5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌👈 وعده دلهای جامانده:
سه شنبه ششم مهرماه مصادف با روز اربعین در عراق.
قبل از لحظات ملکوتی اذان ظهر و اذان مغرب به افق کربلای معلی
(حوالی ساعت 12:15 و همچنین 18:30 )
هرجا هستی دلت رو راهی کن❤️
به دوستانتون خبر بدین
مبادا دلی جا بمونه
پخش مستقیم و زنده از پیج اینستاگرام اِلتجا (Live)
به نشانی» instagram.com/elteja_com
#اربعین_مهدوی
#التجای_همگانی
#برعمروعمری_زاده_وعمری_دوست_و
_تاصبح_محشر_لعنت_لعنت_لعنت
⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشام آلودست چکار کنم پاک بشه⁉️
اگر چشات پاک بود و گریه
میکردی برای حسین زهرا.......
سخنران #استاد_دانشمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام روزتون معطر به وجود مُقدس
و مُطهر امام حسين عليه السلام🖤
سلام به خدا🙏
که سرچشمه مهربانیست
سلام به شماکه
آفتاب مهربانےهستید☀️
امروزتون بخیر
لحظه هاے عمرتون
پراز سلامتی
آرزوهاتون دست یافتنی
و نگاه خداوند
همراه همیشگےتون باشه
اربعین حسینی تسلیت باد 🏴
🏴 تمام یاس هایٺ را بہ شام از ڪربلا بردم
🍂 چو برگشتم برایٺ یڪ چمن نیلوفر آوردم
🏴 مسافر از براے یار سوغاٺ آورد اما
🍂 من از شام بلا داغ سہ سالہ دختر آوردم
#اربعین_حسینے_تسلیٺ_باد🖤
#دلتنگ_اربعین💔
شايد اگر كه عادت من ادعا نبود
شايد اگر كه نوكرتان بي وفا نبود
الان ميان راه نجف تا به كربلا...
من هم شبيه اين همه، حتما بنا نبود
در ازدحام ميليونيِ زائران تو
آري، فقط براي من انگار جا نبود
حالي براي گفتن يك بيت ناب نيست
يك جمله و تمام، كه اين حق ما نبود...
از ما گذشت،آبرويم رفت... بگذريم
اين اربعين به طالع من كربلا نبود
آقا تر از تمامي اين حرف ها تويي
آقا كريم بود، گدايش گدا نبود😔
#جامانده_ای_از_زیارت_اربعین💔
هدایت شده از حرم
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊
#معرفی_یاران_امام_حسین(ع)📜
#یار_چهل_و_یکم🌹
💚 #منجح💚
🌷شیخ طوسى او را از اصحاب امام حسین علیه السلام ذكر كرده است كه در كربلا با آن حضرت شهید شد. از ربیع الابرار زمخشرى نقل شده است كه حسنیه جاریه امام حسین علیه السلام بود كه او را از نوفل بن حارث خریدارى كرده بود سپس او را به مردى به نام سهم تزویج كرد و از او منحج متولد شد، و مادرش حسنیه در خانه امام سجاد علیه السلام خدمت مى كرد، چون امام حسین علیه السلام به سوى عراق آمد منحج نیز به همراه مادرش به كربلا آمد و در كربلا در آغاز جنگ به شهادت رسید.
#ادامه_دارد....
📕 تنقیح المقال، 3/247.
🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊●●🕊
هدایت شده از حرم
❤️✨✨✨💓✨✨✨❤️
#هیچ_کس_به_من_نگفت ...
شماره8
💯هیچ کس به من نگفت:
که یاد شما در قلبم باران نور و برکتی میبارد که دانه وجودم را تا خورشید وجودت میپرورد و بالا میبرد و این، یعنی بهره مندی از تربیت خصوصی بهترین مربی عالم از جانب پروردگار.😊
تازه دانستم که حتی وقتی تو را فراموش کرده ام به یادم هستی، اما چقدر دیر فهمیدم اگر یاد تو باشم تو مرا با نگاه ویژهای یاد میکنی و این نگاه ویژه چهها که نمیکند.😔
هر چند دیر، اما خوب شد دانستم که اگر به یاد شما باشم شما مرا با دعای خالصانه و عنایت ویژه، مورد توجه قرار میدهی و اینگونه من، آن گونه میشوم که خدا میخواهد یعنی آماده یاری.🌸
اگر از نوجوانی زودتر میفهمیدم که میشود شب، هنگام خواب، با یاد شما خوابید و صبح با یاد شما بیدار شد، تا حالا سالها بود که این مشق را تمرین کرده بودم. 😭
نمی دانستم که میشود درس خواندن را با یاد تو شروع کرد و نوشتن را پس از نام خدا به یاد تو مزین نمود.
خدایا! کاش هیچ گاه یاد فلان بازیگر و فلان خواننده مرا از یاد نجات بخش عالم، غافل و بی خبر نمیکرد.
چو شب گیرم خیالت را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آید
📗برگرفته از ڪتاب هیچڪس بمن نگفت
✍نویسنده: #حسن_محمودی
هدایت شده از حرم
✨﷽✨
📔حکایت آموزنده
✍روزی مبلغی جوان، هیزم شکنی را در
حال کار در جنگل می بیند و با فهمیدن
اینکه هیزم شکن در تمام عمر خود
حتی اسمی از عیسی نشنیده است،
با خود می گوید:
«عجب فرصتی است برای به
دین آوردن این مرد!»
