🌿🌼 📜 🌼🌿
📜 زیارتنامه حضرت علی اکبر علیه السلام
السَّلام عَلیکَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنُ خَلیفَهِ رَسُولِ اللهِ و ابن بِنتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ مُضاعَفَهً کُلَّما طَلَعَتِ الشَّمسُ أَو غَرَبَت . السَّلامُ عَلیکَ وَ رَحمهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ . بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مَذبُوح وَ مَقتُولٍ مِن غَیرِ جُرمٍ ، بِأَبی وَ أُمّی دَمُکَ المُرتَقی بِهِ إلی حَبیبِ اللهِ ، بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مُقَدَّمٍ بَینَ یدَی أَبیکَ یحتَسِبُکَ وَ یَبکی عَلَیکَ مُحترقاً عَلیکَ قَلبُهُ .
یَرفَعُ دَمَکَ ألی عِنانِ السَّماءِ لا یرجَعُ مِنهُ قَطرَهٌ وَ لا تَسکُنُ عَلیکَ مَن أَبیکَ زَفرَهٌ حینَ وَ دَّعَکَ لِلفِراقِ . فَمَکانُکُما عِندَاللهِ مَعَ آبائِکََ الماضینَ وَ مَعَ أُمَّهاتِکَ فی الجِنانِ مُنَعَّمینَ أَبرَأُ إلی اللهِ مِمَُن قَتَلَکَ وَ ذَبَحَکَ .
سَلامُ اللهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبینَ وَ أنبِیائِهِ المُرسَلینَ وَ عِبادِهِ الصالِحینَ عَلیکَ یا مَولای وَ ابنَ مَولای وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرکاتُهُ . صَلی اللهُ عَلیکَ وَ عَلی عِترَتَکَ وَ أَهل بَیتِکَ وَ آبائِکَ وَ أَبنائِکَ وَ أُمَّهاتِکَ الأَخیارِ الأَبرارِ الَّذینَ أَذهَبَ اللهُ عَنهُمُ الرِّجسَ وَ طَهَّرَهُم تَطهیراً .
السَّلامُ عَلیکَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنَ أَمیرِالمُؤمِنینَ وَ ابنَ الحُسینِ ابنِ عَلِی وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ . لَعَنَ اللهُ قاتِلَکَ وَ لَعنَ الله ُمَنِ استَخَفَّ بِحَقِّکُم وَ قَتََلَکُم وَ لَعَنَ مَن بَقِی مِنهُم وَ مَن مَضی نَفسی فِداؤُکُم وَ لِمَضجَعِکُم صَلَّی اللهُ عَلیکُم وَ سَلَّمَ تَسلیماً کَثیراً .
صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا أَباالحَسَن(۳مرتبه)
بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی أَتیتُکَ زائِراً وافِداً عائِذاً مِمّا جَنَیتُ عَلی نَفسی وَ احتَطَبتُ عَلی ظَهری أَسأَل اللهَ وَ وَلیی أَن یجعَلَ حَظّی مِن زِیارَتِکَ عِتقَ رَقبَتی مِنَ النّارِ .
(التماس دعای فرج)
🌷 @haram110
أشهــــــدُ أن علــــــیاولــــــي اللّــــــه
🌺🌿🌸🌿🌿🌸🌸🌿🌿🌸🌿🌺
از کتاب حزن المؤمنون نقل شده:
شخصی از شهر دور آوازه جمال حضرت علی اکبر علیه السلام را شنید
به قصد زیارتش به مدینه آمد وقتی که حضرت را دید صیحه ای کشید.
اباعبدالله سلام اللّه علیه فرمودند:
معلوم است از او خوشت آمده؟
عرض کرد: آری.
سید الشهدا سلام اللّه علیه فرمودند:
آیا راضی هستی خاری به پایش رود؟
گفت: راضی هستم خار به چشم من برود نه به پای او .
آنگاه حضرت فرمودند پس من چه حالی خواهم داشت. ...
📚مقتل مفتاح الجنه( مقدس زنجانی) 175
@haram110
🌺🌿🌸🌿🌿🌸🌸🌿🌿🌸🌿🌺
اللــــــهمَّ عَجّــــــل لِوَلیــــــکَ الفَــــــرَج
🌷الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَامِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ الْمَعصومیٖن عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ🌷
مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد .
عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند.
هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده .
زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند .
ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش.
بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن.
روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .
فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد .
پس این نصیب توست ...
✅صدقه را بنگر که چه چیزیست! !!
صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است!
(خداوند رحمت کندپدرومادر کسی را که از قصه خوشش آمد و به دیگران ارسال کرد.)
🔰🔰🔰🔰 @haram110
حضرت زهرا س :
┄═•❁๐๑🍃๑🌺๑🍃๑๐❁•═┄
🔅امام #صادق (؏) مے فرمایند:🔅
@haram110
🔺 اگـر شخـصے در پـشـتــ #سـر بـرادر
مـومـنـش بـرای او دعـا ڪنـد ، از عـرش
نـدا #مے_رسـد ؛ برای تو صـد هـزار بـرابـر
مثـل او اسـتـــ ( صـد هـزار #بـرابـر بـرای
تـو اسـتـــ )
🌱 ایـن #در_حالے اسـتـــ ڪہ اگـر برای
خـودش دعـا مے ڪرد، فقـط بہ انـدازه
همـان یڪ دعـایـش بہ او #داده مے شـد ....
🔻 پس #دعـای تضمیـن شـده ای ڪہ صـد
هـزار بـرابـر آن داده مے شـود، #بهتـر است
از #دعـایے ( دعـای شخـص دعـا ڪننـده برای خـود ) ڪہ معلـوم نیسـت #مستجـاب بشـود
یـا نشـود ...."
📚من لا #یحضره الفقیہ، ج۲، ص۲۱۲
🌿 حال اگر ڪسے بـرای بهتـریـن
مخلـوق خـدا #امـام_زمـان (علیہ السلام)
دعـا ڪنـد چہ مے شـود ؟
💠 أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 💠
┄═•❁๐๑🍃๑🌺๑🍃๑๐
کانال حرم
@haram110
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
📚داستان آموزنده 👍
@haram110
زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مؤمنی در آمد.
مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه #ساده_زیستی را نداشت.
🔻روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت:
حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی میکنی،
من زر و #زیور می خواهم!
⚠️مرد در خانه را باز کردو رو به زن میگوید: برو هرجا دلت میخواهد!
زن با ناباوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده! غروب به خانه آمد .
مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد .
زن #متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟
مرد جواب داد: و نیز میدانم در کوچه پسرکی #چادرت را کشید!
زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم #نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!
🍃هرکه باشد نظرش در پی #ناموس کسان
🍃 پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
@haram110