▪️یاامیرالمومنین مددی اقا...▪️
اذان شیر حق در کوفه با خود یک خبر دارد
که مولا با دلی خون در جهان عزم سفر دارد
دو دستش بر دو گوش است و دو چشمش بر سما آری
به هر الله اکبر در گلو بغضی دگر دارد
به شوق وصل جانان می کند بیدار قاتل را
برای تیغ پیشانی خود را سپر دارد
چه با تعجیل آید سوی محراب دعا امشب
یقین دارم که از صبح وصال خود خبر دارد
نه تنها او دلش گردیده تنگ همسرش زهرا
که زهرا هم دو چشمش در ره و بر او نظر دارد
گرفته دست خود را بر محاسن ذکر می گوید
تو گویی انتظار صبح در وقت سحر دارد
بردشمن مرتضی علی لعنت...💔
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : توبه در شب قدر
👤 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی
⏲ زمان : ۲ دقیقه و ۲۰ ثانیه
🗂 حجم : ۷.۶ مگابایت
🍃🌸🍃
@haram110
هدایت شده از حرم
www.aviny.com_samavatiabu_hamzeh_samavati_01.mp3
زمان:
حجم:
10.86M
#دعایابوحمزهثمالی
@haram110
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
هدایت شده از حرم
monajate amiralmomeninmonjatae-ameral-momenen1.mp365005.mp3
زمان:
حجم:
4.49M
🙏مناجات و صوت بسیار زیبا و تاثیر گذار حضرت امیرالمومنین در مسجد کوفه
🌹
😔الهم انی اسئلک الاماااان
التماس دعا
▪️ @haram110
هدایت شده از حرم
www.Aviny.com/ÏÚÇí ÓÍÑsahar_farahmand.mp3
زمان:
حجم:
2.77M
🍃🌸دعای سحر فرهمند🍃🌸
@haram110
☘️🌷☘️🌷☘️🌷☘️🌷
سحر نوزدهم خون به دل "زینب" س شد
فرق بشکافته را دید و دگر غوغا شد
#امانازدلزینب (س)🥀
°❀امام_علی🖤
خسته از مردمِ دنیاست ، چه تنها مانده
چند سالی است که در حادثه ای جا مانده
وقتِ رفتن ز درِ خانه به خود میگوید:
روی "در" ، چند نخ از چادرِ زهرا مانده
زیرِ لب زمزمه اش ذکرِ " اَغِثْنِی یا رَب "
فاطمه رفت ، خدا... حیدرش اینجا مانده
بعدِ سی سال غریبی و غمِ در به دری
باز ، چشمانِ علی سوی "دری" وا مانده
او فقط منتظرِ فاطمه ی زهرا بود...
پس بدیهی است که بیگانه ز دنیا مانده
زینبش گفت: پس از حادثه ی ”سیلی” و ”در”...
نه در این خانه "حسن" مانده ، نه "بابا" مانده...
سحرِ نوزدهم بود... علی راهی شد
میرَوَد سوی قراری که به فردا مانده
با چه شوقی طرفِ مسجد و محرابش رفت
در و دیوار و ستون ها به تماشا مانده
فاطمه ، منتظرِ دیدنِ روی علی و...
دو سه تا چشم ، ولی در پِیِ آقا مانده
یک طرف ، زینب و کلثوم و برادرهایش
یک طرف ، فاطمه و حضرتِ طاها مانده
یک طرف ، "خاک" عزادارِ غمِ بابایش...
یک طرف ، منتظرش عالمِ بالا مانده
ولی انگار که دلتنگِ رُخِ فاطمه است
رفت مولا و... جهان ، واله و شیدا مانده
وقتِ رفتن به لبش زمزمه ای داشت علی:
روی "در" چند نخ از چادرِ زهرا مانده
🏴🏴