در اثنایی که هیزم شکن تمام روز به طور یکنواخت مشغول تکه کردن هیزم و حمل آنها با گاری بود، مبلغ جوان یک ریزصحبت می کرد، عاقبت از صحبت کردن باز می ایستد و می پرسد: «خب، حالا حاضری دین عیسی مسیح را بپذیری؟» هیزم شکن پاسخ می دهد: «نمی دانم شما تمام روز درباره عیسی مسیح و اینکه وی در همه مشکلات زندگی به یاری ما خواهد شتافت، حرف زدید، اما خود شما هیچ کمکی به من نکردید.»
حکایت خیلی از آدماست که
فقط بلدند خوب حرف بزنند!
↶【به ما بپیوندید 】↷
@haram110
هدایت شده از حرم
❤️🍃❤️
#دعـوایی_بـهارزش_سـبزی_پلاسـیده
🔹 تو لیست خرید برای همسرم نوشته بودم: یک کیلو و نیم سبزی خوردن. همسرم آمد. سریع خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز کردم سبزیها را دیدم. یک کیلو و نیم نبود از این بستههای کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمیداد. جا خوردم! بعد با خودم حرف زدم که بیخیال کمتر میذارم سر سفره. سلفونش را باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد.
🔻از دستش عصبانی شدم یک لحظه خواستم گوشی تلفن را بردارم و به شوهرم زنگ بزنم و یک دعوا راه بیاندازم. ولی بیخیال شدم. توی ذهنم کمی جیغ و داد کردم و گفتم شب که آمد یک تذکر درست وحسابی بهش میدم. بعد با خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدم! شب که آمد نرمتر صحبت میکنم. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده و ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. ارزش ندارد غرغر کنم. حالا! مگر چه شده؟!
👈 نتیجه صبرم این شد که دم غروب، به شوهرم آرام گفتم: راستی سبزیها پلاسیده بود، فکرکنم عجله داشتی حواست نبوده! همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم میخواستم از سبزی فروشی بخرم، گفتم تو امروز خیلی کار داری و خسته میشی، دیگه نخوای سبزی پاک کنی.
آن شب سر سفره، سبزی نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد. اگر اون موقع زنگ میزدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل به یک هفته قهر شود.
🔹 مکث کردن و صبوری را تمرین کنیم. گاهی زندگی سخت است اما با بیصبری، سختترش میکنیم. گاهی آرامش داریم، ولی با دست خودمان ناآرامی را وارد زندگی میکنیم.
هدایت شده از حرم
#سلسله_احادیث_اهل_بیت_علیهم_السلام_در_باب_روابط_زناشوئی
❣️رابطه ی #جنسی یکی از زیباترین بخش های ازدواج است که در دین مبین اسلام و در احادیث و روایات بسیاری بر چگونگی رابطه ی صحیح جنسی تاکید شده است.
در این سری از مطالب ،مجموعه احادیث گرد آوری شده از ائمه اطهار و پیامبر اسلام ( ص) در مورد #آمیزش_جنسی_صحیح را برای شما گردآوری کرده ایم .امیدواریم راهگشای شما باشد .
1️⃣و بالاخره وقتی در بدن احساس ناراحتی میکنید و علتی برای آن نمییابید، وقتی احساس میکنید حرارت بدنتان بالا رفته و عضلات بدن شما رو به تحلیل میرود و هنگامی که به دنبال مأمن و مأوایی میگردید که شما را آرامش بخشد، به نزد همسرتان رفته و با آمیزش، خود را شفا بخشید.
📕(امام علی(ع)، حلیه المتقین، ص۷۵)
2️⃣و آخر اینکه آنچه در خانه میگذرد امانت است، روا نیست زنها آنچه میان آنها و شوهرانشان در خلوت میگذرد به زنان دیگر بازگو کنند.
📕(پیامبراکرم(ص)، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۵۴)
°•کپی با ذکر #صلوات آزاد است•°
🍃🌸🍃
🍃 @haram110
هدایت شده از حرم
⇩⇩⇩ داسـتـــ📚ــــان⇩⇩⇩
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
روایت یک داستان واقعی!!
چند روز پیش کیف مدرسهٔ پسر و دخترم رو دادم برای تعمیرات، نو بودند ولی بند حمایل و یکی از زیپ های هر کدوم خراب شده بود
«کاغذ رسید» رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه تعمیرشون کنه و تحویلم بده
دو روز بعد، حدود ساعت ۱۱ شب برای تحویل کیفها مراجعه کردم، هر دو تا کیف تعمیر شده بودند
«کاغذ رسید» رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار بمن گفت:
«شما میهمان امام زمان عج هستید!
هزینه نمیگیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بخونید!»
از شنیدن نام مولا و آقایمان، کمی جا خوردم!
گفتم: تسبیح صلوات رو حتماً میخونم، ولی لطفاً پول رو هم قبول کنید!
آخه شما زحمت کشیدهاید و کار کردهاید
گفت: این نذر چند سالهٔ منه
هر صد تا مشتری، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه!
بعد هم دسته قبض هاشو بمن نشون داد!
هر از چند گاهی روی ته فیش قبضها نوشته شده بود: «میهمان امام زمان!»
گفت این یه نذر و قرار دادیه بین من و امام زمان و نفراتی که این قبضها به اونا بیفته هر کاری که داشته باشن، مجانی انجام میشه فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور آقا بخونن!
اصرار من برای پرداخت هزینه، فایده نداشت! از تعمیرکار خداحافظی کردم، کیفها رو برداشتم و از مغازه اومدم بیرون
اون شب رو تا مدتها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکار عزیز فکر میکردم
به این فکر کردم که اگر همه ما در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون میفته!
من تصمیمم رو گرفتم
اولین قدم این بود که این عمل خداپسندانه رو برای دیگران هم نقل کنم!
🍃اَللَّھُـمَ ؏ـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🍃
به امید تعجیل در ظهورش
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