدا در آوردن با آدامس
۱۲. استفاده بی اندازه از تلفن همراه
۱۳. نمایش عمومی احساسات و رومانتیک بودن در حضور دیگران
۱۴. توهین یا کنایه و طعنه زدن به دیگران
۱۵. بهداشت ضعیف و رفتارهای ناپسند بهداشتی در حضور دیگران: مانند خلال دندان، تمیز کردن بینی حتی با دستمال، شانهکردنمو
۱۶. حمله به حریم شخصی و باورهای افراد
۱۷. بی نظمی و زرنگی در نوبت
۱۸. ریختن آشغال روی زمین حتی در جاهای کثیف
۱۹. پوشیدن لباس نامناسب،یا آراسته نبودن
۲۰ خندیدن به خطاها، آسیب دیدن یا مشکل دیگران
۲۱. به کاربردن کلمه های زشت و زننده
۲۲. هنگام گفتگو، نگاه کردن به جایی غیر از چهره مخاطب
۲۳. حل و فصل کردن مشکلات (با فرزند یا همسر یا...) در جمع
۲۴. کشیدن سیگار در جمع
۲۵. سکوت، و کم حرفی غیر عادی یاعبوس بودن در جمع
۲۶. مسخره کردن لهجه ها یا شوخی های تحقیر آمیز جنسیتی
۲۷. افراط و تفریط در سلام و احوالپرسی
۲۸. بدگویی از دیگران
۲۹. فضولی کردن
۳۰. بی توجهی به وقت و برنامه دیگران
این پست رو تا میتونید بین دوستانتون به اشتراک بزارید.
@haram110
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو قرنطینه با مادربزرگها اینطوری بازی کنین دوست دارن😂
بابام میگه شک نکن ...
که ایتالیایی ها دارن تقاص اون همه شکلک و ادا اطوار درآوردن پشت سر حمید معصومی نژاد طفل معصوم حین گزارش ضبط کردن رو پس میدن😂
🌺 السلام عليك ياصاحب الزمان
سالروز میلاد موعود حق و عدل أعلیحضرت ولیعصر بقیةالله الأعظم عجل الله فرجه الشریف را تبریک و تهنیت عرض میکنیم.
📝 حضرت امام صادق عليهالسلام از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم نقل کردند:
خوشا به حال آنان که قائم اهل بیت مرا درک خواهند کرد در حالی که قبل از قیام او، پیرو ایشان بودهاند، با دوستاش دوست و از دشمناش بیزار بودهاند و ولایت ائمه هدایتگر پیش از او را پذیرفته بودهاند، آنان رفیقان من و برخوردار از مهر و محبت من و باکرامتترین امت نزد من میباشند.
▫️طوبیٰ لِمَنْ أدْرَكَ قائمَ أهلِ بیتي وَ هُوَ مُقْتَدٍ به قَبْلَ قیامِهِ، یَتَوَلّي ولیَّهُ وَ یَتَبَرّأُ مِنْ عَدوِّهِ، وَ یَتَوَلّي الأئمةَ الهادیةَ مِنْ قبلِهِ، اولئک رُفقائي وَ ذوو وُدّي وَ مَوَدّتي و أکرمُ الناسِ عَلَيَ
📚 الغيبة، شيخ طوسی قدسسره، ص۴۵۶
بهترین حادثه را آمدنت میدانم
در قنوتم، غزلم، وصف تو را میخوانم
🔅اللهم عجل لولیک الفرج🔅
4_5798405264931555962.mp3
11.22M
🎵 شبهای انتظار
🎙محمد فصولی
🎙محمد ح.سین پویانفر
«اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ»🤲
امام على علیه السّلام فرمودند:
إنتَظِرُوا الفَرَجَ و لاتَيأَسوا مِن رَوحِ اللّه ِ ؛
در انتظار فرج باشيد و از رحمت خدا نا اميد نشويد .
بحار الأنوار ، ج 52 ، ص 123
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ وَ السَّابِقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ»
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠 #داستان_هایی_از_امام_زمان(عج)💠 🔸من #قائم آل #محمّد هستم!🔸
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠 #داستان_هایی_از_امام_زمان(عج)💠
« #شمعون بن صفا در #انتظار امام #زمان علیه السلام»
می گویند: وقتی که امیرالمومنین علیه السلام به جانب صفّین روان شد و از فرات گذشت، در هنگام نماز عشاء به کنار کوهی رسید.
آن حضرت وضو ساخت و نماز خواند، وقتی از نماز فارغ شد با اعجاز آن حضرت، کوه شکافته شد و پیر مرد محاسن سفیدی که نورانی بود ظاهر گشت و گفت: «سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد ای امیرالمؤمنین! خوش آمدی ای جانشین خاتم الانبیاء» و بسیاری از مناقب علی بن ابیطالب علیه السلام را برشمرد.
آن حضرت فرمود: «علیک السّلام ای برادرم شمعون بن صفا، جانشین عیسی (ع)، حال تو چگونه است؟ »
او گفت: «خوشحال و خرسندم که به دیدار مبارک تو نائل شده ام، من در این مکان انتظار عیسی روح اللّه را میکشم تا بخاطر فرزند تو حجّت خدا مهدی
بن الحسن علیه السلام از آسمان فرود بیاید که او در آخر الزّمان ظاهر خواهد شد و از دولت او، دنیا پر از عدل و داد خواهد گردید.
ای جانشین پیغمبر خدا! هیچ کس را ندیدم در دنیا که بلای او سخت تر از تو باشد و ثواب او در روز قیامت بیشتر، و رتبه و منزلت او بلندتر از تو باشد.
ای برادر! صبر کن بدان ستمها که ابوبکر و عمر و عثمان و تابعان ایشان با تو کردند و بر تو تقدّم جستند و همه آن منافقان به همراه معاویه که اکنون با تو در حال جنگ است مستوجب عقوبت و عذاب ابدی خواهند شد و در آخر الزّمان مهدی علیه السلام وقتی که ظاهر میشود انتقام خواهد کشید که خداوند از روی معجزه تمام پیامبران را زنده میکند تا کارهای شوم آن طغیانگران بر تمام مردم جهان ظاهر شود و من که شمعون هستم با عیسی روح اللّه در حضور حضرت رسول اللّه (ص) اقامه شهادت خواهیم کرد و بر افعال ناشایسته ایشان گواهی خواهیم داد و تمام ائمّه هُدی نیز بر آن ستمی که بر تو کرده اند اقامه شهادت خواهند کرد و آن دو مستوجب لعنت بی پایان گشته اند، و من انتظار میکشم که صاحب الامر علیه السلام ظهور کند.
ای امیرالمؤمنین! بر این محنتها و سختیها صبر کن تا به حبیب خود محمّد مصطفی (ص) برسی و اگر آن منافقان میدانستند که خداوند جهان از برای آنها چه عذابی ذخیره کرده است گوشت بدن خود را با قیچی میبریدند. »
وقتی شمعون سخن را به اینجا رسانید
گفت: «السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته. »
پس آن کوه شکافته شده، بهم آمد و شمعون از نظر غایب شد.
(- 📚خلاصة الأخبار)
---------------
#سلام_مولاے_مهربانم🌺💛
سر شد بہ شوق وصل تو فصل جوانیَم
هرگز نمےشود ڪه از این در برانیَم
یابن الحسن براے تو بیدار مےشوم
#روزٺ_بخیر اے همۂ زندگانیَم
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج🌸💚
#میلاد_امام_زمان(عج)🎉✨
#مبارک_باد🎊❣️✨